هشتمین جلسه از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی حسنانی با استادی راهنمای محترم مسافر منوچهر، نگهبانی مسافر ابوالفضل و دبیری مسافر میثم با دستور جلسه "وادی دوم و تأثیر آن روی من" روز چهارشنبه 5 اردیبهشت ماه 1403، ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم یک بار دیگر به من فرصت داده شد تا در این جایگاه قرار بگیرم، در کنگره حضور داشته باشم و از این فضا استفاده کرده و خدمت کنم.
دوستان به این موضوع فکر میکردم زمانی که در دوران مصرف و اوج تاریکیها بودم، خودم را تنهاتر و ناتوانتر از هر کسی میدیدم، یعنی فکر میکردم هیچ کاری از دستم بر نمیآید و آینده من چه خواهد شد و زندگیام کی درست میشود. اصلاً امیدوار نبودم که چیزی درست شود و همه نیروها دست به دست هم داده بودند تا من خودم را ناامیدترین و ناتوانترین آدم روی زمین بدانم. برداشت من این است که وادی دوم آمده تا بگوید که اصلاً اینگونه نیست و حتماً وجود من در این حیات دلیلی دارد که من منوچهر باید نقش خودم را پیدا کنم که به چه دلیلی پا به این حیات گذاشتهام. به قول آقای مهندس گوهر وجودی خودمان را پیدا کنیم. اگر به این سمت قدم برداریم حتماً و حتماً کفه ترازوی امید، دانایی و روشنایی سنگینتر میشود و جای تاریکی را میگیرد. برای من دلیل اینکه از بین این همه انسانهایی که درگیر دنیای تاریکی و مواد هستند من به کنگره آمدهام و چه دلیلی دارد که خداوند این لطف و رحمتش را شامل حال من کرد، که کنگره سر راه من قرار بگیرد تا بیایم اینجا و سفر کنم و همیشه این را برای خود مرور میکنم.
در سال 92 برنامهای در تلویزیون بود به اسم شروع خوب، آقای عباس امیر معافی مجریش بودند؛ من مواد مصرف میکردم و این برنامه را نگاه میکردم، ایشان در بین صحبتهایشان اسمی از کنگره 60 نمیآورد. یک روز مهمانی در برنامه حضور داشت که از بچههای سمنان و درمان شده در کنگره 60 بود و نام کنگره 60 را آنجا آورد. من روز قبل از آن برنامه با بهزیستی تماس گرفته بودم و آدرس یک کلینیک را در نزدیکی منزلمان گرفته بودم و گفته بودند که مدارک بیاور تا به شما متادون بدهیم و داشتم به آن سمت میرفتم، به یکباره چه اتفاقی برای من افتاده بود؟ وقتی فکر میکنم، میبینم در یک برنامه تلویزیونی، آن هم در حال مصرف مواد با کنگره 60 آشنا شده بودم. یک بار بارندگی بود رفتم جلوی شعبه شادآباد مدتی ایستادم، نگاه کردم و برگشتم. هفته بعد دوباره رفتم و سفرم را شروع کردم. حالا که به من فرصت داده شده، حتماً من توانایی درمان شدن و انسان بهتری شدن را دارم، پس بیهوده و به هیچ نیستم، فقط باید گوهر وجودی خودم را پیدا کنم، اگر در این راه قدم گذاشتم و شروع به سفر کردن کردم و اگر کنگره راه را برای من هموار کرده باید یادم باشد که فقط یک انسان مصرف کننده نباشم، کسی که فقط میگیرد و استفاده میکند. برای اینکه بخواهم این راه ادامه داشته باشد همیشه برای خودم یک مثال خوب میزنم و آن اینکه در هر کاری اگر من امانت دار خوبی باشم یعنی آن را ( مالً، جانً، قدمً، علمً ) در حال خدمت به دیگر بندگان هم برسانم و این را بدانم که رحمت خداوند بیشتر شامل حال من میشود زیرا سعی کردم امانت دار خوبی باشم و این چرخه باید ادامه داشته باشد، ولی اگر این اتفاق نیوفتد و حواسم نباشد همان طور که استاد امین در سیدی محرم میگویند من از نعمتی که به من داده شده محروم میشوم و برای دوباره به دست آوردنش باید چندین برابر زحمت بکشم و این اتفاق برای من افتاد.
پس باید یادم بماند که قدم بردارم و خدمت کنم. آقای مهندس فرمودند که از طبیعت الهام بگیریم، به یک درخت مقداری آب و کود که میدهی کلی میوه میدهد یا یک زمین را که شخم میزنیم و گندم میکاریم هزاران خوشه گندم به ما میدهد پس حتماً من هم میتوانم موثر باشم.
آقای مهندس میفرمایند خیلیها هستند که کنگره میآیند و میروند و نبودنشان هیچ لطمهای به کنگره نمیزند ولی قطعاً خودشان ضربه میخورند و از یک دانش بزرگ، حال خوب و یک جمعی که میتواند در مسیر مستقیم هدایتمان کند، محروم میشوند. پس من هر لحظه سعی میکنم در زندگی برای خودم، خانوادهام و جامعهام انسان بهتری باشم.
مگر نباید چشمههای جوشان باشیم تا به بحر و اقیانوس برسیم، اگر این چشمه نجوشد بدون تردید خشک میشود چون آبی پشت سرش نیست یا مانند آن دوچرخه سواری که باید در حال رکاب زدن باشد، شاید دقایقی رکاب نزند و دوچرخه به راهش ادامه بدهد ولی باز باید رکاب بزند تا حرکت رو به جلو، ادامهدار باشد.
امیدوارم خداوند به من و به همه عزیزان فرصت حضور و خدمت در کنگره 60 را بدهد. پیشاپیش هفته راهنما را به تمامی راهنمایان کنگره 60 تبریک میگویم و امیدوارم که تک به تک شماها هفته زیبایی را برای راهنماهایتان بسازید.
تهیه و تنظیم: گروه سایت شعبه حسنانی
- تعداد بازدید از این مطلب :
116