English Version
English

وقتی وارد کنگره شدم این لباس سفید شما من را جذب کنگره کرد

وقتی وارد کنگره شدم این لباس سفید شما من را جذب کنگره کرد

سومین جلسه از دورۀ چهل ‌و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ به استادی مسافر علی و نگهبانی مسافر مختار و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" در روز دوشنبه سوم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان علی هستم یک مسافر، خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه خدمت می‌کنم و آموزش می‌بینم از راهنمای خودم آقا مهدی سپاسگزارم که این فرصت را به من دادند، من روز اول که آمدم کنگره هیچ شناختی از کنگره 60 نداشتم اما کمی شناخت از کمپ داشتم که تعریف آن را شنیده بودم من‌ هم با خودم گفتم که کنگره هم یه همچین جایی هست که می‌آیند  و جنس خود را می‌گیرند و گاهی هم می‌نشینند دور هم یک چایی می‌خورند، کل تصویر ذهنی من از کنگره 60 همین بود چون هیچ‌وقت به ترک کردن فکر نمی‌کردم اصلا فکر نمی‌کردم بخواهم که مواد را کنار بگذارم تا موقعی که دیگر خسته شدیم، ما چند نفر بودیم که یک نفر از ما زودتر آمده بود کنگره به من گفت یک بار بیایید ببینید چگونه است من هم در ذهن خودم یک جایی مثل کمپ را تصور می‌کردم که با پوشش عادی باشند دقیقا دوسال پیش وقتی وارد کنگره شدم این لباس سفید شما من را جذب کنگره کرد دوستان این لباس سفید که تن شماست فکر نکنید که بیهوده است، فکر کردم که استاد دانشگاه ها را آورده‌اند یک سری ها شال داشتند چقدر مرتب بود قشنگ بود، وقتی نفر اول بلند شد به عنوان تازه وارد خودش را معرفی کرد و تشویقش کردند من با خودم گفتم بهترین جایی که می‌تواند باشد کنگره 60 است من هم اعلام کردم دوستان آنقدر با عشق تشویق کردند برای من خیلی لذت‌بخش بود و من را ماندگار کرد و نام میکروفون گردان هم یادم نیست که هیکل ورزیده ای هم داشت که من با خودم گفتم که اینها را از باشگاه آورده‌اند برای نظم اینجا اصلا فکر نمی‌کردم که در گذشته مصرف کننده باشد کم کم که آمدم جلوتر این نیرو های مافوق ما را جذب کرد آن نیرو و آن تشویق و آن لباس سفید باعث شد که مسیر زندگی ما عوض بشود و از تاریکی خارج بشویم و به سمت نور حرکت کنیم، به قول دوستان من همیشه مرد کار های نیمه تمام بودم باید قبول کنیم یک سری کار ها را انجام نداده‌ایم و به خود و خانواده خسارت زده‌ایم من مغازه‌ام را به‌خاطر اعتیاد از دست دادم دانشگاه را رها کردم خدا را شکر بعد از رهایی آن انرژی در من شکوفا شد تقریبا در این یک سال گذشته خیلی از کارهایی که قبلا نیمه تمام گذاشته بودم را شروع کردم و با قدرت ادامه می‌دهم و همه اینها را مدیون کنگره هستم ممنونم که به صحبت های من گوش کردید.
 
 
 
تایپ و بارگذاری: مسافر جواد
مرزبان کشیک: مسافر سعید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .