جلسه دهم از دوره سی و پنجم سری کارگاههای آموزشی، خصوصی کنگره 60، نمایندگی فردوسی مشهد، با استادی راهنمای تازه واردین مسافر مصطفی، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی دوم وتاثیر آن روی من)» یکشنبه 26 فروردین ماه 1403 ساعت 17 آغاز به کار کرد.
سلام دوستان مصطفی هستم یک مسافر
دستور جلسه وادی دوم از کتاب عشق: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. این وادی، وادی امید در مورد خود انسان هست و در اینجا واژه هیچ موجودی استفادهنشده و گفته که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیاط نمینهد و در مورد تمام چیزهایی است که خلقشدهاند و این ربطی به خود انسان و موجود دیگری ندارد. این را در نظر داشته باشیم که در وادی لول از تفکر صحبت میکند، چگونه تفکر کردن را به ما آموزش میدهد و دستور جلسه هفته گذشته،
ظرفیت و مسئولیت بود وقتی این وادی بعدازاین دستور جلسات قرار میگیرد، من مصطفی باید وادی اول را بخوانم، دستوپاشکسته یکچیزهایی یاد بگیرم ولی درست فکر کردن را نتوانم اجرا کنم چون وادی اول فقط تفکر است، به چه چیزهایی باید فکر کنم، به چه چیزهایی نباید فکر کنم و چطور باید فکر کنم، شاید نتوانم این تفکرات را اجرایی بکنم، بعد اینجا مشکل ایجاد میشود، وقتی با خودم فکر میکنم میفهمم چقدر آدم بیهودهای بودم بخصوص اوایلی که آمده بودم در این سیستم بلد نبودم چطوری فکر کنم، به وادی دوم که رسیدیم خیلی ناامیدی زیادی سراغم آمد، خدمتگزارها را میدیدم، راهنماها را میدیدم که ازلحاظ مالی رتبه بالاتری از من بودند و چون آگاهی در این مورد نداشتم، خودم را با این افراد مقایسه میکردم و چون میوه و محصول قیاس یا منیت است که خودت را بالاتر از طرف فرض میکنی و یا ناامیدی که خودت را از وی پایینتر فرض میکنی ولی من باید خودم را با خودم مقایسه کنم. گاهی اوقات بعد از احساس ناامیدی من به خودکشی همفکر میکردم ومی گفتم کاش به دنیا نمیآمدم و روزبهروز حالم خرابتر میشد.
حتماً داستان کرم و حضرت موسی راشنیده اید که حضرت موسی میگوید خدایا چرا این کرم را آفریدی و کرم هم به خدا میگوید خدایا چرا این موسی را آفریدی و وقتی این کرم با حضرت موسی مقایسه میشود یعنی که حتی آن کرم هم بیهوده خلق نشده است و این اهمیت جایگاه انسان را میرساند.
به خاطر مصرف مواد خیلی از نیروها مثل اخلاق خوب، شادابی، جسم سالم و سحرخیزی از دسترسم خارج شدند.
بعد آمدن به کنگره فهمیدم هر کس با توجه به اعمالی که قبلاً انجام داده است در هر جایگاهی که قرارگرفته، عدالت است و حالا هم که تقدیرم را اینگونه رقمزدهام باید مسئولیت مشکلاتی را که خودم به وجود آوردهام به گردن بگیرم ودرمورد من و در مسیر کنگره آرامآرام این ناامیدی تبدیل به امیدواری شد و اعتمادبهنفسم زیاد شد ولی اینیک شرط دارد نباید به خودتان سخت بگیرید چون سنگ بزرگ نشانه نزدن است و قوانین و حرمتها را رعایت کنیم و روی اصول و برنامه جلو بروم وقتیکه روی اصول و برنامه باشم به من خیلی راحت و آسان میگذرد
من باید فقط به خاطر خودم کنگره بیایم، درمان مثل آب خوردن اتفاق میافتد بهشرط رعایت قوانین و حرمتهای کنگره و اگر کسی اینجا آمده است که فقط وقت بگذراند باید تاوان بدهد چون افراد زیادی پشت این درب هستند و بودند کسانی که به علت قرارگیری پشت این درب، نتوانستند کنگره ثبتنام بشوند و بعد در ادامه خودکشی کردهاند، من اگر این صندلی را بیهوده اشغال کنم باید خسارت آن را بدهم.
در انتها هفته راهنما را به تمام راهنمایان محترم تبریک میگویم.
تایپ:مسافر فرشاد لژیون بیست و دوم
ویرایش: مسافرمحمد لژیون پنجم
تصویربردار: مسافر محسن لژیون پنجم
ارسال خبر: مسافر کاظم لژیون سومم
- تعداد بازدید از این مطلب :
213