نهمین جلسه از دور هفدهم جلسات ویلیام وایت (درمان اعتیاد به سیگار به روش DST ) به نگهبانی "مسافر سیگار مجتبی" ، استادی "مسافر سیگار رامین" و دبیری "مسافر سیگار میلاد" با دستور جلسه "وظایف راهنما و رهجو" رأس ساعت 8:30 مورخ 27/11/96 در پارک طالقانی شروع به کارکرد. در ضمن جشن اولین سال رهایی از سیگار "مسافر سیگار میلاد" رهجوی راهنمای محترم رامین ، با شور و شوق فراوان برگزار گردید .
سلام دوستان رامین هستم مسافر سیگار ، از نگهبان جلسه متشکرم که من را بهعنوان استاد دعوت نمودند تا بتوانم خدمت کنم و خیلی خوشحال هستم که امروز در خدمت شما هستم چراکه مدتی بود از جلسات ویلیام وایت پارک طالقانی دور بودم.
در مورد دستور جلسه باید بگویم که هرکسی از حضورش در هستی هدف و وظیفهای دارد و بهتر است بهجای اینکه طلبکار باشم و بگویم که کشورم برای من چهکار کرده است، از خود سؤال کنم که من برای کشورم چه کردهام ؟ بهتر است بهجای اینکه سؤال کنم که خانوادهام برای من چهکار کرده است از خودم سؤال کنم که من برای خانوادهام چکار کردهام ؟ در کنگره60 هم هرکسی وظیفهای دارد یک نفر بهعنوان راهنما وظایفی دارد و دیگری بهعنوان رهجو وظایفی دارد.
همانطور که از نامش پیداست ، رهجو بودن یعنی کسی که به دنبال راه است و اسم کامل کنگره60 هم "جمعیت احیای انسانی کنگره 60" است و در نام آن خبری از ترک اعتیاد ، درمان اعتیاد و خود اعتیاد وجود ندارد ! و این به آن دلیل است که زمانی که انسان به مرحله انسانی برسد؛ خودبهخود بسیاری از ایرادات و اشکالات وی برطرف خواهد شد . خود من وقتی به کنگره مراجعه کردم مصرفکننده مواد مخدر بودم و در کنارش روزانه 4 تا 7 بسته سیگار هم مصرف میکردم . به خاطر دارم که وقتی در سال 1391 به اردوی کنگره رفتم 11 بکس سیگار همراه خودم برده بودم آنهم برای 7 روز!!! یا اینکه به خاطر دارم که زمانی که سیگار مصرف میکردم اتومبیلم مورد سرقت واقع شد و حدود 23 بکس سیگار از اتومبیلم سرقت نمودند ! چراکه همواره از اینکه سیگارم تمام شود و من سیگار نداشته باشم ، واهمه داشتم .
برای اینکه از آنتی ایکس سیگار رها شوم اولین چیزی که نیاز دارم این است که خواسته درونی داشته باشم و خواهان درمان باشم و درمان شدن را طلب نمایم . مبحث بعدی این است که بهفرمان راهنما گوش فرا دهم و وظیفه خود را بهعنوان یک رهجو انجام بدهم و در موقع مقرر در جلسات آموزشی و لژیون حضور منظم داشته باشم مثل کسی که برای درمان درد خود پزشک مناسب را پیداکرده باشد و حال باید دستورات پزشک را بهدرستی اجرا نماید و به متد درمانی او تن بدهد ، چنین فردی نمیتواند برای پزشک روش درمانی را تجویز نماید و بخواهد آنطور که مایل است توسط پزشک درمان شود مثلاً نمیتواند از پزشک بخواهد که او را در منزل مورد عمل جراحی قرار بدهد یا اینکه بهگونهای عمل جراحی شود که بتواند بلافاصله پس از عمل جراحی در محل کار خود نیز حاضر شود و ...
زمانی که فردی را بهعنوان راهنمای خود انتخاب کردیم باید فرمانها او را کامل و دقیق اجرا نماییم ؛ خصوصاً در کنگره60 این مسئله بسیار مهم و پررنگ است چراکه در کنگره60 کسانی که در حال خدمت به دیگران هستند هیچ چشمداشت مالی در قبال خدمتی که ارائه میدهند ؛ ندارند و هدفشان کمک به رهایی یک فرد نیازمند به درمان میباشد . جالبتر اینکه راهنمایان کنگره60 مسیری را به رهجو نشان میدهند که قبلاً خودشان با موفقیت طی نمودهاند برای مثال وقتی برای رهجو سقوط آزاد تجویز میکنند میدانند که سقوط آزاد با چه سختیهایی همراه است ولی میدانند که برای تکمیل روند درمانی رهجو این اقدام باید صورت بگیرد .
خود من فردی بودم که روزانه 6 تا 7 بسته سیگار مصرف میکردم و معمولاً سیگار خود را با سیگار قبلی روشن میکردم ! من بهفرمان جناب مهندس عمل کردم و سیگار خود را به 4 بسته در روز کاهش دادم و سپس سیگار خود را کاملاً قطع کردم و با نیکوتین خوراکی سفر کردم . بعضیها از من میخواهند که سیگارشان را کم کنم درحالیکه در متد درمانی سیگار در کنگره60 چیزی به نام کم کردن سیگار نداریم بلکه سیگار خود را قطع کرده و با نیکوتین خوراکی جایگزین میکنیم و فرصت میدهیم تا دوران سازگاری طی شود و بدن نیکوتین خوراکی را که با سیگار جایگزین شده است شناسایی کند و بعد از آنهمان حس و انرژی را نیکوتین خوراکی دریافت خواهیم کرد . مهندس نقل میکنند که وقتی خودشان از نیکوتین خوراکی استفاده میکردند زمانی که آدامس را در دهان میگذاشتند به دنبال فندک میگشتند چراکه آنقدر حس سیگار را آدامس به آقای مهندس منتقل میکرد که برای روشن کردن سیگار به دنبال فندک میگشتند .
چیزی که یک رهجو برای رسیدن به مقصد نیاز دارد این است که فرمانبردار باشد، بهموقع بیاید و برود و آن چیزی که در دفترچهاش نوشتهشده است، کاملاً و دقیق اجرا نماید و بهقولمعروف با سر خودش حرکت نکند . از این مسائل گذشته هر انسانی در هر جایگاهی که قرار دارد یک سری وظایف بر عهده دارد که با شناخت این وظایف میتواند در هر جایگاهی که قرار دارد بهترین بازدهی را داشته باشد .
در رابطه با اولین سال رهایی میلاد عزیز : میلاد در پارک طالقانی مرزبان است همچنین در کنگره60 همسفر پدرش بوده است. بااینکه میلاد مصرفکننده مواد مخدر نبود ولی حال و روز خیلی بدی داشت، ازلحاظ تفکری و جسمی بسیار بههمریخته بود ، با همه درگیر بود و نمیتوانست روزی را بدون درگیری و مشاجره سپری کند ، او را به بهانه سیگار وارد لژیون درمان سیگار نمودم و شروع به نوشتن سیدیها نمود و همین مسئله تغییرات زیادی در او ایجاد کرد و وقتی به نقطهای رسید که میتوانست بهدرستی تفکر کند من او را به لژیون همسفران آقای الیاس قلی پور معرفی و وصل نمودم و همینجا به ایشان نیز تبریک عرض میکنم ؛ چراکه زحمت بسیار زیادی برای میلاد متحمل شدهاند . درنهایت ، میلاد ؛ هم به حال خوب رسید، هم سیگار خود را درمان کرد و هم اینکه در درمان سیگار نیز به جایگاه کمک راهنمایی دست پیدا کرد و این قابلیت را در خودش ایجاد کرد که اشخاص دیگری را هم به درمان از وابستگی به سیگار ، برساند .
من خداوند را شاکر هستم به دلیل لطفی که جناب مهندس در حق من نمودند چراکه این مسئله کوچکی نیست که فردی مصرفکننده مواد مخدر و سیگار باشد و بهجایگاهی برسد که در جامعه او را بهعنوان یک فرد مفید بشناسند. بسیاری از اعضای کنگره60 قبل از ورود به کنگره بهعنوان معضلات جامعه و محل خود شناخته میشدند و در دامن ضد ارزشها اسیر بودند ولی وقتی در کنگره به درمان و تعادل میرسند بهعنوان الگوهایی برای جامعه مطرح میشوند .
اینکه ما به چیزی باور داشته باشیم بسیار مهم است ، اگر در مورد انجام کاری در ذهن ما تصوری از ، "نمیشود و نمیتوانم" ، وجود داشته باشد قطعاً به انجام آن کار نائل نخواهیم شد مثل داستان آن دانشجویی که موفق به حل مسئله لاینحل ریاضی شد ، چون نمیدانست که این مسئله لاینحل است !! خود من فکر میکردم که سیگار درمان ندارد و حتی تصورم بر این بود که میتوان وابستگی به مواد مخدر را درمان کرد ولی وابستگی به سیگار را نمیتوان درمان کرد و این تصور نتیجه القائی بود که از سوی دیگران در ذهن من ایجادشده بود . برای اینکه فیل را اهلی کنند ، زمانی که بچه است یک زنجیر به پایش میبندند و آن را به زمین میکوبند و این بچه فیل هرچه تلاش میکند نمیتواند خودش را آزاد کند و باوری بر این مبنا در ذهن او شکل میگیرد که نمیتواند خودش را آزاد کند بعدها که بزرگ میشود با یک طناب خیلی نازک پای او را میبندند و دیگر فیل برای رها کردن خودش اقدامی نمیکند و این به دلیل القایی است که خودش به خودش کرده است و گاهی اوقات هم انسان به خودش القاء میکند که سیگار و مواد مخدر درمان ندارند درصورتیکه با متد و داروی درست بهراحتی در کنگره وابستگی به سیگار و مواد مخدر درمان میشود و برای اثبات این موضوع هم نمونههای بسیار زیادی در کنگره60 وجود دارد .
در ادامه در مجموع 15 نفر ضمن تبریک به آقا میلاد به مناسبت اولین سال رهایی او از بند اعتیاد به سیگار حول محور دستور جلسه این هفته به شرح زیر مشارکت نمودند.
خلاصه ای از صحبت های مشارکت کنندگان:
محسن: در حال حاضر لذتی که از نکشیدن سیگار می برم خیلی بیشتر از لذتی است که قبلا از کشیدن سیگار می بردم. من به عنوان رهجو دو عهد با خود بستم: یکی اینکه اگر سوالی برایم پیش آمد به خود فرصت دهم و آنقدر به کنگره بیایم تا به جواب برسم و دیگر اینکه اگر سنگ هم از آسمان ببارد باید در جلسات و لژیون حاضر شوم. تبریک به میلاد
علی: یکی از نکاتی که آقای مهندس در سی دی ها تاکید دارند مسئولیت پذیری است. میلاد در عنفوان جوانی اعتیاد به سیگار خود را درمان کرد و در حال حاضر در جایگاه مرزبانی در حال خدمت است و این مسئولیت پذیری او را نشان می دهد. این روز را به او تبریک می گویم.
علی اکبر: آقای مهندس در سی دی "گیرنده" حرف بسیار قشنگی می زنند که زندگی خود علم و دانستن آن یک موهبت الهی است. خدا را شکر می کنم که با آموزش فنون زندگی در کنگره ، توانستم به اذن خدا سیگار خود را بعد از 50 سال درمان کنم. تبریک به میلاد
یوسف: من سی سال مصرف سیگار داشتم ولی وقتی به کنگره آمدم و راهنما انتخاب کردم فهمیدم که وظیفه رهجواین است که تمامی دستورات راهنما را اجرا کند تا بتواند به آسانی از راه درست به درمان برسد. تبریک به میلاد
الیاس(همسفر): وظیفه راهنما هدایت و وظیفه رهجو اطاعت است. راهنمایانی که خود آموزشها را فرا گرفته و اجرا کرده اند، باید این آموزه ها را به رهجو انتقال داده تا رهجو نیز با وضعیت مناسب به مقصد برسد. تبریک به میلاد
کامران: خوشحالم که در لژیون ویلیام وایت هستم. اینجا تنها جایی است که فاصله بین همسفر و مسافر برداشته شده و هر دو در کنار هم می توانند مسیر درمان را طی کنند. موضوع دیگر جشن رهایی میلاد عزیز است که این روز را به او تبریک می گویم. من در این 11 سال که در کنگره هستم مرزبان به این خوش تیپی ندیدم. او همیشه مرتب و منظم و خندان در حال خدمت است. امیدوارم هر چه زودتر لژیون خود را تحویل بگیرد.
محمد صادق: مشارکت، سی دی گوش کردن و نوشتن آن، به موقع در جلسات و لژیون حاضر شدن، داروی خود را طبق برنامه مصرف کردن و ... همه وظائفی هستند که اگر بخواهیم مسیر خود را در جهت درمان و رسیدن به تعادل طی کنیم ، لازم است کاملاً اجرا شود. تبریک به میلاد
ماشاءالله: اگر میلاد به رهایی رسیده قطعاً گوش به فرمان بوده و گرنه نمی توانست موفق شود. به او تبریک می گویم که در این سن و سال آنقدر هوشیار بوده که سیگار خود را درمان کرده است. امیدوارم من هم رهجوی خوب و وظیفه شناسی باشم.
فرشید: در چارچوب کنگره وظایف تک تک افراد مشخص است. اولین وظیفه راهنما در طبق اخلاص گذاشتن آموزش هایی است که به سختی تجربه نموده است و وظیفه رهجو نیز فرمانبرداری و ایمان داشتن به راهنما و کنگره است. من همیشه سه موضوع را برای رسیدن به درمان و تعادل برای خود تاکید داشتم: نظم و فرمانبرداری و صداقت. تبریک به میلاد
فریبرز: راهنما کسی است که در مقوله خاصی به دانایی رسیده و می تواند به کسی که در تاریکی است راه را نشان دهد. وظیفه او انتقال این آموزشها و هدایت رهجوست و وظیفه رهجو انجام فرامین راهنما و حضور در جلسات و ... است. تبریک به میلاد
مجتبی(نگهبان جلسه): زمانی که شال بر گردن راهنماست خواسته یا ناخواسته یک الگوست. به نظر من کسانی که در این جلسات شرکت می کنند قطعاً به صورت مضاعف آموزش می گیرند و قطعا آنها را در رسیدن به اهداف و جایگاه های بالاتر کمک می کند. تبریک به میلاد
پس از اتمام مشارکت ها ؛ 5 نفر تازه وارد به نامهای (آقایان) حسن ، پیمان ، کیانوش ، فتح الدین ، جمشید خود را معرفی نمودند که برای آنها آرزوی موفقیت می کنیم.
و در ادامه 3 مسافر سفر اول به نامهای (آقایان) : روح الله(15 قطعه)، حسن(3 قطعه)، محمدرضا(؟ قطعه)، اعلام سفر نمودند که مشتاقانه رهایی آنان را از خداوند خواستاریم.
بخش دوم جلسه: جشن رهایی میلاد
سخنان میلاد عزیز :
سلام دوستان میلاد هستم ، مسافر سیگار
با 10 سال تخریب آنتی ایکس سیگار وارد کنگره شدم و 10 ماه و 12 روز باراهنمایی راهنمای عزیزم آقای رامین سعادت جو با روش dst و داروی نیکوتین خوراکی سفر کردم و در حال حاضر یک سال و 14 روز است که آزاد و رها هستم .
من بسیار خوشحال هستم که امروز در این جایگاه و در جمع شما حضور دارم . سال گذشته در ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ و در هنگام همین دستور جلسه یعنی "وظایف راهنما و رهجو" من از وابستگی به سیگار رها شدم و این باعث میشود که من امروز خیلی خوشحال باشم . قبل از اینکه به کنگره وارد شوم بهواسطه مصرف سیگار تخریبهای زیادی داشتم و درزمینهٔ تخریبهایی که سیگار در من ایجاد کرد هر چه بیان کنم ، کم گفتهام . سیگار به دلیل عبور از سد خونی مغز بروی گیرندههای عصبی مغز تخریب ایجاد میکند و باعث میشود روان انسان آرامش خود را از دست بدهد . قبل از ورودم به کنگره۶۰ صحبت کردن بلد نبودم و اگر میخواستم حقم را بگیرم یا باکسی صحبت کنم باید حتماً بد مشاجره و نزاع این کار را انجام میدادم ! و از روابط عمومی بسیار ضعیفی برخوردار بودم ولی به کنگره وارد شدم و تغییرات مثبت زیادی در من رخ داد .
من با آقا رامین در پارک طالقانی آشنا شدم و ارتباطم با ایشان برقرار شد . در شعبه رودکی امتحان وادی ششم بود و من این وادی را کاملاً مطالعه کردم و سی دی آن را نداشتم و در امتحان شرکت کردم و این سی دی و این وادی برای من انگیزهای شدند که وارد کنگره شوم . آقا رامین نیز انرژی زیادی به من منتقل کردند و همه این مسائل باعث شدند تا من برای درمان وابستگی خودم به سیگار اقدام کنم و از بند آن خودم را رها نمایم . سفر سیگار بسیار سخت است اما اگر در این سفر فرمانبردار باشیم ؛ بسیار آسان خواهد بود . در لژیون سیگار راهنمای عزیزم بهگونهای مرا آموزش داد و مرا تربیت کرد که من هرگز از سیدیهایی که استاد با ما کار میکرد غافل نشدم و همواره تکالیف خود را انجام میدادم و در لژیون حاضر بودم . در سفر سیگار من انرژی بسیار زیادی دریافت کردم . من از راهنمای عزیزم که زحمات زیادی برای من متحمل شدند بسیار تشکر میکنم و قدردان ایشان هستم .
من آقا رامین را سمبلی از صبر ، محبت و عشق میدانم . من در ابتدای سفر سیگار بسیار عجله داشتم و میخواستم بهسرعت درمان شوم و از بند سیگار رها شوم . البته من قبل از ورودم به کنگره هم بسیار عجول بودم و میخواستم بهسرعت به مقصد موردنظر خود برسم و همین خصوصیت باعث میشد که بسیار از اقدامات مدنظر خود را عملیاتی نکنم . درواقع من خیلی فکر میکردم ولی به مرحله اقدام ، عمل و حرکت نمیرسیدم .
در کنگره راهنما و رهجو نسبت به هم وظایف و مسئولیتهایی دارند . راهنمای من به من عشق ، محبت و صبر را انتقال داد و همین مسئله باعث شد که من به رهایی و درمان دست پیدا کنم .
در پایان پیام آقا کامران(دستیار محترم دیده بان): هفته آینده اولین سال رهایی از مصرف سیگار آقا حمیدرضا(رهجوی آقای وحدت) را جشن می گیریم. دوستان حمایت کنند.
موضوع دیگه اینکه لطفاً از اعلام نام تجاری سیگار یا آدامس خودداری کرده و همچنین خود را مسافر ویلیام یا نیکوتین معرفی نکنند و فقط بگویند مسافر سیگار.
برای مثال اینگونه اعلام سفر کنند: کامران هستم مسافر سیگار، آنتی ایکس سیگار، داروی درمان آدامس نیکوتین و ... .
تعداد حاضرین : 60 نفر
مشارکت کنندگان : 15 نفر
تازه واردین : 5 نفر
و در مجموع 10 مسافر (3 سفر اول و 7 سفر دوم) خود را معرفی و اعلام سفر نمودند.
سپس جلسه را با دعای کنگره به پایان رساندیم.
شکر ، شکر ، شکر
جمعه؛ پارک طالقانی؛ 27 بهمن ماه 1396
گردآوری: احسان رهجوی سیگار آقا حامد " آکادمی"
عکس : علی رهجوی سیگار آقا فرشید " آکادمی"
تایپ و تنظیم از مهرسام رهجوی سیگار آقا حامد " آکادمی"
- تعداد بازدید از این مطلب :
2567