هفتمین جلسه از دور هفتم لژیون سردار نمایندگی حر با دستور جلسه ی دنور مورخ دوشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۷با استادی دنور محترم مسافررضارحمانی راس ساعت۱۹ آغاز گردید.
خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر از آقای مهندس و خانواده ایشان و استاد امین تشکر میکنم که بستری خیلی آرام را بوجود آوردند تا راه و روش زندگی کردن را بیاموزیم و از خداوند تشکر میکنم که من با کنگره ۶۰ آشنا شدم، دستور جلسه در مورد دنور میباشد، دنور یعنی بخشنده، شخصی که بتواند ببخشد، همانطور که آقای مهندس در روز چهارشنبه صحبت کردند و گفتند که اگر قرار است ببخشید یا پهلوان شوید و یا این جایگاه را انتخاب کنید که چیزی نصیب تو شود این کار را انجام ندهید چون این کار باید از ته دل باشد، اکنون من تجربه خودم را درباره این جایگاه دنور میخواهم بگویم، باید یک چیزی در وجودت باشد که تو را به جوش آورد و این در وجود من بود، وقتی که من در جشن گلریزان در یک مرحله عضو لژیون سردار شدم بعد از آن به راهنمای خودم گفتم اجازه بدهید که من دنور شوم و ایشان گفتند من درباره تو که چه چیزی دارید نمیدانم؟ و من خیلی پافشاری کردم و وقتی اجازه دنور شدن را گرفتم و در لژیون مشارکت کردم یک حس و حال خوبی داشتم، من وضعیت مالی قوی نداشتم شاید کسانی که در کنگره مشارکت میکنند و میگویند مستاجر هستم ولی سردار یا دنور میشوند، من اگر میگویم مستاجر هستم و پول کمی دارم در جایی زمین هم ندارم، سیدی شناور را گوش میکردم که یاد صحبتهای آقای زرکش افتادم که گفتند یک روز از آقا عیسی پرسیدم که در کنگره چگونه هستید؟ آقای عیسی گفتند شناور هستم، وقتی سیدی شناور استاد امین را گوش کردم تازه متوجه شدم که مفهوم جواب آقا عیسی چه چیزی است، آقا عیسی مثل آن سنگ نیست که زیر آب برود بلکه روی آب به آرامی شنا میکند و به کسی هم آسیبی نمیرساند و زندگی خود را انجام میدهد، درباره جایگاه پهلوانی میخواهم یک مطلبی را بگویم اول اینکه زمان انتخاب این جایگاه رسیده باشد، راهنمای من آقا یک مثال خوبی میزنند و میگویند یک چیزی با ارزش را به کسی میدهند که کس باشه و لباس تنش اطلس باشه، وقتی شما در جایگاه سردار قرار میگیرید نیازی نیست که از کسی اجازه بگیرید و مبلغ عضویت شش میلیون را پرداخت میکنید یا وقتی میخواهید جایگاه دنور شدن را انتخاب کنید کسی به شما نمیگوید که حق ندارید دنور بشوید و با اجازه راهنما دنور میشوید ولی برای قرار گرفتن در جایگاه پهلوانی باید نزد آقای مهندس بروید و از ایشان کسب اجازه کنید و آیا در آن روز این اجازه به شما داده شود یا اجازه داده نشود؟ بنابراین اگر سردار یا دنور میشوید به راحتی پرداخت میکنید و باید قدر این جایگاه را بدانید، من داشتم فکر میکردم خدا را شکر که برای دنور شدن نزد آقای مهندس نرفتم چون برای اجازه کسب جایگاه پهلوانی نزد ایشان رفتم گفتند تو مستاجر هستی و نمیشود، این خیلی جالب است وقتی جایی میخواهید بروید و پانصد میلیون تومان پول بدهید و بعد نزد آقای مهندس بروید و بگویید سلام، من میخواهم پول بدهم، اولین سوالی که از تو میپرسند این است که خانه دارید؟ میگویید نه، ندارم و بعد ایشان فرمان میدهند که برو خانه بخر، من گفتم آقای مهندس از شما خواهش میکنم؟ آقای مهندس من را بغل کردند و گفتند برو خانه بگیر، میخواهم بگویم از روی احساس تصمیم به پهلوانی نگرفتم بلکه ماهها فکر کردم چون دویست میلیون پول به حساب من آمد و گفتم این مبلغ را پرداخت میکنم و اگر نتوانستم به تعهدم عمل کنم ماشین پرشیا خودم را به پراید تبدیل میکنم و به تعهدم عمل میکنم، حتما آن روز آقای مهندس چیزی را دیدند که مخالفت کردند و شاید آن روز حال من بد شد ولی من کنگرهای هستم، با همسفرم صحبت میکردم و گفتم اگر آن روز آقای مهندس با پهلوانی من موافقت میکردند من خیلی راحت تا فروردین ماه آن را تسویه میکردم، از توضیح این مطالب میخواهم این نتیجه را بگیرم که کجا و کدام انجیو هست که بگویید من میخواهم پانصد میلیون تومان پول بدهم و اصرار هم بکنید ولی قبول نکنند؟ در سیدی شناور استاد امین میگویند اگر قرار است که ما شاد باشیم و بخواهیم بخندیم، شاید با یک آهنگ یا موزیک چند دقیقه شاد باشیم ولی این شادی باید درونی باشد، اگر پول یا وسیلهای را کمک میکنم در وهله اول جای خیلی خوبی این را کمک میکنم چون کنگره به من زندگی داده است، بعضیوقتها نگاه میکنم شخصی از بغل من با حال خراب و دگرگون میگذرد ولی من آرام هستم، در گذشته من هم حالم خراب بود و صبور نبودم ولی امروز ساعتها در کنگره روی صندلی مینشینم و اگر موبایل هم زنگ بزند بیرون نمیروم چون همه اینها به خاطر کنگره ۶۰ میباشد، و من به خودم خانوادهام قول دادم در گلریزان سال بعد به صورت خانوادگی دنور بشویم، در پایان خیلی خوشحالم و زمانی که برای رهایی مواد، سیگار و جونز در شعبه بالا رفتم هوای روی سکو خیلی شرجی بود و اکنون که در اینجا هم نشستم هوا همان طور است و از عرق کردن خیس شدم و از این بابت از خداوند تشکر میکنم و از آقای مهندس هم دوباره تشکر میکنم، از اینکه به صحبتهای من گوش دادید ممنونم.
تایپ و بارگذاری: مسافر محمود
- تعداد بازدید از این مطلب :
96