این پنجمین جلسه از دوره شصت و هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60؛ نمایندگی شادآباد با استادی: مسافر علی و نگهبانی: مسافر ایرج و دبیری: مسافرمجتبی با دستور جلسه: ( وظایف راهنما و رهجو) رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود. در ضمن سومین سال رهایی مسافر علی و اولین سال رهایی مسافر اسماعیل را جشن گرفتیم.
سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
دستور جلسه ما طبق روال پنجشنبهها از دو قسمت تشکیلشده است، ابتدا دستور جلسه هفتگی و سپس تولد سه سال رهایی مسافر علی و اولین سال رهایی مسافر اسماعیل است.
دستور جلسه این هفته ما در خصوص وظایف راهنما و رهجو است.
این دستور جلسه از اساسیترین و مهمترین دستور جلساتی است که در کنگره 60 مطرح میشود، اما اگر این دستور جلسه بهطور کامل اجرا نشود ما هرگز نمیتوانیم یک پکیج کاملی از درمان داشته باشیم، این دستور جلسه به من مسافر آموزش میدهد که وظایف خودم را بشناسم و زمانی که اطلاع پیدا میکنم از وظایف خودم مطمئناً در قبال آنیک مسئولیتهایی دارم، آقای مهندس فرمودند به کسی مسئول گفته میشود که وظایف خودش را بهخوبی بشناسد.
بنده چون خودم کمک راهنما هستم ابتدا از وظایف خودم میگویم، من بهعنوان یک کمک راهنما مسئولیتی را بر عهده گرفتم که بسیار سنگین است و من باید جوابگو باشم، چون مسئولیت یکسری رهجوی خواهان درمان اعتیاد به دست من کمک راهنما هست، من باید وقتشناس باشم، بهموقع در کنگره حضور پیدا کنم و بدانم من بهغیراز مسئله درمان اعتیاد حق ندارم در مسائل دیگر به رهجو مشاوره بدهم، نکتۀ خیلی مهمی که وجود دارد کسی که کمک راهنما است با عشق وارد این جایگاه میشود، من اگر بهعنوان کمک راهنما توانستم آن حرفهایی که به رهجو میزنم خودم هم اجرایی نمایم آن موقع روی رهجو تأثیر بسیار مثبتی دارد.
درزمینهٔ وظایف رهجو باید عرض کنم ایشان وقتی وارد کنگره میشود چارهای ندارد بهجز اینکه فرمانبردار باشد و به قوانین کنگره 60 احترام بگذارد، زمانی رهجو میتواند به رهایی برسد که وقتی راهنما گفت سر ساعت در کنگره حضورداشته باشد دقیقاً حرفهای راهنما را اجرا نماید، به نظر من کسانی حالشان خوب است که قوانین و حرمتهای کنگره 60 را رعایت مینمایند.
سخنان استاد در مورد تولد:
در مورد مسافر علی؛ خدا را شکر ما سومین سال رهایی علی عزیز را جشن میگیریم، از کسانی بود که با تخریب بسیار زیادی به کنگره آمدند اما سفر بسیار خوبی داشتند، گوشبهفرمان بودند و خیلی کم پیش میآمد که غیبت نمایند، سفر بسیار خوب و استانداردی را انجام دادند و خدا را شکر به رهایی رسیدند و در سفر دوم هم خدمتگزار بخشOT هستند اما این کافی نیست و امیدوارم یک روز شاهد این باشم که ایشان کمک راهنما بشوند، من این روز را به علی عزیز، همسفر محترمشان و کمک راهنمای همسفرشان تبریک عرض مینمایم.
اما در مورد اسماعیل عزیز؛
اسماعیل عزیز هم اولین سال رهاییاش را جشن میگیریم، ایشان یکی از معجزات کنگره 60 بودند، ایشان هم با تخریب بسیار فراوانی وارد کنگره شدند، بسیار ایراد میگرفتند و من فکر میکردم هیچگاه به درمان نرسند که اگر کمک علی آقا و حسن آقا نبود من شاید دستتنها نمیتوانستم ایشان را به رهایی برسانم، اما خوشحالم این روز را برای ایشان میبینم و برایشان آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم ایشان هم به کمک راهنمایی برسند، من این روز را به اسماعیل عزیز، همسفر محترمشان و کمک راهنمای همسفرشان تبریک عرض مینمایم.
از اینکه به صحبتهای بنده گوش دادید سپاسگزارم.
رهایی ها و دریافت نشان
اعلام سفر مسافر علی:
آخرین آنتی ایکس متادون شیشه..۱۱ ماه ۲۸ روزبه روش DsTسفرکردم به راهنمایی آقای علی رضوانی رشته ورزشی والیبال درحال حاضر ۳ سال و۱ ماه ده روزه که آزادو رها هستم
اعلام سفر مسافر اسماعیل:
آخرین آنتی ایکس شیره و تریاک، روش درمان DSTداروی درمان شربت OT مدت سفر 13 ماه و 14 روز به راهنمایی آقای علی رضوانی رهایی از بند اعتیاد 13 ماه
آرزوی مسافر علی:
امیدوارم بنده و همسفر م در امتحان کمک راهنمایی دوره آتی قبول شویم.
آرزوی همسفر کوچک، فرزند مسافر علی:
آرزو دارم که هر کسی ،هر آرزویی دارد برآورده شود.
آرزوی همسفر:
در خانواده یک مصرف کننده داریم و امیدوارم به درمان کنگره 60 ایمان بیاورد و رهجوی کنگره شود و به درمان برسد.
آرزوی مسافر اسماعیل:
آرزو دارم بتوانم در استانی که به دنیا آمده ام یک زمین برای کنگره 60 اهدا نمایم.
آرزوی همسفر:
آرزو می کنم که در هیچ خانواده ای ،فرزند مصرف کننده نباشد و چشمان هیچ مادری اشک آلوده نشود.
سخنان مسافر علی:
خوشحالم و خداوند را شکر میکنم که یکبار دیگر این جایگاه را تجربه میکنم و من کسی بودم که آرزویم مصرف نکردن مواد بود حتی برای یک ساعت! 14 سال مصرفکننده بودم و راهها و ترکهای خیلی زیادی را تجربه نمودم که هیچکدام موفقیتآمیز نبود و حالم را بدتر مینمود.
اولین دوره ترک من به مدت 6 ماه دوام داشت و همیشه حالم خراب بود و اصلاً" نمیتوانستم بخوابم و برگشت داشتم و با شیشه آشنا شدم و باور غلطی بود که چون شیشه دارای مرفین نیست و اعتیاد ندارد!!! به سمت شیشه رفتم و زمانی که به کنگره آمدم 4 نوع آنتی ایکس داشتم و همیشه به دنبال یک نور امید و یکراه درست بودم.
پس از درمان حال خوش و خوبی دارم که قابل وصف نیست و این حال خوش را مدیون متد DST کنگره 60 هستم و چون من به کنگره 60 ایمان آوردم یک سفر اوّل خوب و منظم داشتم و شربت OT را بسیار دقیق مصرف میکردم و کاملاً" گوشبهفرمان راهنمای عزیزم بودم و خواسته خیلی قوی داشتم و بدون غیبت سفر اوّل را به پایان رساندم. و حالا با خدمت حال خوش خودم را ارتقاء میدهم. خدمت کردن به من انرژی زیادی میدهد و از خداوند میخواهم که خدمتگزار خوبی برای کنگره 60 باشم. به برادر لژیونی خودم مسافر اسماعیل تبریک میگویم.
از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان که حق بزرگی بر گردن همه دارند و از راهنمای عزیزم علی آقا که راهنمای دلسوز و مهربان و از همسفرم تشکر میکنم و از راهنمای بسیار خوب همسفرم که دلسوزانه به ما کمک کردند تشکر میکنم و از تمام برادر لژیونیهایم و تمام شما عزیزان تشکر و قدردانی میکنم و ممنونم که به صبحت های من گوش دادید.
سخنان کمک راهنمای محترم همسفر سرکار خانم سمیه:
همیشه برای قرار گرفتن در این جایگاه ،حس شکرگزاری دارم و خداوند بزرگ را شکر میکنم که در شعبه دو تولد داریم و به مسافر آقای اسماعیل و مسافر آقای علی و همسفران محترمشان ،خیلی تبریک میگویم و عرض خدا قوتدارم. و به نظر بنده زیباترین و پر آموزشترین، روزهای یک همسفر در سفر اول قرار دارد. و رهجوی عزیز خانم سمیه در منزل شرایط خیلی خوبی برای مسافرشان فراهم نمودند که توانستند سفر خوبی را به پایان برسانند. از رهجویان فرمانبردار من بوده و خیلی خوب تغییر کرده است و مرتب و منظم میباشند و خیلی دوست دارد که در کنگره خدمت نماید ولی هنوز خدمت روزی ایشان نشده است و برایشان دعا میکنم که امسال در آزمون قبول شوند و در مسیر خدمت قرار بگیرند.
سخنان همسفر سرکار خانم سمیه:
خدا را شکر میکنم که امروز در این جایگاه قرار دارم و حس خیلی خوبی دارم و اوج حال خرابی مسافرم در زمان مصرف شیشه بود و همیشه پرخاشگر و عصبی بود و خواب نداشت و من امروز خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتیم. از مهندس بزرگوار و خانواده بزرگوار آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم نمودهاند که مصرفکنندهها با خانواده خود به کنگره بیایند و به رهایی و آرامش برسند. از کمک راهنمای مسافرم، آقای رضوانی تشکر میکنم و زحمات زیادی برای مسافرم کشیدند، از راهنمای عزیز خودم تشکر میکنم که تلاش این دو راهنمای عزیز بود که حالا ما در آرامش و خوبی زندگی میکنیم . مسافرم بهترین هدیه زندگی مرا با درمان به من داد از ایشان تشکر میکنم. از همه اعضای محترم شعبه تشکر و قدردانی میکنم و آرزوی بهترینها را برایتان دارم.
سخنان مسافر آقا اسماعیل:
خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم. من باحال خراب وارد کنگره شدم، من به خانوادهام ظلم کردهام. من خانوادهام را یک سال و نیم زندانی کردم و وقتی مواد شیشه مصرف میکردم در حال خودم نبودم و قصد داشتم که سلاح بگیرم تا همه را از بین ببرم. من سوءظن پیدا کردم و مواد کاری با من کرد که همه را از من دور کرد. من اول آمدم تا شربت بگیرم و بروم و بعد یک ماه باراهنمای عزیزم صبحت کردم حرف دلم را زدم و ایشان فرمان دادند که باید کار را کنار بگذاری و فقط به درمان برسی!
من درمان را انتخاب نمودم و به توکل و امید به خدا حرکت کردم. سعی کردم نظم داشته باشم و گوشبهفرمان راهنما باشم، الحمدالله هیچ مشکلی نداشتم و خیلی خوب به درمان رسیدم و همسفر عزیزم هم خیلی به من کمک کرد و با پایشکسته به کنگره میآمد و میرفت. این تلاش ایشان روی من خیلی تأثیر داشت و برادران لژیونی من واقعاً" برایم زحمت کشیدند و برادر واقعی من بودند.
از مهندس دژاکام عزیز و خانواده محترمشان و همچنین ایجنت و دیدهبان محترم آقای سبزهای و همچنین آقای صادقی و گروه مرزبانی و راهنمای عزیزم و همچنین راهنمای گرامی همسفرم و همسفر عزیزم و همه شما عزیزان که در این جشن شرکت نمودید، کمال تشکر و قدردانی رادارم والان دارم طعم خوش زندگی را درک میکنم.
سخنان کمک راهنمای همسفر ،سرکار خانم معصومه:
بهترین روزهای برای هر کمک راهنمایی ،لحظه تولد و روز رهایی رهجویان و مسافران است و خداوند را شکر میکنم که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم و سهم کوچکی در این رهایی داشتم. برای این دو تولد به آقای رضوانی تبریک میگویم و به مسافران آقا اسماعیل و آقا علی تبریک و خدا قوت میگویم که این شهامت را داشتند که از این گذرگاه سخت اعتیاد عبور کنند و این حال خوش را برای خودشان و برای خانوادهشان رقم بزنند. به همکار خوبم کمک راهنمای گرامی خانم سمیه تبریک میگویم و خیلی خوشحالم و خیلی تجربه خوبی است که در کنار ایشان هستم. یک تبریک ویژه به خانم رقیه عزیز دارم و دو خصوصیت اخلاقی ایشان واقعاً" ارزشمند است .یکی جنس انرژی و نشاط و دیگر اینکه عاشق خدمت هستند و هیچگاه نیروی منفی بر ایشان غالب نشد و ایشان یک بمب انرژی برای لژیون بودند.
و به یمن این روز خوب برای شما آرزو میکنم که دربها و روزی خدمت نصیب شما بشود و برای هر دو این خانواده آرزوی سربلندی و موفقیت دارم و ممنونم که به سخنان بنده گوش دادید.
سخنان همسفر ،خانم رقیه:
آنچه باور است ،محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. خدا را شکر میکنم که در این جایگاه قرار گرفتم و خدا را شکر میکنم که در روزی و سرنوشت ما حضور در کنگره 60 قرار داشت . از جناب آقای مهندس تشکر میکنم که بستر امنی برای آموزش و رهایی ما فراهم نموده است تا ما بتوانیم بهخوبی درمان بشویم و به حال خوش و آرامش برسیم. نیروهای مخرب و شیطان حتی از ابزار و آلات مصرف مواد افیونی هم محافظت میکند تا آسیب نرسد و به تخریب ادامه دهد.اعتیاد تا جای پیش رفت که باوجوداینکه ایشان را عاشقانه دوست داشتم، تصمیم گرفتم که زندگی مشترک را به پایان برسانم و خدا را شکر که مسافر عزیزم یکطور دیگر تمام کردند و این پایان مواد مخدر در زندگی ماست. بارها از مهندس گرامی شنیدهایم که : وقتی در صراط و مسیر درمان قرار میگیرید، نیروهای الهی دستبهدست میدهند و کمک میکنند. از نیروهای الهی که درروی زمین هستند همین کمک راهنمایان ما هستند ، از کمک راهنمای سابقم و کمک راهنمای مسافر و کمک راهنمای خودم بسیار تشکر و قدردانی میکنم. از مسافر عزیزم واقعاً" تشکر میکنم و عاشقانه دوستش دارم و از یک جای در سفر دوم ایشان همسفر بنده شدند. از ایشان ممنونم که علاوه بر اینکه همسفر زندگیاش بودم ، مرا همسفر درمان و همسفر کنگره نمود. از تمامی عزیزانی که در این بزم و شادی ما شرکت کردند و مشارکت کردند کمال تشکر و قدردانی رادارم. ممنونم که به سخنان بنده گوش دادید و همه شمارا به خدای بزرگ میسپارم.
ادامه تولد........
مرزبان کشیک: مسافر حسن
تصویر: مسافر رضا
تایپ: مسافر توحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
5070