دلنوشته همسفر مریم؛
اینها واژه هایی هستند که اصلا نشنیده بودم چند سال از عمرم را در بی خبری و در خواب زندگی می کردم به حساب درس خوانده بودم و تحصیلات دانشگاهی داشتم حتی تحصیلاتم مرتبط با مشکلات اجتماعی از جمله اعتیاد بود و نتوانستم برای خودم کاری انجام بدهم و به قول معروف از کوزه شکسته آب میخوردم.
تا زمانی که بزرگترین اتفاق زندگی من رقم خورد و من وارد کنگره ۶۰ شدم و قسمت دوم زندگی من که خیلی قشنگ تر، روشنتر و موثر تر از قسمت اول بود آغاز شد.
بله من وارد کنگره شدم و کم کم آموزشها را میگرفتم و این دوره بسیار برای من لذت بخش بود و در اینجا از راهنماهای خوبم که باعث بیداری من شدند سپاسگزارم.
معنی واژه ظرفیت؛ یعنی برای هرکاری که میخواهم انجام دهم باید ظرفیت خودم را بالا ببرم و ظرفم را به اندازه آن کنم.
دوست داشتم مسئولیت قبول کنم و به هدفها و آرزوهایم در کنگره برسم، ناگفته نماند با مسافرم پا به پای هم بسیار تلاش کردیم و جایگاههایی مثل دبیری، نگهبانی و قسمت نشریات را تجربه کردیم تا به جایگاه مرزبانی رسیدیم که جایگاهی است که در آن باید از ظرفیت بالایی برخوردار باشی و نظرات متعدد و انتقادات را به جان بخری و مسئولیت خود را به خوبی انجام بدهی و در مقابل پاسخگو باشی. اگر ما در چهار چوب کنگره باشیم و آموزشها را عملی کنیم هیچگاه قبله را گم نمیکنیم بلکه این جایگاه باعث رشد و تعالی ما میشود و نقطه تحمل ما را بالا میبرد.
مرزبانی خدمتی بزرگ، شیرین و پر از آموزش است.
اکنون که مدت سیزده ماه از مرزبانی ما میگذرد بسیار خشنود هستم که توانستم ذره ای از دین خود به کنگره ۶۰ را ادا کنم و امیدوارم همچنان بتوانم در این بهشت زمینی خدمتگزار باشم.
نویسنده: همسفر مریم لژیون مرزبانی
تنظیم و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون۵)
همسفران نمایندگی پروین اعتصامی
- تعداد بازدید از این مطلب :
165