English Version
English

حرکت با خواسته درست؛ جشن هفتمین سال رهایی مسافر احسان، ایجنت نمایندگی ارتش

حرکت با خواسته درست؛ جشن هفتمین سال رهایی مسافر احسان، ایجنت نمایندگی ارتش

ششمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی جهان‌بینی کنگره 60، نمایندگی ارتش  با دبیری مسافر محمود و نگهبانی مسافر محمد و استادی دیده بان مسافر سعید با دستور جلسه وظایف راهنما و رهجو  در روز پنجشنبه تاریخ 1396/11/26رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

در ابتدا خداوند را سپاسگزارم که امروز در این جایگاه در خدمت شما هستم و همچنین از نگهبان جلسه و همه شما عزیزان ممنونم که این فرصت را در اختیار من قرار دادید. دستور جلسه امروز دو بخش دارد، بخش اول آن دستور جلسه هفتگی کنگره60 که وظایف راهنما و رهجو است و بخش دوم آن تولد هفتمین سال رهایی ایجنت محترم نمایندگی ارتش آقای احسان است که من این تولد و رهایی را به ایشان و خانواده محترمشان و همه اعضا کنگره تبریک عرض می کنم.

 همه ما در کنگره رهجو هستیم، ما در کنگره هستیم تا بتوانیم مشکلاتمان را رفع کنیم و این موضوع در مسافران و همسفران فرقی نمی کند، به دلیل وارد شدن ما  به دنیایی مانند دنیای اعتیاد، جهانی پر از ترس و نفرت را برای خودمان بوجود آورده بودیم ولی بعد از آنکه راه کنگره 60 را پیدا کردیم و از زمانی که وارد کنگره شدیم یک رهجو هستیم، چه درسفر اول وچه درسفر دوم و باز تاکید دارم که در این موضوع فرقی میان مسافر و همسفر نیست.

زمانی که ما وارد کنگره می شویم باید خود را آماده فرمانبرداری و یادگیری و پذیرش کنیم، در غیر این صورت اگر من نتوانم مسئولیتی که بر عهده من قرار داده شده است به درستی انجام بدهم نمی توانم مشکلات خودم را حل کنم، کسانی در کنگره به نتیجه می رسند وقدرتمند می شوند، که بتوانند طبق وظایف و آن مسائلی که کنگره بر عهده آنها گذاشته عمل کنند و این افراد قطعا  به درمان مناسب خواهند رسید و قوی خواهند شد و از پس مشکلات زندگی بر خواهند آمد.

وظیفه یک رهجو گوش دادن به سی دی ها و نوشتن از روی آنها، شرکت در جلسات هفتگی و تک تک مسائلی است که راهنما به او شرح می دهد، انجام این وظایف برای رهجو دو شکل دارد یا سخت است یا آسان، زمانی که رهجو وظایف خود را بداند و هر کار کوچکی که به او محول می شود با دقت انجام دهد، از این کارهای کوچک به قدرت و نیرویی می رسد که انجام کارهای بزرگتر برای او آسان می شود اما زمانی که رهجو شرح وظایف خود را نداند، کار برای او سخت می شود. در جزوه جهان بینی آقای امین می گوید اگر کسی در جایی قرار بگیرد که مبدا و مقصد خود را نمی داند و جهت ها را هم گم کرده و جهت یابی بلد نیست و قطب نما هم ندارد هر چقدر که تلاش کند باز هم به نتیجه مطلوبی نمی رسد، شرح وظایف رهجو در کنگره درست مثل همان قطب نما هست که جهت راه و مسیر را برای رهجو مشخص می کند.

وظایف راهنما هم کاملا مشخص است، راهنما وظیفه دارد که اول آموزش ببیند و سپس این آموزش را انتقال دهد، راهنما باید رهجو را برای کنگره تربیت کند، راهنما وظیفه دارد با محبت و دوست داشتن رهجو را هدایت کند، راهنما نباید رهجو را برای خودش تربیت کند، البته قطعا در کنگره اینگونه نیست چون همه ما در حال آموزش هستیم، ولی برای خود من بد نیست که گاهی برایم یاد آوری شود که نباید لژیونم را از سایر لژیون ها جدا کنم چون من امانت دار یک قسمت از خانواده کنگره60 هستم و من راهنما باید تلاش کنم تا بهترین رهجو ها را تحویل کنگره بدهم، من راهنما باید تلاش کنم رهچویانی تربیت کنم که خدمت گزار خوبی برای کنگره60 در همه مسئولیت ها مثل مرزبانی، کمک راهنمایی، مهماندار، نگهبان نظم و ... باشند.

خلاصه سخنان استاد در مورد مسافر:

امروز تولد هفت سال رهایی ایجنت محترم نمایندگی ارتش آقای احسان است و این روز را باهم جشن می گیریم. چند روز پیش در این فکر بودم که انسان ها از آغاز تولد در حال یادگیری هستند اما چه می شود که مسیر انسان ها گاهی از جاهایی سر در می آورد که تخریب ها و سختی های خیلی زیادی دارد، آنچه که من نتیجه گرفتم تفاوت بین سواد با معرفت و آگاهی است. شاید در خیلی جاها سواد من بالا برود و مدارک بالایی هم بگیرم ولی در آن دوره آن چیزی که بیشتر می توانسته لازمه کار باشد تا من یک زندگی سالم و درستی داشته باشم که همان معرفت وآگاهی که موضوع اصلی آموزش کنگره60 با نام جهان بینی است، در دسترس نبوده و توجهی به آن نمی کردم.

احسان عزیز هم جزو تحصیلکرده ها است و از زمانی که دانشجو بوده مواد مصرف می کرده و چند بار که برای من تعریف کرد دیدم که چه اوضاع نابسامانی از لحاظ نوع مصرف، مواد مصرفی و جوی که در آن بوده داشته است. احسان لیسانس و فوق لیسانس هم گرفت اما مشکل داشت و مشکل اصلی همان مصرف مواد مخدر بود، ما در کنگره که وارد می شویم می آییم تا موضوع و محور اصلی زندگی را یاد بگیریم، احسان هم وقتی آمد خیلی عجول بود و دوست داشت خیلی سریع همه اتفاق ها برایش بیفتد، شاید این موضوع هم به خاطر کارش بود، واقعا مثال هایی که جناب مهندس می زند همه جا کاربرد دارد و نقطه تفکری را در انسان به وجود می آورد، مثالی که ایشان می فرماید این است: اگر می خواهی گل پرورش بدهی باید یک ماه وقت بگذاری، اگر می خواهی درخت گردو پرورش بدهی باید 10 سال وقت بگذاری اما اگر می خواهی انسان پرورش دهی باید 100 سال وقت بگذاری، احسان هم کارش پرورش گل بود و شاید فکر می کرد همه چیز باید به همان سرعت اتفاق بیفتد.

احسان وقتی مسائلش را برای من می گفت به این نتیجه رسیدم که باید سقوط آزاد را تجربه کند و زمانی که این فرمان را به او دادم، فرمان را اجرا کرد و با سختی هایی که در آن مسیر کشید خیلی از مسائل برایش حل شد، بعد از آن جلساتش را به موقع می آمد، انضباطش در لژیون خیلی خوب بود، مشارکت هایش جهت کنگره ای پیدا کرد، رفتارش جهت کنگره ای پیدا کرد، به کنگره علاقمند شد و این یکی از فاکتور های مهمی است که من همیشه برای خودم یاد آوری می کنم که علاقه ام به کنگره پا برجا بماند، سفر اول احسان تمام شد و به درمان رسید و در سفر دوم هم خدمت گزار شد و در جایگاه های مختلفی در کنگره خدمت کرد و کمک راهنما شد و امروز هم به تشخیص کنگره در جایگاه ایجنت خدمت می کند.

در پایان این تولد و رهایی را صمیمانه به خود احسان و خانواده محترمش، آقای مهندس دژاکام و خانواده گرامی ایشان، به لژیون احسان و به همه شما عزیزان تبریک عرض می کنم و برای احسان و همه شما بهترین آرزوها را دارم.  

اعلام سفر مسافراحسان:

با 9 سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتی ایکس مصرفی تریاک، شیره و قرص، سفر اول 14 ماه، داروی درمان شربت او تی، روش درمان دی اس تی، به راهنمایی دیده بان محترم آقای سعید، رشته ورزشی والیبال، در حال حاضر 7 سال و ده روز است که آزاد و رها هستم، سفر وابستگی به مصرف دخانیات را هم به راهنمایی دیده بان محترم آقاسعید انجام دادم و در حاضر 20 روز است که آزاد و رها هستم.

آرزوی مسافر:

آرزوی قلبی من این است که بتوانیم یک مکان برای نمایندگی ارتش خریداری کنیم و مکان این نمایندگی برای خودمان و کنگره 60 باشد.

خلاصه سخنان مسافر:

از همه شما تشکر میکنم که در این جشن شرکت نمودید و قطعا همه تعریف هایی که شما عزیزان از خوبی خودتان است و این انرژی است که بین ما در گردش است و منبع اصلی آن خود شما هستید. من نمی خواهم زیاد از گذشته ام حرف بزنم و اندک مطالبی که بیان می کنم بیشتر به خاطر این است که گذشته ام یادم نرود و همیشه یادم باشد که از کجا شروع کردم.

شرایط من خیلی سخت بود، یادم می آید این آخری ها مصرف موادم خیلی زیاد شده بود و کارم به تزریق و مصرف کراک رسیده بود، یک روز پیش خداوند دعا کردم که یا به زندگی من پایان بدهد و یا راه مسیری را پیش پایم قرار بدهد تا از آن وضعیت رها شوم. خداوند را سپاسگزارم که با کنگره60 آشنا شدم و با شرایط منفی 60 درجه وارد کنگره شدم و زمانی که آمدم واقعا با عشق شروع کردم. من با راهنمای عزیزم آقا سعید به مسافرت جهت نمایندگی های شهرستان رفتم و هر چه به ایشان نزدیک تر شدم احترامم نسبت به ایشان بیشتر شد و هیچ چیز باعث نشد من به عنوان رهجو وظایفم را فراموش کنم. شاید چند ماه اول رهجوی خوبی نبودم ولی از زمانی که سنگ هایم را با خودم واکندم به این نتیجه رسیدم که درست حرکت کنم و فرامین راهنمایم را به خوبی اجرا کردم و از همین جا بابت همه اذیت هایم از ایشان عذر خواهی می کنم.

همه ما هر چه که داریم از آقای مهندس دژاکام داریم، من نمی دانم چگونه از ایشان سپاسگزاری کنم، از مادرم تشکر می کنم که قسمت اعظم مشکلات و حال خرابم در زمان مصرف به دوش ایشان بوده است قطعا تمام سعی خودم را می کنم که جبران کنم البته جبران شدنی نیست ولی من هر آنچه بتوانم انجام می دهم، از خواهرهای عزیزم تشکر می کنم که آدرس کنگره را به من دادند، از برادر عزیزم مهدی تشکر می کنم که در زمان مصرف خیلی پیگیر کار من بود و همیشه من را به بیمارستان و مراکز ترک و کلینیک ها می برد، از پدر عزیزم و برادر کوچکترم تشکر می کنم، در پایان تشکر ویژه ای از راهنمای عزیزم آقای سعید دیده بان محترم کنگره60 دارم.

خلاص سخنان همسفر (مادر مسافر):

خیلی وقت شما را نمی گیرم، گفتنی ها را استاد محترم و خود احسان از حال خراب احسان در زمان مصرف و مشکلاتش در زمان  ورود به کنگره گفتند، من خیلی برای احسان و آمدنش به کنگره زحمت کشیدم چون احسان در اوایل به کنگره نمی آمد و مرتب نبود ولی من همیشه با او بودم و او را به کنگره می آوردم در زمانی هم او نمی آمد و من به تنهایی به کنگره می آمدم ولی در نهایت او را راضی کردم و او نیز به کنگره آمد، کنگره را هم خودم به کمک خواهر احسان پیدا کردم، ولی این تولد و 7 سال رهایی که احسان دارد به خاطر خواست، تلاش و زحماتی بود که خودش کشیده، خیلی پشتکار داشت و با عشق و علاقه کارش را ادامه داد و امروز به این جایگاه رسیده، به نظر من مهمترین مسئله همین عشق و دوست داشتن و آمدن به کنگره است و این در ادامه پایبندی را ایجاد می کند چون به عمق موضوع پی خواهید برد.

من از راهنمای محترم احسان آقای سعید دیده بان محترم کنگره60 سپاسگزارم، ایشان خیلی برای احسان زحمت کشیدند، از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم ایشان سپاسگزارم، در پایان امیدوارم که هر کس به بیماری اعتیاد دچار است راه رهایی را پیدا کند و روزی برسد که دیگر کسی در جهان از اعتیاد رنج نبرد.

خلاصه سخنان همسفر(خواهر مسافر):

از استاد محترم جناب آقای سعید و همه همکارانشان صمیمانه سپاسگزارم و مراتب سپاس و قدردانی خودم از استاد بزرگ کنگره60 جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان را ابراز می کنم. به قول حکیم بزرگ سعدی: رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود، رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. من فکر می کنم که راز موفقیت کنگره60 در آهستگی و پیوستگی آن است و به عنوان خواهر یک مسافر موفق از همه مسافران جدید کنگره این خواهش را دارم که صبور باشند و سفرشان را با آهستگی و پیوستگی انجام دهند.

 

در ادامه جشن تولد...

  

 

 

عکس: مسافر محمدحسین
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه
منبع: کنگره 60، نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .