جلسه سیزدهم از دوره هفدهم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی صالحی به استادی راهنما مسافر اردلان و نگهبانی مسافر آبتین و دبیری مسافر علی با دستور جلسه وادی ششم؛ حکم عقل را در قالب فرمانده، کاملاً اجرا نمائیم روز سهشنبه مورخ 96/11/24 رأس ساعت 17 آغاز به كار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ما باید بدانیم عقل چی هست؟خیلیها این تصور رو دارند که عقل همان مغز است یعنی جایگاه عقل همان مغز است درصورتیکه اگر اینطور باشد با مرگ عقل از بین خواهد رفت، همیشه از بزرگان خود طلب یاری میکنیم و اگر این طرز فکر ر داشته باشیم که عقل درون مغز ست یک کار پوچ و بیهودهای است اما چیزی که ما در کنگره یاد گرفتهایم این است که مغز یک اپراتور برای عقل محسوب میشود یعنی فرمانهای عقل را ترجمه میکند و از مبدأ دیگری میآید که نمیدانیم از کجا است و برای جسم فیزیکی ما ترجمه و قابل اجرا مینماید، جنس عقل برای ما ناشناخته است اما این را میدانیم که عقل فر ایزدی دارد یعنی از جنس خداوند است و به همین دلیل هیچگاه اشتباه نمیکند.
حال چه مشکلی به وجود میآید که گاهی فرمان صادرشده توسط عقل اشتباه میشود؟ شما اگر عقل را مانند یک حاکم در نظر بگیرید این حاکم باید نسبت به ادله و مستنداتی که دارد حکم را صادر کند، قاضی هیچوقت اشتباه نمیکند اما ممکن است مستندات اشتباه باشد پس درنتیجه رأی صادره هم اشتباه خواهد شد، آیا میتوانید بگویید قاضی کار را اشتباه انجام داده؟ مسلماً اینگونه نخواهد بود پس باید متوجه شویم که چه مشکلاتی به وجود آمده که این قاضی حکم را اشتباه صادر کرده است؟ اولین و مهمترین مسئله حس آلوده است، در کنگره آموختیم که حس اولین قوه بهکارگیری عقل است یعنی آن حسی که ما دریافت میکنیم به عقل انتقال داده میشود و بنا بر آن حس فرمانها صادر خواهد شد، حال اگر حس آلوده باشد اطلاعات اشتباهی را به عقل انتقال میدهد کسی که درگیر خشم، انتقام، نفرت و کینه باشد میتواند محبت را درک کند؟ پس اوین کاری که باید انجام بدهیم تا فرمانها درست صادر بشود این است که حس خود را تزکیه و پالایش کنیم.
دومین و سومین مسئلهای که باعث میشود فرمانها غلط صادر شود اطلاعات ناقص و ناکافی و یا اطلاعات اشتباه است، روز اولی که قصد داشتم مصرف کنم به من گفتند با مصرف مواد انرژی بیشتری خواهی داشت، دردهایت خوب میشود، اعتمادبهنفس بیشتری خواهی داشت اما این اطلاعات تا یکجایی بود و بعدازآن اطلاعات موجود نبود، پس عقل من اشتباه نکرده بود و بر اساس اطلاعات ناقص تصمیم گرفته بود، از قدیم گفتهاند خود کرده را تدبیر نیست یا کسی که مصرفکننده شده در هنگام مرگش ترک خواهد کرد و کسی که این اطلاعات غلط را داشته باشد نمیتواند برای درمان اقدام کند پس عقل هم هیچ فرمانی در این خصوص صادر نخواهد کرد.
چهارمین و آخرین مسئله برای صدور فرمانها غلط درگیر شدن انسان با نفس اماره است و صدای نفس اماره و نیروهای منفی بهقدری قوی میشوند که فرماندهی از عقل گرفته میشود، در مثال قلعه عقل داریم که عقل یک فرمانده عادل است اما یک شورایی هم وجود دارد و وقتی این شورا از قبایل وحشی و غارتگران و حیله گران پر شود و بر منصب بنشینند یک کودتای بیسروصدا رخ خواهد داد و فرماندهی از عقل گرفته خواهد شد که این کار توسط نفس اماره صورت خواهد گرفت،زمانی که مصرفکننده بودم عقل به من فرمان میداد که این کار را انجام نده ولی بهقدری نیروهای منفی قوی بودند که قادر نبودم هیچ کاری انجام بدهم.
پس اگر بخواهیم بهفرمان عقل نزدیک شویم این چهار مسئله را باید در نظر بگیریم و برای اینکه بتوانیم این فرماندهی را به عقل بازگردانیم باید فرمان عقل را انجام بدهیم یعنی از کارهای جزئی و کوچک شروع کنیم و نیازی نیست که کارهای بزرگی انجام بدهیم با این کار قدرتی که ذرهذره از عقل گرفتهشده را باز میگردانیم، البته کاری که نمیتوانیم انجام دهیم فرمانش را صادر نکنیم زیرا باعث میشود که جایگاه عقل متزلزل شود.
خدمتگزاران این جلسه:
تهیه گزارش: مسافر عرفان
تایپ و ویرایش: مسافر هادی
عکاس: مسافر فرزین
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
2606