چهاردهمین جلسه از دوره سی و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه نمایندگی رودکی با دستور جلسه «از تعطیلات چگونه استفاده می کنم؛ سومین سالروز رهایی مسافر علی» با استادی راهنمای گرامی مسافر پیمان، نگهبانی راهنمای گرامی مسافر ابوالفضل و دبیری مسافر ابراهیم روز شنبه ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
چکیده گفتار استاد:
سلام دوستان پیمان هستم یک مسافر. خوشحالم که امروز در این جایگاه در خدمت شما عزیزان هستم. من بر این باورم که نوشتن آرزوها روی کاغذ از قدرت بسیار بالایی برخوردار است و باعث میشود که آن آرزوها دست یافتنیتر و شدنیتر شوند.
نخستین دستور جلسه امروز در مورد تعطیلات است و دومین دستور جلسه، سومین سالروز رهایی علی گرامی است. اگر ما در کنگره حاضر میشویم و به جهانبینی خود میپردازیم نباید وقتی کمی آموزشها را دریافت میکنیم دچار کبر و منیت شویم زیرا من خودم بدین گونه بودم و چند مورد از مطالب جهانبینی را که آموختم دچار منیت شدم و داشتم راه را اشتباه میرفتم، به طوری که علم کنگره را به جاهای دیگر انتقال میدادم و فهمیدم که دنیای آنها با دنیای من متفاوت است و این مطالب جایی در آنگونه جمعها ندارد. زیرا ساختارشکنی میکردم و نظم و ترتیب کارها را به هم میزدم.
هنر یک کنگرهای در این است که با استفاده از وادی چهاردهم بتواند با همه بجوشد و رابطه خوبی در آنها با خودش ایجاد نماید. همه این موارد را گفتم چون وقتی در تعطیلات به میان دوستان و خویشاوندان میرویم حرفی نزنیم که باعث شود از ما کدورت یا تیرگی به دل بگیرند و اسباب ناراحتی به وجود بیاید. باید حواسمان باشد که در این گونه جمعها عقل گرایانه و منطقی عمل کنیم و کسی را از خودمان نرنجانیم. برای اهالی کنگره، خانواده باید در سر قرار بگیرد و همواره برای رفاه و آسایش خانواده از هیچ تلاشی فروگذاری نکنیم.
در تعطیلات باید مراقب ارزشها، دوستان، خانواده و طبیعت بود و اگر به جایی برای گردش رفتیم به طبیعت آسیب نرسانیم.
دوستان سفر اولی تا جایی که ممکن است از سفر کردن خودداری کنند چرا که رفتن به شهرهای دور به خاطر اختلاف ارتفاع و اختلاف رطوبت و تفاوت دما ممکن است شخص دچار افت انرژی گردد و در مصرف دارو دچار مشکل شود و اختلالی در سفرش ایجاد شود. زیرا ممکن است در عادتهایش دگرگونی به وجود آید و و یا خوابش از نظم و ترتیب در آید.
پیشاپیش جشن نوروز را به همه شما عزیزان تهنیت میگویم و امیدوارم سال آینده سالی پربار برایتان باشد.
بخش دوم دستور جلسه که در مورد علی گرامی است، علی در بدو ورود به لژیون من یکی از حال خرابترین رهجوهایم بود و دچار ورشکستگی از همه لحاظ شده بود. جهانبینی او دچار مشکلاتی شده بود که در طول سفر با من چند بار زاویه پیدا کرد که حتی چند بار قهر کرد و رفت اما از آنجا که بذر درمان را در نهاد خود داشت دوباره برگشت و به سفر خود ادامه داد. چون این گونه افراد دارای دلی پاک و زلال هستند و کدورت را نمیتوانند تحمل کنند و به زودی آشتی میکنند. علی نیز از این گونه افراد بود اما موضوعات را زود بین هم حل و فصل میکردیم و صلح و آرامش میان ما برقرار میشد. بسیار خوشحالم برای علی که امروز سومین سال رهایی را برایش جشن میگیریم. علی بسیاری از مراتب خدمتی را در نمایندگی به خوبی گذرانده است. برای داشتن چنین رهجویی به خود میبالم و امیدوارم سال آینده بتواند شال راهنمایی را از جناب مهندس دریافت کند.
آرزو و اعلام سفر مسافر علی:
برای خودم آرزو میکنم که بتوانم در آزمون راهنمایی قبول شوم و شما عزیزان نیز به درمان برسید.
مدت سفر یک سال، روش دی اس تی، دارو او تی، راهنما آقاپیمان، ورزش باستانی، رهایی ۳ سال.
سفر سیگار؛ مدت سفر یک سال، راهنما آقا رامین، رهایی از سیگار ۲ سال.
چکیده سخنان مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر. پیش از هر چیزی به نوبه خودم فرا رسیدن سال نو و جشن باستانی را خدمت همه شما عزیزان تبریک و تهنیت میگویم. هر زمان که من با راهنمای عزیزم گفتگو میکنم ایشان به من عید را تبریک میگویند چرا که ما باور داریم هر روزی که مواد مصرف نکنیم و به رهایی برسیم برایمان عید است. از راهنمای عزیزم و همه شما سروران گرامی و آقای سعید عاشوری و گروه مرزبانی و آقا ابوالفضل که زحمت نگهبانی این جلسه را کشیدند کمال قدردانی را دارم. از آقای رامین سعادتجو ممنونم که با حضور خود در این جشن بنده را مورد عنایت خود قرار دادند. ایشان به قدری انسان بزرگ و شریفی هستند که نیازی نیست با من صحبت کنند تا پیام خود را به من برسانند، ایشان مانند یک بیت شعر هستند که منظور و محتوای یک کتاب را میرسانند و من صمیمانه دستبوس ایشان هستم. از حضور تمام راهنمایان عزیز سپاسگزارم که بیدریغ و با عشق به یکی مانند من علی خدمت میکنند تا به رهایی برسم. هر کسی باید قدردان راهنمای خود باشد و من نیز قدردان زحمتهای آقا پیمان هستم که ایشان مرا از منجلاب بزرگی رها کردند. آقا پیمان همواره با تلاش فراوان آموزشهایی را در اختیار من قرار دادند تا امروز من بتوانم در این جایگاه باشم و حال خوب را تجربه کنم و از این بابت از خدای خودم سپاسگزارم. از همسفر عزیزم بسیار قدردانی و سپاسگزاری میکنم چرا که ایشان همواره مانند یک یار با قدرت و توان بالا در کنار من بودند. از خانم ساره گرامی تشکر میکنم که ایشان در این امر به ما یاری فراوانی رساندند. تاثیراتی که ایشان روی همسفر من داشتند به خوبی در زندگی ما نمایان بود.
این چه حرف است که در عالم بالاست بهشت؟
هر کجا وقت خوشی رو دهد آنجاست بهشت
باده هر جا که بود چشمه کوثر نقدست
هر کجا سرو قدی هست دو بالاست بهشت
دل رم کرده ندارد گله از تنهایی
که به وحشت زدگان دامن صحراست بهشت
از درون سیه توست جهان چون دوزخ
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت
دارد از خلد ترا بی بصریها محجوب
ورنه در چشم و دل پاک مهیاست بهشت
هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل
در دل سوختگان انجمن آراست بهشت
عمر زاهد به سر آمد به تمنای بهشت
نشد آگاه که در ترک تمناست بهشت
شعر از صائب تبریزی
چکیده سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان ساره هستم یک همسفر.
خدا را شکر میکنم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتم و در جمع شما عزیزان در این جشن حضور دارم. سومین سالروز رهایی علی آقا را به راهنمای محترمشان آقا پیمان، راهنمای کاربلد و ماهر نمایندگی تبریک عرض میکنم. از تک تک شما عزیزان سپاسگزارم که با حضور خود و مشارکتهایتان از این خانواده حمایت کردید. این سالروز رهایی را به جناب مهندس و خانواده محترمشان و تمام شما عزیزان مسافر و همسفر، در نمایندگی رودکی تبریک و شادباش میگویم. به علی آقا و همسفر گرامیشان تبریک میگویم چرا که هر دو از زحمتکشان و خدمتکاران قوی در این نمایندگی هستند. هر دوی ایشان از علم و توانایی بالایی جهت خدمت کردن برخوردار هستند، هر دوی ایشان طبع شعر زیبایی دارند که مورد تایید شعر بلدان قرار گرفته است. امیدوارم در این راه پرقدرت و با صلابت به خدمت کردن ادامه دهند و همواره بهترین چیز ها را برایشان آرزو میکنم.
چکیده سخنان همسفر:
سلام دوستان مهناز هستم همسفر علی.
از خدای خودم سپاسگزارم که این لیاقت را داشتیم در کنگره باشیم و این روز زیبا را کنار شما عزیزان به جشن بنشینیم. نخست از آقا رامین سپاسگزارم که در جشن ما شرکت کردند، در ادامه از تمام خدمتگزاران چه در بخش مسافران و چه در بخش همسفران کمال قدردانی را دارم که به من و مسافرم یاری رساندند تا به رهایی برسیم. از راهنمای مسافرم آقا پیمان و راهنمای گرامی خودم خانم ساره گرامی بسیار ممنون و سپاسگزارم چرا که با راهنمایی و یاری این عزیزان بود که ما توانستیم از گذرگاههای بسیار سخت و منطقه ۶۰ درجه زیر صفر به سلامت عبور کنیم. در ادامه از مسافر عزیزم علی آقا سپاسگزارم که پای مرا به کنگره باز کردند تا بتوانم از آموزشهای آن بهرهمند گردم. خدا کسی است که همیشه روزنه امید را به روی ما باز نگه داشت، میدانیم که خدا را با دهان بسته نیز میتوان صدا کرد و با پای شکسته نیز میتوان به سمت او رفت. او تنها خریداری است که کالای شکسته را خودش خریداری میکند و این کالا همان دلهای شکسته است. دل شکستگان کافیست یک بار خدا را صدا کنند و از او یاری بطلبند تا از او بهترین کمکها را دریافت نمایند.برای من و علی نیز بدین گونه بود که در بدترین روزها و شرایط به ندای دل ما گوش داد و مسیر کنگره را در راه ما قرار داد. دستور جلسه این هفته مختص زندگی ما بود زیرا در این دستور جلسه" تعطیلات" بود که وارد کنگره شدیم و در همین هفته و این دستور جلسه به رهایی رسیدیم و اولین و سومین سالروز رهایی مان را جشن گرفتیم و با استفاده از این دستور جلسه بود که توانستیم به زندگی بازگردیم.
ضبط و نگارش: مسافر حسن لژیون شانزدهم
عکس خبری: مسافر محمد لژیون نهم
ویرایش و ارسال: مسافر محمد لژیون نهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
391