جسم برای ما بسیار بااهمیت است و این جسم مدام در حال تغییر است چون سلولها مدام در حال تغییر است و ما برای نگهداری از جسم باید اطلاعات لازم داشته باشیم تا بتوانیم از آن مراقبت کنیم وگرنه دچار انواع و اقسام بیماریها میشویم. اگر قوانین خیلی ساده را رعایت کنیم میتوانیم جسم سالمی داشته باشیم بهطور مثال یک ماشین برای اینکه بتوانیم بهخوبی از آن استفاده کنیم و حرکت کند هر قسمت آن موادی را نیازمند است این در مورد جسم ما هم صادق است بهطور مثال برای استخوان نیاز به کلسیم داریم و همینطور برای قسمتهای دیگر بدن و مسئله مهم این است که باید فریزرهای ما خالی باشد و همه مواد را تازه تهیه کنیم و استفاده کنیم.
موضوع بعدی ژن است که نقشه ساختمان درواقع بدن است که مثلاً نوع بتنریزی و یا آجرهای ساختمان است و ژن دستور کار را میدهد و یک بیان دارد و بیان ژن هم قابلتغییر و درمان است مثلاً کسی که ازنظر خودکشی ژنتیکی در بینشان هست این در اثر کمبود یکسری مواد است و میتوانیم آن را درمان کنیم. اکنون علم پزشکی بسیار پیشرفت کرده و باعث طول عمر بشر شده و در بسیاری جهات پیشرفت کرده اما در بعضی سطوح بهجای اینکه بیماری را از بین ببرند علائم بیماری را از بین میبرند مثلاً درد بیماری را از بین میبرند ولی خود بیماری را نه. یا مثلاً غده سرطانی را از بین میبرند ولی عامل بیماری را از بین نمیبرند
درحالیکه مهم عامل بیماری میباشد و این در اعتیاد هم همینطور بود که ما آن را با درمان متوجه شدیم مثلاً علامت ترک اعتیاد بیرونروی است و فقط جلوی آن را میگرفتند و علت همچنان پابرجا بود.
و در جامعه خیلی از افراد مواد مخدر را بهعنوان دارو به هم پیشنهاد میدهند که کار بسیار اشتباهی است. اینها همه در مورد جسم بود و یا همان ماشین بهطور مثال و حالا میرویم سراغ روان که همان راننده ماشین است و منظور از روان همان خلقوخوی شخص است که مثلاً دمدمیمزاج است عصبانی است و...
مقداری از این روان را جسم شامل میشود چون اگر قسمتی از بدن درد کند فرد روانش به هم میریزد و مسئله بعدی مواد بیوشیمی بدن شخص یا همان مخدر طبیعی بدن او میباشد که چه مقدار بدن شخص آن را تولید میکند چون با انرژی بودن شاد بودن همه مربوط به این است که مواد شبه افیونی یا بیوشیمی چه مقدار تولید میشود در بدن که در قدیم میگفتند عقل سالم در بدن سالم است و دیگری جهانبینی است همان نگرش ما به جهان پیرامون ما میباشد چون ما ممکن است گاهی به یک انسان با نگاه به چشم دوست ببینیم و یا برعکس به چشم دشمن ببینیم پس ما با نگرش خودمان میتوانیم آدمها را متفاوت ببینیم و همینطور در مورد زندگی مثلاً ممکن است نگرش ما به هستی مثبت باشد و یا منفی مثلاً به زمین زمان ناسزا میگوییم و دید ما منفی است ولی اگر دچار بیماری شویم تمام دید ما ممکن است بهطور کامل تغییر کند و از رفتار خود پشیمان شویم. چون تا زمانی که دچار مشکلی نشویم قدر دوران راحتی خود را نمیدانیم. و انسان بهطورکلی موجودی است حریص وقتی مشکل ندارد پر طمع میشود و وقتی به مشکل میخورد ناله و زاری میکند.
انسانهایی که امیدوار هستند کمتر دچار بیماری میشوند و همینطور انسانهایی که شکرگزار هستند دچار بیماریهای روانتنی نمیشوند. نگاه ما به زندگی بسیار مهم است و زاویه دید ما مهم است که آیا قدر چیزهایی که داریم را می دانیم و یا آنرا از دست دادیم میفهمیم.
موضوع بعدی صور پنهان ماست چون ما دو قسمت هستیم آشکار و پنهان و با مرگ قسمت آشکار از بین میرود ولی صور پنهان پابرجاست. که شامل عقل، نفس و حس و روح و...میباشد. ولی برای ما قابلدرک نیست و با همان تئوری ایکس که من مطرح کردم خیلی از بیماریها حل میشود. بعضی از بزرگان میگویند ما هفت تا پیکره داریم و هفت آسمان داریم و هرکدام یک ارتعاش و فرکانس دارد آن چیزی که در خواب میبینیم ارتعاشش و فرکانسش با جهان بیداری فرق دارد. ما میگوییم جهان خواب، بیداری و جهان ذهن ولی بزرگان به هفت جهان اعتقاد دارند.
منظور از حسهای درون مثل همان حس بینایی و بویایی و ...و حسهای بیرون هم داریم که برای ما قابلدرک نیست و من برای این اینها را برای شما میگویم که بدانید چیزهای دیگر هم وجود دارد که شما از آن اطلاع ندارید و بدانید که حساب و کتابی هست و ذرهای عمل بد و یا نیک انجام دهیم نتیجه آن را میبینیم. و حسهای بینایی و بویایی و ...تا زمانی کار میکند که ما زنده هستیم ولی آگه نفس و روح جسم را ترک کند دیگر این حسها کار نخواهند کرد.
زمان بیداری پنج حس ما کار میکند ولی در خواب پنج حس دیگر با پیکرههای دیگری کار میکند. پنج حس بیرونی یعنی حسهای در خواب و پیکره در خواب برای ما قابللمس نیستند ولی قابل حس هستند.
قرآن بسیار کتاب پر اعجازی است که من دفعه پیش تکالیفی را به شما دادم در رابطه ما نظم ریاضیات و اعداد در این کتاب. در موسیقی یک ریتم و نظمی وجود دارد و کسانی که موسیقی را میدانند این اطلاعات را دارند و کتاب آسمانی هم یک ریتم دارد و همان بسمالله الرحمن رحیم ۱۹ حرف دارد که در تمام سورهها وجود دارد و این ریتم دائماً تکرار میشود.
نویسنده و تایپ: همسفر مونا لژیون خانم لیلا محمدی (لژیون هشتم(
ارسال: همسفر زهره لژیون خانم آنی کماندار (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
4672