English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ بیست و دوم دی ماه سال 1396 «غذای ما دوای ما، دوای ما غذای ما» و « هروئین»

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ بیست و دوم دی ماه سال 1396 «غذای ما دوای ما، دوای ما غذای ما» و « هروئین»

یازدهمین جلسه از دورسیزدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با نگهبانی و استادی جناب مهندس و دبیری موقت خانم اعظم با دستور جلسه «غذای ما دوای ما،دوای ما غذای ما» و «مبحث هروئین » روز جمعه مورخ 96/10/22 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

درست است که کنگره 60، درمان اعتیاد را انجام می‌دهد ولی معتقد است که رفتار و منش و کردار انسان باعث شده که مصرف‌کننده مواد مخدر شود، اگر بخواهد مصرف‌کنندگی را کنار بگذارد، باید تمام خصوصیات او تغییر کند؛ یعنی یک شخصیت دیگری شود، اگر این واقعه اتفاق بیفتد شخص می‌تواند به درمان و تعادل برسد، در غیر این صورت به درمان و تعادل نمی‌رسد؛ بنابراین بچه‌هایی که به کنگره 60 می‌آیند، بعد از مدتی همه‌ی آن‌ها سخنور می‌شوند حتی بعضی از افراد که استاد دانشگاه هستند، اوایل که می‌خواهند سر کلاس درس بدهند، انگار قلبشان می‌خواهد از سینه‌شان بیرون بیاید، قلب آن‌ها شروع به تپش می‌کند، صدای آن‌ها شروع به لرزیدن می‌کند حتی جملات ساده را نمی‌توانند بیان کنند، به همین دلیل نوشتار را به هرکسی می‌دهیم، باید حتماً بخواند و کسی نمی‌تواند، نخواند و یا وقتی به کسی می‌گوییم: مشارکت کن! حتماً باید مشارکت کند حتی اگر جمله‌ای به کار ببرد و بگوید من امروز دلهره دارم، نمی‌توانم مشارکت کنم یا قادر نیستم، مشارکت کنم یا می‌ترسم مشارکت کنم، باید حتماً این جمله را بگوید؛ بنابراین بعد از مدتی در برنامه تلویزیونی، رادیویی و مطبوعات در مقابل پانصد نفر بچه‌ها راحت و بدون اضطراب و دلهره صحبت خود را می‌کنند.

دستور جلسه، دو چیز است؛ یکی غذای ما دوای ما، دوای ما غذای ما در کنگره است و دیگری مبحث هروئین بود که جلسه‌ی قبل در مورد آن صحبت کردیم. ما پزشک زیادی داریم، وقتی انسان‌ها مریض می‌شوند، به پزشک مراجعه می‌کنند ولی ما پزشکانی را نداریم که به ما آموزش بدهند که چه‌کار کنیم تا مریض نشویم، به‌طورکلی در تمام سطوح ممکن است، یکی دکتر ورزش باشد، یکی دکتر مواد غذایی باشد، یکی دکتر معنویات باشد. گفتیم که تعادل یک انسان با جسم، روان و جهان‌بینی او ارتباط دارد. فقط از غذا این را بگوییم که کنگره 60 معتقد است که وقتی خداوند می‌گوید: انسان را از خاک آفریدیم؛ یعنی تمام عناصری که در خاک است، در جسم ما نیز هست؛ مثل آهن، منیزیم، سولفور، فسفر، پتاسیم، ید و... همه در وجود ما است.

ساختمان وجودی ما مثل ساختمانی می‌ماند که این ساختمان، قیر می‌خواهد، آهن می‌خواهد، سرامیک می‌خواهد، شیشه می‌خواهد، دستشویی می‌خواهد، آشپزخانه می‌خواهد، فرش می‌خواهد، جسم هم همین‌طور است و ما تمام این مواد را لازم داریم، هرکدام از این مواد کم شود، باعث یک نوع بیماری می‌شود؛ مثلاً اگر آهن کم شود، باعث کم‌خونی می‌شود، اگر کلسیم کم شود، باعث پوکی استخوان می‌شود، پس کنگره آموزش می‌دهد که تغذیه باید چگونه باشد؟ چگونه از کلیه مواد غذایی استفاده کنیم که بدن دچار کمبود نشود؟ کنگره معتقد است که مایک سری مواد را مستقیماً از بیرون می‌گیریم و یک سری مواد هم هست که داخل ساخته می‌شود؛ مثل پالایشگاهی که نفت خام را می‌گیرد و کلی ترکیبات می‌دهد؛ مثل دینورفین، اندورفین، سروتونین، انکفالین، دوپامین، هورمون ها، آنزیم‌ها و غیره که خود بدن تولید می‌کند. آن‌هم احتیاج به یک سری مواد اولیه دارد، پس اگر مواد اولیه به بدن نرسد، دچار بیماری می‌شود، اصولاً بیماری در اثر کمبود این مواد به وجود می‌آید.

 بحث بعدی ما در مورد هروئین بود، ما در مورد هروئین جلسه‌ی قبل صحبت کریم. برای درمان اعتیاد ما سه مرحله‌داریم؛ یک مرحله، مرحله‌ی ترک‌داریم که شخص ماده‌ی مخدر اصلی خود را ترک می‌کند؛ مثل کسی که خانواده خود را ترک می‌کند، وقتی آن ماده را ترک می‌کند یا از یک ماده جایگزین استفاده می‌کند که ممکن است فرد هروئین را قطع کند و تا آخر عمر دائماً متادون بخورد یا تریاک را ترک کند و به‌جای آن دیازپام، لورازپام و فلوکسیتین بخورد، به‌هرحال یک‌چیزی را ول می‌کند و چیزی دیگری مصرف می‌کند. یک رقم ترک‌داریم که فرد مواد را ول می‌کند و هیچ‌چیز مصرف نمی‌کند ولی حال او خراب است؛ یعنی درست‌شدنی نیست. اگر شما به گروه NA مراجعه کنید یا دیده و شنیده باشید، فرد اگر 20 سال هم مصرف نکند، باز خودش را معتاد می‌داند. وقتی در گروه می‌خواهد، خودش را معرفی کند، می‌گوید: سلام حسین هستم؛ یک معتاد. چون از دیدگاه خودشان به این تجربه و دانش رسیدند که اعتیاد ترک ندارد و بیماری اعتیاد، یک موضوع مرموز، لاعلاج و پیش‌رونده است. این‌که بیماری اعتیاد مرموز، لاعلاج و پیش‌رونده است از گروه معتادان بی‌نام به علما و دانشگاه‌های امریکا و کشورهای دیگر هم کشیده شد و به‌مرورزمان دانشمندان و متخصصین دانشگاه به این نتیجه رسیدند که اعتیاد درمان ندارد و ما می‌توانیم آن را پیش خودمان نگه‌داریم و درستش کنیم، چون می‌دانند که خوب نشدند و خوب نمی‌شوند و حتی وقتی ترک می‌کنند، بعضی از آن‌ها پشت اتومبیل‌ خود آرمی که مثل آرم معلولین می‌زنند که این فرد مواد مخدرش را ترک کرده، چون ترک کرده، تعادل ندارد. پس یک‌راه هم همین است که ازجمله پزشکی علائمی و حمایتی در درمان اعتیاد روی همین است. این می‌شود، ترک. از ترک که بگذاریم، می‌رسیم به درمان. درمان یک‌حالتی است که به‌مرورزمان با یک روش درستی مواد مخدر شخص کنار می‌رود و مواد مخدرهای درون او راه می‌افتد، چون اعتقاد کنگره 60 و اعتقاد من دقیقاً این است که اعتیاد جایگزینی است در قسمت فیزیولوژی، جایگزینی مخدرهای بیرونی به‌جای مخدرهای درونی والسلام. اگر هم مخدرهای درونی بخواهد، راه بیفتد، زیر 10 ماه نمی‌توانیم، راه بی اندازیم، دوماهه، سه‌ماهه نمی‌توانیم راه بی اندازیم، آن‌هم با یک فرایند خاص که بتوانیم مخدرهای درونی را راه بی اندازیم.

درروش ترک، مخدرهای طبیعی راه نمی‌افتد، دوباره از معتادان بی‌نام مثال می‌زنم که وقتی مواد مخدر را قطع می‌کنند، چون مخدرهای درونی و بیوشیمی آن‌ها کار نمی‌کند حتی در مسائل زناشویی نیز مشکلات زیادی دارند و مشکلات زناشویی را غول دوم می‌گویند. ازنظر آن‌ها غول اول می‌شود، مواد مخدر و غول دوم می‌شود، مشکلات زناشویی. برای چی می‌گویند: مشکلات زناشویی. برای اینکه نمی‌توانند آن را حل کنند، به خاطر همین می‌گویند: شخص وقتی می‌خواهد، ترک کند مثلاً باید رختخوابش را یک سال از همسرش جدا کند. سؤال این است که آیا بعد از یک سال درست می‌شود؟ به عقیده من نه بعد از یک سال هم درست نمی‌شود، چون خود پرفسور آرتور وایتون هم معتقد بود که وقتی مواد مخدر را قطع می‌کنیم، شوک فیزیولوژی وارد می‌شود، وقتی شوک فیزیولوژی وارد شد، نمی‌تواند ماده‌های مخدر را درست کند.

پس مرحله‌ی دوم می‌شود؛ درمان. درمان یعنی راه‌اندازی مواد مخدرهای درونی بدن. یک‌فاز دیگر هم داریم، ممکن است ما مخدرهای درون بدن فرد مصرف‌کننده را راه بی اندازیم ولی هنوز به آن مسئله لازم نرسیده باشیم، آن مسئله لازم چی هست؟ مسئله لازم رسیدن به تعادل است. پس ما یک ترک‌داریم، یک درمان داریم، یک تعادل داریم. درمان فوق ترک است و تعادل فوق درمان است؛ یعنی شخص مواد مخدر مصرف نکند، حالش خوب باشد، برخوردش یا جامعه درست باشد، وظایف خودش را بداند، گرایش به مواد نداشته باشد و اگر پشت در انبار هروئین بخوابد، دیگر وسوسه هروئین نداشته باشد. یک سری از تعاریف ما غلط است و چون تعاریف‌ غلط است، ما بر مبنای آن‌ها اظهارنظر می‌کنیم، ازجمله چیزهایی که غلط است، اصطلاح وسوسه یا گریون است. فردی که هروئینی یا تریاکی است و می‌خواهد تریاکش را قطع کند، انزال سریع دارد و زود به مرحله‌ی ارگاسم می‌رسد. این وسوسه نیست که می‌خواهد، مواد مخدر بزند، این نیاز بدنش است.

 من دفعه‌ی قبل در مورد هروئین یک سری صحبت‌ها را کردم، حالا می‌خواهم ببینیم، در بین شما کسی هست که توانسته تابه‌حال یک هروئینی را به درمان برساند، آیا راه و روش و متدی را در نظر دارد که یک معتاد هروئینی را درمان کند و او درمان شود و ازنظر فیزیولوژی به تعادل برسد؟ برای ما شرح دهد که از چه روش و متدی استفاده کرده که توانسته یک هروئینی را به مرحله‌ی درمان برساند؛ یعنی هروئین قطع شود، داروها کلاً قطع شود و شخص اختلالات روحی، روانی و فیزیولوژی نداشته باشد. اگر کسی متدی بلد است، من بگویم تا میکروفن را به او بدهند تا صحبت کند.

دکتر فرهاد

من زمانی که در مراکز MMT شروع به درمان اعتیاد کردم، آن موقع آشنایی با OT نداشتم. یک بیماری داشتم که کارتن‌خواب بود، وقتی با متادون شروع به درمان او کردم، تعادل روحی او مشکل داشت حتی من داروهای سایکوتیک هم به او می‌دادم، به‌مرورزمان که متادون جایگزین هروئین شد، انگیزه‌ای در او پیدا شد و تشکیل خانواده داد و پس از مدتی صاحب فرزند شد، بعد هم سرکار رفت، الآن هم دیگر هیچ دارویی مصرف نمی‌کند. من فکر می‌کنم، به‌جز درمان دارویی یا OT تشکیل خانواده و انگیزه به آینده تأثیر به سزایی در درمان کامل دارد.

دکتر حمید

ما بیماری داشتیم که روی متادون آمد، در گروه‌درمانی هم مرتب شرکت می‌کرد. بعد از چهار ماه متادون را قطع کرد و بعد از مدتی دیگر به گروه‌درمانی ما نیامد و به NA رفت، البته گه گاهی به گروه‌های ما می‌آمد و به بیماران پیام می‌داد. من از ایشان پرسیدم: الآن چهار سال است که پاکی داری؟ گفت: نه من ده سال است که پاکم، همسرش روان‌شناس بود و بورسیه از آلمان گرفته بود، خودش هم در حال انجام کارهای مقیم شدن در آلمان است. بیماران ما می‌پرسند که OT بهتر است یا متادون؟ من می‌گویم: از همه مهم‌تر گروه‌درمانی است، شما چه به کنگره بروید و چه به گروه‌درمانی ما بیایید، اصل قضیه گروه‌درمانی است.

دکتر شهرام

اتفاق‌هایی که در بدن می‌افتد و دیس هارمونی‌هایی (these harmony) که اتفاق می‌افتد، به دلیل اینکه من طب سوزنی انجام می‌دهم و درواقع شما می‌دانید که آمریکایی‌ها روشی دارند به نام روش نادا، انجمنی است که با طب سوزنی گوش، منجر به ترک هرگونه اعتیاد می‌شود. ما این روش را که در ایران اجرا می‌کنیم، همزمان با دادن دارویی مثل متادون یا بوپره نوفین، چون من تازه در فضای OT قرار گرفتم، خیلی اطلاعات من در مورد OT کافی نیست ولی همزمان با داروهایی که می‌دهیم، می‌توانیم اضطراب و لیبی دو (libido) مریض را همزمان طب سوزنی تا حدودی بهبود ببخشیم. این‌که دوستان روان‌پزشک می‌گویند که با دارو می‌شود، بخشی از این‌ها را درست کرد، ما با طب سوزنی گوش و طب سوزنی بدن توانستیم تجربیات خوبی داشته باشیم وهم در یک‌فاصله زمانی دوز را کاهش بدهیم و هم اینکه وضعیت روحی، روانی مریض را بهبود ببخشیم.

 مریضی داشتم که 27 ساله بود و روزی سه بار هروئین مصرف می‌کرد، وقتی به من مراجعه کرد، دوز متادون را کم کرده بود و متأسفانه دوز هروئین او افزایش پیداکرده بود؛ یعنی متادون و هروئین را باهم مصرف می‌کرد، در مرکز دیگری بود و کریوینگ (Kerry wing) هم داشته به قول خودش وسوسه داشته و ما توانستیم، در حدود 20 جلسه طب سوزنی و تحریک نقاط طب سوزنی، دوز متادون را کم کنیم و هروئین را ترک بدهیم و الآن حدود شش، هفت سال است که در ترک هروئین است.

 نکته‌ای که وجود دارد این است که در طب‌های سوزنی چین یا ایران می‌گویند: انسان‌ها یا بیمار هستند و به پزشک مراجعه می‌کنند یا بیمار نیستند و اصلاً پزشک نمی‌روند. الآن وضعیت پزشکی ما صفر و صد است ولی نکته‌ای که آن‌ها می‌گویند؛ این است که همیشه بینابین بیماری و سلامت یک‌چیزی وجود دارد که من می‌گویم: فنومن (fenomen) عروسی و تولد. در طب ایران، چین یا هند درمان‌هایی وجود دارد که باید طَبع مریض عوض شود. من مقاله‌ای که در مورد فود اند مود (food and mood) نوشته بودم، به نظر می‌آید که غذای ما به‌گونه‌ای شده که روی کبد فشار می‌آورد و این باعث خشم زیادی می‌شود؛ یعنی غذایی که می‌خوردیم به‌خصوص فست فودها تأثیر گزار در شرایط مریض است و ما نباید با دارو مریض را درمان کنیم؛ بلکه باید وضعیت غذایی به‌گونه‌ای تدبیر شود که مریض از مشکلاتی که دارد، رهایی پیدا کند.

دکتر محسن

در مورد غذای ما دوای ما، ایرانیان درگذشته عادت غذایی بهتری داشتند ولی هر چه زمان می‌گذرد و ارتباطات جوامع بیشتر می‌شود، ایرانیان با روش‌های تغذیه‌ای جدیدی آشنا می‌شوند که شاید بدترین قسمت‌های تغذیه‌ای دیگران را انتخاب می‌کنند. قسمت ناسالم، تغذیه‌ای است که به‌عنوان فست فود در سال‌های اخیر خیلی باب شده و جوانان به این نوع تغذیه خیلی علاقه‌مند شدند. این نوع تغذیه نه‌تنها کمکی به‌سلامتی و بهبود وضعیت جسمانی افراد نمی‌کند؛ بلکه باعث زیان‌های مختلفی می‌شود.

فیلم‌های دهه پنجاه و اوایل شصت را که می‌بینیم افراد وضعیت جسمانی بهتری داشتند و ازنظر فیتنس، (fitness) فیتنس بهتری نسبت به الآن داشتند؛ یعنی وقتی آن فیلم‌ها را نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که جامعه ایرانی در آن زمان ازنظر وزنی متعادل بودند ولی الآن در جامعه ایرانی اضافه‌وزن خیلی شایع شده است که یکی از مسائل می‌تواند تغییر عادت غذایی باشد که در جامعه امروزی اتفاق افتاده است و مصرف زیاد کربوهیدرات قسمت زیادی از تغذیه ایرانیان را به خود اختصاص داده است. وقتی کربوهیدرات به حجم وسیع استفاده می‌شود، استفاده از سایر مواد مغذی که قسمت بزرگی از نیازهای بدن را تشکیل می‌دهد، کم می‌شود و این نه‌تنها در ظاهر وضعیت جسمانی افراد تأثیر می‌گذارد؛ بلکه در وضعیت روحی و توان فکری و میزان تمرکز افراد هم تأثیرگذار است. وقتی شخص اندام مناسبی نداشته باشد، در سلف اِسیتم (self esteem) او نیز تأثیرگذار است و این باعث می‌شود که نتواند فانکِشن (function) و عملکرد خوبی در قسمت‌های مختلف جامعه داشته باشد.

 

جناب مهندس

ما می‌خواستیم این را بگویید که اگر از مواد غذایی درست استفاده نکنیم، مریض می‌شویم و بیشتر مریضی‌های ما در اثر کمبود موادی است که باید استفاده کنیم و ما استفاده نمی‌کنیم که همان تغییر جدول غذایی مردم است.

 ما جلسه قبل در مورد هروئین صحبت کردیم؛

رنگ هروئین چه رنگ بود؟ رنگ خاکستری و کرم که رنگ کرم آن مال مِرک آلمان است، گاهی اوقات هروئین به رنگ خاک رُس هم پیدا می‌شود ولی تابه‌حال هروئین به رنگ سفید ندیدیم.

 واحد هروئین چه بود؟ واحد هروئین گِله است.

هروئین گرمی چقدر است؟ هروئین آشغال از ده تومان شروع می‌شود تا بیست، بیست‌وپنج هزار تومان، در مرکز شهر ممکن است بالاتر نیز پیدا شود. گِله‌ای‌ها یک گرمی بود، گِله‌ای نیم گرمی و ربعی هم داریم. گِله به کردی یعنی دانه، یک گِله یعنی یک‌دانه. آب‌بندی هم می‌شود که اگر مأمور آمد، بتوانند آن را قورت بودند.

دفعه قبل زرورق را هم توضیح دادیم و روی فویل دیدید. هروئین که خوب باشد، وقتی فندک کوره‌ای یا فتیله را زیر فویل می‌گیریم، شروع می‌کند به غلتیدن و مثل ساچمه حرکت می‌کند، اگر بقایای به‌جامانده سیاه باشد، هروئین جنسش خوب نیست، اگر طلایی‌رنگ باشد، جنسش خوب است. افرادی که حرفه‌ای هستند، لوله را فلزی می‌گیرند و از خودکار یا کاغذ استفاده نمی‌کنند؛ به دلیل اینکه رسوبات هروئین که در داخل لوله فلزی جمع می‌شود را می‌توانند با یک سیخ بتراشند و اگر مواد گیرشان نیامد، دوباره مواد داخل لوله را استفاده کنند ولی اگر لوله پلاستیکی باشد، موقع سیخ زدن، ممکن است پلاستیک قاتى هروئین شود و زمانی که حرارت می‌گیرید، بوی پلاستیک بلند شود و افراد هروئینی هم سرفه‌شان بگیرد و هم قابل‌استفاده نباشد، به این دلیل لوله را فلزی می‌گیرند.

ما وقتی صحبت از درمان می‌کنیم باید یک روشی را بگوییم که جواب بدهد؛ یعنی نمونه‌های متعدد کاری، استثناء نداریم. الآن اگر ما برویم و با عطاری‌ها صحبت کنیم، او هم می‌گوید: من چند مریض دارم که خوب شده، فردی هم که هیپنوتیزم می‌کند، او هم می‌گوید: من چند تا مریض دارم که خوب شده، فردی هم که ابوالفضل درمانی می‌کند، او هم می‌گوید: من چند تا مریض دارم که خوب شده. اگر به همه‌ی آن‌ها نگاه کنیم، همین‌طوری یک سری خوب می‌شوند. خیلی از انسان‌ها هم هستند که اصلاً دکتر نرفتند و مواد را قطع کردند و سال‌ها گذشته است. ما وقتی صحبت می‌کنیم، یک روشی را بگوییم که بتوانیم مثل ماشینی که تولید می‌کنیم، مرتب این تولید را انجام بدهیم و افراد زیادی را به آن مرحله برسانیم. این باید باور ما بشود، اگر باور ما نشود، ما نمی‌توانیم. این باور در محله اول دانستن صورت‌مسئله اعتیاد است، خود من در اعتیاد، اعتقادم این است که مهم‌ترین قسمت درمان اعتیاد، قسمت فیزیولوژی و دارویی است، مراحل و مسائل بعدی همه می‌شود، در جه سه، درجه چهار، درجه پنج و درجه شش.

 یک آدم گرسنه اولین شرطش این است که مواد غذایی باشد و او بخورد، حالا می‌خواهد نان خشک یا کپک‌زده باشد. یک معتاد اولین مسئله و مشکش، مشکل فیزیولوژی است، این را باید جامعه بفهمد و متوجه شود که مشکل عمده این فرد مشکل فیزیولوژی است. وقتی‌که کسی تریاک مصرف می‌کند؛ یعنی مثل خورشید می‌ماند، مثل آینه است و باید ما این را متوجه شویم کسی که تریاک مصرف می‌کند، وقتی مصرف نمی‌کند، اسهال می‌گیرد و بیرون‌روی پیدا می‌کند. این بیرون‌روی مربوط به فیزیولوژی است و ربطی به انگیزه ندارد، ربطی به جامعه ندارد، ربطی به روحی، روانی ندارد. این اسهال تا ده، پانزده روز در اوج است ولی ممکن است تا یک سال، دو سال شکم او روان باشد و دیگر شکم او سفت نشود، این مشکل، مشکل فیزیولوژی است و مربوط به هیچ‌چیز نمی‌شود.

وقتی سریع دچار ارگاسم می‌شود، این مشکل، مشکل فیزیولوژی است و مربوط به هیچ‌چیز نمی‌شود. وقتی شخص موادش را قطع می‌کند، اوایل تا پنج، شش ماه که اصلاً خواب نمی‌رود، اگر خواب هم برود، خواب خماری است، پنج دقیقه می‌خوابد و بعد از خواب می‌پرد، دوباره می‌خوابد و در خواب می‌بیند که مواد مصرف می‌کند، یک وضعیت بسیار، بسیار اسفناک. وقتی خواب به‌هم‌ریخته، این خواب یک مسئله فیزیولوژی است و به هیچ‌چیز ربطی ندارد. من نمی‌دانم چرا جهان پزشکی نمی‌خواهد، متوجه شود و باور کند که این مشکل، مشکل فیزیولوژی است؟ اگر این را بفهمیم که این مشکل، مشکل فیزیولوژی است، مسئله حل می‌شود. می‌گوییم: مشکل، مشکل فیزیولوژی است، حالا برویم حلش کنیم نه این‌که آن را پوشش دهیم و حمایتش کنیم. مثلاً فرض کنید در شکم فردی یک غده است. ما غده را درمی‌آوریم، خوب فردا، پس‌فردا دوباره از جای دیگری درمی‌آید. غده در سینه‌اش است، سینه را می‌بریم، فردا در آن‌یکی سینه‌اش درمی‌آید، آن‌یکی را هم می‌بریم، در رحمش درمی‌آید، این‌ها از بین بردن علامت است یا مثلاً شخص بیرون‌روی دارد ما به او دیفنوکسیلات می‌دهیم تا خوب شود، شخص خواب نمی‌رود، به او لورازپام می‌دهیم، شخص می‌گوید: پرخاش می‌کنم، به او قرص می‌دهیم، این‌ها پوشش است، این‌ها برطرف کردن اشکال فیزیولوژی نیست. ما اگر نگاه کنیم که قسمت عمده و اساسی مشکلات و مسائل اعتیاد، قسمت فیزیولوژی است، اگر این را باور کنیم، بعد می‌توانیم برویم، دنبال درست کردنش.

 در کنگره 60 همین چهارشنبه هفته قبل، 89 نفر درمان شده مواد داشتیم، 28 نفر درمان شده سیگار داشتیم. سیگار هم الآن جزء لیست درمان کنگره 60 است؛ یعنی اگر کسی در کنگره 60 سیگار بکشد، به او خدمت نمی‌دهند، هیچ نگهبان جلسه‌ای نمی‌تواند سیگار بکشد، هیچ مرزبانی نمی‌تواند سیگار بکشد، استاد جلسه نمی‌تواند سیگار بکشد. سیگار در کنگره 60، عین مواد مخدر است. راهنمای کنگره 60 اگر ورزش نکند، نمی‌تواند راهنما شود، اگر سیگار بکشد نمی‌تواند راهنما شود. در سال 2016 میلادی ما چهار هزار و صد و چهارده نفر درمان شده اعتیاد داشتیم. تمام کشور و دولت سیصد، چهارصد نفر را می‌گیرد با هزینه میلیاردی سه ماه نگه می‌دارد و بعد آن‌ها را ول می‌کند و آن‌ها دوباره مصرف می‌کنند ولی ما چهار هزار و خورده‌ای درمان شده داشتیم به‌طور فیت فیت یعنی خوب یعنی تعادل، ترک نه درمان و تعادل.

 کاری که ما با هروئین می‌کنیم، پروتکل آن را امروز می‌گویم که ما چه طور در کنگره 60 عمل می‌کنیم. مبحث سازگاری را دفعه قبل توضیح دادم که وقتی فرد یک ماده مخدر مصرف می‌کند، وقتی یک ماده مخدر جدید به او می‌دهیم، باید با ماده مخدر جدید سازگار شود، ممکن است ماده مخدر جدید دارو باشد؛ مثل متادون یا OT یا B2 باشد. وقتی فرد یک مخدر مصرف می‌کند، اگر به او مخدر دیگری بدهیم، بدن او مخدر جدید را نمی‌شناسد. ما باید به او زمان و فرصت بدهیم تا بدن او این ماده مخدر جدید را قبول کند؛ بنابراین پروتکلی که کنگره 60 برای هروئین دارد برای سه رقم هروئین است؛ هروئین کشیدنی، هروئین اسنیف، هروئین تزریقی. هروئین را به‌صورت دودی با زرورق می‌کشند یا به‌صورت اسنیف با بینی می‌کشند و یا به‌صورت تزریق استفاده می‌کنند. خاصیت هروئین این است که مثل بنزین می‌ماند، شخصی که هروئین مصرف می‌کند به قول ما زود نشئه و به قول شما های می‌شود، زود می‌رود بالا و زود هم می‌آید پایین، مثل روزنامه‌ای که آتش می‌زنی، زود گُر می‌گیرد، زود هم خاموش می‌شود، مثل بنزین زود آتش می‌گیرد، زود هم خاموش می‌شود.

 تریاک و شیره مثل زغال‌سنگ است، دیر آتش می‌گیرد، وقتی هم آتش گرفت، حالا، حالا خاموش نمی‌شود. مشکل عمده‌ی هروئین این است که فرد از کاروکاسبی وزندگی می‌افتد، به این دلیل که هروئین پایدار نیست، الآن هروئین را می‌کشد ولی یک ساعت دیگر خمار است، مثل سیگار کشیدن است. یک تریاکی، تریاک را می‌کشد یا می‌خورد سرکارش هم می‌رود ولی یک هروئینی اگر وقت داشته باشد، یک‌کاسه هروئین هم داشته باشد، می‌نشیند آنجا و هروئین می‌کشد، بعد چند تا سیگار می‌کشد، یک چای و چند شکلات هم می‌خورد و دوباره هروئین می‌کشد، ممکن است، پنج روز کنار کاسه هروئین بنشیند و یک ساعت، یک ساعت یا دو ساعت، دو ساعت دائماً هروئین بکشد، به خاطر همین از کار وزندگی می‌افتد. پس وقتی ما هروئین مصرف می‌کنیم، هروئین سریع گُرمی گیرد ولی متادون این خاصیت را ندارد. هروئین مثل تزریق می‌ماند و فوری اثر می‌گذارد، اینکه به شخصی مسکن را تزریق کنی یا به‌صورت قرص بدهی باهم فرق می‌کند.

 در کنگره وقتی تریاک را جایگزین هروئین می‌کنیم، باید بدانیم که سریع جواب نمی‌دهد. ما به شخص می‌گوییم که هروئین این‌جوری است، تریاک این‌جوری است. وقتی ما تریاک را به تو می‌دهیم؛

1- باید بدن تو با این سازگار شود 2- سریع جواب نمی‌دهد.

 روشی که در کنگره 60 برای مصرف‌کننده هروئین استفاده می‌کنیم؛ این است که اگر تزریق او زیاد و سنگین باشد، یک فرصت به او می‌دهیم و می‌گوییم: تزریقت را کم کن ولی قانونأ روشی که در کنگره است، باید بلافاصله شربت تریاک جایگزین هروئین شود. اگر بتوانیم این کار را بکنیم! گاهی نمی‌توانیم این کار را بکنیم، چون از زمانی که فرد وارد کنگره می‌شود تا رفتن به کلینیک یک‌فاصله زمانی داریم که باید آن را پرکنیم ولی روش درمان این است که فرد هروئینی را فوری می‌بریم، روی شربت OT و میزان شربت OT که به او می‌دهیم؛ TDS یک سی‌سی است، یک سی‌سی صبح، یک سی‌سی ظهر، یک سی‌سی شب. ما در کنگره، صبح و ظهر و شب نداریم؛ بلکه ساعت داریم و به فرد می‌گویم یا 6 صبح یا 7 صبح یا 8 صبح دارویش را بخورد؛ یعنی اعضای کنگره 60 باید اولین وعده خودشان را که شربت تریاک است، برای هروئین یا باید 6 صبح بخورند یا 7 صبح یا 8 صبح. وقتی فرد می‌گوید: من آن موقع خواب هستم! به او می‌گوییم: ساعت موبایلت را کوک کن، دارویت را بگذار بالای سرت، آب‌میوه، چای یا نانی هم بگذار بالای سرت، ساعت موبایلت که زنگ زد، اول آب‌میوه یا نان را بخور و بعد شربت OT را بخور و دوباره بخواب. ما سعی می‌کنیم، با این قضیه افراد را سحرخیز کنیم. پس وعده اول TDS ساعت 6 صبح، 7 صبح یا 8 صبح یک سی‌سی شربت OT خوراکی، وعده بعدی می‌شود ظهر ساعت 2 بعدازظهر یک سی‌سی، 10 شب هم یک سی‌سی، پس روزانه می‌شود 3 سی‌سی شربت OT ولی بافاصله زمانی 8 ساعت. به او می‌گوییم که شربتی که تو می‌خوری، مثل هروئین شمارا نشئه نمی‌کند ولی جلوی بیرون‌روی، افسردگی، بی‌خوابی و ناراحتی شمارا می‌گیرد. می‌گوییم: در حقیقت شما پنچر نیستی ولی کم‌باد هستی؛ یعنی انتظار نداشته باش که مثل زمانی که هروئین می‌کشیدی، توپِ‌توپ و پُرباد باشی. شربت را که می‌خوری، یک خورده کم‌باد هستی و به او می‌گوییم که باید صبر کنی تا فاصله زمانی بگذرد تا بدن تو با این ماده جدید آشنا شود؛ یعنی سازگار شود؛ بنابراین وقتی شخص وارد شد، 3 سی‌سی را سه روز می‌دهیم؛ یعنی در کنگره 60، 9 وعده شربت OT می‌دهیم که می‌شود سه روز. 9 وعده که یک سی‌سی صبح، یک سی‌سی ظهر و یک سی‌سی شب خورد، بعد از سه روز دو برابر می‌شود؛ یعنی صبح می‌شود؛ 2 سی‌سی، ظهرمی شود؛ 2 سی‌سی و شب هم می‌شود؛ 2 سی‌سی.

کاری که ما در کنگره می‌کنیم، گاهی اوقات به مرگ می‌گیریم تا به تب راضی شود، اگر روز اول به او 2 سی‌سی، 2 سی‌سی بدهیم، متوجه نمی‌شود و بدنش تشخیص نمی‌دهد؛ بنابراین سه روز اول را 2 سی می‌دهیم، یک خورده فشار روی او هست ولی آن خماری‌های شدید را ندارد، بعد از روز چهارم یک‌مرتبه مواد او دو برابر می‌شود و چون کم گرفته بودیم به قول ما خوش به حالش می‌شود و مواد او را بیشتر نشئه می‌کند. وقتی‌که TDS 2 سی‌سی روزانه، 6 سی‌سی شد، این را 21 روز دیگر ادامه می‌دهیم، بعد از گذشت 21 روز 6 سی‌سی او 20 در صد اضافه می‌شود و تقریباً می‌شود 7/5 سی‌سی و هیچ‌گونه داروی کمکی به او نمی‌دهیم تحت هیچ شرایطی حتی پروتکلی که من در اینکاس با دکتر مکری اجرا کردم، آنجا هم گفتم که در پایلوت نباید هیچ‌گونه داروی کمکی، خواب‌آور و مسکن به بیماران بدهند، چون خود شربت OT کامل است و همه نوع ترکیباتی را دارد. تریاک بین 25 تا 50 آلکالوئید دارد، هر نوع ترکیباتی را شما بخواهید، دارد. بعد از 21 روز، روی 6 سی‌سی است، بعد تقریباً می‌شود؛ 9 سی‌سی، روی 9 سی‌سی نگه می‌داریم، وقتی‌که رسید به 9 سی‌سی نگاه می‌کنیم که حال او چطور است، چون همیشه بردیم بالا، شخص پُرِپُر بود، پس وقتی پُر بود، وسوسه هم ندارد. اگر راهنما دید، روی 9 سی‌سی خوب و عالی است، آنجا او را 42 روز نگه می‌دارد؛ یعنی دو تا 21 روز تا خوب بدنش سازگار شود، وقتی 42 روز نگه داشت، بعد طبق همان جدول که داریم، ذره‌ذره شروع می‌کند به پایین آمدن. اگر دید وضع او خراب است و هنوز به تعادل نرسیده است، امکان دارد، یک پله بالا برود؛ یعنی از 9 سی‌سی به حدود 12 سی‌سی و بعد شروع کند به پایین آمدن.

 تا اینجا ما داروی تریاک را به سیستم عصبی دادیم و خوب استفاده کرده، تریاک جای تمام ناقل‌های عصبی و نوروترانسمیترها را پرکرده، خواب، زناشویی، افسردگی، نشاط و همه‌چیز او را تریاک پرکرده است و کاملاً به تعادل رسیده است؛ یعنی هنوز ماده را از بیرون می‌گیرد. وقتی به آنجا رسید و ما دیدیم حال او خوب است، شروع می‌کنیم به تیپرکردن، تیپرهای ما 21 روزه است و طبق جدول با ضریب0/8کاهش می‌دهیم، 12 می‌رود، روی 9 و 20 درصد، 20 درصد می‌آید پایین. وقتی شروع می‌کنیم، به پایین آمدن به شخص شوک‌های ظریفی وارد می‌شود؛ یعنی شخص ماده‌اش 12 سی‌سی بوده، حالا می‌شود؛ 9 سی‌سی، وقتی ما 12 سی‌سی دادیم، این‌قدر در ایستگاه می‌ایستیم تا بدنش کاملاً عادت کند. ما یک روز، یک روز ماده را کم نمی‌کنیم، هفتگی هم کم نمی‌کنیم، بلکه موقع کاهش دادن 21 روز کم می‌کنیم؛ یعنی صبر می‌کنیم تا متابولیسم بدن شخص 21 روز کاملاً با ماده جدید پر شود، بدن آماده شود و بعد پَرش بعدی را انجام می‌دهیم. 20 درصد کم می‌کنیم و معتقد هستیم که یک شوک کوچک به او وارد می‌شود، هفته اول ممکن است، یک‌ذره ناراحت باشد، هفته دوم اوضاع کاملاً طبیعی می‌شود و هفته‌ی سوم کاملاً نشئه می‌شود. درمان درجایی که ما پایین می‌آوریم، اتفاق می‌افتد. آنجایی که ما پایین می‌آوریم، بدن می‌تواند آن کمبود را جبران کند و سیستم خودش را بازسازی کند؛ مثل فردی است که ما 400 سی‌سی خون از او بگیریم، بعد صبر کنیم تا یک ماه دیگر، 6 ماه دیگر بدنش دوباره پرُ کند، اگر امروز 100 سی‌سی خون از او بگیریم، می‌توانیم 21 روز دیگر هم 100 سی‌سی از او خون بگیریم، چون بدن پُر می‌کند. وقتی میزان دارو کم باشد، وقتی بالا می‌رویم، آلکالوئیدهای شربت OT باعث سازندگی سیستم عصبی می‌شود، بعد یواش، یواش آن‌ها از مدار خارج می‌شوند و سیستم‌های بدن راه می‌افتند. ما این کاهش‌ها را روی هروئین ادامه می‌دهیم تا می‌رسیم به 0/3 سی‌سی در دیلی. TDS می‌شود؛ 0/3سی‌سی، بعد می‌شود؛ بی دی 0/3سی‌سی، بعدی می‌شود؛ دیلی 0/3، روزانه 0/3 سی‌سی. 0/3 سی‌سی یعنی یک‌سی‌ام گرم اپیوم یا تریاک، آنجا یک هفته یا ده روز که گذشت،OT را قطع می‌کنیم.

وقتی پروژه را می‌دهیم، شخص اجازه ندارد، سَرخود دارو را کم یا قطع کند، باید پروژه را تا آخر ادامه بدهد. بعضی از افراد می‌گویند: ما حالمان خوب است و می‌توانیم قطع کنیم! ما می‌گوییم: تو اجازه نداری، قطع کنی، اگر هم قطع کند، او را دعوا می‌کنیم. می‌گوییم: تو نمی‌دانی ولی ما می‌دانیم، چون هنوز سیستم تو راه‌اندازی نشده است. گویی این هم مثل حاملگی می‌ماند، مدت حاملگی 9 ماه است. این هم 10 ماه است. حالا اگر بشود 6 ماه جواب نمی‌دهد، ما تجربه کردیم افرادی که 6 ماهه بودند، جواب نگرفتند.

ما قدیم تریاک را دودی کم می‌کردیم؛ مثلاً کسانی که تریاکی بودند، پُک‌ها و دودهای آن‌ها را می‌شمردیم، بعد دودی کم می‌کردیم. دودی کم کردن هم 21 روز، 21 روز بود ولی مثل خوراکی اثر درمانی نداشت، چون یک سری از آلکالوئیدهای تریاک در اثر حرارت می‌سوخت و از بین می‌رفت و شخص به آن تعادل لازم نمی‌رسید که اکثر آن‌ها را با خوراکی درمان کردیم. قبل از شربت OT ما با تریاک درمان می‌کردیم، شاید 10 سال ما در کنگره 60 با تریاک درمان می‌کردیم، واحدها را هم عدس در نظر می‌گرفتیم؛ مثلاً یک عدس تریاک صبح بخور، یک عدس تریاک ظهر بخور و یک عدس تریاک شب بخور.

این‌ها مطالبی بود که در مورد هروئین به شما شرح دادم، اگر سؤال یا نظراتی در مورد هروئین داشتید، انشاء الله در جلسه‌ی بعدی در مورد آن صبحت می‌کنیم. جلسه‌ی بعدی راجع به این موضوع هم‌صحبت می‌کنیم که اگر خواستیم به‌جای متادون OT بدهیم، باید چه روندی را پیش ببریم که شخص را روی OT ببریم؛ مثلاً اگر شخصی در روز 25 سی‌سی متادون می‌خورد، حالا که می‌خواهیم او را روی OT ببریم، این 25 سی‌سی را چه طور روی OT ببریم؟

 

در درمان اعتیاد با شربت OT سن مطرح نیست، بیماری که شخص دارد، اصلاً مطرح نیست حتی اگر بیماری قلبی داشته باشد، آنژیو کرده باشد یا عمل قلب بازکرده باشد با متد D.S.T هیچ مشکلی برای او ایجاد نمی‌کند و حتی می‌تواند به او کمک بسیار شایانی بکند. اگر کسی تریاکی بوده، بیماری قلبی هم داشته، بخواهد از تریاک به متادون برود، متادون به‌سلامتی او بسیار گزند می‌زند. این‌که یک تریاکی را ببریم روی متادون بسیار کار خطرناکی است، چون ترکیباتی که در تریاک بوده و او بین 25 تا 50 آلکالوئید می‌گرفته در متادون آن ترکیبات را نداریم، در متادون فقط تبائین داریم که پنجمین آلکالوئید تریاک است و مقدارش بالا است. تبائین فقط یکی از مشتقات تریاک است؛ بنابراین متادون ازنظر مُسکن بودن، جواب می‌دهد ولی ازنظر فیزیولوژی و درمانی اصلاً جواب تریاک را نمی‌دهد.

 

 حضور و غیاب پزشکان:

 تهیه کننده و وبلاگ نویس: مسافر علیرضا نیکروش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .