لطفاً بهرسم کنگره اعلام سفر کنید؟
سلام دوستان اعظم هستم همسفر، همسر و مسافر من با مصرف تریاک کشیدنی وارد کنگره شدند به استادی جناب آقای حکیمی و بیش از ۱۵ سال است که آزاد و رها هستند.
مسافر دیگرم پسرم علی هست که به راهنمایی جناب آقای استاد امین سفر کردند و در حال حاضر ۱۵ سال است که آزاد و رها هستند و خودم مسافر نیکوتین هستم با ۴ گرم نیکوتین خوراکی، سفرم را زیر نظر آقای مهندس دژاکام شروع کردم و نزدیک ۵ سال است که آزاد و رها هستم.
برای همسفرانی که پسرشان مسافرند چه پیامی دارید؟
من سپاسگزار راهنمایم هستم که همیشه راهنماییم میکردند و میگفتند: کفش آهنی بپوش و در این مسیر بمان تا بتوانی همسفری را یاد بگیری و همسفری را برای پسرت تمام کنی. اگر صحبتی داشته باشم» این هست که؛ از عزیزان بخواهم بمانند تا اعتیاد را بشناسند، انسان و مواد مخدر را بشناسند و بدانند که این پسر یا این مصرفکننده ناگزیر از مصرف است، کسی که به کنگره میآید یکی از زیباترین چیزهایی که در کنگره یاد میگیرد، صورتمسئله اعتیاد است.
اگر بخواهید صورتمسئله اعتیاد را توضیح بدهید چه میگویید؟
صورتمسئله اعتیاد چیزی است که من را با خودم آشنا کرد، من را با مسافرم آشنا کرد، من را با دنیای اعتیاد بیشتر آشنا کرد. صورتمسئله اعتیاد مشکلی بود که من آن نمیشناختم و باعث تمام گرههای درونی من شده بود. باعث شده بود از خودم نفرت، احساس گناه، احساس سرزنش، خودسرزنشی و ... داشته باشم و صورتمسئله اعتیاد به من کمک کرد که من متوجه بشوم که مصرفکنندهی من ناگزیر از مصرف است و اعتیاد یک نوع بیماری است. وقتی صورتمسئله اعتیاد را یک همسفر درک کند بیش از %۵۰ از مسیر را طی کرده است.
آیا اولین مشارکتی که در کنگره بیان کردید را به یاد دارید؟
خیر، من اوایلی که وارد کنگره شدم، حدود ۴ یا ۵ ماه گریه میکردم و حال خوبی نداشتم.
نه! متأسفانه اولین مشارکت یادم نمیآید ولی اولین روز که وارد کنگره شدم را هیچوقت فراموش نمیکنم که با مسافر خانم زندی آشنا شدم و صحبت کردم و ایشان من را در آغوش گرفتند و امید دادند و من با همان امید و حال خوش به خانه رفتم.
آیا دفعه اولی که به نمایندگیهای کنگره 60 در مشهد آمدید خاطرتان هست؟ اگر بخواهید مقایسه کنید بفرمایید پیشرفت کرده یا برعکس؟
بله من دقیقاً خاطرم هست، من شعبه مشهد زیاد میآمدم که بههرحال آن اوایل به حس خودم میآمدم که فکر میکردم اگر باشم خوب است و بیشتر مشهد میآمدم و به نمایندگیها سر میزدم. من رهجویی اینجا داشتم که در تهران به درمان رسیده بود و چون مشهدی بود و پس از کمک راهنمایی خانم مهدیه در مشهد لژیون زدند و پس از چهار سال خدمت در جایگاه کمک راهنمایی سال گذشته برای تقدیر ایشان آمدم. ولی نسبت بهروز اول طبیعی است و طبیعتاً کنگره همینطور شعاع اضافه میکند، چه ازنظر جمعیت، چه ازنظر همهی مسائل، خیلی رشد خوبی داشته و به همه عزیزان تبریک میگویم.
به نظر شما رهجوی واقعی به چه فردی اطلاق میشود؟
رهجوی واقعی رهجویی است که واقعاً فرمانبرداری کند تا به فرماندهی برسد.
اگر بخواهید یک خاطره از امروز (تولد آقای نوروز پور) تعریف کنید، چه میگویید؟
معمولاً تولدها حسهای خیلی خوبی دارد مخصوصاً تولد کسی باشد که خدمتگزار لایقی هم باشد و در جایگاههای مختلف خوش درخشیده باشد.
وقتی کسی که جایگاههای مختلف میگیرد حتماً یک صداقت، راستی و درستی در آن بوده که به این جایگاهها رسیده و این طبیعتاً صدچندان میکند آن شادی را.
اگر بخواهید خانم لیلی را در یک جمله توصیف کنید چه میگویید؟
ایشان همسفر صبوری است، پا بهپای همسرش میباشد و خیلی زندگی خوبی را در کنار هم دارند و برای آنها بهترینها را آرزو دارم.
در آخر اگر نکتهای دارید برای همسفران یا مسافران بفرمایید؟
برای همسفران یا مسافران فرقی ندارد، من هر وقت در کنگره ۶۰ باشم خیلی خوشی را خودم در ابتدا تجربه میکنم، احساس میکنم که در خانواده خودم هستم و غیرازاین هم چیزی نیست و برای همهی شما آرزوی سلامتی میکنم.
در آخر یک آرزو؟
یک نکته مهم این است که؛ آرزو میکنم واقعاً شعبه مشهد همچنان شعب دیگری بتواند داشته باشد و جا و مکانی بهصورت ملکی برای خودشان باشد؛ و آرزو میکنم صورتجلسه امروز که کمک من به کنگره، احساس میکنم که هرکسی در حد توانایی خود حتی بهقدر چند آجر هم که شده برای شعبه کمک کند (حتی در این حد) این خودش واقعاً خیلی قشنگ است و مطمئناً مسیر خیلی خوبی را دارید طی میکنید.
ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.
تایپ:همسفر مریم
ویراستار: مسافر فرهاد
همسفران نمایندگی فردوسی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3010