English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ یکم دی ماه سال 1396 «وادی چهارم و تأثیر آن روی من»

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ یکم دی ماه سال 1396 «وادی چهارم و تأثیر آن روی من»

هفتمین جلسه از دور یازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی خانم ندا، نگهبانی جناب مهندس و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «وادی چهارم و تأثیر آن روی من» روز جمعه مورخ 96/10/01 رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

دستور جلسه امروز وادی چهارم است و با این تیتر شروع‌شده که اگر ما در مسائل حیاتی مسئولیت را به خداوند واگذار کنیم، گریز و فرار و سلب مسئولیت از خودمان است. درواقع هر رابطه دوطرفه‌ای، مسئولیت دوطرفه است و نمی‌توان مسئولیت را به عهده یک‌طرف واگذار کنیم؛ مثل رابطه والدین با فرزندان، رابطه راهنما و رهجو و رابطه دو دوست. برای اینکه بدانیم حدومرز بین خداوند و انسان و حوزه وظایف هر یک چقدر است، باید خط‌کشی بین حدومرز داشته باشیم و انسان و خداوند را درست بشناسیم. اینکه بعضی از افراد به شکل حق‌به‌جانب همه‌ی مسئولیت‌ها را به خدا می‌سپارند و می‌گویند: "هرچه خدا مقدر کند، همان می‌شود" درواقع این حرف آن‌ها یعنی شانه خالی کردن از مسئولیت و معنای توکل را نمی‌دهد. معنای توکل بر کسی صدق می‌کند که مراحل تکامل را طی کرده باشد، درراه مستقیم قرارگرفته باشد، به سمت افکار و اندیشه‌های مثبت و الهی پیش رفته باشد و آن‌وقت از نیروهای ماوراءالطبیعه یا نیروهای مافوق تقاضای کمک داشته باشد. ما می‌دانیم که نیروهای ماوراءالطبیعه نقش القاء افکار را در انسان دارند.

برای اینکه ما خداوند را با غول چراغ جادو اشتباه نگیریم، باید خداوند را بشناسیم تا بتوانیم توقعات درست و به‌جایی از خداوند داشته باشیم. شناخت خداوند مسیر نمی‌شود، جز اینکه انسان را بشناسیم، چون انسان ذره‌ای از وجود خداوند است و باید از دروازه‌ای وجود خویش بگذرد تا بتواند خداوند را بشناسد. انسان دارای دو صور آشکار و پنهان می‌باشد، در مورد صور آشکار که همان بعد فیزیک یا جسم انسان است با پیشرفت علم، فیزیولوژی انسان شناخته‌شده و مثل یک دستگاه اتوماتیک سیستم بدن انسان کار می‌کند ولی بااین‌همه اطلاعات و شناخت، ما هیچ‌گونه اختیاری مثلاً در ضربان قلب یا طول عمر نداریم. بُعد اصلی انسان که هویت و اصل وجودی انسان را نشان می‌دهد، نفس انسان است، چیزی که تعیین‌کننده هویت واقعی انسان است. در مورد صور پنهان انسان اطلاعات ما بسیار کم است و برای اینکه انسان را بشناسیم باید کتب آسمانی را خوانده باشیم یا کتاب‌های عرفا و فلاسفه را مطالعه کرده باشیم تا بتوانیم با تعقل و فکر کردن به نتیجه منطقی برسیم.

ما نمی‌توانیم با تعصب یا افراط چیزی را قبول یا رد کنیم، شناخت صور پنهان انسان باید با تفکر باشد. در مورد صور پنهان انسان، در کتب آسمانی به‌خصوص در کلام‌الله ذکرشده که ما انسان را از یک‌نفس واحده آفریدیم و هنگام مرگ فرشته مرگ نفس انسان را تحویل می‌گیرد، پس چیزی که هویت یک انسان را مشخص می‌کند، نفس انسان است و ما باید در مورد زندگی قبل از تولد، بعد از مرگ و جهان خارج از جسم انسان اطلاع داشته باشیم. توصیفی که جناب مهندس در مورد نفس کردند؛ این بود که مثل انسانی که لباس می‌پوشد و می‌رود؛ یعنی بعد وجودی انسان نفس انسان است و لباسی که می‌پوشد، مثل پوست و گوشت و استخوانی است که روی نفس آمده است.

در مورد نفس می‌دانیم که نفس اماره، نفس لوامه و مطمئنه در انسان وجود دارد، نفس اماره فقط امر کننده است و خاصیت حفظ و حب بقا را دارد و اگر نفس انسانی در حد غرایز حیوانی که در جهت خوردن، حفظ حیات و تولیدمثل عمل می‌کند، باشد، مشابه یک حیوان در نظر گرفته می‌شود. نفس لوامه یا نفس سرزنشگر جایی است که وجدان شروع به عمل می‌کند و در بسیاری از انسان‌ها درجاتی از نفس لوامه وجود دارد که مطلق صفر و صد نیست. نفس لوامه فردی را که مصرف‌کننده مواد است، از مصرف پشیمان می‌کند و اگر فقط نفس اماره در او بود، از مصرف مواد پشیمانی نداشت. نفس مطمئنه، شامل حال انسان‌هایی می‌شود که با تزکیه پالایش خود را به درجه‌ای از انسانیت رسانده‌اند که خداوند به آن‌ها وعده داده که به بهشت من وارد می‌شوید. انسان‌های معدودی می‌توانند به این مرحله برسند که فقط با تزکیه و پالایش نفس می‌توانند به درجاتی حتی بالاتر از فرشتگان نائل شوند.

در وادی چهارم، می‌خواهیم به این نتیجه برسیم که اگر انسانی خودش را به‌درستی بشناسد، آن‌وقت از خداوند خواسته‌های نامعقول ندارد، وظایف خودش را به‌درستی انجام می‌دهد، در صراط مستقیم قرار می‌گیرد و آن موقع هست که می‌تواند از خداوند انتظار کمک داشته باشد. خداوند هم در کلام‌الله به انسان وعده داده که "بخوانید مرا تا اجابت کنم شمارا". در وادی چهارم تمام مسئولیت‌های خیر و شر انسان به عهده خودش می‌باشد.

 سپس جلسه به مشارکت گذاشته شد؛

دکتریوسف

خداوند جهت گشایش امور انسان‌ها دعا و نیایش را قرار داده که شرایط خاص خودش را دارد؛ اول اینکه انسان در صراط مستقیم قرار بگیرد و حرکت در روشنایی را شروع کند، دوم اینکه مسئولیت‌پذیر باشد و از بار مسئولیت شانه خالی نکند. سپس تلاش و کوشش کند، روی داشته‌های خودش حساب کند، اندیشه خودش را به کار بگیرد و به دیگران متکی نباشد. اگر انسان توانست به تکالیف خود عمل کند خداوند هم دعای انسان را مورد اجابت قرار می‌دهد.

دکتر اعظم

در کنگره 60، من در جهان‌بینی، مراحل نفس را خواندم و به نظرم این‌طور آمد که تعبیر ساده‌ای از مراحل نفس ارائه‌شده است. مرحله ابتدایی نفس در انسان، آخرین مرحله نفس در حیوانات است که می‌شود، نفس اماره که می‌تواند تغییر کند و به‌تدریج درحالی‌که در بخشی از آن مرحله از نفس است، وارد مرحله بعدی نفس شود؛ یعنی این‌طور نیست که یک‌مرتبه از یک‌نفس وارد نفس دیگری شود و همان‌طور که در وادی دهم گفته شد؛ صفت گذشته در تو صادق نیست و اگر بخواهی می‌توانی این مراحل را آرام‌آرام تا مرحله نفس مطمئنه بگذرانی. اگر انسان به مرحله نفس مطمئنه برسد، درواقع به یک حس خوب، اعتماد نفس و آرامش می‌رسد و هر اتفاقی بیفتد، می‌تواند با کمک آن‌ها به زندگی و حیات خودش ادامه بدهد.

خانم غزل

وادی چهارم در مورد این است که هر فردی که کاری انجام می‌دهد، باید مسئولیت آن را بر عهده بگیرد و مسئولیت آن را بر عهده‌ی خداوند نیندازد. برای من این سؤال پیش آمد که چرا خداوند فطرت انسان‌ها را این‌گونه خلق نکرد که مسئولیت را در وجود آن‌ها نهاده باشد؛ یعنی چرا خداوند اختیار و مسئولیت را در کنار هم قرار داده است و انسان می‌تواند هم مسئولیت‌پذیر باشد و هم مسئولیت‌پذیر نباشد.

 افرادی که دچار بیماری اعتیاد می‌شوند، مسئولیت مشکلات خود را، خانواده و جامعه می‌دانند و می‌گویند: آن‌ها مسئول بودند و نتوانستند مسئولیت خود را به‌خوبی اجرا کنند و ما افراد خوبی برای خانواده و جامعه نشدیم، درصورتی‌که اگر به وجود خودشان فکر کنند، می‌بینند که خود آن‌ها هم از فطرت خود دور شده و نتوانستند مسئولیت فرزند خوب بودن یا پدر و مادر خوب بودن را قبول کنند. ما انسان‌ها در برخورد با مشکلات، موفقیت‌ها را از خود و هرچه باعث ایجاد مشکل شده را به محیط بیرون ارتباط می‌دهیم.

خانم پریا

وجود قدرت اختیار در انسان، نشانه این است که انسان خودش مسئول کارهایش است. تجربه ثابت کرده که اگر انسان پذیرد که خودش مسئولیت تمام‌کارهایش را دارد، برای حل مشکلاتش راحت‌تر عمل می‌کند و منتظر معجزه یا کار خارق‌العاده‌ای برای حل مشکلاتش نمی‌ماند، بلکه خودش دنبال حل مشکلاتش می‌رود و آرامش را به زندگی خودش برمی‌گرداند.

خانم مینا

ما از وادی اول که وادی تفکر است، شروع کردیم و بعد به وادی دوم، سوم و چهارم رسیدیم. سه وادی اول ساختار فکری ما را بنا می‌کند و می‌گوید که جایگاه ما و جایگاه خداوند کجاست و ما چه مسئولیتی داریم؟ هدایت انسان اختیاری است و من قدرت انتخاب دارم و می‌توانم هر دو راه را برگزینم. زمانی خداوند دست مرا می‌گیرد که من در مسیر ارزش‌ها قدم بردارم و زمانی می‌توانم به شناخت خداوند برسم که اول خودم را بشناسم. وادی چهارم، صور آشکار و صور پنهان انسان و انواع نفس را بیان می‌کند و اینکه صور پنهان خیلی مهم‌تر از صور آشکار است.

 من در مراجعینی که به کلینیک آمدند، کمتر کسی را دیدم که مسئولیت‌پذیر باشد. آن‌ها همیشه دنبال بهانه و گریز هستند و حتی زمانی که لغزش می‌کنند این بهانه را می‌آورند که همه مقصر هستند، جز من. چیزی که ما در لژیون‌ها آموختیم و به مسافران خود یاد می‌دهیم این است که تو خودت مسئول هستی و می‌توانی زندگی خودت را درست کنی.

خانم پروانه

من مدت‌زمان کمی است که با کنگره 60 آشنا شدم ولی چیزی که در کنگره دیدم؛ این است که نظم و انضباط در آن برقرار است و همۀ بیماران مؤدب هستند ولی بیمارانی که در کلینیک هستند، نظم را رعایت نمی‌کنند. از زمانی که با کنگره آشنا شدم، سعی کردم مباحثی که اینجا یاد می‌گیرم به بیماران خودم انتقال بدهم، همچنین روزهای سه‌شنبه در کلینیک لژیون برگزارمی کنیم و از بیماران خودمان می‌خواهیم که کنار مسافران کنگره 60 قرار بگیرند و از مطالب آن‌ها استفاده کنند.

دکتر محمدعلی

وادی چهارم برای من وادی جالبی است، چون یک دوگانگی در آن دیده می‌شود، دوگانگی که همواره در فرهنگ، ادبیات و اعتقادات ما وجود داشته و ازیک‌طرف این دستور خیلی جاها به ما داده می‌شود که شما کارها را به خدا بسپارید و بعدازآن کاری نداشته باشید که چه اتفاقاتی می‌افتد که داستان‌ها و روایات زیادی در این زمینه گفته می‌شود و از طرف دیگر همواره تأکید می‌شود که به‌اندازه سعی و تلاشی که می‌کنیم، چیزی را به دست می‌آوریم و بیش از سعی و تلاش خود، چیز دیگری به دست نمی‌آوریم، همان آیه شریفه "لیس للانسان الا ما سعی،" به‌عنوان چراغ راه ما مطرح می‌شود.

در ذهن ما همواره این مسئله وجود داشت که بالاخره ما باید به‌طرف کدام‌یک از این دو مسیر حرکت کنیم. وقتی من به کنگره آمدم زمانی که عملکرد آقای مهندس و بچه‌هایی که در کنگره کار می‌کردند را در دیدم، متوجه شدم که مفهوم توکل، سپردن امور مهم به خداوند، به‌عنوان کسی که متوکل است وجود دارد و به این شکل نیست که ما بخواهیم آن نقش را حذف کنیم اما نوع سپردن ظاهراً متفاوت است. مفهوم توکل این نیست که قراراست در آینده کارها روبه‌راه شود؛ بلکه پیشاپیش کارها روبه‌راه است و این دست ما است که سفری که می‌خواهیم، انجام بدهیم یا کاری را که می‌خواهیم، انجام بدهیم، چگونه پیش ببریم. رسیدن به این مفهوم حداقل در خود من آرامش خوبی را ایجاد کرد و این دوگانگی که همواره برای من وجود داشت را مرتفع کرد.

شاید یکی از موانع بزرگی که در فرهنگ ما از برخی کارها، پیشرفت‌ها و دستاوردها پیشگیری کرده، همین مسئله بود که انگار راه فراری برای بعضی افراد که ناآگاه بودند، گذاشته‌شده و آن‌ها به بهانه اینکه ما کارها را در اختیار خداوند قرار می‌دهیم، از پرداختن و فکر کردن در مورد مسائل مهم و حیاتی پرهیز کردند.

 دکتر روح‌الله

مهم‌ترین بخش درمان نه‌تنها در حوزه اعتیاد بلکه سایر حوزه‌های بهداشتی و طبی این است که فرد باید تغییر را از یکجایی شروع کند. تغییر از جایی شروع می‌شود که فرد خودش را در مقابل شرایطی که برای او به وجود آمده، مسئول بداند. در اعتیاد این قضیه بُلدتر (bold) می‌شود، آنجایی که ما می‌بینم که فرد دائماً از پروجکشن (projection) استفاده می‌کند و سعی می‌کند که رفتارها و شکست‌های الآن را نپذیرد و آن‌ها را به گردن دیگران بی اندازد. این‌که فرد خودش را در مقابل بیماری خودش مسئول نمی‌داند و دیگران را مسئول می‌داند، در درمان هم احساس می‌کند که اگر قرار است تغییری در او صورت بگیرد، حتماً باید دیگران شرایط را برای او فراهم کنند و این مسئله باعث می‌شود که فرد هیچ انگیزه‌ای برای شروع تغییر در خودش ایجاد نکند اما نقطه شروع، مسئول دانستن خود فرد درم قابل بیماری یا درمان است.

 فردی که نمی‌پذیرد، چون دائماً در حال انکار و فرافکنی است. درعین‌حال غروری دارد که در نفس‌هایی که اشاره شد، می‌تواند رد پای آن را ببیند. غرور در نفس اماره کاملاً دیده می‌شود و فرد دائماً به فکر منافع و لذت‌های خودش است و توجهی به اینکه بخواهد خودش را مسئول بداند، ندارد. پس تغییر از جایی شروع می‌شود که ما در مقابل خودمان و شرایطمان احساس مسئولیت کنیم.

دکتر فرهاد

در رابطه با اختیار و جبر بحث‌های بسیار زیادی وجود دارد و اینکه ما اعتقاد به حد وسط داریم نه اختیار و نه جبر بلکه به هر دو اعتقادداریم. مثال زیبای آن داستان حضرت علی (ع) است که زمانی که دشمنان دنبال یکی از یاران او می‌گشتند، وقتی از او پرسیدند که آیا فلان شخص را دیدی؟ ایشان جای خود را عوض کرد و گفت من تا وقتی اینجا بودم، کسی راندیدم.

آیه قرآن را هم در هردو موردداریم؛ یکی لیس للانسان الا ما سعی است و دیگری آیه‌ای که در جنگ خندق داستان کمک فرشتگان به رزمندگان اسلام را بیان می‌کند. در وصف همین هم‌گروه بسیار بزرگی در شیعه تشکیل شد که یکی از معروف‌ترین آن‌ها ناصرخسرو قبادیانی است که شعر بسیار زیبای دارد که می‌گوید:

                                           خدایا! راست‌گویند، فتنه از توست ........... ولی از ترس، نتوانم چخیدن

                                            اگر ریگی به کفش خود نداری .............. چرا باید که انسان آفریدن

                                            لب و دندان خوبان خطا را...................... چرا باید مرتب آفریدن

                                            به آهو می‌زنی هی هی بگریز ........ به تازی می‌زنی هی بر دویدن

حدود ده سال است که من درزمینۀ اعتیاد کار می‌کنم، تاکنون چیزی که در بین افراد معتاد مشاهده کردم، این است که نماز و اعتقادات مذهبی در بین این افراد خیلی ضعیف است.

آقای فرشید

در مورد نفس اماره، لوامه و مطمئنه صحبت‌ها می‌کنیم و کتاب‌هایی را می‌خوانیم ولی باید بدانیم که آیا راهی وجود دارد که ما بتوانیم از این مراحل بگذریم؟ شاید اولین راهی که ما نفس اماره را تغییر بدهیم، این سؤال باشد که "من کی هستم"؟

 در ابتدا ما باید بدانیم کی هستیم و باید با خودمان صادق باشیم و در مرحله‌ی بعد باید " بخواهیم" چون خواسته خیلی مهم است تا تغییر در ما ایجاد شود. وقتی ما بخواهیم، راهی پیش روی ما گذاشته می‌شود که می‌تواند از طریق خداوند، راهنما و یا یک دوست باشد ولی خواسته و طلب باطنی برای تغییری که می‌خواهیم، انجام شود خیلی مهم است. پس شناخت، خواستن و راه خیلی مهم است و این‌که چشم ما کمی باز باشد تا نشانه‌ها را ببینیم و گوش شنوا داشته باشیم تا تغییر در ما ایجاد شود.

آقای حسین

وادی چهارم، مسئولیت کارهای هر شخص را به خود شخص می‌دهد و به شخص می‌گوید: شما که دچار مشکل شده‌ای، منتظر ناجی و قهرمان نباش. قهرمان خودتو هستی، اگر خودت را خوب بشناسی، می‌توانی خداوند را بشناسی و با توکل به خداوند مشکلاتت را حل کنی.

دکتر حمید

همان‌طور که در کلام‌الله آمده؛ خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر اینکه خودشان سرنوشتشان را تغییر بدهند. این‌که ما عقل خود را به کار نیندازیم و گناه خود را به گردن خداوند بیندازیم، درست نیست. یکی از اسلام شناسان بزرگ که پاکستانی است، می‌گوید: علت عقب‌ماندگی مسلمانان دو عامل است؛ یکی اینکه عقل را تعطیل کردند و دیگری حدیث گرایی آن‌ها است.

 مهم‌ترین کاری که ما در درمان مددجویان انجام می‌دهیم؛ این است که آن‌ها را متوجه می‌کنیم که مسئول کارهای خودشان هستند و همیشه به آن‌ها تأکید می‌کنیم که ما پزشکان، روان شناسان، راهنمایان و خانواده‌ها همگی تصویرگر هستیم و اگر تغییری در شخص بخواهد، انجام شود مسئول خود شخص است و نقش اصلی را خودش بر عهد دارد.

آقای بهروز

اهمیت این وادی و مسئولیت‌پذیری را می‌توان در اِشل بالاتر در موفقیت و خوشبختی جوامع و توسعه‌یافتگی کشورها جستجو کرد. اگر در بیمار نهادینه شود که مسئولیت‌پذیری نقش بسیار مهمی در درمان و پیشرفت او دارد و اگر به خانواده و جامعه و کشور سرایت پیدا کند، می‌شود افق بسیار طلایی را در اجتماع بزرگ‌تر مدنظر قرارداد.

 همه‌ی وادی‌ها مثل زنجیری به‌هم‌پیوسته‌اند و ما را به سمت وادی دیگر گسیل می‌دهند. وقتی من این وادی را مطالعه می‌کنم، به یاد تفکر و جهان‌بینی می‌افتم. یکی از تبلورهای بسیار مهم عملی در بخش مسئولیت‌پذیری، آموزش جهان‌بینی است که در کنگره 60 به‌خوبی به وقوع می‌پیوندد.

دکتر محمد

بحث امروز صحبت جبر و اختیار است. خداوند در کلام‌الله می‌گوید: "لیسَ لِلانسانَ الا ما سَعی" یعنی هیچ‌چیز برای انسان جز آن چیزی که سعی می‌کند، ایجاد نمی‌شود. در اشعار حضرت مولانا هم داریم که می‌گوید:"هر چیزی که در جستن آنی، آنی." یعنی ما باید بخواهیم که به چیزی برسیم.

 ما در بیماران خودمان با پروجکشنی (projection) که در جلسات اول انجام می‌دهند، می بنیم که فرافکنی می‌کنند؛ یعنی بیشتر به جبر اعتماد دارند نه اختیار. زمانی که افراد مصرف‌کننده می‌خواهد، مواد تهیه کنند، بیشتر به اختیار اعتقاددارند ولی زمانی که می‌خواهند درمان شوند، به جبر اعتقاددارند.

غالب بیمارانی که به کلینیک‌ها مراجعه می‌کنند، اگر در جلسه اول این سؤال را از بیمار بپرسیم، از همه‌چیز شکایت دارند و اعتقاد آن‌ها بر این است که ابروباد و مه و خورشید و فلک در کار بودند تا این افراد معتاد شوند و اگر در جلسات آخر دوباره این سؤال را بپرسیم، همین جواب را می‌دهند ولی ما در کنگره 60 متفاوت این را می‌بینیم؛ یعنی در جلساتی که رهایی این دوستان است، می‌بینیم که فرد اعتمادبه‌نفس پیداکرده و جزء، جزء مسائل زندگی خود را حل می‌کند.

قبل از آشنایی با جناب مهندس، اصلاً چنین اعتقادی نداشتم و در صحبت‌هایی که با دکتر مکری داشتیم، درمان اعتیاد را نهایتاً 5 درصد می‌دانستیم و می‌گفتیم افرادی که وارد حوزه‌ی درمان می‌شوند، ممکن است 5 در صد این افراد درمان شوند و 95 درصد بقیه دچار لغزش و عود خواهند شد. البته در کنگره 60، نیز افرادی را دیدم که دچار عود شدند و از مجموعه خارج شدند، پس قوانینی که جناب مهندس و اعضای کنگره گذاشتند، مبنی بر این‌که "افرادی که از درمان خارج می‌شوند، اگر دوباره بخواهند، به سیستم کنگره برگردند، باید جریمه بدهند." نشان‌دهنده این است که یک سری از افراد هستند که وارد کنگره می‌شوند ولی درمان نمی‌شوند. اگر ما فقط این افراد را در نظر بگیریم و بگوییم که کنگره موفق نیست، کار جفایی هم در حق خودمان و هم در حق کنگره کردیم، درصورتی‌که ما می‌بینیم که درمان‌های بسیاری در کنگره انجام می‌شود و این به خاطر کاری است که روی جهان‌بینی این افراد انجام می‌گیرد.

دکتر مهدی

در وادی چهارم، اختیار مطرح می‌شود و برای درمان بیماری ازجمله اعتیاد در ابتدا تشخیص مهم است. در کنگره 60، د ر وادی‌های مختلف توانایی‌های فرد را یادآور می‌شوند و روی آن‌ها کار می‌شود؛ ازجمله تفکر و خودشناسی و در وادی چهارم، اختیار.

 قضا و قدر خداوند در طول اختیار ما است و این تلاش و کوشش ما است که سرنوشت ما را رقم می‌زند. مولانا می‌فرماید: "این‌که فردا این کنم یا آن کنم، خود دلیل اختیار است، ای صنم"

جناب مهندس

دو نفر باهم دعوایشان شده بود، فردی آمد میانجی‌گری کند، نفر اصل حرف‌هایش را می‌زند و او می‌گوید: حق با تو است. نفر دوم هم حرف‌هایش را می‌زند، این بار هم می‌گوید: حق با تو است. فردی که از کنار آن‌ها رد می‌شد، می‌گوید: این چطور قضاوت کردن است، بالاخره حق با این فرد است یا با آن فرد، در جواب می‌گوید: حق با شما است. نمی‌شود هم حق با این باشد وهم با آن.

 بدن انسان میلیاردها سلول دارد، وقتی چند میکرون میکروب وارد بدن می‌شود، آن‌ها را نابود می‌کند. ما کتاب را از اول نمی‌خوانیم؛ بلکه از وسط می‌خوانیم. زندگی انسان از روز الست شروع‌شده است، آنجایی که پیمان با انسان بسته شد و خداوند گفت: من پروردگار شما هستیم و ما گفتیم: "قالوا بَلی" آنجا شروع شد، ازآنجا تا اینجا که ما کجا بودیم؟ داستانی دارد، اگر آن داستان را پیدا کنیم، آن موقع می‌فهمیم که زندگی چیزی جز اختیار نیست. در زندگی هر چیزی روی چیز دیگر اثر می‌گذارد است، ما آن قسمت‌ها را نمی‌دانیم، به همین دلیل می‌گوییم: تولد ما دست خودمان نیست، مرگ ما دست خودمان نیست ولی اگر آن سابقه را ببینیم، متوجه می‌شویم که داستان چیز دیگری است.

 و اما مطلب مهم این است که من امروز فهمیدم وضع جلسه ما خیلی خراب است و شما هیچ مطالعه‌ای ندارید. الآن در کنگره رسم است که راهنماها فقط برای چهار سال می‌آیند که دوره کنگره را ببیند، ورزیده شوند و بعد بروند. کلینیک‌ها هم همین‌طور است ولی ما این قانون را در مورد کلینیک هااجرا نکردیم؛ یعنی کلینیکی که وارد کنگره می‌شود، فقط برای مدت چهار سال است، چهار سال که تمام شد، کلینیک از دور خارج می‌شود.

مسئله بعدی این است که کلینیک‌ها به اینجا نمی‌آیند که ما به آن‌ها مریض بدهیم، اصلاً قصد من این نیست. قصد من این است که کلینیک‌ها آموزش بگیرند. روش کنگره 60 روش منحصربه‌فردی است و ما ادعا می‌کنیم که هیچ‌کس به‌اندازه ما درمان اعتیاد را بلد نیست، نشانه آن‌هم این است که هر هفته میانگین هشتاد نفر به درمان قطعی می‌رسند. افرادی که کنگره را رها می‌کنند و می‌روند، اگر ما آن‌ها را جریمه می‌کنیم؛ برای این است که می‌خواهیم در کنگره میکروب‌ها و ویروس‌ها زیاد نشوند. در گروه‌های دیگر می‌گویند: صدبار اگر توبه شکستی بازآی ولی ما به روش خودمان اعتقاد کامل داریم؛ بنابراین اگر شخص درست عمل کند، به درمان قطعی می‌رسد وگرنه اگر بعضی از افراد بخواهند در کنگره مصرف کنند، رفیق‌بازی کنند و کنگره را پاتوق خود بکنند، ما آن‌ها را راه نمی‌دهیم؛ بنابراین افرادی که در پی درمان نیستند، وقتی ببینند که اگر غیبت کنند یا خلاف کنند، باید به کمیته انضباطی بروند، از کنگره حذف می‌شوند بله ما پِرت هم داریم، وقتی افرادی وارد پروسه درمان می‌شوند تا اینکه پروسه درمان به اتمام برسد، ممکن است 5 درصد آن‌ها بروند، خیلی طبیعی است ولی وقتی به درمان می‌رسند، ما به رقم بالایی می‌رسیم.

 بنابراین پزشکان، روان شناسان و روان‌پزشکان در این جلسه شرکت می‌کنند، جهت آموزش، آموزش متد کنگره 60، روش کنگره 60، برای رساندن افراد به درمان قطعی اعتیاد. من استاد تعین نمی‌کنم، استاد جلسه خودم می‌شوم و خودم به افراد مشارکت می‌دهم، اگر افرادی که مشارکت کردند، سی دی را گوش کرده بودند و آموزش گرفته بودند که فَبها المراد، اگر گوش نکرده بودند، دیگر برای چه به کنگره می‌آیند؟ وقتی من مشارکت می‌دهم، نمی‌خواهم از اطلاعات عمومی خودشان صحبت کنند، می‌خواهم از آن چیزی که در وادی نوشته‌شده، صحبت کنند از آن چیزی که در کتاب نوشته‌شده، صحبت کنند نه روی معلومات عمومی خودشان. معلومات عمومی به درد به درمان رساندن یک معتاد نمی‌خورد، ما همه می‌دانیم که ازنظر سیستم جهانی، اعتیاد قابل‌درمان نیست ولی ما با روشی پیش رفتیم که اعتیاد را درمان می‌کنیم.

من از بزرگان شما می‌خواهم که بیایند، قبلاً این موضوع را گفتم؛ به‌هرحال یک دوره آموزشی با روش D.S.T است که در ایران به وجود آمده است، این روش را آموزش ببینند و هر هفته در آن شرکت کنند که ما یک سِلف سِلکشنی (self selection) که مجاز است ، درست کنیم که این کلینیک ، این پزشک، این روان‌شناس، این روان‌پزشک آمده و به مدت سه سال، چهار سال در کارگاه‌های آموزش کنگره 60 شرکت کرده و متد D.S.T را یاد گرفته که موقعی که چهار سالِ کلینیک تمام شد، ما مراسم بگیریم. در کنگره هم همین‌طور است تا الآن به کنگره آمده، روش و متد کنگره را یاد گرفته، در کلینیک لژیون راه‌اندازی کرده و به درمان رسیده، برود و نفر بعدی بیاید که ما بتوانیم به افراد زیادی روش و متد خودمان را آموزش بدهیم وگرنه اگر ما بخواهیم صبح جمعه به اینجا بیایم نه می‌توانم، شهرستان بروم نه مسافرت بروم، خود شما هم همین‌طور. جمعه روز استراحت است، اگر شما به‌صرف اینکه در این کلاس شرکت کنید تا اسم شما نوشته شود و به شما مریض بدهند، اینجا بیایید، اصلاً به درد نمی‌خورد نه به درد شما می‌خورد و نه به درد من می‌خورد؛ بنابراین از هفته بعدی حتماً باید این فکر را به وجود بیاورید که ما به ِ آییم؛ فقط برای آموزش. اگر کسی احتیاج به این آموزش‌ها دارد، قدمش روی چشم من و کنگره ولی اگر کسی فکر می‌کند، احتیاجی به این آموزش‌ها ندارد، خودش را زحمت ندهد.

حضور و غیاب پزشکان

 

 تهیه کننده و وبلاگ نویس: مسافر علیرضا نیکروش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .