English Version
English

گفت‌وگو با یک همسفر؛ اسیستانت نمایندگی حر

گفت‌وگو با یک همسفر؛ اسیستانت نمایندگی حر

خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید؟
سلام دوستان آرزو هستم همسفر حسین مدت سفر اول یازده ماه و پانزده روز، با داروی اپیوم، به روش DST، مدت رهایی شش سال و نه ماه، کمک راهنمایان گرانقدر آقای  رضا نادری و خانم شهین صدوقی

شما در کنگره چه خدمت هایی را انجام داده اید؟
دبیری، نگهبانی، نویسندگی در وبلاگ، مرزبانی پارک طالقانی، کمک راهنمایی و در حال حاضر هم اسیستانت هستم.

هدف شما از این که در کنگره به خدمت کردن ادامه می دهید چیست؟
به خاطر حال خوشی که در ازای خدمتی که انجام می دهم دریافت می کنم، و همیشه خودم را در جایگاه یک تازه واردی می بینم که وارد کنگره شده است، و هیچ وقت آن روز اول که با آن حال خراب وارد کنگره شدم، را فراموش نمی کنم، و کسانی که آن روز بذر امید را در دل من کاشتند و باعث شدند، تا من به حال خوش برسم، را فراموش نمی کنم، و دوست دارم خودم هم برای کسانی که به کنگره می آیند اینگونه باشم.

به نظر شما همسفرهایی که سفر اول هستند، و تجربه ای ندارند، با چه کارهایی می توانند به مسافرهای خود کمک کنند؟
با شرکت در جلسه ها، گوش کردن به صحبت های استاد، با نظم و سر وقت در جلسه حضور داشتن، و به حرف راهنمای خود گوش دادن می توانند آموزش های کنگره را فرا گیرند  و کنگره ای شوند و می توانند با مسافرشان هم فاز شوند، و در ادامه بال پرواز مسافر خود شوند.

آیا در دوران خدمت نیروهای بازدارنده سراغ شما آمدند چگونه با این نیروها مقابله کردید؟ 
این نیروها زیاد بودند و هنوز هم هستند، ولی من سعی کردم با روش های مختلف و با ایستادگی در مقابل این نیرو ها، بتوانم به خدمت کردن خود ادمه بدهم، چون حس خوبی که از خدمت کردن در کنگره می برم باهیچ حس دیگری قابل مقایسه نیست.

همسفر سه مسافر بودن چه مشکلاتی داشت؟ 
به نظرم اصلاً مشکلات نداشت، لذت بود، مسافر اول من همسرم بود، مسافر دوم من پدر همسرم بود، ومسافر سوم هم پدر خودم بعد از همسرم آمدن این دو مسافر برای من خیلی آسان بود چون من آموزش دیده بودم و خودم هم راهنما شده به همین خاطر بهتر توانستم به آنها کمک کنم.

به نظر شما بهترین کار برای این که ما سفر اولی ها به موفقیت برسیم و لیاقت خدمت کردن داشته باشیم چیست؟ 
تجربه ای که خود من داشتم، اوایل سفر به سمت خدمت نمی رفتم، ولی با گوش کردن به حرف کمک راهنمای خودم خدمت را شروع کردم، وقتی به کنگره می آیید سرتان را با سر کمک راهنما عوض کنید، و اگر یک سفر اولی بدون چون و چرا به حرف کمک راهنما گوش کند و به کارهایی که از او خواسته می شده عمل کند، و به سمت خدمت برود، هم آموزش می بیند و هم خدمت می کند، و این یک فلش دو طرفه است، و با انرژی که می گیرد، هم به خودش و هم به مسافرش کمک می کند.

چگونه ما می توانیم خدمت خالصانه انجام دهیم؟
در سی دی فعل ۹۲ آقای امین یک حرف خیلی قشنگی زدند، که خیلی به دل من نشست، از تجربه خودشون گفتند، که به یک شخصی کمک کرده بودند، واین شخص وقتی به موفقیت رسیده بود، از همه تشکر کرده بود ولی از آقای امین تشکر نکرده بود، وآقای امین  ناراحت شده بودند که چرا از من تشکر نکرد، ودنبال این گره در خودشان گشتند که چرا تشکر نکردن آن شخص باید حالشان را خراب کند، و من این برداشت را از این سی دی داشتم که اگر ما خدمتی را انجام می دهیم نباید، منتظر تشکر از دیگران باشیم، و برای حال خوش خودمان این کار را انجام دهیم، واگر من خدمتی انجام می دهم، به اندازه یک نقطه در کائنات اثر گذار باشم، و شاید این نقطه هیچ وقت دیده نشود، و آن اثری که دارد مهم است، و ثبت می شود، حتی اطلاعات یک پشه در کائنات ثبت می شود چه برسد به ما فقط باید ایمان داشته باشیم و با امیدواری مسیر را ادامه دهیم.

از حس خود در سفر دوم بگوید چه حس هایی به شما در تغییر جایگاهتان کمک کرد؟
این که مسافرم رها شده بود دیگر آن دغدغه سفر اول را نداشتم، و راحت تر می توانستم به دبیری و نگهبانی و کمک راهنمایی و مرزبانی پارک طالقانی فکر کنم و به این خدمت ها برسم، و در همه این خدمت ها مسافرم حمایتم کرد.

نتیجه خدمت های خود را در زندگیتان چگونه می بینید؟
خیلی جاها برخودم با مسائل و شرایط نسبت به قبل بهتر شده، و این را نتیجه آموزش هایی که در کنگره دیدم و خدمت هایی که انجام دادم، می دانم. وقتی کمک راهنما بودم، و حرفی به رهجو می زدم، و از او می خواستم کاری را برای به تکامل رسیدن انجام دهد، باید خودم نیز حرف ها را در زندگی عملی می کردم، و اگر عملی نمی کردم یک صدای درون من به من می گفت، چرا خودت انجام ندادی؟  و باعث شد که پله به پله ضد ارزش های خودم را کم کنم، و هنوز خیلی راه پیش رو دارم. وقتی امداد های غیبی به انسان می رسد، و صداهای درون از خیلی کارها ما را باز می دارد، انسان به جایی می رسد که وقتی ضد ارزش انجام می دهد متوجه می شود، و برای اصلاح آن نهایت تلاش خود را می کند، و من تمام این ها را از برکت های کنگره می دانم.

به نظر شما همسفرها برای مدیریت بهتر در زندگی و خدمت در کنگره چه راه کارهایی را باید انجام دهند؟
صحبتی که آقای مهندس به مسافرها و همسفرها می فرمایند: این است که کنگره هدف نیست، وسیله است، آمدیم کنگره به رهایی رسیدیم، و آموزش هایی را می بینیم، که در زندگی عملی کنیم، و به حال خوش برسیم، پس باید طوری عمل کنیم که این حال خوش خراب نشود، و کنگره و خدمت در آن  باعث نشود که ما به فرزندان و زندگی خود نرسیم، بلکه باید باعث رونق زندگی ما شود با برنامه ریزی و نظم در  زندگی می توانیم، هم به خدمت خود در کنگره برسیم، و هم به زندگی خود.

چه توصیه ای برای همسفر هایی که به کنگره می آیند دارید؟
حال خودشان را به حال مسافر خود گره نزنند، خیلی سخت است، این موضوع ولی امکان پذیر است، وقتی حال مسافرشان خراب می شود، سعی کنند این حال خرابی را به خود انتقال ندهند، و به راه خود ادامه دهند، کاری که کمک راهنما و کنگره از آنها می خواهد، را انجام دهند و آموزش هایی که می گیرند را در زندگی عملی کنند، یعنی با آموزش ها همیشه خود را  به روز رسانی کنند.

دوره کدام خدمت برای شما لذت بخش تر بود، یا هست؟
کمک راهنمایی را خیلی دوست داشتم، حسی که وقتی یک کمک راهنما با رهجو می گیرد، خیلی حس قشنگ و نابی است، و وقتی به رهجو ها آموزش می دهی، باعث رشد، خود نیز می شود.

کلام پایانی؟
همه ما که در کنگره هستیم به نحوی مدیون آقای مهندس هستیم، و اینجا جا دارد از بنیان گذار کنگره، آقای مهندس و خانواده آقای مهندس تشکر کنم، آقای مهندس به نتیجه ای که رسیدند، آن را برای خود نگه نداشتند و همگانی کردند، و پایداری که در این راه داشتند، باعث شد، که ما کنگره را پیدا کنیم، و با استفاده از این علمی که آقای مهندس به آن رسیده اند، زندگی ما به بهترین شکل تغییر حالت داد. همیشه دعا گوی ایشان هستم، و از خداوند برای ایشان طول عمر و سلامتی می خواهم.

 

 

تهیه گزارش و تایپ: اعظم همسفر حسین ( لژیون ششم )
تصویرگر: مرضیه همسفر مجتبی( لژیون هشتم )
ویرایش: همسفر آرزو و همسفر فرزانه

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .