English Version
English

شال راهنما؛ گفت‌وگو با یک همسفر

شال راهنما؛ گفت‌وگو با یک همسفر
گفت‌وگویی داشتیم با همسفر صغری رهجوی سرکار خانم افشار که به تازگی شال کمک راهنمایی را دریافت کردند.
 
لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
سلام دوستان صغری هستم یک همسفر؛ آخرین آنتی ایکس مصرفی اپیوم، روش درمان Dst، داروی درمان شربت Ot، مدت 12 ماه سفر کردیم، کمک راهنمایان محترم آقای رضا سبز علی زاده و سرکار خانم افشار، در حال حاضر یک سال و هشت ماه است که وارد سفر دوم شده‌ایم. از حس و حال خودتان زمانی که شال کمک راهنمایی را دریافت کردید برایمان بگویید: واقعاً حس خیلی عجیبی بود حسی که برای همه عزیزان آرزو دارم تا تجربه کنند. رسیدن به این جایگاه یعنی اینکه یک فرد ببیند تا چه حد تغییر کرده و آموزش‌دیده است و این آموزش‌ها را چقدر توانسته است کاربردی کند.

آیا شما از ابتدا دنبال کسب این جایگاه بودید؟
من بیشتر در کنگره به دنبال آموزش گرفتن بودم و آموزش‌های کنگره زمانی به انسان می‌تواند انرژی دهد که بتوانیم تغییر کنیم و آن ظرفیت لازم را کسب کرده باشیم و همیشه به دنبال این بودم که این جایگاه‌ها را یکی‌یکی تجربه کنم تا درنهایت به حال خوش برسم.

موقعیت خدمتی که الآن در پیش رودارید چه تفاوتی با قبل داشته است؟
انسان به هر جایگاهی که می‌رسد به سعی و تلاش خودش است. زمانی که انسان در یک جایگاهی قرار می‌گیرد قطعاً در پشت آن تلاش بوده است و من هم از زمان ورود به کنگره اولین هدفم رهایی مسافرم و دریافت یک آرامش نسبی در زندگی بود و هدف دومم رسیدن به جایگاه کمک راهنمایی بود نه برای اینکه خودم را برتر ببینم فقط برای اینکه بتوانم در جریان آموزش‌ها قرار بگیرم و در کنگره باشم و خدمت کنم.

نقطه‌ضعف و نقطه قوت خانم صغری در چه چیزهایی است؟
قبل از کنگره من توانایی‌های زیاد داشتم مخصوصاً در درس خواندن مدتی شاغل بودم و تدریس می‌کردم اما دچار ضعف شدم و تدریس را رها کردم، به‌شدت اعتمادبه‌نفسم پایین آماده بود و می‌توانم بگویم ترس‌های زیادی در درونم بود، ولی با حضور در کنگره دوباره توانستم استعدادهایم را پیدا کنم و در جهت رشد این استعدادها حرکت کردم الآن هم که به اینجا رسیدم هر جا هستم حس می‌کنم آرامش دارم و به‌راحتی می‌توانم صحبت کنم و اعتمادبه‌نفس کافی را پیداکرده‌ام و نقطه قوت من هم این بود که خودم را باور کردم و به خودم اعتماد کردم.

اگر قرار باشد به‌غیراز کمک راهنمایی یک جایگاه دیگر را انتخاب می‌کردید چه جایگاهی بود؟
من خودم خیلی دوست دارم همه جایگاه‌ها را تجربه کنم، دوست ندارم ساکن باشم دلم می‌خواهد تلاش کنم و به مرحله راهنمایی و اسیستانتی برسم.

فکر می‌کنید رمز موفقیت یک کمک راهنما در یک لژیون چه چیزی می‌تواند باشد؟
اینکه یک کمک راهنما در هر نقطه‌ای که باشد خودش را مثل روز اولی که وارد کنگره بود در نظر بگیرد و به‌قول‌معروف خودش را هیچی ببیند و به این باور برسد که هنوز هم خیلی از چیزها را نمی‌داند یعنی اول باید ندانی را بدانیم. هرجایی که احساس منیت کنم و بدانم که دیگر نیاز به آموزش ندارم آنجاست که درواقع سقوط می‌کنم، یک کمک راهنما هم باید همین را بداند که در هر جایگاهی که هست خیلی چیزها را هنوز نمی‌داند.

شما دوست دارید چه روش یا الگویی را در برخورد با رهجوهایتان به کار ببرید؟
من از راهنمای عزیزم عشق را یاد گرفتم و دوست دارم این عشق را به ره‌جوهایم منتقل کنم اینکه راهنمایم انرژی‌اش را صرف همه رهجوهایش می‌کرد برایم بهترین الگو و روش است امیدوارم بتوانم من هم در این زمینه موفق باشم.

اگر یک رهجوی ناآرام یا کسی که پذیرش کنگره برایش خیلی سخت است رهجوی شما شود، با ایشان چه برخوردی می‌کنید؟
به نظر من هر رهجویی که وارد کنگره می‌شود ترس‌ها و ناامیدی‌هایی دارد اگر من بتوانم در ابتدا فقط صبر را به ایشان یاد بدهم به‌شرط اینکه خودم هم این صبر را خوب یاد گرفته باشم و اجرایی کرده باشم تا بتوانم حس درونی‌ام را انتقال دهم قطعاً شروع یادگیری اتفاق افتاده است.

لحظه‌ای که متوجه شدید در آزمون کمک راهنمایی قبول‌شده‌اید چه حسی پیدا کردید؟
راستش حدس می‌زدم که قبول بشوم چون واقعاً تلاش کرده بودم تقریباً از همان سال اول که وارد کنگره شدم و هدفم هم بود و به دنبال قبولی بودم و از اینکه به هدفم رسیدم خیلی خوشحال بودم.

لحظه‌ای که جناب مهندس شال نارنجی را به گردن شما انداخت چطور بود؟
حس خیلی قشنگی بود حس قبول یک مسئولیت بزرگ، واقعاً عشق را در آن زمان می‌شد حس کرد اینکه آقای مهندس از همه‌چیز گذشته است تا الآن استاد خانواده بزرگ کنگره 60 باشد و من قطره‌ای از یک اقیانوس بزرگ هستم تا بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم.

برای کسانی که می‌خواهند در آزمون سال آینده شرکت کنند چه توصیه و پیشنهادی دارید؟
من توصیه می‌کنم که سی‌دی‌ها را خیلی خوب گوش کنند مطالب کتاب‌ها را به‌خوبی بخوانند، سؤالات خیلی مفهومی است سخت نیست سهل هم نیست باید متمرکز بود و اینکه ترس هم نداشته باشند اگر در کنگره باشند و آموزش‌ها را به‌خوبی دریافت کنند اصلاً امتحان سختی نیست و قطعاً به موفقیت می‌رسند.

کلام آخر؟
تشکر می‌کنم آز جناب مهندس که به من اجازه خدمت کردن را دادند. از خانم افشار ممنون و سپاسگزارم که برای رسیدن من به این جایگاه خیلی تلاش کردند. از تمامی خدمتگزاران نمایندگی قزوین سپاسگزارم.

 

تهیه گزارش و تایپ: همسفر منیره

 
 

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .