English Version
English

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ 1396/8/26؛ «وادی سوم و تأثیر آن روی من»

لژیون پزشکان پارک طالقانی جمعه مورخ 1396/8/26؛ «وادی سوم و تأثیر آن روی من»

سومین جلسه از دور یازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی جناب مهندس و دبیری آقای مجید با دستور جلسه «وادی سوم و تأثیر آن روی من» روز جمعه مورخ ۹۶/۸/۲۶ رأس ساعت ۸ صبح آغاز بکار نمود.

 

سخنان استاد:

دستور جلسه امروز وادی سوم هست؛ بایستی دانست که هیچ موجودی به‌اندازه خود، به خویشتن خویش فکر نمی‌کند.

کنگره ۶۰ یک فرد مصرف‌کننده را از هر لحاظ خلع سلاح می‌کند و بار مسئولیت را از دوش همه برمی‌دارد و روی خود مصرف‌کننده می‌گذارد. الحق که زمان مصرف، ما همه این‌گونه بودیم که مشکلاتمان را به گردن دیگران می‌انداختیم. می‌گوید لعنت به کسی که اولین بار هروئین را دست من داد؛ من می‌گویم لعنت به خودت؛ دفعه اول به دستت دادند دفعه دوم چی؟! دفعه بعدی چطور؟! با یک‌بار که انسان مصرف‌کننده نمی‌شود. اصولاً انسان این عادت را دارد که وقتی مرتکب اشتباه می‌شود تقصیر را گردن دیگران می‌اندازد. مثلاً شخص فلان مشکل را دارد و ما کلی روانکاوی انجام می‌دهیم و می‌گوییم این مربوط به زمان کودکی توست، این مال ضمیر ناخودآگاه توست، این برمی‌گردد به فلان چیز و غیره که باعث شده تو این‌چنین بشوی و الآن مثلاً دوقطبی بشوی یا سایکوز بشوی یا چیز دیگر؛ این‌ها جای خود. مسائل ژنتیکی جای خودش و این هم جای خودش. به عقیده من این یک قسمت از قضیه است و ما این را رد نمی‌کنیم. اینجا می‌گوید که تمام مسئولیت به عهده خودت است. هیچ‌کس به‌اندازه خود حسین داژاکام به حسین دژاکام فکر نمی‌کند؛ من نباید انتظار داشته باشم که دیگران کمک بیشتری به من بکنند.

یک سخن مشهوری از رئیس‌جمهور سابق آمریکا جان اف کندی هست که می‌گوید: سؤال نکنید که آمریکا برای ما چه کرده، بگویید ما برای آمریکا چه کرده‌ایم! سؤال نکنید که کنگره برای ما چه کرده؟ بگویید ما برای کنگره چه کردیم؟! ما باید به خودمان رجوع کنیم. به همین دلیل کنگره تمام شاخه و برگ‌ها را می‌زند و می‌گوید تمام بار مسئولیت به عهده خودت است و هیچ‌کس در این قضیه مقصر نیست. حتی در وادی چهارم که بعدازاین وادی آمده، مسئولیت را به عهده خود فرد گذاشته و به عهده خدا نیست. می‌گوید: در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت سپردن، یعنی سلب مسئولیت از خویش؛ می‌گوید در مسائل حیاتی، مسئولیت زندگی خودتان را نمی‌توانید به عهده خداوند بگذارید. می‌گوید به خدا واگذار می‌کنم، مریض می‌شود می‌گوید به خدا واگذار می‌کنم، کفش ندارد نان ندارد به خدا واگذار می‌کند. من به نقطه تفکری رسیده‌ام که نواقص شخصیتی خودم را به خدا واگذار می‌کنم، خداوند همچین کاری نمی‌کند؛ خداوند بیکار نیست. نواقص شخصیتی خودم را من باید برطرف کنم.

بنابراین در این وادی می‌گوید که توقع نداشته باش که جامعه باید تو را خوب کند. در جامعه می‌گویند به معتاد کار بدهیم غذا بدهیم آب بدهیم جای خواب بدهیم آیا به نتیجه رسید؟! در کنگره ۶۰ هیچ‌کس حق ندارد به هیچ‌کس کمک کند. در کنگره ۶۰ هیچ‌کس اجازه ندارد برای کسی کار پیدا کند. اگر کسی پول دارو ندارد، در کنگره ۶۰ هیچ‌کس اجازه ندارد پول داروی کسی را بدهد. بعضی ازکلینیک‌ها نزد من آمدند و گفتند آیا می‌شود به کسانی که وضع مالی خوبی ندارند شربت مجانی بدهیم؟ گفتم تحت هیچ شرایطی چنین کار نکنید چراکه همه‌چیز را خراب می‌کنید. چطور کسی که روزی چند هزار تومان پول تریاک می‌داد حال که رسید به پول دارو، نمی‌تواند بدهد؟! بنابراین این کار باعث تخریب می‌شود.

ما در کنگره معتقدیم که اگر کار را یاد بگیرد، خودش می‌رود دنبال کار. الآن ۹۵ درصد معتادان شاغل هستند. آماری که در کنگره ۶۰ گرفتیم نزدیک به ۹۴ درصد مصرف‌کننده‌ها شاغل هستند، حال در همه رشته‌ها و مشاغل و وقتی خوب شوند برمی‌گردند به سرکار خودشان. با این تفکر نگاه کنید که خیلی انجیوها به دنبال مبلغ ناچیز به دنبال دولت می‌دوند و کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتند. ما در لژیون مالی ظهر سه‌شنبه هفته گل‌ریزان ساعت ۲ بعدازظهر موجودی حساب بانکی را گرفتیم و صبح روز بعد هم که حدود ۱۵ ساعت گذشته بود مجدد موجودی حساب گرفتیم مبلغ یک میلیارد و هفتصد میلیون تومان توسط اعضاء به‌حساب کنگره ۶۰ واریز شده بود. همین‌ها که در موردشان می‌گویند بدبخت و معتاد هستند. چون الگوی مصرف‌کننده‌ها از دید جامعه، همان ۱/۵ درصد کارتن‌خواب‌ها شده‌اند. حال مقدار تعهداتی که اعضاء دادند را حساب نکردیم، این مبلغ واریز شده بود. در مرکز آکادمی در قسمت آقایان مسافر مبلغ ۲۱۰ میلیون تومان واریزی داشتیم. نزدیک به ۷۵ میلیون تومان خانم‌های مسافر به‌حساب کنگره واریز نمودند. حدود ۴۰ میلیون تومان همسفران آقا به لژیون مالی پرداخت کردند و بیش از ۱۰۰ میلیون تومان هم در قسمت همسفران خانم جمع‌آوری شد. همین لژیون پزشکان هم حدود ۲۳ میلیون جمع‌آوری شد. از لژیون ایکس هم که مربوط به بیماری‌های خاص هست، به بیش از ۳۰ میلیون تومان واریز شد. این‌ها دلیلش چیست؟ دلیل این است که ما نقطه درست را نگاه کردیم و حرکتمان درست بوده، این چاهی که کنده‌ایم به آب رسیده است، اگر این چاه به آب نمی‌رسید چنین حرکت‌هایی انجام نمی‌شد. ما با همین مبالغ که اعضا کمک می‌کنند توانستیم یک ملک را برای شعبه آکادمی جنب ورزشگاه امجدیه به مبلغ حدود ۶ میلیارد تومان خریداری کنیم. برای یک انجیو،‌این قابل‌تصور و باور نیست! این‌ها به دلیل این است که این افراد به توانایی‌های لازم رسیده‌اند و خوب شده‌اند و مشغول فعالیت و کار هستند و توانسته‌اند منزل، خودرو خوب خریده‌اند و از نظر مالی توانمند شده‌اند و وقتی می‌گوییم کنگره کمک مالی می‌خواهد، این‌ها کمک می‌کنند چون راه و مسیر را درست رفته‌اند؛ بنابراین ما به همین دلیل است که مسئولیت کلیه کارها را به دوش خودشان انداختیم. به همین دلیل خود کنگره هم همین‌طور عمل می‌کند و می‌گوید: مسئولیت انجیوی من به عهده ماست؛ ما نمی‌رویم دنبال خیرین بگردیم یا از اتحادیه‌های خارجی پول بگیریم. حدود ۸ سال پیش، اتحادیه اروپا ۴۰۰ میلیون یورو پیشنهاد کمک طی ۵ سال را به کنگره ۶۰ داد و اسرار زیادی کردند و من قبول نکردم. حتی آقای بیات مدیرکل روابط بین‌الملل ستاد مبارزه با مواد مخدر از من خواست قبول کنم و گفت مانعی ندارد ولی من نپذیرفتم و گفتم ممکن است بعدها مشکلی پیش بیاید و هردوی ما با مشکل مواجه بشویم.

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است             طلب از گم‌شدگان لب دریا می‌کرد

این را اگر باور کنید و در کلینیک‌ها هم این باور باشد که همه مصرف‌کنندگان فقیر و بی‌چیز نیستند و این تفکر غلط که مصرف‌کننده یعنی آدم گدا از ذهن‌ها پاک شود، می‌توان از این پتانسیل موجود در مصرف‌کننده‌ها استفاده کرد.

پس ما فهمیدیم که هیچ‌کس به‌اندازه خودمان راجع به خودمان فکر نمی‌کند و این تفکر و این وادی سوم را در وجود تمام اعضای کنگره ۶۰ تک‌تک هم در آقایان و هم خانم‌ها جا انداختیم که باید خودتان به فکر خودتان باشید.

 جلسه به مشارکت گذاشته شد

 

آقای اردشیر

وقتی ما مسئولیت یک فرد را در نظر می‌گیریم و این را یک‌طرف قضیه قرار بدهیم، طرف دیگر را باید عاملی قرار بدهیم که چرا این فرد به خودش نمی‌پردازد؟ باید این را به‌عنوان یک بیس قرار بدهیم که مسئولیت در هر زمینه‌ای به عهده خود فرد هست. وقتی ما بیماران افسرده را در نظر می‌گیریم و به صحبت‌های این افراد گوش می‌دهیم، می‌گویند جامعه این را برای ما درست کرده است.درمانگرها این افراد به سمتی سوق می‌دهند که تمامی احساسات و رفتاری که از شما سر میزند به عهده خودتان است.

ازقضا درمان وقتی صورت می‌گیرد که فرد آرام‌آرام قبول می‌کند که تمامی این احساسات و رفتارها مال خودش است و وقتی می‌پذیرد که این بیماری مال خودش هست، تنها کسی که باید حرکت کند خودش هست نه خانواده یا جامعه.

در اعتیاد هم اکثر بیماران این دید را دارند که خانواده و جامعه باعث شد من مصرف‌کننده شوم و ما وقتی این دوربین را از روی جامعه و خانواده برمی‌داریم و روی خودشان می‌گیریم، این افراد به خودشان می‌پردازند و وقتی این کار صورت گرفت، آن‌وقت هست که می‌گویند چه زیبا بود که من متوجه شدم مقصر اصلی خودم هستم و این داستان مال من است و با پذیرش این مطلب، به طبع خودشان حرکت می‌کنند و مسئولیت کارشان را به عهده می‌گیرند و بار این مسئولیت را به دوش دیگران نمی‌اندازند. وقتی به رفتار کل بشریت نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که تمام سعی خود را کرده تا به خودش نپردازد و کارش را به دیگران واگذار کند حتی در بیشتر بیماری‌ها نیز چنین هست. بیماران افسرده یک روز می‌آیند و روز دیگر نه یک روز زود مراجعه می‌کنند و روز بعد دیر، یعنی هر کاری می‌کنند تا مقاومت کنند و این در علم روانشناسی و روانکاوی این را مقاومت حساب می‌کنند. حتی در کنگره ۶۰ هم دقیقاً این‌ها را شناسایی کرده‌اند و در هنگام گرفتن دارو هیچ بهانه‌ای را قبول نمی‌کنند و یک‌زمان مشخص را برای دریافت دارو تعیین کرده‌اند و خارج از این زمان، هیچ خدماتی به این‌ها داده نمی‌شود و کنگره این را متوجه شده است که اگر این‌ها را آزاد بگذارند، مطمئن این‌ها هیچ‌وقت به درمان نمی‌رسند. پس در ابتدا این‌ها را متوجه این موضوع کرده‌اند که مسئولیت کار به عهده خودشان است و باید طبق قانون بپذیرند و رفتار کنند.

 

دکتر فرهاد

بنده مرکزی که دارم وابسته به بهزیستی هست و مدتی بود بیمارانی که پول نداشتند را به مرکز معرفی می‌کردند. من خودم به‌شخصه موافق این قضیه نبودم. خوشبختانه حدود دو ماه پیش مسئول این مرکز از من سؤال کردند که شما موافق این یارانه‌ای که به این افراد می‌دهیم هستید؟ من هم گفتم موافق نیستم چون این افراد وابسته می‌شود که برای درمان‌های دیگر نیز دست به دامن دولت شود. در مورد مصرف‌کننده‌ها همین‌طور است؛ فردی که روزانه حدود ۲۰ هزار یا بیشتر هزینه هروئین می‌دهد چطور پول دارو را ندارد؟ این فرد اگر یارانه دولتی دریافت کند وابسته می‌شود و برای درمان نیز چشم به دست دیگران خواهد داشت.

 

خانم دکتر عزیزه

چیزی که آقای مهندس فرمودند بنده را یاد یک نظریه‌ای انداخت بنام نظریه گلاسه که می‌گوید: هر آنچه از ما سر میزند، همه این رفتارها برای برآورده کردن نیازهای ماست. عشق، بقا، آزادی، قدرت.

هر بیماری که مصرف کردن را انتخاب می‌کند، برای نیاز بقای خودش است. ما یک دنیای مطلوبی داریم که تشکیل‌شده از نیازها و خواسته‌هایمان. همه آدم‌ها نیازهایشان یکی است؛ نیاز به غذا، نیاز به بقا. ولی چیزی که ما انسان‌ها را از همدیگر متفاوت می‌کند، خواسته‌هایمان است. یک نفر برای صبحانه نیمرو انتخاب می‌کند و نفر دیگر کره و مربا را. وقتی بیماری می‌آید و برای بقای خود و ادامه زندگی‌اش مصرف مواد را انتخاب می‌کند، خودش باید مسئولیت این خواسته را بپذیرد. اگر بخواهیم این‌ها را خیلی ساپورت کنیم، یعنی اینکه ما می‌خواهیم مسئولیت خواسته‌های این‌ها را بپذیریم. پس هر انسانی باید مسئولیت کار خودش را بپذیرد و نتیجه آن را ببیند و اگر نتیجه خطای خودش را نبیند امکان دارد دوباره همان خطا را مرتکب شود.

 

دکتر صمد

دستور جلساتی که در کنگره ۶۰ وجود دارد درواقع برای احیاء فرد مصرف‌کننده است. فرد مصرف‌کننده وقتی به مرکز مراجعه می‌کند، شما نگاه کنید ببینید چقدر احساس مسئولیت می‌کند و چقدر حس‌هایش فعال است. این وادی‌ها که از تفکر شروع و به عشق و محبت ختم می‌شود این است که از تفکر شروع کند و برسد به زندگی.

ما در طی ۳ سالی که در مرکز خودمان لژیون بیماران را برگزار می‌کنیم، این را لمس می‌کنم کسانیکه این دستور جلسات را کاملاً گوش می‌دهند و لمس می‌کنند، آخر جلسه یک آدم خودساخته می‌شوند و آنهایی که بی‌نظم هستند و شخصیتشان خوب شکل نمی‌گیرد و نمی‌توانند در ادامه مسیر درست عمل کنند. ما به کسانی ظرفیت ندارند و رشد نکرده‌اند وقتی امتیاز می‌دهیم می‌بینیم که در جلسات حاضر نمی‌شوند و این چیزی است که ما از نزدیک لمس می‌کنیم

جمعیت احیای انسانی که اسم کنگره ۶۰ هست، درواقع مصداق دارد؛ تفکر، مسئولیت‌پذیری، خودباوری چیزی است که در آن جریان دارد.

 

دکتر مهدی

وادی‌های کنگره ۶۰ از تفکر شروع می‌شود و اینکه هر فردی با یک هدفی به اینجا آمده و اینکه افراد بیهوده آفریده نشده‌اند. وادی سوم که موضوع جلسه امروز هست، محوریت آن بر این اساس است که شروع کار از خود فرد هست. اگر مصرف‌کننده‌ها را کنار بگذاریم، هرکدام از ما که همسفر هستیم، تک‌تک ما یکسری مشکلاتی داریم. همان‌طور که مهندس در سی دی فرمودند: هرکدام از افراد ازنظر تفکر ممکن است یکسری مشکلاتی داشته باشند که خیلی هم زیاد است یا به عبارتی هرکدام از ما یکسری بیماری‌هایی داریم که پنهان است یا بخواهیم حالت منفی‌تر را مطرح کنیم، اعتیادهایی داریم که شاید مواد مخدر نباشد مثل اینترنت یا چیز دیگر، همان‌طور که در این وادی بیان‌شده، شروع این مشکلات از خود فرد است. فردی می‌خواهد در آزمونی می‌خواهد قبول شود و دنبال انواع و اقسام جزوات و کتاب‌ها می‌رود و غافل از این است که این فرد در ابتدا باید از خودش شروع کند و اول با تمام وجود بخواهد که قبول شود و بعد به دنبال راه‌های دیگر برود. فرد دیگری که وسواس دارد و نزد اکثر پزشکان می‌رود و انواع و اقسام داروها را مصرف می‌کند و نمی‌داند که در ابتدا باید از خودش شروع کند.

در این وادی در مورد مصرف‌کننده‌ها هم این موضوع را روشن می‌کند که ممکن است انواع و اقسام راه‌ها وجود داشته باشد ولی فرد در ابتدا باید از خودش شروع کند و عوامل جانبی هم هستند که در ادامه مسیر به کمک فرد می‌آیند تا به سرمنزل مقصود برسد.

 

دکتر محمدعلی

در رابطه با وادی سوم، وقتی می‌گوید هیچ‌کس به‌اندازه خود به خویشتن خویش فکر نمی‌کند؛ یکی از سؤالاتی که همیشه در ذهن من بود این است که چرا این خویشتن خویش به‌صورت دو بخش مطرح‌شده؟ برداشتی که شخصاً از این موضوع داشتم این بود که تأکید بر خویشتن خویش، تأکید بر نفس انسان است. تأکید بر آن دیدگاهی که ما ازنظر روانکاوی به آن ایگو به آن می‌پردازیم، بخشی که خود انسان را تشکیل می‌دهد. آن منی که به‌وسیله آن همیشه به اطراف خودمان و جهان هستی آگاهی پیدا می‌کنیم.

اگر که از بحث اعتیاد مقداری پا فراتر بگذاریم، ما در تمام جنبه‌های زندگی باید بدانیم که هیچ‌کس به‌اندازه خودمان نیست که به خویشتن خویش بتواند بیاندیشد و بخواهد مشکلات ما را حل کند یا اینکه همین نفس ماست که در تک‌تک مسائل و مشکلات ما نقش اصلی را ایفا کرده است.

پس اولین قدمی که هر انسان باید در مسیر درست یا صراط مستقیم بردارد این است که انتظارش را از یک نفر یا یک نجات‌دهنده یا پدیده‌ای خارج از خود بیاید و کاری صورت دهد را بردارد. حتی کسانی که معتقد به وجود یا ظهور یک منجی هستند برای نجات انسان، این اعتقاد را هم دارند که انسان هست که باید آن بستر و زمینه ظهور را ایجاد کند. معنای این کلام این است که باز خود انسان است که باید فکر کند و به خودش کمک کند.

جنبه دیگر که در مورد این خویشتن خویش به ذهنم رسید، آنجایی است که ما می‌توانیم خودمان را دوست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم. درزمینهٔ اعتیاد اولین قدمی که در درمان هر فردی می‌تواند اتفاق بیافتد این هست که بپذیرد که خودش باید به خودش کمک کند و باز اولین چیزی که باید بپذیرد این است که خودش نمی‌تواند به خودش کمک کند و باید بیاید و تسلیم درمان شود و آنچه درمانگر یا راهنما برایش در نظر می‌گیرد، باید تسلیم آن شود و آن مسیر را بی‌چون‌وچرا طی کند.

ما دودسته بیمار داریم؛ یک دسته که می‌آیند و واقعاً تسلیم درمان می‌شوند و مثل یک مرید گوش‌به‌فرمان راهنما در مسیر درمان قرار می‌گیرند و نتیجه مطلوبی می‌گیرند، اما دسته دومی داریم که همین خویشتن خویش که خیلی فکر می‌کند باعث می‌شود که در ذهنشان سؤالات زیادی باشد که آیا این کاری که اینجا انجام می‌دهند درست است یا نه؟ آیا می‌شود فلان ساعت در جلسه حاضر باشند یا ساعت خوردن دارو را عوض کنند؟ این‌ها دائماً در اما اگر هستند و هیچ‌وقت هم راضی نمی‌شوند و دوباره که می‌آیند سؤالات متعددی در ذهن دارند و پر از شک و تردید هستند که به نظرم اینجا با کار کردن درزمینهٔ جهان‌بینی می‌تواند به این افراد کمک کرد. درواقع ما در این وادی نمی‌توانیم کسی را به‌یقین برسانیم. خودِ خویشتن خویش است که می‌تواند با تسلیم شدن در مسیر درمان و تسلیم راهنما شدن می‌تواند در مسیر راه کمک کند و درمانگر به‌تنهایی قادر نیست کاری صورت دهد.

 

دکتر مجید

خیلی از افرادی که به ما مراجعه می‌کردند و افرادی را همراه خود می‌آوردند حال پدر یا مادر یا همسایه که در حال ترک است و غیره، می‌دیدم که توفیق چندانی ندارند و درمانی که صورت می‌گیرد دوام چندانی ندارد و با کوچک‌ترین مشکلی، فوت اقوام یا حادثه‌ای، مسائل مالی و یا چیز دیگر، دوباره برگشت می‌خوردند. ما ناخودآگاه با این بیمارانی که دارای سطح فکری پایینی هستند برخورد داریم که دیگران برای این‌ها دلسوزی می‌کنند و این‌ها در مقایسه با افرادی که خودشان مراجعه می‌کنند بسیار ناموفق هستند. کسانی که بااراده خود اقدام به درمان کردند هنوز می‌بینیم که لب به مواد نزده‌اند اما افرادی بودند که بعد از ۶ ماه می‌گفتند تفریحی مصرف می‌کنیم و معتاد نیستیم البته این موضوع مربوط به قبل کنگره است.

این اصلی بنام آزادی فرد را نشان می‌دهد. ما اگر یک نوزاد را که وقت غذا دادنش نرسیده باشد را به‌زور غذا بدهیم خواهیم دید که با سروصدا و تهوع واکنش خودش را نشان می‌دهد. ما باید به افراد مصرف‌کننده که به ما مراجعه می‌کنند احترام بگذاریم و آگاهی خودمان را بالا ببریم. باید اصل آزادی‌های فردی مطرح باشد و به آن احترام گذاشت که در این وادی سوم با عنوان خویشتن خویش مطرح گردیده است، یعنی چیزهایی که فرد در ضمیر ناخودآگاه خودش صحبت می‌کند و به خودش شلاق می‌زند و خودش را بیدار می‌کند که الآن وقتش است.

 

دکتر بهنام

در باب دستور جلسه، من یک خاطره در ذهن دارم که بیان می‌کنم. چندین سال پیش که در مرکز ملی مطالعات در خدمت اساتید و آقای دکتر حاج رسولی دوره (ام ام تی) را می‌گذراندیم، یکی از اساتید همین بحث مالی در درمان اعتیاد را مطرح کردند و گفتند که حساس باشید و حتی‌المقدور این کار را رایگان انجام ندهید. وقتی کار خودم را شروع کردم این جمله در ذهنم بود ولی مستقیم درگیر آن نشده بودم. اوایل کار، فردی آمد که سن بالایی داشت و به نظر شرایط مالی خوبی نداشت و می‌گفت من متادون مصرف می‌کنم و مقدار مصرف را کم‌کم پایین آورده‌ام و روزانه ۷ سی‌سی متادون از عطاری می‌گیرم و پول این ۷ سی‌سی را ندارم که بدهم. من قبولش کردم و گفتم سعی می‌کنم در بازه زمانی ۵ ماهه این قضیه را تمام کنم. کارم را شروع کردم و تصور کردم این مقدار مصرف حداکثر تا ۳ ماه به اتمام می‌رسد ولی این اتفاق نیافتد و ۶ سال درگیر این شخص بودم و دوز داروی این فرد به ۱۸ سی‌سی رسید و از هر ترفندی استفاده کردیم نتیجه نگرفتیم تا اینکه درمانش را پولی کردیم و ۲ برابر هزینه درمان افراد دیگر را از این فرد گرفتیم و خوشبختانه بعد از یک سال، دوز داوری این شخص به ۴ سی‌سی رسیده که امیدوارم در ادامه راه این هم به صفر برسد.

 

دکتر مسعود

من هر وقت در مورد این مباحث فکر می‌کنم که چه بلاهایی سر خودم آورده‌ام و توانسته‌ام با کمک افراد خودم را نجات بدهم یا این شعر مولا می‌افتم که می‌فرمایند:

ای نسخه نامه الهی که تویی                       وی آینه جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست         از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

ما هر آنچه می‌طلبیم، باید ازخودمان بطلبیم و هر چیزی که می‌خواهیم باید خودمان به دنبالش برویم و غیرازاین هم نیست فقط گاهی وقت‌ها خواسته‌هایمان را اشتباه تلقی می‌کنیم، انتخاب‌هایمان اشتباه خواهد بود. وقتی یک ورزش‌کار دوپینگ می‌کند بنظرخودش کار اشتباهی نمی‌کند و نمی‌داند که این داروها به چه عوارض کبدی و روانی و حتی اعتیاد می‌تواند منجر شود.

هیچ‌کس نمی‌تواند به انسان کمک کند الا خودش؛ فقط خودش می‌تواند دست روی زانو بگذارد و بلند شود و زمانی که می‌خواهد بلند شود، تمام کائنات به او کمک می‌کند و از درودیوار برایش می‌بارد. این‌که مولا می‌گوید:

این‌که فردا این کنم یا آن کنم            این دلیل اختیارست ای صنم

خودمانیم که راه خود را انتخاب می‌کنیم و خودمان هستیم که وقتی ببینیم راه را اشتباه می‌رویم برگشت کنیم و خودمان هستیم که باید به عاقبت خود فکر کنیم و آن نقطه آخر را ببینیم و مثال آن نباشیم که بعضی‌ها آخور بینند و به لذت لحظه‌ای فکر می‌کنند و دوردست‌ها را نمی‌بینند، باید آخربین باشیم و خوشبختی‌های آخر را ببینیم و تمام این‌ها در اختیار ماست و هیچ‌کس به‌اندازه خود ما نمی‌تواند در این زمینه تلاش کند و وجود دیگران در کنار ما فقط کمکی است.

 دکتر مجید

تمام این وادی‌ها و سی‌دی‌هایی که در کنگره هست برای ما آموزش است و می‌بینیم که به چه نکات مهمی اشاره‌شده است. یکی از چیزهایی که در کنگره جالب است، وجود هم‌سفرها است و آنها هم می‌بایست این مطالب و سی‌دی‌ها را گوش بدهند و متوجه موضوع بشوند. دوستان گفتند: آن‌هایی که با خدم‌وحشم می‌آیند به درمان نمی‌رسند، دلیل دارد. یکی از دلایلی که فرد به درمان نمی‌رسد، وجود خانواده‌ها به‌عنوان مانع در پروسه درمان است که درواقع این خانواده‌ها برای حمایت و کمک همراه فرد بیمار هستند. یک بحثی است با عنوان: فرافکنی پذیرا از طرف خانواده؛ که این مشکلات را فرد معتاد به گردن دیگران می‌اندازند و دیگران هم قبول می‌کنند که مسئولیت به گردن آن‌هاست و به همین دلیل است که بیمار با خدم‌وحشم مراجعه می‌کنند و متأسفانه این افراد مانع درمان هستند.

به نظرم وقتی همسفرها این سی‌دی‌ها را گوش می‌کنند، کمک زیادی می‌کند به رشد فرد مصرف‌کننده در مسیر درمان و این افراد خانواده با آگاهی کامل می‌پذیرند که مسئولیت و بار درمان به دوش خود فرد مصرف‌کننده است.

نکته دوم که مهم است و دوستان به آن اشاره کردند، اراده است. این‌که ما می‌گوییم همه‌چیز به عهده خود فرد است و باید خودش متوجه قضیه باشد و درمانش را شروع کند، یک نکته ظریفی که وجود دارد فرد می‌گوید تا من خودم نخواهم و اراده نکنم هیچ اتفاقی نمی‌افتد و خیلی وقت‌ها اراده می‌کنند و هیچ اتفاقی نمی‌افتد. این داستان اراده کردن این نیست که تصور می‌کنند! بلکه باید خواستن و اراده کردن توأم با آموزش گرفتن باشد تا رشد کنند و زمان آن را طی کنند.

 

 

جناب مهندس

یکی از دوستان تعریف می‌کردند که من رفتم منزل و از همسرم سؤال کردم که غذا چی درست کردی؟ گفت خوراک لوبیا! گفت با لگد زیر ظرف لوبیا زدم و گفتم ارزش ترک را نمی‌دانی، الآن که من ترک کرده‌ام باید لوبیاپلو بپزی، خوراک مرغ بپزی زرشک‌پلو بپزی، حالا خوراک لوبیا پختی؟! رفتم و دوباره مواد مصرف کردم. این نکات ریزی است که باید بدانیم. قدیم می‌گفتند: همسایه‌ها یاری کنید تا من شوهرداری کنم...همسایه‌ها جمع شوند و یکی غذا درست کند، یکی جارو بکشد تا طرف شوهرداری کند! نه این‌گونه نیست و باید با دست خودت این کارها را بکنی؛ بنابراین اگر یکی در حال غرق شدن است اگر دستش را دراز کرد حق‌دارید دستش را بگیرید و اگر دراز نکرد کسی حق ندارد دستش را بگیرد. به معتاد می‌خواهند کار بدهند، خانه بدهند، یارانه بدهند؛ این فساد می‌آورد. سود این کار بالاترین ضرر را دارد. آقا می‌گوید من با این فرزند چکارکنم؟ برایش خانه خریده‌ام، ماشین خریده‌ام، وسایل زندگی فراهم کرده‌ام که ترک کند؛ گفتم این را با آغوش خطر فرستادی. وقتی همه‌چیز را برایش فراهم کردی اگر مصرف نکند احمق است. این شرایط آمده است و مطلبد که فرد مصرف کند. در کنگره ۶۰ هیچ‌یک از اعضا حق ندارد اگر شاگرد نیامد با او تماس بگیرد. اگر کسی به کنگره نیاید هیچ‌کس حق ندارد بپرسد چرا نیامدی؟! خودش باید با کنگره تماس بگیرد و مشکل و دلیل نیامدنش را بگوید.

ما همه‌چیز را امتحان کرده‌ایم. ما هم چیز در اختیار فرد قرار دادیم، پول دادیم، برنج و روغن در اختیارش گذاشته‌ایم، قند و شکر دادیم و آخرش آمده و یقۀ ما را گرفته و طلب کار شده است که آقا پس این برنج ما چه شد؟! چرا روغن نمی‌فرستید؟!

خاطرم هست زمانی که شربت تریاک نبود و افراد با اپیوم سفر می‌کردند، یکی آمد که خیلی خمار بود و اتفاقاً من در کشو میزم مقداری تریاک داشتم و به اندازی یک نخود تریاک به این شخص دادم تا خماری‌اش برطرف شود، این گذشت و در جلسه بودم که گفتند یک نفر با شما کار دارد؛ سؤال کردم کیست؟ گفتند یک نفر آمده و می‌گوید به مهندس بگویید جیره من را بدهد! یعنی روز بعد جز حق خودش می‌دانست که بیاید و از من طلب کند.

بنابراین ما هیچ عنوان و به‌هیچ‌وجه و به هیچ‌کس نمی‌گوییم که مواد نزند؛ اینکه نصیحت بکنیم که نزن حیفی، جوانی!

ما در کنگره ناز نمی‌خریم. اینجا مال کسانی است که با تمام وجود خواستار درمان هستند. ممکن است این‌ها اول کار ندانند ولی در ادامه کار ذره‌ذره متوجه این موضوع می‌شوند. این کاری که ما در کنگره انجام می‌دهیم ممکن است در کلینیک سخت باشد. چون کنگره یکی است و اگر انجام ندهد جای دیگر راه نمی‌دهند ولی با این شدت در کلینیک این کار امکان‌پذیر نیست و اگر ببیند در این کلینیک نمی‌شود، می‌رود کلینیک دیگر. پس بعضی کارها که ما در کنگره انجام می‌دهیم شرایطش با کلینیک فرق دارد، البته می‌شود در ذهن داشت ولی اینکه دقیقاً الگوبرداری کنید امکان‌پذیر نیست.

باید بدانید که شخصی که می‌آید، در ابتدا هیچ‌چیز نمی‌داند. آگاهی می‌گیرد و در ادامه خودش باید راه را برود و این‌ها موفق‌ترین آدم‌ها هستند. کسانی که ما کمکشان کردیم به هیچ جایی نرسیدند و همیشه وبال گردن ما بوده‌اند. همان چیزی که بهنام گفت برای ما هم اتفاق افتاد. می‌خواستند قیمت شربت تریاک را پایین بیاورند و من مخالف این موضوع بودم، می‌گفتم قیمت شربت تریاک باید معادل خود تریاک باشد و اگر قیمتش پایین بیاید باعث فساد می‌شود. دانشگاه علوم پزشکی مشهد می‌خواست قیمت شربت را هر سی‌سی ۱۰۰ تومان بدهد و ما قبول نکردیم. بعضی امکانات که می‌گوییم، این نیست که دوای مجانی بدهی دکتر مجانی بدهی، خانه مجانی و کار مجانی بدهی! اگر به نتیجه می‌رسید خوب بود و ما قبول می‌کردیم. اگر یکی بیماری قلبی دارد و رایگان عملش کنید خوب است و جواب می‌دهد، اگر سرما خوردی دارد داروی رایگان بدهید خوب است، آپاندیس دارد مجانی درمان کنید و خوب شود کار پسندیده است ولی در مورد اعتیاد این‌گونه نیست و قضیه فرق دارد و فقط خود شخص مصرف‌کننده حرکت کند و مسئولیت به دوش خودش باشد.

 

دکتر محمد

دوستان در جریان زلزله کرمانشاه هستند و مشکلات آنها را کم‌وبیش می‌دانند. در زلزله بم بعد از اتفاقی که افتاد من خاطرم هست که دوستانی که برای امدادرسانی رفته بودند، دو چیز را پیش‌بینی نکرده بودیم؛ یکی مشکل بهداشتی بانوان بود و مشکل دیگری که پیدا کردیم این بود که شهر بم از بزرگ‌ترین شهرهای مصرف‌کننده تریاک بود و به‌یک‌باره مواجه شدیم با هجمه انبوهی از افراد خمار و این تبدیل شد به یک معضل. حال بحث جمع‌آوری و برطرف کردن مشکلات شهر یک‌طرف، بحث جمع‌کردن یک تعداد افراد خمار هم از طرف دیگر که کار را سخت کرده بود. همین اتفاق هم در حال حاضر در کرمانشاه در حال وقوع است و کرمانشاه بعد از استان خوزستان،‌ دومین استان آلوده کشور است. در حال حاضر تمام زیرساخت‌های منطقه سرپل ذهاب از بین رفته و مطب‌های پزشکی ما هم از بین رفته و من نمی‌دانم که آیا در آنجا اصلاً شربت تریاک وجود دارد یا نه؟ فقط خواستم این را عرض کنم که این موضوع را مدنظر قرار بدهیم و باید ببینیم چه تمهیداتی باید اندیشید و باید یک سیاست‌گذاری بشود که اگر چنین اتفاقی در یک شهر دیگر افتاد، تمام جوانب در نظر گرفته شود تا کسانی که تحت درمان هستند به سمت‌وسوی دیگر نروند.

جناب مهندس

نکته بسیار مهم و حائز اهمیتی را دکتر محمد مطرح نمود و این بود که یک‌مشت مصرف‌کننده تریاک و حشیش و هروئین و ... در این‌گونه حوادث چه‌کار کنند؟! البته ما در کرمانشاه لژیون داریم ولی در شهرهای اطراف آن نه و حتماً باید این موضوع در ذهن ما باشد و سیستم پزشکی وقتی به این مناطق می‌رود شربت متادون و شربت تریاک به همراه داشته باشند و یا به مسئولین بگوییم که حتماً این کار را انجام بدهند.

 

دکتر ابراهیم

ما برای شهرهایی که آسیب دیده‌اند هماهنگی لازم را انجام دادیم و با همکاری دانشگاه کرمانشاه و دوستانی که در آنجا فعال بودند با تک‌تک کلینیک‌ها تماس گرفتند، مثلاً در سرپل ذهاب ۳ مرکز دولتی و ۲ مرکز خصوصی را پیدا کردند و هماهنگی لازم انجام شد تا داروی بیشتری در اختیار این مراکز قرار بگیرد؛ هم برای بیماران خودشان و هم بیمارانی که به امدادگران مراجعه می‌کردند.

 

 

کلام آخر از جناب مهندس

هفته آینده آقای دکتر افشار معاونت کاهش تقاضا ستاد مبارزه با مواد مخدر به اینجا تشریف می‌آورند تا مشکلات کلینیک‌ها را مطرح کنیم. یکی از مشکلات خیلی بد که ما با آن دست‌به‌گریبان هستیم این است که یک سری افراد بدون تفکر اقدام به راه‌اندازی سیستمی کرده‌اند که هر شخصی می‌خواهد دارو بگیرد باید مشخصاتش وارد این سیستم دارویی بشود؛ این‌یک کار بسیار خطرناکی است چون اکثر مصرف‌کننده‌های مواد مخدر می‌ترسند. اصلاً این افراد می‌ترسند وارد کنگره ۶۰ بشوند، حالا شما آمدی اسم و فامیلی، نام پدر، نام مادر، نام هفت جدوآبادش را گرفتی که دارد شربت تریاک مصرف می‌کند؟! آیا این جنایت نیست؟ این فاجعه نیست؟

می‌گویند این کار را کرده‌ایم که در مطلب‌ها دارو سرقت نشود. من فکر نمی‌کنیم دارویی که از این مراکز نشت می‌کند بیشتر از ۶ درصد باشد. دزدی دارو جای دیگر است و باید نظارت را جور دیگر بکنید. با این روش برخورد، مصرف‌کننده وارد پروسه درمان نمی‌شود. اگر بدانند تمام مشخصاتشان ثبت می‌شود دیگر پیدایش نمی‌شود. حال یکی مهندس است یکی دکتر و دیگری استاد دانشگاه؛ با این شرایط چطور شخص وارد کنگره ۶۰ یا کلینیک بشود؟! من شنیده‌ام که در مورد شربت تریاک همچین چیزی مطرح است که باید مشخصاتش را بدهد؛ این فاجعه است، به همین دلیل آقای دکتر افشار از موضوع دفاع کرده و وقتی به اینجا تشریف آوردند این موضوع را پیگیری می‌کنیم و می‌خواهیم که این را بردارند. این جریان من را یاد قصه‌ای انداخت که: یک شخصی به همسرش خرجی نمی‌داد، کمکی نمی‌کرد و هر شب کتک مفصلی هم به او می‌زد. ازش پرسیدن تو که هیچ کاری برای همسرت انجام نمی‌دهی چرا کتکش می‌زنی؟! گفت مردم باید بدانند این زن من هست یا نه؟!

حالا نه کمکی می‌شود نه چیز دیگر ولی هرروز بازرس سراغ کلینیک‌ها می‌آید و مشکلات عدیده برای کلینیک‌ها به وجود می‌آورند. باید مقداری به این کلینیک‌ها اعتماد داشته باشند.

 

 

تهیه و تنظیم: مسافر سعید عاشوری (رودکی)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .