نهمین جلسه از دوره ششم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه مسافران در نمایندگی حسنانی با دستور جلسه "وادی سوم " با استادی آقای عباس نگهبانی آقای محمدعلی و دبیری آقای بیژن در روز یکشنبه مورخ 96/8/28 راس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
باید دانست هیچ موجودی به میزان انسان به خویشتن خویش فکر نمی کند
کنگره 14 وادی دارد که زنجیره وار به یکدیگر وصل هستند و ما در ابتدا یاد گرفتیم که تفکر کنیم و از وادی اول و دوم عبور کردیم تا به اینجا رسیدیم که فهمیدیم ما به بیهودگی قدم به این حیات نگذاشته ایم و هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و در وادی دوم فهمیدیم که ما یک ارزشی داریم و خداوند ما رو بیهوده خلق نکرده است و اما وادی سوم که در آن گفته باید و نگفته شاید و شایسته است و باید مسئولیت کار خودمان را خودمان قبول کنیم، کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من. هیچ موجودی، نه مادر نه همسر و نه پدر و مادر برای ما در درمان کاری نمیتواند انجام بدهد و خداوند این بنده را خلق کرد و فرستاد به زمین که آموزش بگیرد، آموزش بگیرد برای این که مشکلاتش را حل کند، درواقع راهنما هم برای ما کاری نمی تواند انجام بدهد و بار درمان ما را به دوش بکشد.
همه مسئولیت به عهده خود من می باشد زیرا در وادی میگوید خویش خویشتن، زیرا من خراب کردم و باید خودم آن را درست کنم. من میدانم که چه تخریب هایی به جسم و روح خودم و جهان بینی خودم وارد کردهام و درواقع مرکز خود من هستم و خودم باید مشکلاتم را آرام آرام حل کنم و نباید بپرسم چه کسی مقصر بود و چه کسی مرا با مواد مخدر آشنا کرد. دنبال این حرف ها نباشم زیرا این حرف ها حاشیه است و درواقع درمان گر خود من هستم و هیچ کسی دیگر نیست خود من خراب کردم و این خواسته درون خود من بوده. بدن من تشنه مواد بود. دراین وادی درواقع مایک آغاز تازه داریم. آغاز تازه برای چه؟ برای اینکه ما به سلامتی دست پیدا کنیم و به صلح که به ارامش برسیم.
درواقع من مصرف کننده با خودم قهر بودم با اطرافیانم و با کسانی که زندگی میکردم و ارامش را در زندگیم ازبین برده بودم و باخودم جنگ داشتم، پس انسان موجودی است که باید مشکلاتش را خودش حل کند. یک نوع مشکلات زاییده ذهن خود من هستند که آنها را باید منحل کنم و مشکلاتی را که من مصرف کننده سه دهه باخودم به بار کشیدم و آن را به دوش داشتم باید بهآرامی رو به جلو حرکت کنم و آن را حل کنم. آقای مهندس میگویند: مشکلات را نباید دسته دسته رد کرد و از آن عبور کنیم باید آن را بهآرامی حل کنیم. چون مشکلاتمان به یکباره برای ما درست نشده است بلکه طی سال ها و اندک اندک برای ما پیشآمده و اعتیاد درواقع مادر زادی نیست که فکر کنم اعتیاد از پدر من به من انتقال پیدا کرده.
اعتیاد را من دوست داشتم و پول دادم خریدم و با دل و جون آن را قبول کردم و اعتیاد چیزی نیست که جسم ما آن را به وجود آورده شده باشد، اعتیاد بر اثر تفکر غلط ایجاد شد و من آن را سال ها با خودم یدک کشیدم، پس باید بدانیم اگر میخواهیم از این مشکلات عبور کنم و حال خوبی داشته باشم باید حس های من تغییر کند و باید تلاش کنم. در قرآن هم آمده است که «انسان چیزی جز تلاش و کوشش نیست» و در دو جا خدا این آیه را تکرار کرده است که میگوید «آن مع العسر یسرا» و «آن مع الیسر عسرا» یعنی میخواهد به انسان امید بدهد که هر سختی پشتش آسانی است، یعنی وقتی راهنما به من یک برنامه میدهد و میگوید طبق این دستور حرکت کنم و من آن را بهخوبی و طبق پروتکل انجام بدهم در آن هیچ سختی نیست و پله به پله از آن عبور میکنم و وقتی من روی برنامه نباشم در طول سفر اذیت میشم و همینطور سفر من طول میکشد و در این صورت به نتیجه نمیرسم.
من باید فرمانبردار خوبی باشم برای صحبتهای راهنما چون راهنما یک انگشت اشاره است. ما در مسئله اعتیاد به یکدفعه نمیتوانیم آن را کنار بگذاریم، مثل آن میماند که ما پلههای یک ساختمان را بهآرامی رفتیم بالا و نمیتوانیم آن مسافت را بپریم چون بالاخره یا پایمان میشکند یا یک عیبی در من به وجود میآید، باید آن پله هارا بهآرامی پایین بیاییم. مشکلات هم به همین صورت است که یکبهیک برای ما پیشآمده است و آن ماهم باید بهآرامی برطرف بکنیم. تمام این مشکلات باید به صورتی حل شود همه آنها با تفکر باشد یعنی غیر تفکر نباشد و دنبال معجزه نباشیم چون معجزه زمانی اتفاق میافتد که من بهدرستی آموزش بگیرم و در مسیر تلاش کنم و زمانی موضوعیت پیدا میکند که آموزشها را کاربردی کنم. من باید خودم بار سختیهای خود را به دوش بکشم و مشکلات را با تفکر و تدبیر حل بکنم و بپذیرم که خودم خراب کردهام و باید خودم آن را درست بکنم و درواقع با دیگران باید مشور کنم و تصمیم نهایی را خودم بگیرم.
نگارنده: مسافر هادی
عکاس: مسافر عقیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
2285