جلسه دهم از دوره چهل و ششم از سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ، نمایندگی حکیم هیدجی، با استادی آقای منصور و نگهبانی آقای هاشم و دبیری آقای صادق با دستور جلسه " وادی سوم و تأثیر آن روی من " در مورخ ۹۶/۸/۲۵ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان جلسه آقای هاشم سپاسگزارم که استادی و مسئولیت اداره جلسه را به من واگذار نمودند تا خدمت کنم. کسانی که وارد دنیای اعتیاد میشوند نخستین کاری که انجام میدهند، نقض قوانین است و این به خاطر عدم آشنایی به قوانین است و همواره این انتظار در فرد مصرفکننده وجود دارد که، اگر یک کاری اداری داشته باشد، در ابتدا با خیال راحت مواد خود را مصرف کند و در کنار این مسئله کار اداری وی هم بهراحتی انجام شود. و در اینهمه موارد و مشکلات صادق است یعنی مصرف دوست دارد اگر مشکلی دارد به همراه مصرف مواد مخدر، مشکلش هم حل شود. عدم آشنایی به قوانین و انتظار کمک از دیگران باعث رنجش خاطر و ایجاد مشکلات عدیده میشود و میتواند عاملی باشد برای کنارهگیری از اطرافیان و حتی به خیال فرد مصرفکننده، اطرافیان و نزدیکانی که خواستهها و توقعات نابجای او را اجابت نمیکنند بدترین دشمنان وی میباشند. در ابتدای وادی میخوانیم که با شروع زندگی در این وادی برای خود آغازی تازه داریم.
من قبل از ورود به کنگره بارها بهصورت سقوط آزاد قطع مصرف نموده بودم ولی در هر بار با شکست مواجه میشدم و دوباره به سمت مواد برگشت میکردم و اطرافیان را مقصر میدانستم ولی بعد از ورود به کنگره و پس از آشنایی با این وادی مسئولیتهای زندگی خود را خودم بر عهده گرفتم. خیلی از افراد هستند در کنگره ۶۰ که در عین که شاغل هستند سفر هم میکنند و به عبارتی در زندگی به در صفر نرسیدهاند ولی من نوعی از هیجده سالگی شروع به مصرف مواد مخدر نمودم بدون اینکه شغل و منبع درآمدی داشته باشم و به هنگام ورود به کنگره با مشکل شدید مالی مواجه بودم و هیچ کاری بلد نبودم تا با انجام آن برای خود درآمدی کسب نمایم تا اینکه مشغول کار در یک مکانیکی شدم ولی با دستمزد بسیار ناچیز و اندک ولی برای من میزان حقوق چندان اهمیتی نداشت، مهم این بود که از مواد مخدر کناره گرفتم و آبرومندانه و شرافتمندانه کار میکنم. یک آغازی تازه با شروع این وادی به من دست داده بود و حتی رفتار و منش دیگران با من فرق کرده بود و این برای من بسیار لذتبخش بود.
سخنان استاد در مورد مسافر محمد:
در میان رهجویانم محمد اولین تجربه من برای رهایی هستند، محمد عزیز با تخریب شدید هرویین وارد کنگره شدند و شدت تخریب ایشان به حدی بالابود که وقتی در اولین جلسه دست خود را بهعنوان تازهوارد بالا بردند و خود را معرفی کردند من با خود گفتم کار کدام کمک راهنماست که بتواند وضعیت نابسامان و بههمریخته او را سامان ببخشد تا اینکه آقا محمد بعد از گذراندن جلسات تازهواردان آمدند لژیون من و در آن لحظه فرمایش آقای مهندس افتادم. به قول آقای مهندس هنریک کمک راهنما این است که به یک مسافر حال خراب حال خوش ببخشد. آقا محمد سفر بسیار خوب و منظمی داشتند و خیلی از ایشان راضی هستم. این روز عزیز را به خودشان و خانواده و همسفران محترمشان تبریک عرض میکنم.
اعلام سفر مسافر محمد:
چندین سال تخریب ، آنتی ایکس ، هرویین ،مدت سفر اول 10 ماه ، رهایی 15 ماه با کمک راهنمایی آقای منصور . در ضمن مدت 10 ماه با راهنمایی آقای خدامی سفر سیگار داشتم ، رهایی از بند نیکوتین 9 ماه
آرزوی مسافر محمد:
آرزوی قلیبم این استکه هر چه زودتر شاهد تاسیس آکادمی بزرگ کنگره 60 باشم .
سخنان مسافر محمد:
خداوند خود را شاکرم که این جایگاه را تجربه میکنم. کوتاهسخنی در مورد گذشته خود و دوران تخریب، خدمت دوستان عرض میکنم، چون در کنگره فراگرفتهایم که تجربیات دیگران در قالب آموزش به ما هدیهای است بس گرانبها. صاحبنظران میگویند؛ کاری که زود بپاید، دیر نپاید. داستانی را در مورد بوته کدو و درخت چنار مطالعه میکردم. بوته کدو بهمرورزمان بهگونهای رشد پیداکرده بود که شاخ و برگههایش با پیچیدن به درخت چنار به بالای درخت اوج پیداکرده بود. بوته کدو به درخت چنار غره میرفت و به او خرده میگرفت که چرا باوجود عمر طولانی چندان ارتقایی نیافته است در پاسخ چنار گفت که برای قضاوت کردن زمان مناسبی نیست و باید بعد از وزش باد پاییزی به قضاوت پرداخت. این داستان مصداق وضعیت گذشته من و ترکهای پیدرپی و ناموفق من است، ترکهایی که همواره عود میکرد و توأم با شکست بود. خواسته بسیار قوی برای رهایی از دام اعتیاد داشتم ولی بستر مناسب فراهم نبود و بهجاهایی زیادی از این بابت مراجعه داشتهام و میتوان گفت که اغلب کمپها را تجربه کردم و بارها با سوزندان پوست دست خودم با خود پیمان بسته بودم که دیگر سیگار مصرف نکنم ولی این هم عین مواد مخدر ناموفق و عقیم میماند. در کنار مصرف مواد مخدر، قرص کلونازپام و آلپرازولام هم مصرف میکردم. به مدت هفتاد روز خودم را در منزل برادرم جهت ترک حبس کردم ولی بعد یک هفته ترخیص افکار و اندیشه افیونی من اجازه تداوم آن وضعیت را به من نداد و بهاجبار مجدداً رفتم به سمت مواد. تمام فکر و ذکر من این بود که بعد ۷۰ روز حبس بروم مواد مصرف بکنم.۱۷ سال در تاریکی غوطهور بودم خدا خواست و هدیهای به من داد به نام کنگره. خدا رو شکر در کشوری زندگی میکنم که کنگره در آن ظهور یافت و به قول جناب مهندس در کنگره چاهی زدهاند که به سفرههای زیرزمینی متصل شده است. از آقای قادر تشکر میکنم که من را با کنگره آشنا کردند و با کمکهای آقای منصور و با بهرهمندی از آموزشهای ایشان و کل کنگره ۶۰ توانستم از این تاریکی خلاص شوم. در کنگره هرگاه کسی به رهایی برسد همه اعضا خوشحال میشوند ولی اگر این اتفاق نیفتد باعث ناراحتی همه میشود. سپاسگزارم از کمک راهنمای عزیزم آقای منصور، از ایجنت محترم و تکتک خدمت گذاران نهایت قدردانی و تشکر میکنم. از مهدیه، دخترم، همسفر نازنینم صمیمانه تشکر میکنم که در این مدت من را یاری کردند.
خلاصه سخنان همسفر خانم مهدیه:
خداوند را شکر که این جایگاه پرارزش و مقدس را تجربه میکنیم. از راهنمای پدرم آقای منصور تشکر و قدردانی میکنم و از خدمت گذاران و زحمت کشان کنگره که ما را در این راه همیاری نمودند سپاس گذاری میکنم.
خلاصه سخنان همسفر خانم معصومه:
از اینکه همسفرم به این جایگاه دست پیدا کردند خیلی خوشحالم و این روز قشنگ را به ایشان تبریک میگم و از زحماتی که خانم مهدیه در این مدت برای آقای محمد کشیدند تشکر میکنم و از کمک راهنمای خودم و همسفرم صمیمانه تشکر میکنم.
در ادامه جشن...
مرزبان کشیک گروه مسافران: مسافر منصور
تهیه و تنظیم گزارش: مسافر علی
وبلاگ نمایندگی حکیم هیدجی
- تعداد بازدید از این مطلب :
1476