بیشتر ما به این حقیقت آگاهیم که تفکر لازمهی موفقیت و شروع حرکت است.
اما به دلیل اینکه نحوهی درست اندیشیدن را نمیدانستیم، انواع و اقسام مشکلات و گرفتاریها را برای خود و دیگران به وجود آوردهایم. وادی اول یا وادی تفکر به ما آموخت چگونه بیندیشیم. در این وادی یاد گرفتیم که افکار نقطهی مقابل بیفکری است و دانستیم فکر کردن، حرکت از یک مجهول به یک معلوم مشخص است.
باید بپذیرم که سالها جزء نیروهای مخلص و فداکار اهریمنی بودهام و تمام یا به عبارت بهتر؛ قسمت اعظم فرامین آنها را به اجرا درآوردهام، بنابراین نیروهای تخریبی برایم هزینه کردهاند، وقت گذاشتهاند، انرژی صرف کردهاند، برای همین نمیخواهند یکی از نیروهای وفادار خود را از دست بدهند و از هر ابزاری که در اختیاردارند استفاده میکنند تا مرا از مسیری که در پیشگرفتهام خارج نمایند. به جرات میتوان گفت قدرتمندترین ابزار نیروهای بازدارنده و یا منفی برای در تاریکی نگاهداشتن نیروهایی مثل من؛ طبق فرمایش استاد امین ناامیدی است، ناامیدی بزرگترین مانع درراه حرکت کردن، اندیشیدن و خارج شدن از تاریکیها است.
هرگاه خواستم بر روی مسئلهای متمرکز شوم تصاویری از شکستها، حقارتها، محرومیتها و... در ذهنم تداعی شد و اجازهی اندیشیدن را از من سلب کرد.
وادی دوم درواقع اسباب برچیدن این ابزار قدرتمند نیروی منفی یعنی ناامیدی است.
اینک، خود را آماده میکنم تا قدم درراه یا وادی سوم گذارم. این وادی به یکی دیگر از بهانهها و دستآویزهای من برای حرکت نکردن پایان میدهد.
سالها این باور را در خود قوی کرده بودم که سبب تمام مشکلات و گرفتاریهای من خداوند، خانواده، جامعه و... هستند و هیچگاه نمیخواستم بپذیرم که اگر امروز در اینجای زندگی قرارگرفتهام به خاطر افکار نادرست، تصمیمات اشتباه و انتخاب مسیرهای غلط بوده است. اگر واقعاً مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرم میتوانم در جهت از میان برداشتن مشکلاتی که امروز با آنها مواجه هستم قدمی بلند بردارم .
همانطور که در وادی دوم آموختم : همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا ، اگر به آنها توان حرکت بدهیم حتماً میدانید چه میشود ، خاصه در جهت ارزشها و یا راه مستقیم باشد.
امروز میدانم از چه قدرت و توانایی بزرگی برخوردارم، باید به خود فرصت دهم و مشکلات خود را بر اساس اولویت شناسایی نموده و در جهت حل آنها اقدام نمایم. همانطور که مشکلات یکشبه به وجود نیامده یکشبه نیز از بین نخواهد رفت، بنابراین مهمترین لازمه برونرفت از این وضعیت تفکر، صبر و استقامت است. و همچنین استفاده از روش تدریجی کمک خواهد کرد به بهترین شکل ممکن زندگی خود را برطرف صلح ، آرامش ، آسایش و همچنین سلامتی هدایت کنم. البته میدانم راه سختی را در پیشگرفتهام ،چراکه نیروهای اهریمنی تمام تلاش خود را به کار خواهند بست تا همچنان صاحب و مالک ثروت بزرگی باشند که از من به یغما بردهاند و من برای باز پس گرفتن اختیار خود لازم است بهآرامی بهفرمان عقل خود نزدیک شده و بهدوراز هرگونه شتابزدگی در مسیری درحرکت باشم که کنگره برایم ترسیم نموده است.
مسئلهی بعدی که در این وادی آموختهام و بسیار حائز اهمیت است، این است که: مشکلات، لعنت خداوندی نیستند بلکه رحمت الهی هستند. قطعاً کسانی میتوانند به ارتقا برسند که ظرفیت خود را افزایش دادهاند، و ظرفیت زمانی افزایش مییابد که بتوانیم دانائی خود را بالا ببریم و دانائی زمانی افزایش مییابد که توانسته باشیم با استفاده از سه ضلع مثلث دانائی یعنی تجربه ، تفکر و آموزش از یک مرحله عبور نماییم، به عبارت بهتر مشکلات باعث میشود روی آنها تفکر نموده، تجربه کرده و پس از گذشتن از آن آموزش بگیریم و این یعنی بالا بردن دانائی و ظرفیت. البته ذکر این نکته ضروری است که مشکلات بهخودیخود باعث ارتقای انسان نمیشوند بلکه زمانی باعث پیشرفت و ترقی میگردند که بتوانیم از آنها با سربلندی عبور نماییم.
و در پایان نکته نویدبخش این است که آرامش، آسایش و صلح و سلامتی دور از دسترس نیست؛ بهشرط آنکه :
باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند و با تفکر، صبر و استقامت، اقدام به حل مشکلات خود بهصورت تدریجی بنماییم و هرگز امید را از دست ندهیم چون: پایان شب سیه، سپید است.
نویسنده: مسافر مهدی
لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
5606