باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان٬ به خویشتن خویش فکر نمیکند.
برای اینکه بتوانیم این وادی را بفهمم باید دو وادی قبلی را بهخوبی درک کرده باشم٬ تفکر کردن را یاد گرفته باشم٬ با ساختارهای مثبت و منفی درون خودم آشنا شده باشم٬ ساختارهای منفی را به ساختارهای مثبت تبدیل کرده باشم و از ناامیدی بیرون آمده باشم و برای خودم ارزش قائل شوم.
اگر وادی سوم را بهدرستی درک کنم و بفهمم٬ میتوانم در سلامتی٬ صلح٬ آرامش و آسایش زندگی را آغاز کنم. این وادی اعتماد ما را نسبت به خودمان بالا میبرد و میخواهد بگوید که تو در صور آشکار و پنهانت تواناییهایی داری که قابل توصیف نیست. بخصوص تواناییهای صور پنهان که حتی قابلدیدن نیست. تواناییهای انسان همانند اعداد است که انتهایی ندارد. چون انسان ذرهای از وجود خداوند یا قدرت مطلق است٬ انسان اشرف مخلوقات است و هر چیزی که در هستی و کائنات وجود دارد بر انسان سجده میکند چون انسان حق انتخاب و اختیار دارد برای رسیدن به درجه تکامل و انسانیت خود.
اگر در تاریکیها فرورفتهایم و عذاب و سختی به ما وارد میشود٬ خودمان این مسیر را انتخاب کردهایم. مسیر ضد ارزشها در ابتدای آن بسیار زیبا و لذتبخش است. ابتدای مسیر ارزشها و ضد ارزشها را اگر بخواهیم تشخیص دهیم که کدام ارزش است و کدام ضد ارزش٬ باید توجه کامل به نفسمان و خواستههای آن بکنیم و ببینیم در کدام مرحله از نفس قرار داریم.
این وادی بیانگر این است که تو اگر مشکل جسمی٬ روحی و روانی داری٬ هیچکس بهاندازهٔ خودت نمیتواند کمکت کند. یک مصرفکنندهٔ مواد مخدر تا زمانی که خودش نخواهد درمان شود٬ هیچکس نمیتواند کمکش کند.
اگر هرکسی چه مسافر و چه همسفر بداند که مشکلات همیشه در مسیر زندگی قرار دارد و ما به این حیات قدم گذاشتهایم که راهحل مشکلات را پیدا کنیم و آگاهی و دانایی خودمان را بالا ببریم٬ هرگز گله و شکایت از زندگی نمیکنیم و حواسمان هست که دو بار از سوراخ مار٬ گزیده نشویم یعنی یک اشتباه را دو بار تکرار نکنیم.
وقتی در زندگی و یا برای جسم و روح و روان ما مشکلی پیش میآید نباید دیگران را مقصر بدانیم و همچنین نباید انتظار داشته باشیم که دیگران مشکل ما را حل کنند.
در سی دی دوا آقای مهندس میفرمایند: «شفاخانه که نمیتواند دواخانه هم باشد.» یعنی برای اینکه جسم و روان سالمی داشته باشیم خودمان باید مواد غذایی موردنیاز را در اختیار بدن قرار دهیم که بدن بتواند بهدرستی خودش را بازسازی و درمان کند. در مسائل زندگی هم همینطور است؛ راهنما٬ راهنمایی خودش را میکند که حکم شفا را دارد ولی کار اصلی و عمل به دستورات راهنما به عهدهٔ خودمان است.
دلیل به وجود آمدن سختیها و مشکلات را در درون خودمان کاوش کنیم و ریشهٔ مشکل را پیدا کنیم تا بتوانیم آن را ریشهکن کنیم.
در زندگی کسانی موفق هستند که بادید مثبت به مشکلات وزندگی نگاه میکنند و میدانند که برای هدف خاصی پا به این حیات گذاشتهاند. مثبت نگرها در کائنات٬ خوبیها را بهطرف خود جذب میکنند و منفی نگرها٬ منفیها را بهطرف خود میکشند. باید مواظب شیطان درون خود هم باشیم که ممکن است به زیباترین شکل ممکن٬ حسهای خوب ما را بدزدد و بهجای آن حسهای منفی را بگذارد بهطوریکه خودمان هم متوجه نشویم و آرام٬ آرام ما را به عمق ظلمات و باتلاق ببرد که برگشت آن با سختیهای فراوان انجامپذیر است٬ البته اگر راه برگشت را بلد باشیم.
هنگامیکه شخصی راه را گم میکند و وارد بیراهه و ضد ارزشها میشود٬ نمیخواهد مسئولیت کار خود را بپذیرد و همیشه حس طلبکار بودن از بقیه را دارد؛ مانند قاتل حرفهای که به جرم خود اقرار نمیکند و همیشه گناه عمل خود را نمیپذیرد؛ اما با توجه به این وادی که باید دانست هیچ موجودی به میزان خود انسان٬ به خویشتن خویش فکر نمیکند٬ زمان آن رسیده تا با تفکر٬ صبر و استقامت و بهصورت تدریجی و پله به پله مشکلات خود را حل کنیم و هرگز امیدمان را از دست ندهیم. عواقب کارهای اشتباه و مشکلاتی را که ایجاد کردهایم بپذیریم و سعی در حل آن کنیم تا به یاری حقتعالی موفق شویم.
با احترام؛ کمک راهنما همسفر شهناز٬ لژیون پانزدهم
تایپ: همسفر زهره
ارسال: مسافر مصطفی
نمایندگی شیخ بهایی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
2082