English Version
English

قانون زندگی

 قانون زندگی
دست‌های آسمانی فقط القا و افکار را انجام می‌دهند، در انجام عمل بار مسئولیت بر عهده‌ی انسان است و انسان با اختیاری که دارد از بدو پیدایش درروی زمین یک سری نیازها را باید تکمیل کند تا به رشد و تکامل برسد. وادی تأکید کرده باید دانست، واژه‌ی مهمی که همه موجودات باید اطاعت کنند و از فرمان سرپیچی نکنند.

یعنی هر موجودی از فرمان الهی سرپیچی کند مانند گردباد سبز از گردونه‌ی هستی خارج می‌شود، بدون اینکه خودش بفهمد وعده خداوند هرگز دروغ نسیت و قوانین هستی و کائنات امری است اجرایی و کاربردی، وادی مطالب را شکافته باید خودت تصمیم بگیری و مسئولیت‌ها را بپذیری. به‌غیراز خودت هیچ‌کس نمی‌تواند بار مسئولیت تو را به دوش بکشد.

همگی روش‌های ترک متعددی را تجربه کردیم، تنها قضیه‌ای که به آن اشاره نمی‌شد، فکر کردن به خویشتن خویش صور پنهان بود و بدون تفکر درک و آگاهی، عنان اختیارمان به دست دانایان نادان می‌سپردیم و به‌غیراز سرکوفت و واژه‌هایی مثل: بی‌اراده، بی‌غیرت چیزی دیگر نبود. وادی سوم می‌گوید: مشکلات را باید پذیرفت و اگر امروز دچار مشکلات جسمی و روحی هستیم منشأ آن چیست؟ جامعه است؟! پدر و مادر؟! یا خانواده است!

مسئله مهم بعدی، خودکرده را تدبیر هست یا نه؟ هیچ موجودی یعنی پدر و مادر در جامعه، خانواده، قدرت مطلق نمی‌تواند کاری را از پیش ببرد، فقط در این مسیر قدرت مطلق فرمان‌ها و قوانین را القا و الهام می‌کند، بقیه مسیر به عهده انسان است. خویشتن می‌تواند جسم باشد و هم می‌تواند ذرات و اجرای تشکیل‌دهنده یک سیستم باشد، اگر ما بذر خوب کاشته باشیم، برداشت خوب هم داریم. کمک فقط انداختن طناب هست این خود شما هستید که سر طناب را بگیرید و بالا بیایید.

یعنی یک هم‌سفر باید قبول کند در کنار مسافر خود رسالت دارد و این رسالت از قبل برای او تدارک دیده‌شده بود، پس مشکلی که در کنار مسافر به وجود می‌آید، نباید بگوئید به خاطر توست که مشکل به وجود آمده است، مشکلات بذرهایی است که خودمان کاشتیم مثل نفرت، کینه، قضاوت و ...حالا باید آن‌ها را ریشه‌کن کنیم و بذرهای خوب مثل عشق، محبت را بکاریم تا با دانایی به بار بنشیند. در آینده آن را برداشت کنیم، وادی می‌گوید: باید توی راه قرار بگیری خودت باید تلاش کنی.

تا خودت نخواهی در مسیر قرار بگیری و با تفکر کردن و حرکت کردن و از چاکراه ها بگذری  و بشناسی تا در صراط مستقیم انرژی دریافت نمایی. باید دانست چه بپذیرم و چه نپذیرم باید خودم فکر خودم باشم. خیلی‌ها افسرده هستند و از هدف شون دست می‌کشند، وادی سوم از مشکلات صحبت می‌کند، مشکلات را باید با تفکر و حرکت و تلاش حل کرد. خداوند زیباترین پیام را به من گوشزد می‌کند و مسئولیت خودم را روی دوشم گذاشته، تصمیم بگیرم به‌عنوان یک انسان باارزش وجود خودم را درک کنم.

اما قبلاً بازی در ناآگاهی بود، اولویت اول خودم هستم، باید ارزش وجودی خود را درک کنیم، بعضی وقت‌ها فکر می‌کنم باید دیگران به من کمک کنند و از همه طلبکار هستم، حتی خودم را با دیگران مقایسه و قیاس می‌کنم که چرا خداوند برای آن‌همه چیز را ساخته و مهیا کرده و برای من ذلت و نکبت را مقدر می‌داند، اما یاد گرفتیم دیگر مثل گذشته زندگی نکنیم، بدون تفکر زندگی‌ها نابودشده بود، اما امروز با جهان‌بینی می‌توانی تغییر کنی. اما بدون تغییر تبدیل شکل نمی‌گیرد، تغییرات باید در اندیشه، در گفتار، در کردار، در صور پنهان شکل بگیرد. بدون آموزش هرگز اتفاقی نمی‌افتد و حرکت درست در مسیر سالم و صراط مستقیم، مشکلات و همه‌چیز کم‌کم برطرف خواهد شد، طبیعت استاد و آموزگار ما است، از این پدیده هستی یاد بگیریم که چگونه نظم و نظام در آن حکومت می‌کند و مسئولیت خود را بر عهده می‌گیرند، بدون کمک و با تلاش‌های منظم رشد و قد می‌کشند به شکوفه و میوه تبدیل می‌شوند.

امروز اگر بشر پیشرفت کرده، هر چه بوده از گذشته و طبیعت و بزرگان الگوبرداری شده. اگر دقت کنیم هواپیما را اگر اختراع کردند، از روی پرندگان و پرواز آن‌ها بوده. اگر شنا کردن را آموختند از روی شنا کردن ماهی‌ها بود و چیزهای دیگر ... همه از طبیعت درس گرفتند، پس خودمان باید کلید اصلی را پیدا کنیم و رمز و راز آن را بدانیم تا به علم و دانایی آن برسیم.

انسان اگر با تمام کاوشگران ماهر بنشینند، اگر با تمام اساتید راهنمایان بنشینند تا خواسته نداشته باشد نمی‌تواند به آن درک و آگاهی برسد، اگر امروز دچار مشکلات اعتیاد و چیزهای دیگر هستیم، خودمان مقصر بودیم چون مسائل را بادید دیگر توجه می‌کردیم، با دیدگاه کلی نگاه نمی‌کردیم، کورکورانه و بدون تفکر انجام می‌دادیم، فرق عقل و نفس را نمی‌دانستیم و به آخر خط رسیده بودیم

اما اول  باید به تکامل برسیم، سختی‌های سر راه ما کارهایی است که انجام دادیم، اعتیاد هم رسالت بوده که آقای مهندس ناجی انسان‌های درمانده شد و به ما رسالت داده شد، پس باید مسئله را با تفکر و تعمق  حل کنیم و از انسان‌های صالح مشورت بگیریم، ولی تصمیم نهایی را خودمان باید بگیریم، اگر وادی‌ها را کاربردی نمایید قطعاً بیمه خواهید شد.

انسان‌های فهیم طرز دید و نگاهشان فرق می‌کند، با چشم سر به موضوعات نگاه نمی‌کنند، عمیق با تفکر و پردازش هر کاری و هر موضوعی را موشکافانه جستجو گرانِ انجام می‌دهند و مشکلات را نعمت خداوند می‌دانند، برای پی بردن به آرامش زندگی کردن و می‌دانند برای به دست آوردن آرامش باید مشکلات  را بشناسد و از آن عبور کنند تا به آرامش و آسایش برسند.

بله پایان شب سیاه‌سفید است و هرگز تاریکی دوام ندارد و روشنایی عالم‌تاب تمام‌روز را سفید و نورانی می‌کند، سیاهی مفهوم ندارد باید در کنار سفیدی به مفهوم واقعی برسد، ما انسان‌ها مانند دریا هستیم و بعضی وقت‌ها موج‌های آن به ما آسیب می‌رساند، اما باید ناجی باشی و موج‌سواری را بیاموزی، باید شمع روشن باشی برای روشن کردن بقیه شمع‌ها که خاموش نشود.

بنابراین باید بدانی  از کوتاه‌ترین راه به نتیجه نمی‌رسی و همیشه مشق‌هایتان ناتمام و بی‌محتوا می‌ماند، به همین دلیل مشکلات ما هم چنان باقی‌مانده است. نردبانی و پله‌ها که بالا رفته‌اید باید پله‌پله پایین بیانید تا سقوط نکنید، اگر امروز مواد و مادیات سوار ما بود اکنون باید ما بر آن‌ها سوار باشیم، امیدوار باشیم، صبر و صبوری را بیاموزیم و استوار و محکم قدم برداریم، برای مبارزه کردن آماده‌باشیم، اما یاد بگیریم جنگ ما با توپ و تانک و خمپاره نیست، جنگ افکار، جنگ اندیشه، جنگ دانایی و آگاهی است.

بازهم از طبیعت می‌آموزیم، درختان ایستاده می‌میرند و از تلاش دست برنمی‌دارند و مهم‌ترین موضوع که به آن باید اشاره‌کنیم و سعی کنیم به خویش خویشتن توجه داشته باشیم، صور پنهان و آشکار را در مسیر ارزش‌ها بهتر بشناسیم و از ترس‌ها عبور کنیم و این کار با ترکیه و پالایش انجام می‌گیرد.

پس باید دانست خانواده و یا دیگران در حد کمک و همیاری با ما هستند، اگر از استاد علم را بیاموزید و یاد بگیرید که هیچ، اما اگر نیاموزید روزگار به تو درس بهتری خواهد داد، پس ریشه اصلی خود ما هستیم. ما سه تا وادی را پشت سر گذاشتیم و در وادی سوم بایدها را باید بشناسیم تا ندانی راندانی، بدانی را نخواهی فهمید و با چراغ گفتن خانه‌مان روشن نخواهد شد، باید حرکت کرد و خودت چراغ را روشن کنی تا به چراغ علم و تدبیر برسی.

در امور زندگی و حیات خویش بالاترین توان عقلی و حسی را به کار ببندید و خواهید دید که خودتان به آنچه درباره‌اش فکر نمی‌کردید، روبه‌رو شده‌اید و تصویری را با توان واقعی و حرکت خود منطبق نموده‌اید و می‌بینید که می‌شود، بدون دیگران هم انجام عمل هر کاری را نمود و با تفکر کم‌کم متمرکز شوید و خواهید دید ...

سرنوشت، خداوند، شانس، پدر و مادر تقصیری نداشته‌اند و تقصیر زمین و آسمان هم نبوده و تقصیر سایر انسان‌ها هم نبوده. مشکلات را ما خودمان با دست خودمان فراهم کردیم، وزندگی را نابود نمودیم؛ اما برای بازگشت از گناهان خودمان راه وجود دارد و صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون زندگی جاری ست و حیات ادامه دارد ...

 

 

نویسنده: هم‌سفر صدیقه آتش‌بار
نگارنده: هم‌سفر هانیه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .