دوران کودکی گذشت از پاکی و صفایش، از بیغمی و بیتفاوتی، از دردانگی و عزیز بودنها، از غمخواری والدین و فداکار بودنشان خبری نیست. مگر آن دوران طلایی را در خواب و رؤیا ببینید. اینک در متن و مرحله دیگریم، دوره کمال و مسئولیتپذیری، زمان تعقل است و تدبر، خود؛ باید بر روی پای خود بایستیم و برای حال و آینده خود فکر کنیم، بار زندگی سنگین است و دشواریها افزون برای قابل عقل کردن آن و داشتن معاشر و همراهی تن به ازدواج دادهایم، هر یک از ما کوشیدهایم به جستجوی فردی بهعنوان شریک زندگی بپردازیم که کُف و همتای ما باشد در سرد و گرم زندگی بتواند با ما راه بیاید، در غم و شادیها بتواند شریک ما باشد، ما را درک کند، احساس ما را دریابد، مددکار و معاون ما باشد، در حد توان فکری و عقلی خود راه را از چاه تشخیص دهد و بالاخره همسر ما باشد. بر این اساس به تشکیل خانواده پرداختیم و اگر مراقبتی آنچنانکه باید انجام نگرفت، اینک میتوان به ترمیم آن پرداخت و درد را دوا کرد ما از بحث میخواهیم بخشی از مقاصد ازدواج را مطرح کنیم که شامل نکات زیر است؛
1_یافتن آرامش و سکون: ازدواج از یک دید به مقصد وصول به آرامش جسمی، فکری، روانی و اخلاقی است، زن و شوهر در سایه زندگی مشترک باید به آرامش و سکونی دست یابند که براثر آن بتوانند موجبات رشد همهجانبه خود را فراهم نماید.
2_تکمیل و تکامل: دختر و پسر بهتنهایی کامل نیستند و حتی این مسئله مطرح است که آنان بهتنهایی دارای نقص و مواجه با کمبودند، تنها در سایه ازدواج و تشکیل خانواده و بخصوص داشتن نسل کامل میشوند و ازدواج تلاشی است برای وصول به این مقصد، همچنین براثر ازدواج نقصها و نارساییها ازمیانرفته و موجبات تکمیل آدمی و پخته شدن و رشد دختر و پسر را فراهم میسازد.
3_حفظ دین: چه بسیارند افرادی که در اثر فشار و غرایز و پایبندی به هوسها لغزیدهاند و دینشان را تباه کردهاند. ازدواج سببی برای حفظ دین و اعتقادات و تن دردادن به امری است که بازدارنده انسان از گناهان است، در سخنی از پیامبر گرامی ما آمده است، آنکس که ازدواج کند نیمی از دین خود را حفظ کرده است و بر اوست که نیمی دیگر را از خطر دستبرد مصون دارد. رابطه ازدواج و حفظ دین به خاطر نجات از رسواگریهای هوس نیست، بلکه بهویژه این بعد قضیه هم مطرح است که آدمی به آرامش و سکونی دست یابد که در سایه آن امکان سیر در طریق عبودیت برایش فراهم میشود و میتواند موجبات ارتباط اندیشه و وابستگی خود را به خدای خویش فراهم کند. اشباع معتدل خواستههای غریزی سبب دست یافتن به سکونی جهت عبادت و ضروری حیات دینی است.
4_بقای نسل: دست توانای آفریدگار برای بقای نسل و تداوم آن از طریق رغبت افراد به ازدواج اقدام کرده و حاصل روابط صمیمانه بین زن و شوهر را وجود و پیدایش نسل قرار داده است. در سایه وجود فرزند وضع محبت و علایق خواهد شد، موجبات استحکام بنای حیات خانواده فراهم خواهد آمد، زندگی رنگ و تشکلی پیدا خواهد نمود و در روابط زن و شوهر انسجامی پدید خواهد آمد.
5_انجاموظیفه الهی: و بالاخره ازدواج یک وظیفه است، وظیفهای الهی و سنتی که رسول خدا بر آن توصیه و تأکید کرده است. درست است که در سایه آن روابط صمیمانهای بین زن و شوهر پدید میآید و آنها در کنار هم آرامش و سکون احساس میکنند ولی خلاصه کردن ازدواج در همین هدف زندگی زناشویی را در حد حیوانیت تنزل خواهد داد.
اساس حیات زوجین در ازدواج؛
1_مودت و صفا: حیات زوجین باید مبتنی به مودت و صفا، مهرورزی و دوستی خالص باشد. اصولاً زندگی بدون دوست داشتن و محبت ورزیدن معنی ندارد، بخصوص در آنگاهکه این امر مربوط به زنوشوهری باشد که محرم اسرار هم پدیدآورنده فرزندان و در مقام مربی و پدر و مادر نسل جدیدند.
2_تعاون و مددکاری: اساس زندگی زوجین بر تعاون و مددرسانی به یکدیگر است، هرکدام در سایه صمیمیت و صفا باید بهجایی برسند که زیر بازوی هم را بگیرند، در مشکلات و دشواریها به یاری هم بشتابند. منشأ خدمتی برای یکدیگر باشند و از استطاعت و امکان خود جهت یاری هم استفاده کنند.
3_توافق و تفاهم: زندگی دو تن در کار یکدیگر نیاز به تفاهم و توافق دارد. زن و شوهر هرچند از قبل هم خوی و هم روش باشند بازهم دارای سلیقهای و راه و روشی جداگانهاند؛ اما اینکه هرکدام بخواهند بر اساس سلیقه و مشی جداگانه خود راه بروند دیگر زندگی نخواهد داشت. ضرورتها ایجاب میکنند که هرکدام از بخشی از نظریات و سلیقههای خود صرفنظر کنند تا بتوانند افکار خود را به هم نزدیک کرده وزندگی را تحت نظام خاصی درآورند. اساس زندگی را بر رعایت حال و سلیقه او و احترامات متقابل قرار دهید، کمی زن از خود صرفنظر کند و کمی هم شوهر تا امکان ادامه زندگی فراهم شود.
4_کوشش به وحدت: زندگی مشترک نیازمند به وحدت و الفت است. زن و شوهر باید بکوشند که متحد و ازنظر فکری در هم ادغام گردند منم گفتنها اگر درجایی روا باشد در زندگی خانوادگی روا نیست. هر دو باید در همه مسائل شریک باشند و از یکدیگر حمایت نمایند. طبعاً در برابر مسائلی که موجب درگیری و اختلاف است راه سکوت، گذشت و مدار را باید در پیش گرفت و سعی باید کرد که پرده حرمت مابین دریده نشده و کار به درگیری نکشد.
5_رعایت حقوق: و بالاخره اقل مسئله این است در آنگاهکه زندگی را بخواهند سهل گیرند بر اساس حقوق هم زندگی کنند. مطمئناً در همه مکاتب و مذاهب در مورد حقوق زنان و شوهران مسائلی مطرح است که جالبترین و کاملترین آن را، نه برحسب ادعا بلکه برحسب موجودیت در اسلام میبینیم، هرکدام باید بکوشند با آن ضوابط و حقوق خود را تطبیق داده و عمل نماید.
راز ازدواجهای موفق: خوشحالی در ازدواج موفق حرف اول را نمیزند. همه انسانها میخواهند خوشحال باشند، اما خوشحالی پدیدهای فرار است که میآید و میرود. زوجهای موفق آموختهاند که چگونه خوشحالی را به خانه خود برگردانند، وقتی در امواج خروشان زندگی درگیر غم و ناراحتی شدهاند. زوجهای موفق امروزه، کسانی هستند که درک کردهاند در شرایط سخت، لازم است به زندگی، به خود و شریک زندگیشان فرصت دهند و در کنار یکدیگر باقی بمانند و با گذران زمان و با صبر و شکیبایی بر استرس و چالشها غلبه کنند. زوجهای باهوش میدانند که اگر همیشه از یک دیدگاه و با یک روش به مسائل و مشکلات نگاه کنند، قطعاً همیشه به همان نتایج قبلی خواهند رسید؛ بنابراین سعی میکنند در مسائل زندگی راهها و روشهای مختلف را امتحان کنند و در زندگی خود تغییرات جالب و بزرگ ایجاد کنند. چگونگی فکر کردن زوجهای موفق درباره یکدیگر و نحوه تعادل آنها به یکدیگر است که مشخص میکند، اطرافیان چگونه به مرد یا زن در این ازدواج بنگرند و چطور رفتار کنند؛ بنابراین زوجهای برنده درک کردهاند که اشتباهات و ناراحتیها را در خفا بیان کنند و در جمع، احترام و ارزش رابطه خود را به نمایش بگذارند. مهمترین نکته در هر ازدواج موفق درک این پیام است که هرلحظه که شما تصمیم به تغییر خود و دیدگاه خود بگیرید، دقیقاً در آن لحظه زندگی مشترک شما شروع به تغییر خواهد کرد. تنها کسی که میتواند در سهم خوشبختی و موفقیت هر ازدواج تأثیرگذار باشد، مرد یا زنی است که سوگند یادکرده است تا همیشه کنار همسرش باقی بماند. عشق یک کلمه و یا یک احساس خوب نیست، عشق تعمدی است که زوجهای موفق برای بهتر شدن هرروز خود در رابطهشان به آن وفادارند. بحرانهای زندگی مانند طوفانهایی هستند که کشتی شمارا در مسیر زندگی تکان خواهد داد؛ اما این تکانها لزوماً سبب غرق شدن کشتی شما نخواهد شد. راز ازدواجهای موفق در گذراندن این طوفانها و رساندن کشتی زندگی به سرمنزل مقصود، قدرت یادگیری و توانایی تغییر فردی است.
متن: رحیم رجبی
لژیون سوم، راهنما آقای مهدی
نمایندگی فردوسی مشهد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1803