جلسه دهم از دوره شانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه مسافران کنگره 60، نمایندگی صالحی به استادی مسافر مجید و نگهبانی مسافر حمید و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه از فرمانبری تا فرماندهی روز سه شنبه مورخ 96/07/25 رأس ساعت 17 آغاز به كار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
برای یادگرفتن یک مسئله، حتماً نیازمند یک استاد هستیم و این مسئله در مسائل مادی برایمان قابلدرک است، ولی در مورد مسائل معنوی دقت زیادی به این مسئله نشده است.
برای توضیح بیشتر این مسئله در رأس و ابتدا میبایست متوجه بشویم که فرمان چیست؟ و یا اصلاً چرا باید فرمانبردار باشیم؟ و آیا خداوند نمیتوانست انسانها را بهگونهای خلق کند که نیازمند این فرمانبرداری نباشند؟
انسانها برای انجام هر کاری همیشه یک هدفی برای خود دارند و هنگامیکه به آن توجه میکنند، برای ساختن آن باید یکسری قوانین را رعایت کنند تا به آن هدف برسند، برای مثال: برای ساختن یک ماشین میتوانیم بگوییم که هدف از ساختن آن جابهجایی انسانها است.
شخصی که اصلاً دانش در خصوص ماشین ندارد، اگر سؤالهای در خصوص آن برایش پیش بیاید، متوجه میشود که چیزی در خصوص ماشین نمیداند،یعنی فرماندهی نبوده که بخواهد به آن شخص آموزش دهد، در خلقت و هستی هم مسائل به همین صورت است، انسان نیازمند آن است که یک استاد داشته باشد تا فرمانها را آموزش دهد.
مهندس دژاکام همیشه در صحبتهایشان میفرمایند، درسهایی که به اعضای کنگره میدهند، درس انسانشناسی است که نتیجه آن خداشناسی میشود، نیاز انسانشناسی، دانایی است و قدرت آن را هم به عقل دادهاند که فرمانده انسان محسوب میشود و اعضای بدن این فرمانها را اجرا میکنند.
بنده قبل از ورود به کنگره، تفکرم به این شکل بود که بهفرمان عقل نزدیک شدهام و به یکچیزهایی در این خصوص رسیدهام، ولی در وادی پنجم آموختهایم که تفکّر تنها قدرت مطلق حل مسائل نیست و حتماً باید با حرکت همراه باشد و هنگامیکه حرکت باشد میتوانیم به آن مسئله اصلی برسیم.
کار راهنمایان عزیز که برای مسافران انجام میدهند این است که فرماندهی را برای ما انجام میدهند تا مسافران به یک کمال برسند، تمام آموزشها در کنگره برای رسیدن به تعادل و آرامش نسبی مسافران است و هنگامی میتوان به تعادل و آرامش نسبی رسید که این آموزشها همراه با حرکت باشد یعنی به دانایی مؤثر برسیم.
دانایی مؤثر فقط و فقط از طریق فرمانبرداری میسر میشود یعنی اینکه باید یک فرمانده وجود داشته باشد که به انسان آموزش دهد، زیرا اگر انسان آموزشی را کسب نکند ثابت میماند و اگر حرکتی نباشد انسان دانایی کسب نخواهد کرد و نتیجه عدم کسب دانایی سقوط است. البته در این مسائل بحث اختیار را هم باید در نظر گرفت که انسان را با دیگر موجودات متمایز میکند، این اختیار را میتوانیم هم در منافع ارزشی و هم ضد ارزشی استفاده کنیم یعنی هم میتوانیم فرمانبردار باشیم و هم نافرمانی کنیم.
حال فرمان چیست؟ دزدی نکن، غیبت نکن، در کار دیگران تجسس نکن و ... نتیجه این عملکرد فرمانی که در کنگره یاد میگیریم چیزی جز بار مثبت و نیکی نیست و طبق وادی پنجم از ضد ارزشها دوریکنیم به بار مثبت معنوی و حال خوش برای انسان چیز دیگری ندارد و برای یک فرمانبردار خوب شدن ابتدا باید کار بد نکنیم.
دوستان فقط آیتم مهم زمان را در نظر بگیریم. اگر آهن تبدیل به فولاد شود، در کوره گداخته میشود، چکش میخورد و سرد و گرم میگردد تا به فولاد تبدیل شود.در انسان هم به همین صورت خواهد بود، باید سختیهای لازم و فراز و نشیبها را در یکزمان مشخص طی کند تا به یک تعادل نسبی که هدف کنگره است، برسد.
استاد در انتها صحبتهایشان را با دو بیت از سعدی به پایان رساندند:
خور و خواب و خشم و شهوت شغب است و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
خدمتگزاران این جلسه:
- تعداد بازدید از این مطلب :
2755