جلسه اول از دور هفتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگرهٔ 60 نمایندگی رودهن ویژه آقایان مسافر در تاریخ 96/7/23 به استادی مسافر حبیب و نگهبانی مسافر محسن و دبیری مسافر وحید با دستور جلسه از فرمانبرداری تا فرماندهی رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان تشکر میکنم که این فرصت را به من داد تا خدمت کنم و از نگهبان دوره قبل آقا رضا که چهارده جلسه مفید را برای ما برگزار کرد تشکر میکنم و به آقا محسن جایگاه نگهبانی را تبریک میگویم وامید و ارم در مسیر خدمت موفق باشند.
درباره دستور جلسه که از فرمانبری تا فرماندهی است اگر بخواهم از برداشت خودم بگویم این دستور جلسه را به دو بخش تقسیم میکنم. یک بخش این است که به گفته جناب مهندس دژاکام کنگرهٔ 60 مانند یک حمام عمومی میماند که داخل آن افراد مختلفی میروند از دکتر، مهندس، نظامی و افراد گوناگون که اگر اینها بخواهند وارد آنجا شوند بالباسهای مخصوص آنجا وارد میشوند و جز اینکه لباسشان خیس بشود و خارج شوند چیز دیگری نیست، اگر کسی بخواهد وارد آنجا شود که لباسهایش خیس نشود باید لباسش را دربیاورد و وارد شود تا بتواند بدنش شسته شود؛ درکنگرهٔ 60 هم هرکس باهر سمتی که دارد و یا هر جایگاهی که دارد باید قبل از ورود به کنگرهٔ 60 کوله خود را خالی کند چرا؟زیرا اگر باهمان باور داخل کنگره بشود روحش شسته نخواهد شد و دستنخورده خواهد ماند.
بخش دوم دستور جلسه از فرمانبری تا فرماندهی یعنی باید از یکجا شروع شود و بهجای دیگر ختم شود یعنی باید یک مسیری را طی کنم تا به مقصد برسم، در طی مسیر یکچیزهایی به دست میآوریم یک سری از مسائل را میفهمیم و یک سری قوانین هم وجود دارد که باید رعایت کنیم تا به مقصد برسیم اولین موضوعی که پیش میآید حرکت کردن است، من قبل از آشناییم با کنگرهٔ 60 حرکت داشتم و اگر با تفکر هم بود با دادههای درست نبود، طوری بود که از یک مبداءکه شروع میکردم دوباره به همان نقطه بازمیگشتم؛ برای حرکت کردن باید از یکراه بلد استفاده کنیم که بتواند مسیر درست را به مانشان دهد.
درکنگرهٔ 60 برای نشان دادن مسیر درمان از کمک راهنما و راهنما استفاده میشود که من مسافر باید از زمانی که راهنما انتخاب کردم تا زمانی که به درمان برسم باید گوش به حرف راهنما باشم و در این مسیر درمان از آدرسها و قوانینی که از من میخواهد باید اطاعت کنم تا بتوانم به هدف اصلی و مقصد نهایی خودم که فرماندهی بر جسم است برسم. در کتاب عشق وادی اول هست که میگوید برای انجام دادن کارها باید چند مقوله رادرنظر داشته باشیم اول قدرت بدنی دوم فوتوفن، من فوتوفن را خوب بلد بودم ولی چه فوتوفنی؟ اینجاست که من افکارم را با افکار راهنما عوض میکنم و از تفکرات راهنما استفاده میکنم و از تجربیاتش، فرمانبری درکنگرهٔ 60 همان تحت آموزش قرار گرفتن است یعنی داخل لژیون هر جه راهنما گفت بگویم چشم تجربیات و آموزشهایی که در لژیون گفته میشود دقیقاً همان فرمانبری است. من اولین چیزی که باید درست کنم تصویر ذهنی خودم است که با درست کردن ذهنم میتوانم یک فرمانبردار خوب باشم، همانگونه که حضرت علی (ع) میفرمایند مواظب پندارت باش که گفتارت میشود و مواظب گفتارت باش که کردارت میشود.
نگارنده و ویراستار:مسافر عباس
عکاس: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
2074