آموزش ،خدمت ،حال خوش

هرمکان و محلی برای خودش یک مرز و حریمی دارد تا در امنیت و آرامش قرار گیرد و این محافظت برعهده کسانی است که دارای یک سری ویژگیهایی باشند تا بتوانند از عهده این امر مهم بربیایند ،در این راستا آنچه بسیار مهم است و باعث می شود امور بهتر و دقیق تر انجام شود ،پارامتر آموزش است.

حال می آییم روی سیستم خودمان، کنگره 60 که برای ایجاد آرامش نسبی در این محیط نیاز به افرادی داریم که با کمک آنها بتوان در حفظ و امنیت این مکان مقدس کوشا باشیم .یکی از خدمتگذاران کنگره ،مرزبانان هستند و کار آنها حفظ و برقراری نظم و اجرای قوانین است ،به حق این کار هم سهل و هم سخت است. اگر فقط بخواهی فقط شال مرزبانی را به گردن داشته باشی و فقط در حد نام مرزبان باشی و بس سهل است ولی بدون آموزش با کوچکترین تنشی بهم می ریزی .باید آنقدر قوی باشی و پتانسیل بالا داشته باشی تا از یکسری مسائل گذر کنی و این پتانسیل با سختی ها ایجاد می شود ولی در نهایت مسائل برایت سهل و آسان می شود.

شاید از دور برای بعضی این جایگاه آسان باشد و با خود بگویند من هم میتوانم مرزبان شوم و کاری ندارد ،مانند خود من که وقتی سفر اولم تمام شد فکر می کردم میتوانم از عهده مرزبانی بربیایم ولی با گذر زمان با خدمت های متفاوتی که برعهده ام گذاشته شد متوجه شدم که این جایگاه بسیار سخت و مسئولیت بالایی دارد.

در زمان ورود به کنگره تمام تلاشم درمان بود و بعد بروم دنبال زندگیم و فکر می کردم مشکل من فقط اعتیادم بوده است و به مرور فهمیدم که ضعفهایی دارم که باید اصلاح شود و با کنگره انس گرفتم و ماندگار شدم تا خود سازی کنم و تبدیل به فرد مفیدی شوم.در کنگره متوجه شدم اول باید خودم را دوست داشته باشم بعد بتوانم دیگران را دوست بدارم ،پس با خدمتهای کوچک مثل چای درست کردن ،شستن استکان ،جارو زدن تا دبیری و نگهبانی و مدت کوتاهی ورزشبانی و مدت 3 سال در نشریات ،در خدمت عزیزان بودم .در تمام این مدت هیچ لذتی برایم بالاتر از خدمت به خلق خداوند نبود.

حال خوش امروز را مدیون کنگره و خدمت در آن هستم و چقدر عالی است که خدمت ها در این سیستم چرخشی  است، در گذشته انسانهای خدمتگذاری بودند و در آینده نیز افرادی وارد خواهند شد که در حفظ و نگهداری کنگره دست یاری بدهند و در رهایی و احیاء انسان ها تلاش نمایند.

من به دلیل اینکه محبت و عشقی که دریافت کرده ام ،جبران نمایم همیشه در خدمتگذاری آماده هستم .وقتی در نشریات بودم آروز داشتم خدمت بعدیم مرزبانی باشد ،حتی کاندید هم شدم ولی اذنش نبود ولی ناامید نشدم ودر سال 95 توانستم به آرزوی چندین ساله ام برسم .

درست است که خدمت مرزبانی سنگین و پرمسئولیت است ولی اگر پتانسیل آن را داشته باشی برایت سرشار از آموزش و شیرین خواهد بود و آنقدر قوی می شوی که از عهده مشکلاتی که قبلا قادر به حل آنها نبودی ،برمی آیی .در این مدت که مرزبانم با رعایت قوانین ،سعی در برقراری نظم و آرامش دارم و در این راستا ابتدا باید خودم مجری قانون باشم و آموزش ها را روی خودم پیاده کنم در غیر اینصورت برای دیگران تاثیری نخواهم داشت.

مرزبان باید قادر آنقدر آگاهی و دانایی و قدرت داشته باشد که در مواقع لازم بدون تنش و بهم ریختگی مسائل را حل کند و از حال خوشی که دارد ،دیگران هم بهره مند شوند و در مسیر درمان بتوانند قدمهای استوار و محکمی بردارند.

امیدوارم روزی برسد که تمام عزیزان مصرف کننده به این مکان امن و مقدس راه پیدا کنند و از ظلمت به روشنایی و حال خوش برسند. به امید آن روز 

نویسنده :خانم زری مسافر؛مرزبان خانم های مسافر 

تایپ و ویرایش:فاطمه همسفر