آرامش بعد از طوفان بسیار لذتبخش است، اما! دوباره تکرار میشود، دوباره به آرامشخواهید رسید!؟
صراط مستقیم ما را به جایگاه اصلی خودمان هدایت مینماید، اما اگر در بین راه با وسوسههای شیطانی برخورد بنماییم، خوب و بد را تشخیص ندهیم، این از قوهی تعقل و تفکر ماست؛ به سرنوشت تقدیر و یا شانس ارتباطی ندارد.
در روز الست، خداوند اختیار را به انسان داده و دو راه را هم نشان داد، راه تاریکی و روشنایی، کژی و راستی و گفت: هرکدام چه راهی است و به کجا ختم میشود. حق انتخاب داری، اما راه مستقیم هم سخت و هم سهل است، راهی ست طولانی و طویل، نیاز به تفکر سالم و تعقل دارد؛ عقل را هم بهعنوان راهنمای درون و راهنمای بیرون و که انبیاء و بزرگان ما هستند؛ و راه کژی نیاز به تفکر و زحمت ندارد. اختیار نفسانی است و سریع انسان را به مقصد میرساند که آخرش به تباهی، نیستی و جهنم ختم میشود و هم چنان ادامه دارد ...
انسان باید پردازش و بررسی گردد و بداند ایراد خود را گردن بگیرد و به گردن سرنوشت، دیگران یا خداوند نی اندازد. مثلث سرنوشت، تقدیر، فرمان الهی همانی را میخواهد که درراه مستقیم راهت را پیدا کنی و به آن وصل شوی، بهطور مثال: افرادی که در کنگره هستند، خواست آنها در ابتدا مصرف تفننی مواد بود، بعد از مدتی معتاد شدند؛ و راه کنگره را پیدا کردند و خواست در آنها ایجاد شد و بهاشتباه خود پی بردند.
بنابراین مقصد ما همانجایی خواهد بود که فرمان الهی است، اما اگر مبدأ ما درست باشد! مقصد ما که انتهای دایره است، راه درست و رسیدن به درجات بالاست. گاهی اوقات افرادی هستند که راه درست را طی میکنند و مشکلاتی برای آنها پیش میآید، در این حالت انسان نباید بترسد، اگر ناکامی به سراغ شما آمد، انگار غم دلهایمان میبارد و با باران آرام و دلنشین میشود. وقتی غنچههای نیمهباز شروع به بار شدن میکنند، فضای باغچه خانهمان را به زیبایی میسرایند.
همه الهام گرفته از زیباییهایی که خلقت برایمان هدیه کردهاند و چه زیباست شهر وجودیمان اینچنین باشد.
چنین تصوری در ذهنم مرا به یاد دوران بچگی میاندازد؛ که یادش در ذهنم بهجامانده اما چه کوتاه بود! که در تاریکی جهل افتادم و شادیها را به کابوسهایی برایم تبدیل کرد! که زود مسافرم در اعتیاد خود غرق شد و من همهچیز را فراموش کردم و در تاریکی اعتیاد و ناامیدی به سر میبردم و وقتی غرق در منیت بودم از ناباوری به باور و ممکن رسیدم؛ و دیگران و سرنوشت را مقصر ندانستم، خودم سرنوشتم را نوشتم و کنگره به من یاد داد که کوله بارم را خالی کنم، نقاب منیت و غرور را از چهرهام بردارم، حجاب سیاه خود را از تن درآورم و با نور کنگره آشنا شدم و جذب این مکان شدم و نور خورشید عالمتاب را به تن خستهام جذب کنم.
با آموزشهای کنگره و تلاشهای منظم روزبهروز به عظمت این راه مقدس شدم و آهسته از جهالت رها گشتم و دانایی جایش را به جهلم داد و سپری قوی را فراهم کردم تا در مقابل مشکلات و نیروهای بازدارنده بتوانم مقاومت کنم و کنگره بستری را برایم فراهم کرد تا دوباره به یاد دوران کودکیم بیفتم و خاطرات آن را زنده کنم و دیگر شکوه و گلایه نداشته باشم؛ و امروز صفت گذشته را میتوانم تغییر دهم، چون اختیاردارم و یاد گرفتم که سعی کنم، راه مستقیم را پیدا نمایم و در آن مسیر حرکت کنم.
انسانی که دارای اختیار باشد، بعضیاوقات از نعمتها به آرامش میرسد؛ حتی ممکن است از لذت به ذلت و تباهی کشیده شود.
حضرت علی (ع) میفرماید: چقدر بین دو عمل فاصله است، یکی عملی که لذتش میرود و عاقبت بدش باقی میماند و دیگر عملی که سختی آن میرود و پاداشش میماند. برای به دست آمدن هر لذتی، باید طعم ذلت را بچشی.
علم کنگره هیچ حدومرزی وجود ندارد و تا در خشکی و کویر نباشی به بحر اقیانوس نمیرسی. باید حرکت کرد و ایمان خود را قوی و تا به معرفت نرسی هرگز به علم و حقیقت نخواهی رسید. زمینی که دررویش راه میروی وزندگی میکنی به بلندای آسمان بیانتهاست. بنگر و حرکت کن تا مانعهایی که سر راه خودداری باقدرتی که در درون داری، متلاشی و نابود کنی؛ بنگر، تماشا کن مخلوقات و زیبایی خلقت را، هر آنچه در هستی میبینی در درونت نهادهام، بررسی کن و لذت ببر.
آنکه به تو دست داده، انگشت هم داده که بنویسی و به وجد بیایی تا هر چیزی سر جای خودش قرار گیرد؛ پا داد راه رفتن را بیاموزی که بدانی بدون حرکت همهچیز سرنگون خواهد شد. باعقل و حرکت میتوانی به قلههای وسیعی برسی
اما! ای عزیز، آیا برای این نعمتها که در اختیارداری آیا سپاس گذار هستی؟ آیا تعظیم میکنی بر جسمت که جان را بخشید؟ خوشی و ناخوشی را بشناسی، قدر خودت را بدان ای انسان! از جهل بیرون بیا و بدان صفت گذشته در انسان صادق نیست، خودت را تغییر بده. اعتیاد آخر دنیا نیست، رنج و عذاب همیشگی نیست، انسانی که به آگاهی و دانایی برسد، چنین فکر نمیکند. قطعاً میداند که صلح و آرامش وجود دارد. راه درست و حق و حقیقت ابزاری است برای درست زیستن، برای زیاد کردن نیروهای الهی و ارزشمند؛ اما نتایج درخشان باید، تأنی و بردباری و صبر را تجربه کرد و در صبر هم بیصبری نکرد.
سرنوشت را خودمان میسازیم و خراب میکنیم و دوباره آیا میشود؟ خودمان دفتر سرنوشت را ورق زدیم و نوشتیم باید به برزخ میرفتیم تا امروز بهشت را که همان کنگره است، تجربه کنیم و نکبتهای زندگیمان یک نعمت و رحمت بود که خداوند شامل ما شد و راه را به همه ما نشان داد؛ اما امروز میبینیم چه سرنوشت خوبی برایم رقمزده شده که کنگره را پیدا کردم؛ آرامآرام صدای دلانگیز شکستن باورهای غلط را میشنوم، لذت میبرم. امروز به حقیقت درون و بیرون خودم میرسم که چه آسیبهایی را به جسم خودم زدم و راه صعبالعبور بود؛ اما امروز ابزار دارم و دیگر در مقابل سختیها و اعتیاد قد علم میکنم. همه ما انسانها میتوانیم از سد رنجها و سختیها عبور کنیم به شجاعت، ایمان و نور برسیم و این کار مستدام است با صبر و آموزش و فرآیند زمان و انسان میتواند با جریان زندگی هم سو باشد. زندگی از انسان چیزی را میخواهد که میتوانید انجام دهید، اگر با خواست خود و فرمان الهی باشد، حکمتها را بدانیم، قطعاً به خیز میانجامد.
انسان باید ظرف آن را به وجود بیاورد و خواست خود را هرچقدر ظرف وجودیمان بزرگتر باشد، ظرفیتمان هم بیشتر و تواناییهایمان قویتر خواهد شد. با توکل به خداوند و تلاش مکرر کارهایی را انجام داده شود که به صلاح زندگیمان و خداوند باشد. هر چه بیشتر در مسیر ارزشها حرکت کنی، خواستهها زیباتر و بادوامتر خواهد شد. هر چه را ببخشی کائنات هم میبخشد و این نشانههای پروردگار است؛ زیرا راضی هستیم به رضای خدا و تسلیم میشویم. در مقابل طوفانهای زندگی و رسیدن به آرامش بعد از طوفان هم به صلح و آسایش میرسی، اما دوباره ممکن است تکرار گردد ... ناامید نباشید
نویسنده: همسفر صدیقه آتشبار
نگارنده: همسفر هانیه
- تعداد بازدید از این مطلب :
3071