با حرکت راه نمایان میشود، در سکون ماندن هیچ چیزی به وجود نمیآید، جمله ایی که از وادی هشتم از کتاب چهارده وادی چند ماه بعد از ورودم به کنگره 60 مدام در ذهنم تکرار میشد، تکراری نه آزار دهنده بلکه بسیار تأثیرگذار.
همانگونه که استاد بزرگمان فرمودند که ما چه دانسته و یا ندانسته به جسم و روان خودمان تخریبهایی را وارد نمودهایم، بایستی در وهله اول خودمان را ببخشیم و برای جبران خساراتی که وارد نمودهایم قدم پیش بگذاریم وقتی توانستیم خود را بازسازی کنیم آنوقت میتوانیم به جبران خسارات وارده به دیگران اقدام نمائیام.
سالها دوری از تحصیل و آموزش و انتخاب کردن گوشهنشینی در خانه برایم به عادت تبدیل شده بود، تنها سرگرمی و گذران روز و شبم تلویزیون شده بود و بس، این بیارتباطی من با دنیای بیرون باعث شده بود گیر دادن به مسافرم بیشتر و بیشتر شود، در واقع وقتی انسان از آموزش صحیح و کاربردی خالی باشد دچار مشکل شده و روز به روز حسهایش آلودهتر و تبدیل به چشمه ایی خشک میشود، هر دو از این موقعیت اذیت میشدیم اما کسی که این وسط دود غلیظتری در چشمش میرفت من بودم.
پیدا کردن مسیر کنگره 60 شاید در اول به درمان و رهایی از دام اعتیاد و رسیدن به تعادل در مسافرم منجر شد اما برای من به عنوان یک همسفر ارمغانهای بسیار زیادی داشت، درون تخریب شده و عاری از هیچ شادی و سر زندگی را در من زنده و جاری گردانید، شاید در گذشته ظاهر خود را حفظ میکردم اما درونی پر از آشوب داشتم، از زمانی در بند آموزش هستم آزادم.
یکی از چیزهایی که کنگره 60 به من آموزش می دهد این است که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، وقتی انسان قدرت بزرگی مانند تفکر دارد باید از آن بهره کافی را ببرد و همواره برای پیش بردن اهدافش و یافتن مسیر درست از آن استفاده کند.
هدف کنگره به یک نقطه یا مقوله خواص منتهی نمیشود و اهداف گستردهای را مد نظر دارد از جمله آنها، کار، تحصیل و قدرت مثلث کاملی است که هر ضلع آن اهمیت ویژهای دارد، بالا رفتن سطح علم و دانایی کسی که در مسیر درمان قرار میگیرد خیلی حائز اهمیت است.
وقتی شخص به درجه ایی از دانایی و آموزش صحیح برسد میتواند بد را از خوب تفکیک کند و نقطهی سفیدی که در دل سیاهی وجودش قرار گرفته است را تقویت کند و آن را افزایش دهد.
کاری که کنگره با فرد آموزش پذیر میکند منیت و خمری که باعث کشیده شدن پرده ایی بر روی خوبیهایش شده است را کنار میزند و دیدهاش را به روی حقایق باز میکند و وقتی شخص به تعادل لازم رسید به دنبال کار و آموزشهای بیشتر خواهد رفت.
همهچیز در هستی اگر زشت است یا زیبا بر میگردد به نوع دید و نگاه من که چقدر از نیرو و توانایی قدرت مطلق آگاهی و دانش دارم، قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد ولی نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن مهم است.
ضلع مثلث کار و تحصیل با قدرت و توانایی کامل میشود و برای طی کردن و رسیدن به هر کدام از این اضلاع که مانند یک نردبان هستند اگر دستها را در جیب کرد نمیشود از آن بالا رفت، برای رسیدن به مقصد اصلی ملزم تلاش و کسب توانایی لازم هستیم.
در نوشته جلودار واقعی میخوانیم، محمد رسولالله هر چه داشت را بخشید و به هیچ رسید اما وحی آمد که در قبال چیزهایی که بخشیده ایی باید جایگزینهای ارزشمندتری دریافت کنی، ثروتمند واقعی کسی است که خیلی سریع دنبال اندوختههای بزرگ نباشد، بلکه از کم شروع کند تا به بالا و بالاتر برسد.
کار ، تحصیل و قدرت
معصومه همسفر کریم
ویرایش و ثبت مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
2191