چندین سال قبل از ورودم به کنگره 60، به خاطر تخریبهای مسافرم که از مصرف مواد مخدر داشت و به این دلیل که کمترین آسیب از تخریبهای مسافرم به من وارد شود و دیگر اینکه در امور مسافرم کمتر دخالت کنم و در اجتماع نیز حضور فعالانهای داشته باشم، با پیشنهاد یکی از دوستانم که دریکی از فرهنگسراها، مشاور فرهنگی و حقوقی بود، مشغول فعالیت در کاری شدم؛ البته با توجه به اینکه به وظایف خانهداری و تربیت فرزندانم لطمهای وارد نشود.
بعد از سپری شدن چند سال تصمیم گرفتم برای بالا رفتن آگاهی و دانشم برای ادامهی تحصیل وارد دانشگاه شوم تا شاید با این کار یکراه نجات از اعتیاد و رهایی مسافرم پیدا کنم.
در حین ورودم به دانشگاه، مسافرم با پیشنهاد یکی از اقوام برای ترک اعتیاد به یکی از کمپهای ترک اعتیاد رفت ولی ناموفق شد. پس از ناموفق بودن در این ترک، خوشبختانه ما وارد کنگره شدیم. البته در ابتدای کار به خاطر تحصیل در دانشگاه و کار و خانهداری و چون آشنایی دقیق با آموزشهای ناب کنگره را نداشتم، بسیار کمرنگ و شاید در ماه یک الی دو بار آنهم در ساعت آخر در کنگره حضور داشتم. اما با بینتیجه ماندن سفر مسافرم، تصمیم گرفتم با توکل به خداوند، با حضوری فعالتر و پررنگتر در کنگره، همسفر خوبی برای مسافرم باشم.
من با قرار گرفتن در لژیون و با راهنماییهای راهنمای عزیزم در قسمت دروس جهانبینی (تفکر، تجربه و آموزش) یعنی مثلث دانایی خودم را بالا بردم و نگرشم نسبت به دنیا و جهان هستی و کل آفرینش عوض شد و تغییرات اساسی پیدا کرد.
می توانم قاطعانه بگویم که در هیچ دانشگاهی این آموزشها وجود ندارند. در این مکان مقدس راهنمایان ما، استادانی هستند که بیهیچ چشمداشتی با قبول کلی بار مسئولیت مادی برای خودشان و صرف وقت رایگان به ما رهجوها، درس زندگی و طرز تفکر صحیح را میدهند که ما با این آموزشها میتوانیم از کار و تحصیل که کسب کرده و یا کسب میکنیم به قدرت برسیم.
من همسفر باید با یادگیری آموزشها در درجهی اول برای بهتر شدن حال خودم که در این صورت هم میتوانم بهطور واقعی بال پروازی برای مسافرم باشم و با کاربردی کردن این آموزشها میتوانم زندگی سرشار از آرامش داشته باشم. چون مطمئناً آموزش و تحصیلات درست و کاربردی کردن آنها ما را به سمت تعادل و آرامش میبرد.
همهچیز زندگی کردن، کار کردن و پول درآوردن نیست؛ اگر ما به یک ثروت عظیم دست پیدا کنیم و اگر هم ثروتمند باشیم ولی علم و آگاهی نداشته باشیم، از فقیرترین افراد هم فقیرتر هستیم. شاید تحصیل برای انسان، دانایی نیاورد ولی آگاهی میآورد و توانایی او را افزایش میدهد و انسانی که تحصیل میکند، مسائل را تجزیهوتحلیل میکند و میتواند پیشبینی کند و بهترین را در زندگی برگزیند. البته لازم به ذکر است که تحصیل منحصر به سواد آکادمیک نیست و کسب هر چه که باعث بالا رفتن سطح دانایی شود، تحصیل محسوب میگردد.
وقتی کار و تحصیل را در جهت درست پیش ببریم بهخودیخود باعث قدرت میشود؛ چراکه وقتی پایههای مالی خود را محکم میکنیم و پسانداز مینماییم، قدرت این را پیدا میکنیم که مشکلات مالی خود را حل نماییم.
قانون قدرت میگوید: همواره قویترینها، بقاء دارند و کسانی که ضعیف بمانند همواره محکومبه فنا هستند. رکود بر هیچ موجودی جایز نیست؛ زیرا در هستی، هرکسی وظیفهای دارد و همهی موجودات در این هستی کار میکنند تا هستی به این شکل که هست موجود باشد. قدرت در مثلث (کار و تحصیل و قدرت) جایگاهش با جایگاه تفکر در مثلث دانایی یکسان است.
باید تلاش کنیم که صفات خداوند را، حتی به میزان کم در خود ایجاد نماییم؛ اگر خداوند دانا و توانا و مهربان و رحیم و کریم است، ما هم میتوانیم صفات خداوند را در خود پرورش دهیم و این کاری است که ما باید در طول سفر، دورهاش را ببینیم.
امیدوارم که همگی بتوانیم درزمینهٔ ی کاری و تحصیل و توانایی (قدرت) به درجهی لازم برسیم.
نویسنده: همسفر مریم
تهیه گزارش: همسفر طاهره
- تعداد بازدید از این مطلب :
2145