سومینجلسه از دور دوازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی و نگهبانی آقای مهندس دژاکام و دبیری آقای دکتر مجید با دستور جلسه "شیشه و تخریب های آن " در تاریخ 1396/04/09 رأس ساعت 8 صبح در پارک طالقانی آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
جناب مهندس
یکی از کارهای مهمی که ما در کنگره 60 انجام میدهیم این است که هر مسئلهای را حتی اگر از این دیدگاه خودمان بد، هم باشد، تبدیل به فرصت میکنیم. یکی از مسائلی که برای ما فرصت بسیار مناسبی بود، همین ماه مبارک رمضان بود، نه اینکه بگوییم ازنظر ما ماه مبارک رمضان بد است، از دیدگاه و نظر یک مصرفکننده چیز خوبی نیست، چون نه میتواند سیگار بکشد، نه میتواند مواد مصرف کند و نه میتواند چیزی بخورد به همین خاطر کار بسیار سختی است. بعضی از افراد که اعتقادی به خداوند ندارند، روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان را کار بیهودهای میدانند، حتی بعضی از افراد معتقدند که روزه به بدن و جسم انسان ضرر هم میزند.
در تمامی ادارهجات و کارخانه جات ماه مبارک رمضان مسئله سختی است، چون افراد نمیتوانند آب یا غذا بخورند، نمیتوانند سیگار بکشند، برای خوردن یک لیوان آب مجبور هستند، از شیر دستشویی آب بخورند یا زیرزیرکی خوراکی میخورند و افرادی راپُرت آنها را میدهند که این افراد روزه نگرفتند و کلی مکافات دارند.
در کنگره 60 متد DST از ماه مبارک رمضان گرفتهشده است و ما ماه مبارک رمضان را تبدیل فرصت کردیم؛ یعنی در اینیک ماه در کنگره 60 جشن به معنی واقعی است. در تمامروزهایی که جلسه داریم در کنگره 60 افطاری را به تمام گروهها در تمام شهرستانها رایگان میدهیم، حتی در شهرستانهایی که فقط یک لژیون دارند. در ماه مبارک رمضان همهی اعضاء مشغول کار هستند؛ یک سری غذا میپزند، یک سری غذا را تقسیم میکنند، یک سری ظرفها را میشویند، یک سری دورهم مینشیند و غذا میخورند، یکی چای میدهد، یکی میوه میدهد؛ یعنی همه در حال کار کردن و لذت بردن و انرژی گرفتن هستند.
روز اول خود من شروع کردم به پختن غذا و به بچههای دیگر هم سرایت کرد، در تمام شعبات کنگره 60 همهی خوراکیها و غذاها را خود بچهها طبخ میکنند. در بین ما هستند افرادی که ممکن است، در طول ماه اصلاً غذا نخورند ولی در ماه مبارک رمضان همه غذا میخورند. پول غذا را چه کسی میدهد؟ خود بچهها میدهند. در بعضی شعب قبض و سند و مدرک داریم و هرروز یکی از راهنماها که لژیون خدمتگزار است، پشت میز مینشست و هرکسی که میخواست کمک کند، پولی پرداخت میکرد.
اگر شعبه آکادمی را در نظر بگیریم، روزهای شنبه تا پنجشنبه که جلسه داشتیم همه روزها را افطاری دادیم و در آخر ماه رمضان چهلودو میلیون تومان هم اضافه آوردیم؛ یعنی ماه رمضان باعث شد، ما سی روز افطاری بدهیم، بچهها به هم نزدیک باشند، سرشان گرم باشد، در آخر هم در آکادمی چهلودو میلیون پول اضافه بیاوریم. بچهها گفتند: شعبه ارتش چهل میلیون تومان پول اضافه آورده، فلان شعبه هفت میلیون تومان، ده میلیون تومان، پانزده میلیون تومان پول اضافه آورده. ماه مبارک رمضان که ازنظر بعضی از افراد مسئله سخت و مشقت آوری است، در کنگره 60 تبدیل به فرصت شد و من مطمئن هستم در پایان ماه مبارک پولهایی که بچهها اضافه آوردند، اگر برآورد کنیم ممکن است بالای پانصد، ششصد میلیون تومان از این ماه عایدی کسب کرده باشیم. هر گروه هم میتواند از پولی که کسب کرده، حدود بیست در صد آن را وسایل آشپزخانه خریداری کند، گرفتن وسایل آشپزخانه بهصورت قرضی در کنگره ممنوع است، باید حتماً وسایل را خریداری کنند.
یکی از موفقیتهای کنگره این است که همیشه هرجایی که مشکلی وجود دارد، آن مشکل را مشکل نمیبیند، بلکه مشکل را فرصت میبینید. در کنگره 60 گفتیم: روزه را روزه درصدی بگیرند. کسانی که میتوانند، روزه صد در صد بگیرند و کسانی که نمیتوانند، روزه درصدی بگیرند. بعضی از افراد مثل مصرفکنندهها از ظهر روزه میگیرند، افرادی که ناراحتی کلیوی دارند، میتوانند روزهبگیرند اما آب بخورند یا روزهبگیرند و دارویشان را هم بخورند. من شیخ روزه نگیرها هستم، من کاری به افرادی که روزه استاندارد میگیرند، ندارم. من به افرادی که اصلاً روزه نمیگیرند، میگویم: لااقل روزه درصدی بگیرند با گرفتن روزه درصدی هیچ مشکلی هم برای آنها به وجود نیامد. در کنگره 60 محلی برای کشیدن سیگار این افراد بود و کسی با آنها کار نداشت، این قضیه ذرهذره جا افتاد که الآن روزه کامل میگیرند.
ما در کنگره همهچیز را تبدیل به فرصت میکنیم و سعی میکنیم از آن بهترین بهره را بگیریم. فقط با دید متعصبانه شروع به جنگیدن یا حفظ کردن آن نمیکنیم، بین رنگ سیاهوسفید هزاران رنگ وجود دارد، ما نمیتوانم، بگوییم: سیاه یا سفید. میگوییم: بین سفیدی تا سیاهی هزاران رنگ قشنگ وجود دارد.
مسئله بعدی دستور جلسه شیشه است که هنوز هم شیشه از دیدگاه علما غیرقابل درمان است حتی رئیس نایدا از انستیتو سوءمصرف مواد مخدر تحقیقاتی امریکا دریکی از مقالاتش نوشته بود که من دعا میکنم که در ده سال آینده (مقاله برای یک سال و نیم، دو سال پیش بود) ما دارویی را پیدا کنیم که بتوانیم شیشه و کوکائین را درمان کنیم ولی ما ده سال است که شیشه را به نحو مطلوب در کنگره 60 درمان میکنیم؛ یعنی اگر بعضیاوقات در مرحله توهم (اسکیزوفرنی) مراحل خیلی بالای داشته باشد تا 90 درصد ما در کنگره 60 درمان میکنیم، ممکن است در بعضی شرایط نادر ادامه پیدا کند که در طول زمان یا با سفر مجدد ممکن است حل شود؛ بنابراین اینطور نیست که بگوییم: در کنگره 60 شیشه قابلدرمان نیست. الآن در سطح جهانی هیچ اعتیادی درمان ندارند ولی شیشه بهصورت برجسته درمان ندارد.
اعتقاد ما که ازنظر عقلی و علمی درست است، این است که هر نوع اعتیاد ریشه جسمی، روانی و تفکری دارد و خیلی جالب است که بعضی از متخصصان میگویند: شیشه اثرات روانی دارد ولی اثرات جسمی ندارد. اصلاً نمیشود هیچ ماده مخدری اثرات جسمی نداشته باشد، هر نوع ماده مخدری تخریب جسمی به همراه دارد. از مسائلی بسیار بارز و مهم اعتیاد تخریب در مرحله جسم است ولی تخریب را بهعنوان اسهال نگاه میکردند؛ مثلاً قدیم اگر فردی مصرفکننده تریاک بود، اگر تریاک مصرف نمیکرد، اسهال میگرفت. مشکلات جسمی را در از بین بردن اسهال یا استخواندرد یا عرق کردن یا عطسه کردن؛ یعنی علائم آشکار میدیدند که علائم جسمی بیماری اعتیاد در همین موارد است. اگر فردی تریاک یا هروئین را ترک میکرد، اسهال میگرفت ولی اگر شیشه یا حشیش را ترک میکرد، اسهال نمیگرفت، چون اسهال نمیگرفت، میگفتند: تخریب جسمی ندارد، اثرات روانی دارد.
هر نوع بیماری روانی ریشه آن مستقیماً در جسم و تفکراست، اگر کسی اسکیزوفرنی میشود، دوپامین او بالا رفته است، اگر کسی افسرده میشود، سروتونین او پایین آمده است. هر نوع بیماری ازنظر روحی و روانی اختلالاتی در بالانس ناقلهای عصبی و نوروترانسمیترها است. در شیشه عدم تعادل و بالانس دوپامین یا هزاران مادهای است که ما نمیدانیم، پس در شیشه ریشه و پایه اختلالات فیزیکی، تفکری، روانی و جسمی وجود دارد، ما هیچ مادهای نداریم که اختلالات جسمی نداشته باشد. یک سری از اختلالات جسمی را ما میبینیم، یک سری از اختلالات جسمی را نمیبینیم، چون پنهان است و نمیتوانیم اندازهگیری کنیم، چون اندازهگیری سخت و دشوار است؛ مثلاً نمیتوانیم دینورفین فرد را اندازه بگیریم که بالا است یا پایین. امیدوارم یک روزی گیتهایی مشخص شود که ما بتوانیم سروتونین، دوپامین، اندورفین، انکفالین، آدرنالین و استیل کولین را اندازهگیری کنیم، اگر توانستیم اندازهگیری کنیم، آن موقع میفهمیم فردی که معتاد است، چطوری قند او که باید 150 باشد 400 میشود یا فشار یا ضربان که باید اینقدر باشد، نگاه میکنیم، میبینیم دینورفین او تنظیم نیست، اگر اختلال جنسی دارد، میبینیم هورمونهای او اختلال دارد.
بنابراین ما فرضیه اول را گرفتیم که قسمت فیزیک و جسم برای ما بسیار مهم است، دیدگاه ما در کنگره 60 این است که مجموعه ناقلهای عصبی، هورمونها، غدد درونریز و برون زیر را سیستم ایکس میگوییم و اگر فردی مواد مخدر و الکل را از بیرون وارد بدن کند از تعادل خارج میشود و ما میخواهیم او را به تعادل برسانیم. به ما میگویند: شیشه اَنفتامین است، شما چطور میخواهید با نارکوتین آن را درست کنید؟ اول از آن حتماً که نباید یک خانواده باشند، شما فرض کنید سیانور سم است، اگر خواستیم آن را درست کنیم که نباید با سیانور آن را درست کرد، گرچه با سیانور در یک شرایطی میشود واکسن درست کرد ولی فردی که سیانور خورده از خانواده سیانور که به او نمیدهیم. فردی که تریاک خورده و مسموم شده ما به او آبلیمو میدهیم؛ بنابراین برای درمان نباید بگوییم: چون شیشه از خانواده اَنفتامین ها است، پس باید حتماً از خانواده اَنفتامین ها باشد، میتواند از خانواده دیگری باشد. بالاترین مرحله خانواده اَنفتامین ها دوپامین است، شیشه دوپامین را یازده برابر بالا میبرد؛ یعنی هزار و صد در صد، خوب تریاک هم دوپامین دارد، سیگار و کوکائین و حشیش هم دوپامین را بالا میبرد ولی تریاک و حشیش و غیره دوپامین را چهار برابر میکند.
ما در کنگره 60 به جسم بهعنوان یک سیستم، ماشین، کارخانه و ساختمان نگاه میکنیم، میگوییم: ترمیم ساختمان انواع و اقسام مصالح را میخواهد. جسم از خاک تشکیلشده است، در خاک چه چیزهایی وجود دارد؟ پتاسیم، کلسیم، سدیم، فسفر، منیزیوم وجود دارد که در جسم هم وجود دارد، برای ترمیم کردن هم همین مصالح موردنیاز است. یکسری مصالح را جسم برای ترمیم و بازسازی خودش از بیرون میگیرد، دست من دست یک سال پیش نیست، چون مرتب در حال بازسازی است و به مواد اولیه نیاز دارد. هر یک از مواد اولیه کم شود، یک نوع بیماری بروز پیدا میکند، اگر کلسیم جسم من کم بیاید، پوکی استخوان میگیرم. آهن کم بیاید، کمخونی میگیرم. یک سری مواد هم هست که جسم از طریق گیاه و حیوان میگیرد. یک سری از مواد هم هست که در طبیعت نیست و جسم باید خودش بسازد. ما در طبیعت دوپامین، دینورفین، آدرنالین نداریم، باید خود جسم بسازد ولی جسم دچار کمبود و اختلال است به همین دلیل ما شربت تریاک و OT را برای درمان شیشه استفاده میکنیم که بین 25 تا 50 آلکالوئید دارد که مجموعه آلکالوئیدها برای ساختوساز سیستم ایکس کاملاً مفید واقع میشود؛ یعنی از مرفین، کدئین، نارکوتین، نارسئین، پاپاورین، پروتوپین.
تریاک مجموعهای است که نهتنها برای ساختوساز سیستم عصبی بسیار مؤثر است؛ بلکه برای از بین بردن بسیاری از بیماریها مثل MS، کولیت السراتیو، آلزایمر و پارکینسون بسیار مؤثر است و آنها را بازسازی میکند. نکته بسیار مهم این است که فقط موضوع درمان نیست، ما میگویم OT درمان میکند، OT باید در دست متخصص باشد و بداند که چطور باید از آن استفاده کند، اگر همینطور OT را مورداستفاده قرار دهیم، ممکن است تخریب وحشتناکی ایجاد کند، کما اینکه در قسمت متادون چنین تخریبی را به وجود آوردیم. میزان مصرف متادونی که مورداستفاده قرار میگیرد خیلی بالا است. در بعضی از قسمتها به 50 سیسی، 60 سیسی، 150 سیسی حتی من 400 سیسی را هم دیدم؛ بنابراین ما برای درمان شیشه میتوانم از OT استفاده کنیم، مشروط بر اینکه اندازه آن را بدانیم. در درمان شیشه 0/2 سیسی OT استفاده میکنیم، بعد میرویم روی 0/3 سیسی، هفته اول 0/3 سیسی میدهیم (دِیلی)، هفته دوم (بیدی) 0/3 صبح، 0/3 شب، هفته سوم (TDS) میشود، 0/3 صبح، 0/3 ظهر، 0/3 شب، شش صبح، دو بعدازظهر، ده شب. وعده صبح را باید ساعت 5 یا 6 یا 7 صبح بخورد بافاصله زمانی هشت ساعت، بعد 21 روز نگه میداریم، بعد از 21 روز میشود 0/5 سیسی و حداکثر تا 4/5 یا 6 سیسی بالا میرود و آنجا توقف میکند و برمیگردد با این کار کاملاً اثرات شیشه از بین میرود و چون کمبودهای جسم راه میافتد و جسم خودش، خودش را میسازد، وسوسه از بین میرود.
در کنگره 60 چیزی بهعنوان وسوسه را نمیپذیریم، ما در کنگره 60 معتقد هستیم، چیزی که در مقوله اعتیاد همه به آن وسوسه میگویند، از دیدگاه کنگره نیاز است، وسوسه نیست، چون شخص تریاک مصرف میکرده، الآن که دیگر تریاک مصرف نمیکند، قادر به انجام مسائل زناشویی نیست، اگر این شخص تریاک مصرف کرد، میخواهد رفع نیاز کند، میخواهد مشکل خودش را حل کند، این وسوسه نیست. شخص هروئین مصرف میکرد، الآن که مصرف نمیکند، نمیتواند از عهده انجام کاری بربیاید، میرود مواد مصرف میکند و کارهایش را انجام میدهد، این میشود نیاز یعنی شبه افیونی او از دیدگاه ما کمبود دارد. وسوسه برای کارهای رفتاری است، برای کارهای فیزیولوژی نیست. کششی که یک معتاد به سمت مواد دارد، در اثر کمبود سیستمها و کمبود نیاز بدنش است، به همین دلیل مواد مصرف میکند. در کنگره 60 با متد DST در بین درمان شدگان چیزی به اسم وسوسه نداریم، چون بدن او پر است و نیازی ندارد. مثل تئوری آقای پاولوف، تئوری پاولوف زمانی صادق است که شخص گرسنه باشد، اگر سگ پاولوف گرسنه باشد و شما زنگ را بزنید، معده او شروع به ترشح اسید میکند ولی اگر قبل از موعد مقرر شما به او استخوان بدهید و شکم او سیر باشد، اگر شما زنگ را بزنید از جایش تکان نمیخورد و معدهاش اسید ترشح نمیکند، چون سیر است و احتیاجی به غذا ندارد. معتاد هم همینطوراست، وقتی بدنش نیاز داشته باشد، اگر مواد مخدر یا سیخ ببیند، وسوسه میشود ولی اگر بدنش پر باشد و نیاز نداشته باشد، تأثیری در او ندارد.
هجدهم تیر تیم کشتی کنگره 60 برای مسابقه با تیمهای آذربایجان، تاجیکستان و ازبکستان به ارمنستان میرود، آقای دکتر حاج رسولی هم همراه آنها میرود. تمام کشتی گیران ما مصرفکننده بودند و الآن خوب شدند. در آذرماه جام مسافر بینالمللی داریم که قهرمانان کشورهای خارجی و قهرمانان کشور هم میآیند و تیم کنگره با آنها مسابقه میدهد. اینها نمونه زنده هستند و چیزی به اسم وسوسه در بین بچههای کنگره 60 نیست.
پس برای درمان شیشه داروی مناسب شربت OT است، اگر در اندازه مناسب و دُز مناسب دارو را تجویز کنیم و شخص در زمان مناسب دارو را بخورد، قطعاً به نتیجه میرسیم. در کنار تمام این موارد باید مسائل ریکاوری هم باشد، چون خیلی مؤثر است با جهانبینی فکر او را تقویت کنیم، در ورزش فعالیت کند، خانواده هم باشد ولی غذای اصلی متد DST و داروی مناسب و دُز مناسب است. بقیه در حاشیه قرار میگیرند، هرچند بسیار مهم هستند ولی در قسمت دوم قرار میگیرند.
دکتر مسعود
همه جای دنیا میگویند: اعتیاد درمان ندارد و لبی که خورد به وافور، شسته میشه با کافور. من این سخنان نشأتگرفته از مسائل استعماری و قدیمی میدانم که میخواهد بگوید: چیزی به نام اعتیاد ترک دارد ولی درمان ندارد. شما میتوانید بیست بار به کمپ بروید و ترک کنید ولی دوباره براثر وسوسه دچار عود و برگشت به اعتیاد میشوید.
در ستاد به من مسئولیت غیر اداری در مورد انجیوها داده بودند، آقای مهندس در مصاحبهای فرمودند: من هشدار میدهم که یک سونامی درراه است (این جریان در سال 84 و اوایل شیوع شیشه بود) که جناب مهندس فرمودند: سونامی شیشه درراه است. یکی از مسئولان گفته بود: در پنج سال آینده ما یکمیلیون شیشهای خواهیم داشت ولی آقای مهندس فرمودند: با این روشی که پیش میرویم ما در یک سال آینده نه در پنج سال آینده پنج میلیون دیوانه خواهیم داشت نهفقط شیشهای.
تا اسفند سال 1389 یعنی شش سال بعد از شیوع شیشه در ایران ازنظر قانونی شیشه جرم نبود، از اسفند 89 به بعد بهعنوان جرم شناخته شد. در آن زمان همه میشنیدیم که مادری دختر ششسالهاش را سر برید، پدری بچهاش را کشت، مردی در شهرکرد هزار و دویست گلوله به زن و بچه و همسایه شلیک کرد. آن موقع یاد حرف آقای مهندس افتادم که گفتند: ما در آینده نزدیک میلیونها دیوانه خواهیم داشت.
شیشه خیلی خطرناک بود و آدم فکر میکرد، این جامعه به کجا میرود و چه اتفاقی میافتد؟ چون شیشه بو ندارد و به سهولت در دسترس است، ازنظر قانونی هم هنوز جرمی ندارد، خیلی شدید اثر میگذارد و دوپامین را بالا میبرد و احساس لذت و بیپروایی به فرد میدهد. آن زمان من خیلی مطالعه کردم ولی چیز خاصی در مورد شیشه نبود، بیشتر بحث روی متاآمفتامین بود و اینکه این دارو یک داروی انتخابی برای بچههای بیشفعال است و اشاره خاص دیگری در مورد آن نشده بود که با چه مکانیزمی این توهم را به وجود میآورد. طی مطالعات بسیاری که انجام دادم به این نتیجه رسیدم که ریتالین (Ritalin) یا متیل فونتیک (Methyl phonetic) یا هر داروی مشابهی که از متاآمفتامین باشد، اگر شما به فردی بدهید که تمرکز او کم است، باعث افزایش تمرکزش خواهد شد. باکمال تأسف الآن هم در شبهای امتحان و کنکور ما شاهد مصرف زیاد این داروها بهوسیله دانش آموزان و دانشجویان هستیم که خیلی دردناک است و عوارض بسیاری در بردارد.
شیشه در ورزش هم شیوع پیدا کرد، میدانیم که شیشه باعث کاهش اشتها و لاغری و درعینحال آزادسازی انرژیهای نهفته درون سلول میشود و در اوجی که ورزش کنیم و خسته شویم، حداکثر 20 تا 25 درصد توانستیم از انرژیهای سلولی را مصرف کنیم و 85 درصد بقیه هم برای سیستم ایمنی و زنده ماندن، میماند ولی شیشه یا متاآمفتامین باعث میشود، این انرژیهای سلولی به مقدار بیشتری رها شوند، پس این افراد هم انرژیدارند، هم گرسنگی را تحمل میکنند و وزن کم میکنند، متأسفانه به همین دلیل در ورزش ما شیوع شیشه خیلی زیاد شد بنا بر آمار رسمی ستاد مبارزه با مواد مخدر از سال 86 تا سال 90 براثر مصرف قرصهای لاغری در میان زنان اعتیاد شیوع دو و نیم برابری داشت.
اما چرا شیشه باعث توهم شد؟ در طی مطالعات متوجه شدم که فردی که پراکنش ذهنی ندارد، نیازی به این دارو ندارد. افرادی این دارو را میخورند و به آن نیاز دارند که تمرکز ندارند؛ مثل بچههای بیشفعال اما فردی که نیاز به تمرکز ندارد و این دارو را میخورد، طبیعتاً تمرکز او بیشتر خواهد شد. در اصل این دارو برای افرادی است که تمرکز کافی ندارند، وقتی یک فرد عادی مصرف میکند تمرکز او را آنقدر بالا میبرد که تبدیل به توهم میشود. به نظر میرسید، این فاجعه غیرقابل درمان است ولی در کنگره 60 این اتفاق افتاد و افراد زیادی به درمان رسیدند. به نظر من اگر قرار بود یک نوبل را به واقعیتهای علمی میدادند، نه به باند و باندبازی. این مطلبی که گفته میشود، اعتیاد در دنیا درمان ندارد و یک بیماری مرموز، پیشرونده و کشنده است ولی امروز میبینیم که این بیماری درمانپذیر است، مخصوصاً افراد شیشهای که میگفتند: بههیچوجه برای این افراد نمیشود کاری کرد، امروز درمان دارد و به نظر من این شایستگی را دارد که به کسی که این روش را به وجود آورده جایزه نوبل داده شود.
دکتر رضا
گرچه رواج شیشه د ر ایران از دههی هشتاد شروع شد، منتهای مراتب شیوع شیشه و ورود آن به بازار از سالهای 1900 بود؛ یعنی تقریباً صد و هفده سال پیش. ابتدا بهصورت دارو در بعضی از موارد از شیشه استفاده میکردند که سریع کنار میرود در جنگ جهانی دوم هم موارد استفادهای داشته است.
چه شد که شیوع شیشه از دهه هشتاد در ایران بهشدت بالا رفت؟ شاید یکقسمتی ما غافلگیر شدیم و به افراد دلسوز هم که آمدند و کشتارهایی دادند، ما به آنها توجه نکردیم. شاید نزدیک به پنج، شش سال کسی که مصرفکننده شیشه بود، مجرم محسوب نمیشد، کسی که شیشه حمل میکرد، جرم محسوب نمیشد. بعضی از داروها مثل سودوافدرین (Pseudoephedrine) که مصرف طبی هم داشت طوری شد که استفاده از قرصهای سودواَفدرین و سوءاستفاده از آن در بعضی از آزمایشگاهها و داروخانهها و داروسازیها برای ساخت شیشه به کار رفت.
زمانی که پروتکل ماتریکس که برای درمانهای روانشناختی شیشه آمد، من در خدمت آقای مکری بودم، بعد هم در فیلد کلینیک آن را پیاده کردیم. نکتهای که وجود داشت این بود که فردی که مراجعه میکند، باید به او چیزی بدهیم که ازلحاظ جسمی
نیاز او تأمین شود و به وضعیت ثباتی برسد تا من جلساتی که نزدیک به چهلوپنج دقیقه است را پیاده کنم. علاوه بر روانشناسان خود ما هم بحثهای ماتریکس را پیاده میکردیم، مریض را بهزور به جلسه پانزدهم، شانزدهم میرساندیم و بعدازآن فرد
میرفت و شیشه مصرف میکرد. یک دوره هم برای بیماران ریتالین را گذاشتیم تا یکبُعدی که رساندیم، دیدیم وابسته ریتالین هم میشوند. یکی از تابوهایی (Taboo) که درستشده بود این بود که اگر فرد را روی داروی دیگر بگذارید،
این اعتیاد به یک مخدر است، درصورتیکه مادهای که خود فرد استفاده میکند و اینهمه عوارضی دارد و سیستم روحی و روانی فرد را مخدوش میکند، ما آن را در سطح جامعه جایز میدانستیم اما یک دارویی که این فرد را به حالت ثبات برساند،
وجود نداشت. وقتی OT آمد و خود ما هم با دُزاژ کم استفاده کردیم، چون اعتیاد این نیست که من یک فرد را معتاد به تریاک کنم، من عملاً از OT بهعنوان یک دارو استفاده میکنم تا مقداری وضعیت جسمی فرد را اِستیبل (stable) کنم تا کارهای روانشناسی و جهانبینی را روی این پایه پیاده کنم. بیماران شیشهای که داشتیم با این متد درمانی که بسیار مناسب بود وضعیت روحی و روانی آنها به ثبات میرسید.
در دانشگاههای ما شاید مقصود رسیدن به هدف است آن قسمتی که ما با چه ابزاری به هدف برسیم، اهمیت چندانی ندارد؛ یعنی شما یک دانشجو را تحریک کنید که هدف او فقط نمره بالا آوردن باشد یا یک درسی را پاس کند و یا مهندس یا دکتر شود اما با چه اهرمی، قرص ریتالین مصرف کند؟ الآن مصرف ریتالین در بین دانشجویانی که رشته مهندسی هستند فوقالعاده زیاد است و همینطور مواد دیگری مثل کافئین، ما باید مراقب باشیم و فرهنگسازی داشته باشیم تا در بعدهای دانشگاهی و جامعه اعتیادهای دیگر پیش نیاید.
دکتر اردشیر
ما در ساختارهای شخصیتی فرد یک نوروتیک (Neurotoxic) داریم و یک سایکوتیک (Psychotics) داریم و از این دو حالت خارج نیستیم. کسانی که سایکوز هستند، میتوانند تا ابد زندگی کنند، بدون اینکه سایکوز آنها شکوفا شود ولی افرادی که شیشه مصرف میکنند، علائم توهم در آنها شروع میشود، چون ساختار آنها سایکوز بوده، وقتی شیشه را کنار میگذارند، علائم آنها از بین نمیرود، مگر اینکه به کنگره بروند تا با آموزشهای جهانبینی سایکوز آنها درمان شود. پس شیشه یک ضرری که به جامعه زده این است که تعدادی از سایکوزهای شکوفه نشده را شکوفه کرده و آنها افرادی سایکوز شدهاند که باید با تدابیر خاص زندگی کنند.
در ادامه دکتر مجید از جناب مهندس پرسیدند:
میگویند شیشه و بعضی از آمفتامینهای سنگین باعث صدمه غیرقابلبرگشت به قسمتهای پاریتال (Parietal) و فرونتال (Frontal) آهیانه و پیشانی مغز میشود ولی ما خیلی از بچههای شیشهای را در شعب مختلف کنگره میبینیم که خیلی راحت کار انجام میدهند و مشکلی ازنظر مسائل احساس ندارند، حافظه آنها برگشته و افراد نرمالی شدهاند. ازنظر مهندس تخریب یعنی چه؟ آیا تخریب سلولی را قبول دارید؟ ما میدانیم که سلولیهای عصبی، سلولهایی هستند که قابل بازخورد و ترمیم نیستند و اگر از بین بروند و تخریب شوند، احتمالاً دیگر به وجود نمیآیند؟
پس از پرسش دکتر مجید، دکتر ندا نیز پرسش خود را اینچنین از جناب مهندس پرسیدند:
ازلحاظ روانپزشکی میگویند: با مصرف شیشه واکوئل های (vacuole) سلول تخلیه میشود و کلاً غیرقابلبرگشت است و هیچوقت آن سلول نمیتواند، مواد هورمونی خود را بسازد و میگویند براثر مصرف طولانیمدت این اتفاق میافتد. سؤال من این است که بر اساس تجربیات شما مدت مصرف شیشه تأثیری روی رِیت (Rite) درمان داشته یا نداشته است؟
و اما پاسخ جناب مهندس به پرسشهای مطرحشده:
چیزی که مهم است، این است که ما در قسمت پزشکی، بعضی چیزها را بلد نیستیم، میگوییم:"ندارد" و جواب منفی میدهیم؛ مثلاً میگویم MS درمان ندارد، آلزایمر درمان ندارد، پارکینسون درمان ندارد، حتی اعتیاد هم درمان ندارد. نمیگوییم: راه درمان این بیماریها را فعلاً پیدا نکردیم. هر نوع بیماری که وجود داشته باشد، قطعاً راه درمان دارد ولی ما راه درمان را پیدا نکردیم. اگر راه درمان را پیدا کنیم، قضیه فرق میکند. آقای آرتورگایتون که کتابهای او در کتابهای پزشکی شما است، معتقد بود که (در آخر کتاب 60 درجه زیر صفر نوشتم) موقعی که اعتیاد درمان میشود و افراد ترک میکنند، یک شوک فیزیولوژی مخرب به شخص وارد میشود که تا آخر عمر هم درست نمیشود. اینیکی از ایدههای آرتورگایتون است که حرف او درست بود، واقعاً با این روشهای متداول که عمل میکنند، هرکسی ترک اعتیاد کند، یک شوک فیزیولوژی مخرب به او وارد میشود و تا آخر عمر هم درست نمیشود ولی آن موقع آقای آرتور گایتون این فکر را نکرده بود که اگر ما درمان را با متد DST و در طول زمان انجام بدهیم، هیچگونه شوک فیزیولوژی به شخص وارد نمیشود.
وقتی شخص مرتب مواد مخدر و الکل را از بیرون میگیرد، از درون و بدنش هم تولید نمیشود، وقتی یکمرتبه مواد مخدر بیرونی را قطع کنند، باعث میشود در تمام ساختارهای وجودی او زلزله مخرب به وجود بیاید. کسی که هروئین یا تریاک میکشد و شما یکمرتبه مواد او را قطع میکنید، بیرونروی (اسهال) پیدا میکند، عطسه میزند، عرق میکند، بیخواب میشود و زلزلهای در شهر او به وجود میآید، پس آن شوک کاملاً وجود دارد.
و اما اینکه در معتادان بعضی نورونها از بین میروند و درست نمیشود، اول از آن باید بینیم به یک نورون چه مرحله تخریبی واردشده است. یک استکان ممکن است بیفتد و ترک بردارد، این قابل ترمیم است ولی اگر بیفتد و خرد شود، کاری نمیشود کرد. به عقیده من اگر نورون به مرحله مرگ قطعی رسیده باشد، قابل درست شدن نیست ولی اگر به مرحله مرگ قطعی نرسیده باشد و هنوز در آن فعالیت را داشته باشد با این سیستم قابل ترمیم است.
مسئله بعدی که خیلی حائز اهمیت است و ما به آن توجه نمیکنیم، این است که ما در قسمت مغز صد میلیارد نورون داریم، اگر یک میلیارد نورون نابود شود بهجایی برنمیخورد، چون درجاهای دیگر مغز نورون هست و فعالیت میکند ولی چیزی که ما به آن رسیدیم هر نوع اعتیاد به مواد مخدر بدون استفاده از دارو امکانپذیر نیست. هر نوع اعتیاد در هر مقطعی قابلدرمان است؛ الکل، آمفتامین، محرک، مخدر یا هر نوع دیگری باشد، قابلدرمان است. بیمارانی که ما داشتیم و وضعیت نابسامانی داشتند همه به حالت تعادل برگشتند. خیلی موارد نادر بود که شخصی شیشه مصرف میکرد در آسایشگاه روانی هم خوابیده بود، سی بار هم به او شوک داده بودند، در اثر شوکهایی که به او داده بودند در او تخریب ایجادشده بود.
گفتم که مواد مخدر در هر مقطعی قابلدرمان است ولی بدون استفاده از دارو امکانپذیر نیست. به عقیده من بههیچعنوان سیستم ماتریکس روی شیشه جوابگو نیست، چون بدون استفاده از دارو شما نمیتوانید، درمان کنید؛ مثلاً ساختمانی که خرابشده و شما میخواهید، بدون استفاده از مصالح آن ساختمان را تعمیر کنید، من مهندسی به قضیه نگاه میکنم. بدون استفاده از دارو، من میگویم: داروی OT شما میگویید: داروی متادون یا هر دارویی که مناسب تشخیص بدهیم، بدون آن نمیشود، درمان کرد؛ یعنی با حرف ما نمیتوانیم درمان کنیم. ما باید بدانیم که بدن ما به یک سری مواد مخدر نیاز دارد و بدن باید خودش آن مواد را درست کند، ما نمیتوانیم آن را ندیده بگیریم.
دلیل موفقیت کنگره این است که کنگره 60 آخرین چیزی که از افراد میگیرد مواد است. شما هرکجا بروید، اولین چیزی که از فرد میگیرند، موادش است ولی ما آخرین چیزی که میگیریم، مواد است. شربت تریاک به او میدهیم، وقتی درمان تمام شد و به 0/2 و 0/3 رسید، مواد را از او میگیریم، چون میدانیم اگر مواد به او ندهیم، اصلاً نمیشود با او حرف زد. واقعاً کار شما پزشکان شقالقمراست، شما چطور میخواهید، یک فرد شیشهای را بنشانید و چهلوپنج دقیقه با او حرف بزنید، من پنج دقیقه هم نمیتوانم با او حرف بزنم.
همهی افرادی که به پارک میآیند و بازی میکنند، همه نشئه هستند، اگر خمار باشند، ما چاقوکشی و دعوا و کلی مکافات داریم یا OT میخورند که نشئه هستند یا OT آنها تمامشده و مخدرهای درونی آنها مثل اندورفین و دینورفین راه افتاده و ماده مخدر کافی به آنها میدهد و آنها نشئه هستند. بههرحال کسانی که در کنگره هستند، چه سفر اولی و چه سفر دومی هر دو نشئه هستند و ما مشکلی نداریم. به عقیده من آن سیستم کاملاً قابلبرگشت، است، تمام بیماریها قابلبرگشت است. به عقیده من بیماریهای صعبالعلاج و نادر مثل MS و پارکینسون قابلدرمان هستند، مگر اینکه ما درمان آنها را بلد نباشیم.
رهایی از کلینیک انصار، خانم دکتر اعظم انصار و روانشناس، خانم الهام بیات
نام مسافر : معین ، آنتی ایکس مصرفی ؛ تریاک ، قرص ، روش درمان؛ DST ، داروی درمان؛ شربت OT ، به کمک راهنمایی آقای میثم حاج جعفری ، مدت سفر یازده ماه و ده روز
و دریافت گل رهایی از دستان پرتوان جناب مهندس :
تهیه و تنظیم: مسافر علیرضا نیکروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
6391