English Version
English

دلنوشته از کمک راهنما شهرام جمشیدی؛ ترمز نابجا

دلنوشته از کمک راهنما شهرام جمشیدی؛ ترمز نابجا

بعضی وقت‌ها خودت را سرزنش می‌کنی و عذاب می‌کشی، از اینکه در مرحله لوامه هستی خسته می‌شوی ازیک‌طرف خدا را شکر می‌کنی که کمک کرده به این مرحله ارتقاء یافته‌ای، ازطرف دیگر به یاد روزهایی می‌افتی که هر ضدارزشی را تجربه می‌کردی و خیلی خوشحال بودی.

دو راه بیشتر وجود ندارد:

1-سختی‌ها را باجان دل بپذیری که اینها تاوان گذشته است و تبدیل به انسانی کارآزموده شوی.

۲- یا بگذاری صفتت به گذشته برگردد چون صفت امروز انسان هم می‌تواند صادق نباشد.

اصلاً انسان موجودی است که تاریکی‌ها را دوست دارد اما وقتی تفکر می‌کند که ازچه جاده‌های صعب‌العبوری می‌بایست برگشت کند آنوقت است که ازاین جایگاه انسانی که در آن واقع شده حفظ و نگهداری می‌کند تا با گذر زمان بتواند به رشدوتوسعه جایگاهش تلاش کند اما نیروهای بازدارنده هیچ‌گاه بیکار نمی‌نشینند و هرچقدر جلوترمی روی و قوی‌تر می‌شوی آنهاهم خود را ارتقا می‌دهند و اگر انسان از نوشتارها و آموزش عقب بیافتد آن‌وقت دیگر کارش تمام است اینجاست که حضرت علی (ع) می‌فرمایند: اگر دو روزت مثل هم بود متضرر شده ای.

بله متضرر یعنی شکست که آن‌هم برای خودش طیفی دارد و در ادامه وقتی می‌بینی باتمام وجود به خواسته‌ات نرسیده‌ای ناامیدی زمین‌گیرت می‌کند و در ادامه وارد حاشیه ونق زدن می‌شوی چون بازنده‌ای اما اگر کمی واقعگرانه به موضوع بیاندیشی می‌بینی که علل تمام مصیبت‌ها خودت هستی در مقابل خواسته‌های نفس دانایی نداشتی و اگر هم علمی هم حفظ بودی مؤثر نبوده است.

به قلم: کمک راهنما شهرام جمشیدی
وبلاگ نویس: مسافر سعید عاشوری
شعبه رودکی (شهر قدس)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .