English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ بیست و دوم اردیبهشت ماه سال 1396

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ بیست و دوم اردیبهشت ماه سال 1396

چهاردهمین جلسه از دور یازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای دکتر رضا، نگهبانی آقای مهندس دژاکام  و دبیری خانم دکتر ندا با دستور جلسه "وادی نهم و تأثیر آن روی من و سی دی بیان" در تاریخ  1396/02/22 رأس ساعت 8 صبح در پارک طالقانی آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

دکتر رضا:

در ابتدا جشن نیمه شعبان را به همه‌ی شیعیان جهان تبریک می‌گویم، دستور جلسهٔ هفته وادی نهم و سی دی بیان است.

وادی نهم در مورد نقطه تحمل می‌باشد که موضوع بسیار مهمی است و ما می‌توانیم نقطه تحمل را هم در امور مثبت و هم در امور منفی داشته باشیم. فردی که مواد مصرف می‌کند، مصرف او یک‌باره افزایش پیدا نمی‌کند؛ بلکه از مصرف پایین شروع می‌کند و آرام‌آرام تلورانس و تحمل پیش می‌آید و فرد مجبور می‌شود، مقدار مصرف را بالا ببرد، عملاً نقطه تحمل فرد بالا می‌رود تا به مقدار مصرف بالایی برسد.

در خصوص نکات منفی دیگر هم، این قضیه صدق می‌کند؛ یعنی تمام عوارض سوئی که در اجتماع پیش می‌آید، از نقاط کوچک پیش می‌آید و آرام‌آرام نقطه تحمل بالا می‌رود. در درمان هم که ما می‌خواهیم بحث عکس این قضیه را انجام دهیم، کاهش و تیپرینگ بر مبنای نقطه تحمل استوار است؛ یعنی ما یک‌دفعه نمی‌توانیم دُز دارویی یا مقدار مصرفی فرد را به صفر برسانیم؛ بلکه آرام‌آرام نقطه تحمل فرد را کم می‌کنیم تا به نقطه صفر برسد.

آقای مهندس، اشاره می‌کنند که اگر بحث ما وادی نهم است، بایستی یک نگاهی هم به وادی‌های قبل داشته باشیم؛ وادی هفت که تعیین راه و مسیر است و بعد وادی هشت که باید ما حرکت کنیم تا راه نمایان شود و پیمانی که در وادی هشتم بسته می‌شود و خلوتی که فرد با خود می‌کند.

ما باید صور پنهان خود را در آیینه‌ی خودمان ببینیم، کنکاش کنیم و بدانیم با خودمان چند، چند هستیم، دیروز همایشی بود و دکتر مکری صحبتی داشتند، بابت این‌که ما در مورد نقاط منفی دیگران می‌گوییم: ذات آن فرد پلید است و از پلیدی ذات آن فرد این صفت صادر می‌شود اما وقتی در مورد خودمان صحبت می‌کنیم، می‌گوییم: من آدم سالمی بودم و عوامل محیطی باعث شد که من این عمل را انجام بدهم.

آقای مهندس در مورد روزه سکوت آقای امین هم‌صحبت کردند؛ این‌که فرد حرف نزند و این قسمت را با خودش قیاس کند، جالب بود که طی این دوره به افراد حالت تهوع و اسهال دست می‌داد، اگر ما خلوت کنیم و صفات بد و خوب خودمان را با خودمان قیاس کنیم، شاید از خودمان بدمان بیاید. وقتی از وادی نهم عبور می‌کنیم به نقطه‌ی بعدی می‌رسیم که صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون انسان جاری است.

در سی دی بیان؛ ما وقتی کلام یا نوشته یا بیانی را بخواهیم مطرح کنیم؛ در آنجا مثلثی ترسیم می‌شود که شامل گوینده، شنونده و متن یا مشخصاتی که صادر می‌شود، می‌باشد. در سی دی اشاره می‌شود که زبان قراردادی است و در هر مملکتی، هر زبانی واژگان خاصی دارد که بر اساس قرارداد است، به این صورت که تداعی نسبت به مفهومی داریم و بعد برای آن کدی قرار می‌دهیم که ممکن است، آن کد، واتِر، آب یا سو باشد. در ممالک مختلف اگر فرد بخواهد به زبان خودش تکلم کند، ممکن است واژگان دیگر برای او نامأنوس باشد، مگر این‌که آشنایی نسبت به زبان‌های دیگر برای او پیش بیاید.

در بحث گفتمان و نوشتار نباید، قصد و غرضی به شکل منفی داشته باشیم، اگر درباره کسی صحبت می‌کنیم، نباید به او تهمت و اَنگ بزنیم و یا فردی را متهم کنیم، اگر از واژگان مثبت هم در نوشتار انتخاب کنیم و نیشی در کلام یا نوشتار ما وجود داشته باشد، خودش را نشان می‌دهد، اگر ما گفتار و نوشتاری را از هر فردی ببینیم، لازم نیست سریع آن را قبول کنیم، باید تفکر کنیم و ببینیم چه کسی این صحبت را می‌کند، پیشینه‌اش چیست و چه صحبتی را مطرح می‌کند؟ آیا صحبت‌های او سند علمی دارد؟ لازم است که یک مقدار درنگ، تأمل و تعمق داشته باشیم.

آقای مهندس می‌گوید: در مورد هر گروه یا دسته‌ای یا کاری که بخواهیم قضاوت کنیم، باید به محصول او نگاه کنیم، اگر در کنگره بخواهیم یک راهنما را ارزیابی کنیم، باید بدانیم آیا لژیون او فعال بوده، چند نفر را توانسته به رهایی برساند؟ فرضاً اگر ما پنجاه نفر مسافر را دست این راهنما دادیم، چند نفر را به رهایی رسانده، اگر دو نفر را به رهایی رسانده، خوب این دو نفر اگر راهنما هم نداشتند به درمان می‌رسیدند ولی اگر از پنجاه نفر، بیست‌وپنج نفر را به درمان رسانده و یا افرادی که به درمان رسیدند، آیا خدمت می‌کنند و یا سبک زندگی آن‌ها تغییر کرده یا نه؟ باید همه‌ی این نکات را در ارزیابی در نظر داشته باشیم.

نکته مهم دیگری این‌که علم برای عموم مردم است و نمی‌توانیم انحصار ایجاد کنیم. مثلاً حیطه علم روان‌شناسی، مختص عدّه‌ای است و هیچ‌کس نمی‌تواند در این قسمت نظریه بدهد یا کاری انجام بدهد. علم پزشکی و مهندسی هم همین‌طور است که جناب مهندس اشاره می‌کنند که ساخت مسلسل توسط یک پزشک انجام شد یا کشف میکروب، توسط شیمیدانی به نام پاستور صورت گرفت؛ بنابراین نمی‌توانیم، بگوییم که علوم انسانی مختص عدّه‌ای است و هیچ فردی نمی‌تواند در حیطه‌ی انسان صحبت کند.

در سی دی اشاره‌ای هم به نقاط کلیدی جسم می‌شود که سلول‌ها هستند و به تعبیر جناب مهندس، سلول‌ها نقش اتم‌ها را در ساختار اجسام دارند، البته سلول سیستم پیچیده‌ای دارد و از پوسته خارجی، هسته، نوکلئوس (nucleus) و میتوکُندری (mitochondria) که در نقش نیروگاه در سلول فعال است. ما پروتئین‌های مختلفی در سلول داریم که فعالیت‌های خاص خودشان رادارند و آپ زِرد می‌شوند و نظارت روی آن‌ها است. پروتئینی به نام چاپرون (chaperone) در سلول وجود دارد که اگر پروتئینی نتواند نقش خود را درست انجام بدهد و نقص کاری داشته باشد، اگر اصلاح نشود، پروتئین چاپرون آن را حذف می‌کند.

ما هم باید در کارهای خودمان فعالیت نظارتی را داشته باشیم، آقای مهندس اشاره می‌کنند که در کنگره این‌طور است و در بعضی از قسمت‌ها یا شعبی که عملکردشان درست نبوده حتی در مقاطعی منجر به تعطیلی آن‌ها شده است.

دکتر اردشیر:

برای واژه تحمل در کنگره 60 چند آیتم وجود دارد که شامل جهان‌بینی، تفکر و فیزیولوژی می‌باشد، اگر کلمه‌ی تحمل را در هر یک از این آیتم‌ها در نظر بگیریم، قابل‌بحث است.

اگر تحمل را درروان فرد در نظر بگیریم، هر انسانی یک نقطه تحمل دارد، ممکن است نقطه تحمل روان فردی ده تا باشد، نقطه تحمل روان فردی بیست‌تا باشد و یا نقطه تحمل فردی سی تا باشد. وقتی فردی وارد بیماری اَدیکت (Addict) شده باشد، ما درزمینهٔ روان با او صحبت می‌کنیم و بعد می‌گوییم: این فرد، چون در حل مسائل زناشویی، زندگی و اجتماعی دچار بحران شده و تحمل روان او آن‌قدر نبوده که بتواند، مسئله را حل کند به چیزی پناه برده که از این تحمل عبور کند؛ یعنی فرد از دیدگاه خودش تحمل توهمی برای خودش ایجاد می‌کند.

وقتی کلمه تحمل را در مسئله فیزیولوژی در نظر می‌گیریم، فرد برای اولین بار موادی را مصرف می‌کند و طبق آن مواد، سروتونین و دوپامین مغز شروع به ترشح می‌کند. یکی از بارزترین ویژگی‌هایی که در سروتونین و دوپامین مغز وجود دارد، این است که برای خودش تحمل ایجاد می‌کند؛ یعنی با یک پک به مواد دوپامین شروع به ترشح می‌کند و بعد از مدتی تحمل بالاتر می‌رود تا جایی که فرد از صبح تا شب مواد مصرف می‌کند.

پس می‌توانیم بگوییم که جناب مهندس کلمه یا واژه‌ای را آورده که همه‌ی ما این اصطلاح را در جامعه می‌شنیدیم ولی هیچ‌وقت به آن اهمیت نمی‌دادیم که تحمل چی هست؟

دکتر فرشته:

وادی‌ها با تفکر آغاز می‌شود، بعد می‌فهمیم که تفکر تنها کافی نیست، باید یک حرکتی انجام بدهیم، پس با حرکت راه نمایان می‌شود و بعد مسئله پیمان مطرح می‌شود که حالا که می‌خواهیم حرکت کنیم، باید راه را پیدا کنیم و قطعاً نقشه‌ی راه را با بستن پیمان پیدا می‌کنیم، اگر مسائل منفی را کنار بگذاریم و بتوانیم به مسائل مثبت، آرزوها و ایده‌های خودمان برسیم، باید یک نقشه راه خوبی پیدا کنیم.

پس باید از وادی‌ها عبور کنیم تا برسیم به وادی نهم که نقطه تحمل است. نقطه تحمل هم در نکات منفی و هم در نکات مثبت است. معمولاً بالا بردن نقطه تحمل در نکات منفی خیلی راحت‌تر است و اوایلش با لذت همراه است ولی درنهایت به‌جایی می‌رسد که دیگر جواب نمی‌دهد ولی در رابطه با مسائل مثبت باید تمرین کنیم و نقطه تحمل خودمان را بالا ببریم و به ایده آل‌های خودمان برسیم.

در مورد سی دی بیان، ما به دو صورت با جهان پیرامونمان ارتباط داریم؛ بیان و نوشتار. بیان خیلی مهم است، وقتی ما مسئله‌ای را بیان می‌کنیم، باید دقت کنیم چه الفاظی را در رابطه با همسر، دوست، فرزند وزندگی به کار می‌بریم. همان‌طور که می‌دانیم، زبان سرخ، سرسبز می‌دهد بر باد، ممکن است یک صحبت ما انفجاری را به وجود بیاورد و یا برعکس، انگیزه‌ای به فرد بدهد که مسیر زندگی او به زیبایی ادامه پیدا کند.

به قول آقای مهندس، وقتی می‌خواهیم نوشته‌ای را بنویسیم، اولین چیز در مورد یک خط، ساده و شیوا بودن آن برای دیگران است، اگر کلماتی را به کار ببریم که دیگران متوجه آن نشوند، فکر می‌کنند ما آدمی هستیم که فقط چیزهایی را می‌دانیم و هیچ‌وقت تأثیر خودش را نمی‌گذارد، خوانا بودن و شیوا بودن کلمات است که تأثیرگذار است.

دکتر مسعود:

وادی نهم از دو جنبه خیلی مهم است، یکی جنبه مثبت آن است. می‌دانید که در فیزیولوژی ورزش ما یک‌کلمه‌ای به نام سازگاری داریم. هیچ فردی در یک جلسه به اوج قهرمانی نمی‌رسد، همیشه مقداری فشار را تحمل می‌کند، وقتی به آن عادت کرد، قدم، قدم جلوتر می‌رود تا به قهرمانی المپیک می‌رسد و رکورد دنیا را می‌زند که همه از نقطه پایین شروع‌شده و به‌تدریج به اوج رفته است.

جنبه مثبت مواد برای من وقتی بود که من ازنظر قلبی مشکل پیدا کردم و با موافقت دکتر معالجم، آقای مهندس فرمودند که یک سفر ایکس انجام بدهم. من قبل از سفرِایکس یک ایرادی نسبت به کار مهندس در دلم بود. مثلاً من می‌دیدم که یک فرد تزریقی هروئین یا شیشه را می‌آورند و آقای مهندس با مقدار کمی OT درمان او را شروع می‌کند. من فکر می‌کردم، می‌خواهند جایگزین کنند، مثل همان کاری که در متادون می‌کنند، من از خودم سؤال کردم، چرا مهندس این کار را نمی‌کند و از مقدار کم شروع می‌کند تا این‌که سر خودم آمد، آن‌وقت بود که فهمیدم هر چیز را باید از مقدار کم شروع کرد و بالا برد. آن مقدار کم برای من خیلی مؤثر بود و بدن من یواش‌یواش به آن دارو عادت کرد و توانست خودش را آداپته کند.

من از جناب مهندس و همکارانش تشکر می‌کنم والان سال‌هاست که مشکل قلبی ندارم و همه را مدیون نقطه تحمل و طبق برنامه بالا بردن و پایین آوردن می‌دانم وگرنه اگر انسان‌ها بخواهند هر کاری دلشان بخواهد انجام بدهند، فاجعه به بار می‌آید یا یک‌دفعه یک‌چیز را کنار گذاشتن و انتظار داشتن که ما حتماً باید یک‌دفعه به اوج موفقیت یا پایان راه برسیم، فاجعه به وجود می‌آورد. درواقع به‌جز تجربه باید از راه علمی هم به ما اثبات شود که روشی که پیش‌گرفته شده؛ یعنی روش DST می‌تواند خیلی مفید باشد.

نکته‌ای که خارج از بحث جلسه است و من می‌خواهم عنوان کنم، این است که جناب مهندس می‌گویند: کسی که در این دنیا معتاد از دنیا می‌رود در آن دنیا هم معتاد خواهد بود. چند روز پیش که در کامپیوتر سرچ می‌کردم، مقاله‌ای دیدم که در آن نوشته‌شده بود، کسانی که در حالت اعتیاد فوت می‌کنند، اگر DNA این افراد را نگه‌دارند تا مدت‌ها در نوکلئوس اِکومبَنس (Accumbens nucleus) مغزشان ماده‌ای به نام FOSB کاملاً فعال است و ولع دریافت مواد را دارد؛ یعنی شخص مرده ولی در درون مغزش مرتباً درخواست مواد است و FOSB ماده‌ای است که در ولع خیلی نقش دارد و فعال است به‌گونه‌ای که تا جسد از بین نرود، البته مدت را تعیین نکرده بودند ولی گفته بودند تا مدت‌ها بعد از مرگ، جسد شخص مصرف کننده ولعی برای دریافت مواد دارد.

دکتر صمد:

نیرویی که از کم شروع شود و به‌تدریج بالا برود، تحمل ایجاد می‌شود. تحمل یا تعادل دو فاکتور دارد؛ فاکتور زمان و فاکتور تکرار و تمرین. یک گرم تریاک منجر به فوت انسان می‌شود ولی فرد مصرف‌کننده 10 گرم،15 گرم مواد را تحمل می‌کند که دلیل آن سازگاری است و به‌نوعی تحمل او نسبت به مواد بالا رفته است. برعکس آن‌هم همین‌طور است؛ یعنی اگر بخواهیم درمان شویم، باید زمان را در نظر بگیریم، یک‌دفعه نمی‌شود، تحمل ایجاد کرد.

زمان فاکتور مهمی است که خیلی از مواقع در جوامع مختلف آن را در نظر نمی‌گرفتند و تبدیل می‌شد به یک عارضه. شوکی که در اثر قطع ناگهانی به بدن وارد می‌کردند به‌ صورت‌های مختلف خودش را نشان می‌داد، روش URD و روش‌های دیگری که درزمینهٔ درمان اعتیاد مطرح می‌کردند به نتیجه نمی‌رسید و همه‌ی افراد برگشت می‌خوردند.

برای رسیدن به نقطه تحمل، ظرفیت لازم است. ظرفیت به دانایی و دانایی هم به تفکر، تجربه و آموزش ربط دارد. آموزشی که فرد باید فرابگیرد، تجربه کند، عملیاتی کند و فکر کند وگرنه دانایی ایجاد نمی‌شود.

دکتر اعظم:

زمانی که ما به‌عنوان درمان گر وارد این سیستم شدیم، چیزی که در ذهن من بود، این بود که مراجع کنگره 60 باید پروسه درمانشان برنامه‌ریزی‌شده باشد تا بتواند نتیجه بدهد، به همین دلیل در این فکر بودم که چطور می‌توانم از کنگره 60 برای کلینیک خودمان کمک بگیرم. با توجه به این‌که تعداد مراجع ما زیادتر می‌شد و نیاز بود که کارهای دیگری انجام شود.

من بارها کلمه مرزبانی را شنیده بودم و می‌دانستم که عملکرد آن چقدر مؤثر است. مرزبان در کنگره 60 همانند قوه مجریه است؛ یعنی بایستی قوانین و حرمت‌ها توسط مرزبان‌ها در کنگره اجرا شود. مرزبانان در شعبه باید نقش فعالی داشته باشند. لزوم این مسئله در کلینیک ما هم احساس شد که باید کسانی باشند و این نقش را در کلینیک ایفا کنند.

با کمک، کمک راهنمای کلینیک، آقا میثم تصمیم گرفتیم که امروز اولین گروه مرزبانی را از میان افرادی که سفر اول آن‌ها تمام‌شده و عدّه‌ای هم در سفر دوم هستند، با اجازه‌ی جناب مهندس در قالب مجری نظم معرفی کنیم.

خانم سعیده:

آستانه تحمل در مواد، حیوانات و اجسام سطح ثابتی دارد از آن‌که بگذرد، وارد نقطه‌ی آشوب می‌شود ولی در انسان نقطه تحمل می‌تواند، کسب کردنی باشد و افزایش پیدا کند. انسان‌ها وقتی با سختی مواجه می‌شوند، ممکن است خود را ناتوان ببینند. برای نمونه از دست دادن یک عزیز که چطور باید آن را تحمل کنند ولی باگذشت زمان آستانه تحمل بالا می‌رود، فرد صبور می‌شود و خیلی از مهارت‌ها را می‌تواند کسب کند.

در مورد سی دی بیان؛ من فکر می‌کنم که در صنف مشاوران، مددکاران و روان شناسان نوع بیان، فن بیان، انتخاب کلمات، لحن و حالت چهره خیلی مهم است و در مشاوره تأثیرگذار است؛ یعنی بیان کلمات می‌تواند در مشاوره‌ها تأثیر مثبت روی شخص بگذارد و مسیر شخص را تغییر دهد و کلماتی که نامناسب باشد، می‌تواند تأثیرات مخربی روی شخص وزندگی او بگذارد.

دکتر مجید:

در رابطه با پیدا کردن نقطه تحمل یک ذهنیتی در مورد صور آشکار و یک ذهنیتی در مورد صور پنهان داریم که در رابطه با صور آشکار، پیدا کردن نقطه تحمل چیزی نیست جز فیزیولوژی سلولی ما. ما یک‌بار منفی در سطح سلول داریم که باید پتانسیلی بر آن وارد شود و این بار منفی را به بار مثبت تبدیل کند و کلیدها و کانال‌ها باز شود.

درروش DST هم این مسئله تعیین می‌کند که فرد با چه میزانی شروع کند و به سطح اُپتیموم (Optimum) برسد و شروع کند به تیپر کردن.

وادی نهم مابین وادی هشتم و وادی دهم قرارگرفته است؛ یعنی فرد می‌خواهد حرکتی را انجام بدهد اما نمی‌داند با چه روشی و با چه وضعیتی به وادی نهم برسد و بخواهد شخصیت خودش را عوض کند و مارک اعتیاد را از خودش پاک کند، چون در وادی دهم فرد می‌خواهد صفت گذشته و ضد ارزش‌ها را تغییر دهد. راه را جناب مهندس مشخص کردند که روش DST است و بسیار روش خوبی است.

مهندس:

نقطه تحمل یکی از مسائل حائز اهمیت و در کمال سادگی دارای پیچیدگی‌هایی است و این پیچیدگی به‌قدری است که سال‌ها غیرقابل‌حل مانده بود، همان ضرب‌المثل: معما چو حل گشت آسان شود. برای این‌که قضیه را بهتر متوجه شوید؛ من زمانی که تریاک را به‌صورت خوراکی مصرف می‌کردم، خوب تریاک را 50 گرم، 100 گرم گاهی اوقات حتی بیشتر، مثل قره‌قروت می‌گرفتم و بالای کمد یا جایی می‌گذاشتم و هرروز تیکه، تیکه می‌کندم و صبح تا شب هفت، هشت بار می‌خوردم، وقتی تریاک و موادم تمام می‌شد و فروشنده و ساقی هم برای من مواد نیاورده بود، می‌افتادم به بی موادی و خاکه‌هایی که از تیکه، تیکه کردن تریاک ته کمد ریخته بود، آن‌ها را جمع می‌کردم و مثل کنجدی که کف دست می‌ریزید، آن‌ها را کف دستم می‌ریختم و می‌خوردم، بعد یک چایی هم‌روی آن می‌خوردم ولی می‌دیدم هیچ اثری نکرد.

ولی در طول مدت 10 ماه از مرحله‌ای که شروع کردم به نقطه‌ای رسیدم که یک پَر از آن‌هایی که کف دستم بود مصرف می‌کردم، همین‌طور هم بود، یک‌سی‌اُم گرم بود دیگه، پنج صبح یک‌سی‌اُم گرم را با یک لیوان بزرگ چای پررنگ می‌خوردم، ده دقیقه بعد چشمان من قرمز می‌شد، این‌قدر این دارو روی من اثر می‌گذاشت؛ یعنی تحمل از مقدار مصرف بالا تا رسیدن به این نقطه. نقطه‌ای که همه مرتکب خطا و اشتباه می‌شوند که خیال می‌کنند، هر چه مواد بالاتر برود، نشئگی بیشتر است، اصلاً فرضیه غلطی است؛ تزریق می‌کند، سه، چهارتا خشاب از انواع قرص‌ها می‌خورد، حشیش هم می‌کشد، هروئین هم می‌کشد، تریاک هم می‌خورد، شیره هم می‌خورد باز دومرتبه می‌بیند به‌جایی نرسید. چنین شخصی از نشئگی برخوردار نیست در مرحله اشباع است در مرحله تخریب است. نشئگی موقعی اتفاق می‌افتد که ماده بیاید پایین، همه این اشتباه را می‌کنند که برای رسیدن به نشئگی باید مواد را ببری بالا، تا یک حدی قبول ولی از یک حدی که می‌خواهی از مواد نشئه شوی، باید مواد پایین بیاید، آن موقع اثر می‌کند. شما لیوان را پر آب کردی، پرشده و آب بیرون می‌ریزد، هی داخل آن آب بریزی، خوب همه می‌ریزد بیرون.

مشکلی که جهان پزشکی ما دارد، خصوصاً در قسمت روان‌پزشکی این است که انواع داروها را به بیمار می‌دهد ولی نمی‌تواند، پس بگیرد. دارو داده می‌شود ولی پس گرفتن خیلی سخت است. در قسمت اعتیاد هم همین‌طور است، متادون به بیمار داده می‌شود ولی پس گرفته نمی‌شود، بوپرِنورفین داده می‌شود ولی پس گرفته نمی‌شود. پس تمام داروهایی که ما می‌دهیم، نمی‌توانیم پس بگیریم، فقط آن‌ها را عوض می‌کنیم، جابه‌جا می‌کنیم. اگر می‌توانستیم پس بگیریم، تئوری هاروادِکشن (harvadkshn) که برقرار نمی‌شد، اگر می‌توانستیم پس بگیریم، تئوری نگه‌دارنده که اجرا نمی‌شد. تئوری نگه‌دارنده در شرایطی به وجود آمد (کاهش آسیب) که ما قادر به کاهش دارو نبودیم و گفتیم به بعضی از افراد بدهیم که تا آخر عمر مصرف کنند.

 همان‌طور که دکتر گفت؛ برای رسیدن به قهرمانی شما نمی‌توانید یک هفته یا دوماهه یا سه‌ماهه یک قهرمان پرورش بدهید، چون برای نقطه تحمل، حداقل 11 ماه یا یک سال وقت لازم دارید. به‌غیراز نورون‌ها بقیه سلول‌ها در مدت 11 ماه، همه عوض می‌شود. ما روزانه هم نمی‌توانیم کاهش بدهیم، هفته‌ای هم نمی‌توانیم کاهش بدهیم، باید یک‌زمان بسیار مناسب پیدا کنیم.DST فقط روی نقطه تحمل کار می‌کند، شما بزرگ‌ترین الکلی را بیاور، بزرگ‌ترین مصرف‌کننده هروئین یا تریاک را بیاور، حتی متادون را بیاور، اگر ما تئوری نقطه تحمل را یاد بگیریم، کاری می‌کنیم که از مواد لذت ببرد. تمام کسانی که DST و کاهش مواد را انجام می‌دهند، ا گر از آن‌ها سؤال کنید، لذتی که از درمان اعتیاد و ترک اعتیاد می‌برند، فقط در این سیستم کاهش دُز است، در زمان مصرف چنین لذتی را نمی‌بردند. وقتی ما مواد را می‌آوریم پایین برای این‌ها لذت‌بخش‌تر می‌شود.

 وقتی بخواهیم دارو را پایین بیاوریم، باید نقطه تحمل را در نظر بگیریم، شما هرروز و هر ساعت نمی‌توانید از یک فرد 450 سی‌سی خون بگیرید، اگر بگیرید دچار مشکلات متعددی می‌شود ولی در طی زمان می‌توانید، این کار را انجام بدهید بافاصله یک‌ماهه، دوماهه، سه‌ماهه می‌توانید از او خون بگیرید ولی هرروز نمی‌توانید این کار را انجام بدهید. وقتی 450 سی‌سی خون از بدن گرفتیم باید به بدن فرصت لازم را بدهیم تا بدن بتواند، این کمبود خون را در طول زمان جبران کند.

 ما در متد DST همین کار را می‌کنیم؛ یعنی همان نقطه تحمل. دارو را می‌دهیم، وقتی عادت کرد، 20 درصد کاهش می‌دهیم و در طی سه هفته این تحمل را ایجاد می‌کنیم. این کار را یکی از روان شناسان ما روی داروهای خودش انجام می‌دهد. وقتی دارو را کم می‌کنیم (حداکثر 20 درصد) هفته‌ی اول اسمش سازگاری است به بیمار هم می‌گوییم: این هفته‌ای که ما کم می‌کنیم، ممکن است حال تو خیلی کم به هم بریزد، یک هفته که صبر کنی، هفته دوم عادی می‌شود؛ یعنی بدن بعد از یک هفته سازگار می‌شود، هفته دوم عادی است و دُز دارو را در هفته عادی هم مصرف می‌کنی، هفته سوم می‌شود، پاداش یعنی از دارو لذت کامل می‌برد، وقتی 21 روز گذشت، یک پله دیگر کاهش می‌دهیم، اگر دیدیم، نمی‌تواند پله بعدی را برود، پله را تکرار می‌کنیم در طول درمان شاید یکی دو بار تکرار پله پیش بیاید و ما تحمل‌کنیم.

ما مصرف‌کننده شیشه را آوردیم که می‌گویند: شیشه از خانواده آمفتامین است و تریاک از خانواده نارکوتیک ها (narcotic) و اپیوئیدها (opioid) است به او تریاک دادیم به درمان هم رسید. الآن در کنگره 60 تمام افراد شیشه‌ای با شربت تریاک درمان می‌شوند، همان 0/2 سی‌سی،0/3 سی‌سی، چرا؟ چون ما تریاک را به او می‌دهیم و بعد از او پس می‌گیریم. تریاک را به او می‌دهیم، بالا می‌بریم، متعادلش می‌کنیم، بعد ذره‌ذره پایین می‌آوریم و به صفر می‌رسانیم و از او پس می‌گیریم؛ یعنی پس گرفتن دارو فقط بر مبنای تئوری نقطه تحمل می‌تواند، سازگار باشد و من آنجا فهمیدم که چطور یک‌کف‌دست تریاک می‌خوردم و من را نشئه نمی‌کرد ولی رسیدم به‌جایی که مثلاً یک بال مگس و یک‌سی‌اُم گرم تریاک می‌خوردم و این‌قدر روی من اثر می‌گذاشت.

شما که به فردی قرص 5 میلی‌گرمی متادون می‌دهید، خداوکیلی آن را به یک شتر و یا گاو بدهید، ببینید چه اتفاقی می‌افتد؟ پس چطور ما ده تا از این قرص‌ها به یک شخص می‌دهیم. ما چقدر نقطه تحمل فرد را بالا بردیم که 60 سی‌سی متادون می‌خورد یا 60 سی‌سی شربت تریاک می‌خورد؟ نقطه تحمل تا جایی رفته که کبد و کلیه و تمام قسمت‌ها را از بین می‌برد، این‌ها همه نقطه تحمل است. اگر ما نقطه تحمل را در نظر بگیریم، متادونی که در سطح کشور مصرف می‌شود، یک‌پنجم می‌شود، اگر قرص، 5 میلی‌گرمی بود و قرار بود 15 تا بخوری، خوب قرص 150 میلی‌گرمی درست می‌کردند تا دیگر 15 تا قرص نخوری.

شما می‌توانید کسی که روزی 15 تا 20 تا قرص متادون می‌خورد، بعد از یک سال بیاورید روی 5 میلی‌گرم از قرص هم لذت ببرد، یبوست او هم برطرف شود، رنگ و روی او هم بهتر شود، آنزیم‌های کبدی او هم مرتب شود. این نقطه تحمل روی مسائل فیزیولوژی بود، نقطه تحمل در رفتار و کردار هم هست.

در وادی نهم یک مرحله‌ای داریم به نام نقطه آشوب که می‌گوید: هرکسی یک ظرفیت و تحملی دارد، بعضی از افراد را به مرحله آستانه آشوب نرسانید. به یک فردی حرف زور می‌گویی، گوش می‌کند، هر چی می‌گویی، گوش می‌کند ولی وقتی فشار را به مقدار زیاد به او وارد می‌کنی از کنترل خارج می‌شود و وارد مرحله آشوب می‌شود، آن موقع ممکن است، کارد را به شکم شما فروکند یا با آجر به سر شما بزند. خیلی از افراد در درگیری نقطه تحمل طرف را در نظر نگرفتند، یک حرف یا فحشی زدند که طرف نقطه تحمل نداشته و منجر به قتل شده است.

ما در وادی نهم می‌گوییم: باید تحمل افراد را بسنجیم و بدانیم ظرفیت تحمل افراد چقدر است، وقتی بخواهی جلوی تنفس کسی را بگیری، جایی که می بینه، داره خفه می شه، ممکن است عکس‌العمل‌های غیرطبیعی از خودش نشان بدهد. در وادی نهم ازنظر افکار و اندیشه روی مسئله نقطه تحمل بسیار حساس هستیم و باید کارکنیم و هم دردادن شربت OT یا داروی دیگری که می‌دهیم، بدانیم که چطور آن‌ها را پس بگیریم، کارکنیم. ما شربت تریاک را به بیماران می‌دهیم و آن‌ها یک پروسه 10 ماهه بالا و پایین می‌روند، نه اَدیکت (Addict) می‌شوند و نه چیزی ما هم از آن‌ها می‌گیریم و مسئله حل می‌شود. مسئله نقطه تحمل بسیار مسئله مهمی است، تمام وادی‌ها مهم است ولی روی این وادی بیشتر باید تعمق کرد.

پس از اتمام سخنان جناب مهندس ، دکتر مجید دبیری دور دوازدهم لژیون پزشکان را عهده دار شدند.

 

معرفی مرزبانان منتخب از کلینیک خانم دکتر اعظم انصاری  حضور جناب مهندس  و  دریافت شال مرزبانی  از دستان ایشان 

 حضور غیاب پزشکان: 

 گزارش تصویری جلسات فنی پزشکان :

 تهیه وتنظیم: مسافر علیرضا نیکروش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .