به نام خدا
پانزدهمین جلسه از دور سوم کارگاههای آموزشی کنگره 60 ویژه مسافران در روز سهشنبه مورخ 96/2/12 با دستور جلسه «هفته راهنما» با استادی دیدهبان محترم کنگره 60 جناب آقای سعید سبزهای، نگهبانی آقای علی تکلو و دبیری آقا محمود مرشدی رأس ساعت 17:00 آغاز بکار نمود.
همچنین در این روز جشن ویژهای به مناسبت هفته راهنما برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
دیدهبان محترم کنگره 60 در ابتدای جلسه ضمن تبریک هفته راهنما فرمودند: این روز بزرگ را به استاد بزرگ کنگره ۶۰ جناب مهندس دژاکام و اساتید راهنمایان شعبه لوئی پاستور که صادقانه فعالیت میکنند، تبریک میگویم.
صحبت کردن در خصوص راهنما سخت است؛ زیرا با تمام مسائل و مشکلاتی که دارند خیلی صادقانه و با عشق که به نظر من از همه مسائل مهمتر هست، در جلسات میآیند و خدمت میکنند. راهنماها از ابتدای جلسات حضور دارند و آخرین نفراتی هستند که ازآنجا میروند.
در حال حاضر؛ هفته راهنماست و اگر به تقویم نگاهی بی اندازیم متوجه خواهیم شد، با روز معلم مصادف شده است. لذا؛ همچنین این روز را بهتمامی معلمها تبریک میگویم.
تفاوت بین معلم و راهنما در این است که؛ معلم، تعلیم میدهد، حقوق میگیرد و جایگاه او مشخص است. درواقع معلمی شغل است.
اما به نظر من؛ مسئلهای که باعث میشود جایگاه راهنما بالاتر باشد فقط (عشق) است. درواقع، طرف حساب او رهجو نیست، بلکه عشقی است که با قلب او کار بزرگی را انجام میدهد.
در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر؛ فصلی با عنوان گذرگاه وجود دارد که اعتیاد را یک گذرگاه معرفی میکند. البته به نظر بنده، اعتیاد فراتر از گذرگاه هست و درنتیجه، راهنما این مسائل را میآموزد.
در کنگره هیچوقت کمکاری صورت نمیگیرد. چراکه؛ زمانی بار اصلی آموزش بر عهده رهجو است و ما هیچگاه به فکر آموزشهایی که راهنما میدهد نیستیم؛ بنابراین؛ جایگاه راهنما مشخص و رفیع است.
در کلامالله آمده است؛ اگر کسی نفسی را نجات دهد، گویی تمام نفوس را نجات داده است. به همین خاطر؛ اگر کسی بیاید و راه درست زندگی کردن را بیاموزد کمکاری انجام نداده است. بلکه؛ در مدارس و دانشگاهها جایگاه معلم و اساتید اینطور نیست و فقط صرفاً یکسری دروس آموزش داده میشود؛ اما راهنما راه درست زندگی کردن، نوع رفتار، گفتا رو کردار را میآموزد و این مسئله اتفاق سادهای در لژیون نیست.
به نظر بنده؛ راهنماها هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند. چراکه؛ همه آنها از یک منبع آموزشی و یکسان تغذیهشدهاند و هرکدام به روش خودشان از یک نور و یک دانش برگرفتهاند و درنهایت این آموزشها را در زندگی خود کاربردی کردهاند. به شکلی که اگر راهنمایی در خارج از کنگره، در جمعی بگویند که او اعتیاد داشته، کسی باور نخواهد کرد.
مسئلهای که کنگره را نسبت به گروههای دیگر متمایز میکند، همین راهنماها میباشند؛ زیرا هر فردی که سفرکرده باشد و درمان شده باشد، قرار نیست راهنما شوند. بههرحال؛ بایستی از یکسری فیلترها باید گذر کنند. باید آزمونهایی را دهد، جزوههایی را مطالعه کنند و ازنظر اخلاقی و رفتاری تأیید شوند؛ زیرا ازنظر کنگره این مسئله مهم است که؛ برای درمان یک نفر، یک خانواده به راهنما مراجعه خواهند کرد. درنتیجه او باید در برخورد و رفتار خود دقت کند.
حال رهجو وظایفی را بر عهده دارد. در قدم اول رهجو بایستی ببیند راهنما چه عملی را انجام میدهد و او هم همان عمل را انجام دهد... بهعنوانمثال: رهجو بایستی قدردان باشد. به فرض مثال؛ مدتی است به کنگره آمده و در لژیون حضور دارد و طبق آموزشها به حال خوش رسیده است. حال یک هفته، یک روز اختصاص به راهنما دارد؛ بنابراین؛ هر آنچه در توانش هست (حتی یک تماس ساده و تبریک) با تمام وجود، با اخلاص کامل از راهنمای خود قدردانی کند. من مطمئن هستم راهنماها خود به خدمت راهنمایان خود رفتهاند و از آنها قدردانی کردهاند.
به قول حضرت حافظ که گوید:
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود گوشهای چشمی نظر به ما کنند؟
این بیت مفهوم آن را بیان میکند که؛ اگر استادی رادارید و بخواهید گوشه چشمی نظر کند و چیزی را بیاموزد بایستی از او بخواهید و طلب کنید؛ زیرا زمان و وقت تنها چیزی است که اگر از بین رود دیگر برنخواهد گشت. راهنمایان هفتهای 3 جلسه از کارهای خود را واگذار میکنند و برای تشکیل لژیون وقت خود را میگذارند. حالا وظیفه رهجو این است که فرمانبردار او باشد و هفته و روز او را قدردان باشد.
در پایان جلسه به مناسبت «هفته راهنما» جشنی برگزار شد و با اهدای لوح تقدیر ، از راهنمایان شعبه لوئی پاستور قدردانی به عمل آمد.
نگارنده: امیرحسین
لژیون: آقای میلاد تکسیبی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3662