English Version
English

هفته راهنما

هفته راهنما

هفته راهنما

الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور

با ورود انسان به قلمروی تاریکی‌ها، صفات و ویژگی‌های آن سرزمین، وی را تحت تأثیر قرار می‌دهند. باگذشت مدت‌زمانی این صفات آن‌چنان با گوشت و پوست‌واستخوان فرد عجین می‌شوند که گویی از بدو تولد با وی بوده‌اند. برای خروج از تاریکی‌ها قدم اول شناخت صفات ناپسند و نشان دادنشان به خود شخص، سپس از بین بردنشان است که در کنگره 60 این کار را به زیبایی تمام انجام می‌شود.

یکی از این صفات زشت، طلبکار بودن از عالم و آدم است؛ و در مقابل کنگره برای مقابله با آن، جشن‌ها و مرا سماتی را در نظر گرفته است. شخص تحت درمان، با شرکت در این مرا سمات و تشکر کردن که در غالب اهدای پاکت صورت می‌گیرد؛ درواقع قدمی بزرگ در مسیر زدودن صفت ناپسند طلبکاری و رسیدن به خود، برمی‌دارد.

در کنگره 60 به‌جز مراسم تولد که مختص یک نفر است، چهار جشن اصلی که از آن‌ها به‌عنوان چهارفصل نیز یاد می‌شود و مختص گروه خاصی است؛ برگزار می‌شود که عبارت‌اند از: جشن دیده‌بان، جشن مرزبان و ایجنت، جشن راهنما و جشن همسفر.

این هفته، در تمام نمایندگی‌های کنگره 60 به‌عنوان هفته راهنما در نظر گرفته‌شده است که در آن تمام رهجوها از راهنماهای خود، تشکر و قدردانی می‌کنند. تمام افراد در کنگره، یک راهنما دارند حتی استادانی که خود راهنماهای بسیاری را پرورش داده‌اند، در این هفته میمون و مبارک از راهنمای خود سپاسگزاری می‌کنند.

جمعیت احیای انسانی کنگره 60، افراد خواهان رهایی از دام اعتیاد را؛ همان‌طور که از نامش پیداست، احیا می‌کند. احیا یعنی باز توانی در ابعاد مختلف و تثبیت آن. بدین منظور بنیان کنگره برای احیا مثلثی را در نظر گرفته‌اند که اضلاع آن عبارت‌اند از: احیا شونده، احیاکننده، طعام احیا

احیاکننده همان راهنماست. اگر اندکی روی این موضوع متمرکز شویم متوجه اهمیت این هفته و جایگاه راهنمایی می‌شویم. اگر راهنماها در کنگره نباشند، مثلث احیایی نخواهد بود و اگر احیا و درمان مصرف‌کننده‌ای نباشد، کنگره‌ای نخواهد بود. تمام اعضا در این سیستم در حال خدمت و فعالیت‌اند ولی اعضایی که نقش کلیدی در این فعالیت بزرگ را بر عهده داشته و در حقیقت در خط مقدم جنگ با اعتیاد قرار دارند، راهنماها هستند. خدمتگزاران دیگر ممکن است با مصرف‌کننده‌ها برخوردی نداشته باشند ولی این راهنماها هستند که به‌صورت پیوسته در کنار افراد خواهان رهایی؛ زندگی می‌کنند و سعی در تغییر دیدگاه و اندیشه‌شان دارند.

راهنما یعنی کسی که راه را نشان می‌دهد. راه مقدسی را که پیمودنش درنهایت به حال خوش و سلامتی منجر می‌شود. راهنما، خط اصلی را مستقیمان از بنیان کنگره می‌گیرد و آن را در بین افراد لژیون تبلیغ می‌کند. راهنما از خود راه و روشی ندارد. می‌داند که هرچه دارد و ندارد از کنگره و بنیان آن است درنتیجه از حرمت‌ها و قوانین آن تخطی نمی‌نماید.

همیشه به راهنما و استاد خود احترام می‌گذارد حتی اگر آن شخص دیگر راهنما نباشد و یا از کنگره خارج‌شده باشد. راهنما همیشه سعی می‌کند به‌روز باشد و با داشتن شال راهنمایی به خود مغرور نمی‌شود؛ بلکه می‌داند هیچ نمی‌داند و ازاین‌رو لحظه‌ای در افزایش دانایی دریغ نمی‌کند.

وی می‌داند که جایگاهی که اکنون در اختیار دارد؛ بسیار حساس است زیرا الگوی شاگردانش خواهد بود. درنتیجه همواره سعی می‌کند در زندگی از کوچک‌ترین فرصت‌ها برای تزکیه و پالایش خود و تبدیل به الگویی مناسب‌تر شدن استفاده می‌کند.

راهنما بسیار جاری است. یک شخص تا از درون راهنما نشود، در بیرون شالی به وی اهدا نخواهد شد ولی به گرفتن شال بسنده نمی‌کند. باید بسیار جاری باشد. یک شخص سفر اولی یا دومی مطالب جزوات و کتاب‌های کنگره را می‌خواند و رد می‌شود ولی راهنما این‌گونه برخورد نمی‌کند. خود تا آخر راه را می‌رود تا با پیچ‌وخم‌های آن آشنا شود که اگر ره‌جویی قصد سفر در مسیر را داشت، بتواند وی را راهنمایی کند. راهنما همیشه تیزبین‌تر، حساس‌تر، موشکافانه‌تر، گسترده‌تر، کلی‌تر و جزئی‌تر به مسائل نگاه می‌کند.

راهنما بودن فقط دانستن متد DST و نحوه تیپ رینگ شربت OT نیست. راهنما بودن فقط انداختن شال راهنمایی بر گردن نیست. راهنما این شال را در خارج از کنگره حتی وقتی شال بر گردنش نیست نیز حس می‌کند. راهنما داخل کنگره و بیرون از کنگره برایش فرقی ندارد. در هر وضعیت و مکانی، راهنما است و راهنما گونه رفتار می‌کند. راهنما بودن یک منش است. یک کردار پسندیده است.

معلمی شغل انبیاست. تمام پیامبران و فرستادگان خداوند، راهنماهای نوع بشر بوده و هستند. این افراد الهی همگی سعی در نشان دادن صراط مستقیم به انسان را داشتند. کاری که یک راهنما در کنگره انجام می‌دهد هم نشان دادن راه مستقیم و الهی به افرادی که خواهان خروج از ظلمت هستند، می‌باشد. پس جایگاه راهنمایی هم جایگاه مقدسی است.

راهنما بودن یعنی باخدا بودن...

درنهایت به‌نوبه خود از راهنمای اول، استاد حاضر، پدر مهربان، بنیان کنگره 60، جناب آقای مهندس دژاکام از صمیم قلب سپاسگزاری می‌کنم و این هفته میمون و مبارک را خدمت ایشان و خانواده محترمشان و همچنین تمام راهنماها و کمک راهنماهای گران‌قدر؛ تبریک و تهنیت عرض می‌کنم.

 

با احترام؛ سینا مخلصی

نمایندگی: حکیم هیدجی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .