گفتگو با دستیار دیده بان آقای کوروش آذرپور
با عرض سلام و تشکر از اینکه دعوت ما را برای مصاحبه پذیرفتید، لطفاً خودتان را بهرسم کنگره معرفی کنید؟
سلام کورش هستم یک مسافر، آنتی ایکس مصرفی: تریاک، ۱۱ ماه سفر کردم به روش: D.S.T و داروی اوپیوم، راهنما: آقای جعفر شاملو، رهایی: ۱۲ سال و ۱۰ ماه.
پسازاینکه بهعنوان دستیار دیدهبان کار خودتان را آغاز نمودید، آن حجم از کار و مشغلهای که برایتان به وجود آمد بیش از انتظارتان نبود؟
خیر، چون کار کنگره نه اینکه خستهکننده نیست، بلکه انرژیبخش است، یعنی خستگیهای کاری و بیرونی آدم هم درمیآورد. برای همین میزان حجم و اینجور چیزها طوری نیست که به انسان فشار بیاید و یا حتی متوجه شود، یعنی انقدر لذتبخش است که حتی انسان متوجه خستگی نمیشود. یک همچنین شکلی هنوز هم برای منبعد از اینهمه سال احساس نکردم.
میتوانید کمی راجع به ظرفیتی که برای جایگاههایی نظیر دستیار دیدهبانی لازم است برای ما توضیح دهید؟
ظرفیت خاصی نمیخواهد، چون اولین چیز آموزش است، بایستی در ابتدا دورهها گذرانده شود، بعد مراحل کمک راهنمایی را گذرانده باشید. حداقل، دوره مرزبانی گذرانده باشید، یک سری از آموزشها در طی خدمت کردن به وجود میآید، خودبهخود آن جایگاه خدمتی این مسئولیتها را جایگزین میکند، یعنی به شرایطی میرسد که میبیند که میتواند این مرحله کاری را انجام دهد ولی خودبهخود آن آموزش را هرکس دیگری هم بگیرد آن مسئولیت مثلاً دستیاری و از این قبیل چیزها را خیلی راحت میتواند انجام دهد.
افقی که ازنظر آموزش برای خود دارید چیست یا بهتر بگوییم در کنگره به دنبال چه هستید؟
من وقتی به کنگره میآیم به روز نگاه میکنم، زیرا خود کنگره به روز است، همهچیزش هم به روز است، یعنی اگر روزی که به کنگره میآیید لذت نبرید، انرژی نگیرید و نهایتاً شاداب ازاینجا ببرون نروید، احتمالاً این یعنی کنگره به شما نمیچسبد، این یعنی باید سبکتان را عوض کنید، کارهایتان را عوض کنید و درنهایت یکسری تغییراتی ایجاد کنید، تا زمانی که انسان به کنگره میآید و آموزش میگیرد و تغییرات جدید را احساس میکند و بهروز جلو برود چیزی مدنظر نهایی وجود ندارد که افقش را بگوییم؛ همینالان هم میتواند آخرش باشد و هم میتواند اولش باشد، اگر به همین شکل باشد انسانی در هر جایگاه و خدمتی، اصلاً برایش فرقی نمیکند که نقطهی پایانی و اینها در نظر بگیرد. بهروز که شما پیش بروید خودبهخود کارها میآید، خودبهخود مسئولیتها میآید، خودبهخود خدمتها میآید و درنتیجه خودبهخود همهچیز انجام میشود.
نظرتان راجع به شعبه بهشهر چیست؟
خوب است، شعبه بسیار خوب و پرانرژی است شعبه بهشهر، فضای بسیار زیبا و خوب دارد، همچنین آبوهوای خوبی دارد، درمجموع شعبهی خوبی دارید و کلاً حس خوبی دارم هم نسبت به بچههای شعبه هم مسئولین شعبه.
زمانی که وارد کنگره شدید چه تفاوتی با الآن داشت و تا امروز چه ویژگیهای مثبتی به کنگره اضافهشده است؟
همانطور که گفتم کنگره بهروز جلو میرود و همانگونه که شرایط ایجاد کند، نمیشود گفت آن موقع بهتر بود یا الآن بهتر است و مقایسه کرد، شرایط کنگره هم همان موضوعِ با حرکت راه نمایان میشود است، هر چیزی که پیش بیاید برای شرایط کاری کنگره که کارش درمان اعتیاد و کمک به انسانها است، هر چیزی که پیش بیاید و باید کمتر یا بیشتر شود انجام میپذیرد و هیچ فرقی هم نمیکند که بگوییم الآن بهتر بوده یا آن موقع، اما کنگرهای که آن روز من میشناختم ۲ شعبه بود و ۱۰۰ نفر آدم الآن بیش از ۵۰ شعبه داریم و کلی جمعیت، بنابراین شکل کنگره را نوع حرکتش مشخص میکند و تا حالا که کلاً خوب بوده و در هر دورهای خوبیهای خاص خودش را داشته است.
بهعنوان کلام آخر اگر چیزی مدنظرتان هست بفرمائید؛
صحبت پایانی همینکه در جلسه امروز گفتم، کنگره یعنی ما، اگر میبینید شعبهی بهشهر چیزی کم دارد، یعنی اینکه بچههای بهشهر بایستی آن چیز را تهیه کنند. اگر فکر میکنید هرکدامتان، حالا هر نفری در کنگره در هر جایگاهی که هست، سفر اول، سفر دوم، اگر کارش را به نحو احسن انجام بدهد، هم برای خودش خوب است و هم خودبهخود کمک به دیگران و شعبه کرده.
کار خاصی هم نیست، درست عمل کردن، طبق قوانین کنگره بودن، در مسیر بودن یعنی بهترین کاری که میشود انجام داد، توصیه میکنم که کسانی که در کنگره هستند کنگرهای باقی بمانند، چه وقتیکه در جلسات هستند، چه وقتی در حال رانندگی هستند، چه در خیابان هستند، چه سرکار خود هستند، اگر انسان همهجا اصول کنگرهای بودنش را رعایت کند خودبهخود باعث رشد کنگره میشود، چون ما تقریباً معرفیِ حضوری کنگره هستیم.
از شما سپاس گزارم از اینکه دعوت ما را پذیرفتید و باحوصله فراوان به سؤالات ما پاسخ دادید.
تهیه گزارش : مسافر محمد
لژیون : آقای مهدی یوسفی
ویرایش : مسافر مهدی مرندی
نمایندگی : بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1992