دهمین جلسه از دور سیزدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای دکتر محمد، نگهبانی آقای مهندس دژاکام و دبیری خانم دکتر ندا با دستور جلسه "جهان بینی 1 و 2 " در تاریخ 1396/01/25 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.
قبل از اینکه جلسه به استاد سپرده شود جناب مهندس فرمودند:
در کنگره 60 برای درمان بیماری اعتیاد سه مؤلفه جسم، روان، جهانبینی مطرح است. تاکنون در مطالعاتی که انجامشده چیزی بهعنوان جهانبینی دردمان اعتیاد وجود ندارد ولی در کنگره مطرح است. کنگره 60 گفته تا زمانی که جهانبینی درست نشود ما به درمان لازم نخواهیم رسید؛ یعنی باید هم جسم و هم روان درست شود و قطعاً دیدگاه و نگرش فرد نیز باید عوض شود تا به درمان برسیم. امروز معتقدیم نهتنها برای درمان اعتیاد بلکه برای بیماریهای روانی مثل افسردگی و سایر بیماریها باید نگرش تغییر کند تا نگرش تغییر نکند ما به نتیجه نمیرسیم
به این دلیل جهانبینی 1 و 2 جزئی از جهانبینی کنگره 60 هستند که روی آن بحث میکنیم. مثلاً جزوه جهانبینی دو منیت را مطرح میکند و میگوید منیت چیزی است که جلوی آموزش را میگیرد؛ یعنی کسی که چیزی را در سطح ابتدایی بلد است ولی خودش خیال میکند، استاد مسلم این رشته است درصورتیکه هیچچیزی بلد نیست، شاید در حد جزئی چیزی را بلد باشد، آنجا گرفتار منیت میشود. وقتی گرفتار منیت شد خودش را از آموزش مبرا میداند و آموزش نمیپذیرد؛ بنابراین هیچوقت به مرحلهی لازم نمیرسد. در جهانبینی 1 و 2 راجع به ناامیدی، ترس، منیت،شخصیت،تفکر و اندیشه صحبت میشود. اینها ابزارهایی است که ما سالهای سال از آنها استفاده کردیم تا توانستیم به نتیجهی لازم برسیم. همانطور که باید درمان جسم بر مبنای علم باشد، روان و جهانبینی هم باید بر مبنای علم حقیقی باشد.
پس از سخنان جناب مهندس جلسه به استاد دکتر محمد سپرده شد.
سخنان استاد:
دکتر محمد
جهانبینی عبارت است از ادراک احساس و دانایی ما نسبت به جهان هستی و خودمان که استاد امین آن را باکمال ظرافت و دانایی مطرح کردند. اگر ما تیترهای اولیه جهانبینی را نفهمیم، چهارده وادی را هم نمیتوانیم بفهمیم. جهانبینی مسئله مهمی است، چون شناخت ما نسبت به اطراف و محیطمان میباشد.
همانطور که جناب مهندس در سی دی فرمودند؛ جهانبینی فقط راجع به افراد معتاد نیست، جهانبینی راجع به همهی افراد است. در کنگره همهچیز را با مثلث نشان میدهند. مثلاً مثلث درمان متشکل شده از جسم، روان و جهانبینی. برای درمان جسم 11 ماه وقت لازم است تا جسم بیمار با مصرف شربت OT به تعادل برسد، روان، خلقوخوی انسان است و جهانبینی، دانایی ما نسبت به خودمان و هستی میباشد که شامل جهانبینی درون و بیرون است. ما در جهانبینی اصطلاحات سفر اول، سفر دوم و سفر سوم راداریم که باید بدانیم. سفر اول از زمانی که بیمار به کنگره مراجعه میکند تا مدت 11 ماه که قطع دارو میشود، طول میکشد. سفر دوم از قطع دارو تا رسیدن به خود است، این سفر مربوط به مسافران و همسفران است که مدت آن مشخص نیست، چون بسیار وسیع است. سفر سوم از رسیدن به خود تا رسیدن به قدرت مطلق یا الله است که افراد معدودی به این سفر میرسند.
کنگره 60 انسان را به دو بخش تقسیم میکند؛ صور آشکار و صور پنهان که در وادیها مرتب این مسئله راداریم. صور آشکار اَشکالی است که با چشم میبینیم، مثل، چشم، مغز، بدن و چیزهایی که قابلدیدن است. صور پنهان چیزهایی است که قابلدیدن نیست، مثل ذهن، احساس، عقل و روح. جهانبینی به شهر وجودی اشارهکرده و مثلث دانایی را مطرح میکند که از تفکر، تجربه و آموزش تشکیلشده است و در مقابل آن مثلث جهالت قرار دارد که از ترس، ناامیدی ومنیت تشکیلشده است در مثلث دانایی تفکر از عقل شروع میشود و عقل است که به ما دستور میدهد که چهکار کنیم. تجربه را در زندگی به کار میبریم و آموزش را نیز از طریق راهنما و کتابهای کنگره دریافت میکنیم در مثلث دانایی ما یک دانایی معمولی داریم و یک دانایی مؤثر در دانایی مؤثر هر سه ضلع باید در یک کیفیت باشند وگرنه ما نتیجهی خوبی نخواهیم گرفت.
فردی که دچار بیماری اعتیاد میشود، ناامیدی به سراغ او میآید و او فکر میکند باید مسئله اعتیاد را تا آخر عمر همراه خود داشته باشد. مسئله بعدی ترس است که سراغ فرد بیمار میآید، منیت نیز همانطور که جناب مهندس اشاره کردند در بین بیماران بسیار دیده میشود. مثل فردی که استاد دانشگاه بود و فرامین راهنمای خود را که یک فرد دیپلمه بود را گوش نمیداد به خاطر همین در کنگره القاب و عناوین را کنار گذاشتهاند، چون کسی که بخواهد در کنگره بهسلامت کامل برسد، باید منیت را کنار بگذارد و خودش را تسلیم کنگره کند. بعضی از بیماران چون فکر میکند سن آنها بالا است نباید راهنما به آنها حرفی بزند و از حرف راهنما ناراحت میشوند و دیگر به کنگره نمیآیند. آقای امین در مورد این افراد میگوید: این افراد کنگره نیایند، بهتر است و مشکل ما کمتر میشود.
ما باید این آموزش را به مسافران و همسفران بدهیم که جهانبینی و آموزش کنگره را کامل و درست گوش بدهند و بهسلامتی درست برسند. کسانی که مطالب جهانبینی را خوب فهمیدند و اجرا کردند، حال خوش دارند و علت اینکه ما میگوییم بیماران در کنگره درمان میشوند، همین جهانبینی است که آنها را درمان میکند وگرنه در روشهای دیگر عود مجدد و لغزش زیاد داریم ولی در کنگره درمان فقط مصرف OT نیست، بلکه جهانبینی و دانشی که ما در مورد هستی وزندگی پیدا میکنیم کمککننده درمان است. جهانبینی راجع به همهی افراد است و ماهر چه آن را بشکافیم به نتیجهی بهتری میرسیم.
دکتر اردشیر
جهانبینی یعنی یک مسئله را احساس و ادراک کرده و در مورد آن تفکر کنیم. وقتی کسانی که بیمار اعتیاد هستند را بررسی میکنیم، میبینیم آنها ازلحاظ احساس و ادراک و تفکر دچار مشکل هستند. کنگره، جهانبینی را مورد بازبینی قرار میدهد و میگوید: ما باید بدانیم کدام مسئله از جهانبینی ایراد پیداکرده که این بیماران دچار مشکل شدند.
با بررسی در مورد جهانبینی، متوجه شدند که در بیماران مسئلهای به نام جهل وجود دارد که باعث میشود بیمار به دانایی نرسد، وقتی در وجود فردی دانایی وجود نداشته باشد، جهل به سراغ او میآید. سپس این سؤال را مطرح میکند و میگوید: چرا جهل وجود دارد و چرا فرد نمیخواهد به دانایی برسد؟ جهانبینی پدیدهای به نام منیت را کشف میکند و میگوید: وقتی منیت در فردی وجود داشته باشد، فرد میگوید: من آنقدر دانش و اطلاعات دارم که نیازی به حرکت و تلاش برای شناخت پدیدهای ندارم. جهانبینی میگوید: شما باید منیت را کنار بگذارید و جایگاه دانایی و شناخت را بپذیرید. وقتی انسانها جایگاه شناخت و دنایی را میپذیرند، آن موقع جهل کنار میرود و دانایی جای آن را میگیرد و این مسئله است که کنگره را روزبهروز به اهدافش نزدیکتر میکند.
دکتر مسعود
تقریباً سیزده سال پیش بود که من برای اولین بار به کنگره آمدم. با چه دیدی به کنگره آمدم؟ با دید از بالا نگاه کن و متکبرانه، چون من محقق هستم و به من سفارش تحقیقاتی داده بودند که آقای دکتر تحقیق کن و ببین تأثیر ورزش بر معتادین چگونه است. من همفکر کردم که من دکترای ورزش هستم، کارهای تحقیقاتی میکنم، خودم هم ورزشکار هستم، حالا چطور روی افراد معتاد بررسی کنم؟ برای انجام تحقیق به مکانهای مختلف و کمپها و NA رفتم، وقتی وضعیت و وخامت حال افراد معتاد را دیدم در آن شرایط تکبر من بیشتر شد با خودم میگفتم: دیدگاه من از ورزش که یکچیز اکتیو، فعال و پرهیجان است با این افراد باید چهکار کنم؟
تا اینکه وارد کنگره شدم وقتی به کنگره آمدم عدّهای را دیدم که ورزش میکردند، البته آن موقع ورزش در کنگره به شکل امروز نبود. بعد خدمت آقای مهندس رفتم و خودم را معرفی کردم. از افرادی که ورزش میکردند، پرسیدم آیا شما مصرفکننده بودید؟ آنها در جواب میگفتند: بله. من مانده بودم که چه تفاوتی افراد کنگره را به این حالت رسانده است، دیدم تفاوت در جهانبینی است که این افراد دنیا و اعتیاد را جور دیگری میبینند، حتی به شخصی که اعتیاد دارد، معتاد نمیگویند، میگویند مصرفکننده. بعد یواشیواش به درون خودم برگشتم؛ یعنی الآن اگر به کمپها یا NA بروم، دیگر دیدگاه قبلی را ندارم. من الآن فهمیدم که آن میتواند این شود، فقط روش فرق میکند بهعلاوه اینکه دیدگاه من از زندگی عوض شد که دیگر از بالا نگاه نکنم.
درست است که من یک محقق هستم،یک ورزشکار بودم ولی هرکدام از این انسانها ظرفیت این رادارند که از من بالاتر شوند از وقتی جهانبینی و دیدگاه من به اطرافیان عوض شد از زندگی لذت بیشتری میبرم. الآن میفهمم دوست داشتن یعنی چه؟ دیگران را میبینم. باور کنید یکوقتی دیگران را نمیدیدم. نمیدانم که نام آن را تکبر، کوری یا نفهمی میگذارید ولی من خیلی از افراد مثل دانشجو، ورزشکار، زیردست و فامیل را نمیدیدم ولی الآن همهچیز را میبینم و ممنونم که در اینجا این جهانبینی و بینایی به من داده شد که زیباییها را ببینم. خیلی خوشحالم که به کنگره آمدم و از برج عاج تکبر پایین آمدم. الآن فهمیدم که PHD و چیزهای دیگر معیار ارزش و انسانیت نیستند. من اینجا خیلی چیزها از کسانی یاد گرفتم که سواد آنچنانی ندارند و جسم آنها ضعیف و ناتوان است ولی فهمیدم که جهانبینی میتواند یک روح قوی و روان ورزیده به انسان بدهد و انسانها را بهجایی برساند که امروز میبینم از چه روزی به چه روزی درمیآید.
همه جای دنیا بهترین اختراعها و اکتشافها انجام میشود و جایزه نوبل میدهند ولی من ندیدم هیچ جا یک انسان ویرانشده را بسازند. من خوشحالم که با این تغییر دیدها و جهانبینیها و تعالیمی که در اینجا هست، یک انسان ویرانشده مجدداً ساخته شود، مثل ققنوس از خاکستری دوباره یک عظمتی به وجود میآید.
دکتر احمد
جناب مهندس دریکی از سیدیها فرمودند: جهانبینی یعنی اینکه بتوانی سر سفره با خانواده بنشینی و یک غذای راحت بخوری، این یعنی جهانبینی. اینکه انسان بتواند با دنیای اطراف خود یک تعامل و یک ارتباط درست، منطقی و مؤثر پیدا کند بهنوعی هنر زندگی کردن است در آموزش جهانبینی گفته میشود هر چیزی که در جهان هستی و اطراف وزندگی من وجود دارد از کوچکترین موضوعات تا بزرگترین مسائل زندگی نیاز به دیدگاه درست و جهانبینی دارد.
در جزوات جهانبینی کاربردی 1 و 2 آقای استاد امین این مفاهیم را با مدلهای بسیار ساده و قابلفهم برای فردی که شاید تحصیلات دیپلم هم ندارد و وارد کنگره میشود، آموزش میدهند. در جهانبینی کاربردی از مدلهایی مثل مدل قلعه عقل، مثلث دانایی و تمام مفاهیمی که در جهانبینی آمده مثل حس، نفس و عقل را برای ما قابلفهم میکند. البته تمام موضوعاتی که در جهانبینی مطرحشده شاید ارتباطی به مواد مخدر نداشته باشد. هنر درست زندگی کردن و هنر لذت بردن از زندگی نیاز به این دارد که انسان جهانبینی درستی از جهان پیرامون خود داشته باشد.
سی دی اقتصاد هم به داستان جهانبینی برمیگردد، اشاره به مثلث مصرف و توصیه به مصرف نیاز به جهانبینی دارد. اینکه من به این درک و آگاهی برسم که صرفنظر از اینکه در چه جایگاهی قرار دارم از نعمتهایی که خداوند در اختیار من قرار داده، درست استفاده کنم.
دکتر فرشته
ما با یک جسم و یک روح به دنیا آمدیم، بعد از چند سال، تحصیلات و مدارجی را کسب میکنیم و بهتناسب آنها منیت هایی به سراغ ما میآید. فکر میکنم منیت مسئله جهانبینی را نقض میکند، شاید نقش ما در دنیا این است که به جهانبینی درست برسیم. وظیفهی من بهعنوان انسانی که متولد شدم این است که ادراک نسبت به خودم داشته باشم (جهانبینی درون) و ادراک نسبت به جهان هستی داشته باشم (جهانبینی بیرون) اگر به این نتیجه برسم فکر میکنم هدف آفرینش تکمیلشده است.
من از فطرت الهی آفریده شدم و باید به فطرت اصلی خودم برگردم، پس وقتی خوب به خودم اشراف پیدا کنم به خودشناسی رسیدم و در مسیرهای بد قرار نمیگیرم و مسیر را درست انتخاب میکنم در جهانبینی بیرون هم انسانها را ببینیم، سرزمینها را ببینیم و طریقه تعامل با جهان هستی را ببینیم.
دکتر صمد
چیزی که برای درمان یک فرد معتاد لازم است، تغییر است. انسان موجودی است که اگر درون و بیرون او باهم فاصله داشته باشد تعادل ایجاد نمیشود. انسان موجودی جاری است و یکنواخت نمیماند به خاطر همین در کنگره 60 میگویند: بعد از سفر اول باید جهانبینی برای بازیابی و ریکاوری تقویت شود یا مثلاً میگوید اگر بخواهی 20 درصد دارویت را کم کنی، باید 20 درصد جهانبینی تو رشد کند. چرا کنگره 60 روزبهروز پویا و سرزندهتر میشود؟ به خاطر اینکه جهانبینی آن بهروز است و هرروز ازلحاظ معنوی و دانایی تقویت میشود.
در جهانبینی باید دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود و رفتار و خواستهها منطقیتر شود تا عوامل بازدارندهای که در درون هستند و تبدیل به حس میشوند کنترل و مدیریت شوند و در ادامه خواستههای نامعقول که در درون شکلگرفته، تغییر پیدا کنند. ذرات ناخالص نفس وقتی حس را آلوده میکنند و فرمان منفی به عقل میدهند، سبب میشود فرد تغییر نکند. اگر دانایی به دانایی مؤثر تبدیل شود و عوامل بازدارند مدیریت شوند و حس پالایش شود، جهان درون و برون به هم نزدیک میشود و فرد در تعادل زندگی میکند و آرامش و آسایش در او برقرار میشود.
دکتر مجید
تفاوت زیادی ازنظر عملی در جهانبینی که در کنگره میبینم و جهانبینی که در کتابهای درسی خواندیم وجود دارد. جهانبینی یعنی نگرش و تعامل ما به جهان هستی اما نمیدانیم چگونه باید تعامل داشته باشیم. جهانبینی هنر درست زندگی کردن است که باعث میشود انسان راحتتر و بهتر و قشنگتر زندگی کند. آن قشنگی که قبلاً به لباس و تفاخر نگاه میکردیم الآن به خوب زندگی کردن، آسایش و آرامش و دوست داشتن انسانها نگاه میکنیم.
دکتر محمدرضا
مشکلترین چیزی که ما برای قانع کردن یک مراجعهکننده در کلینیک داریم این است که به روانشناس مراجعه کند. مراجعهکننده دارویش را میگیرد ولی اعتقادی به روانشناس ندارد، فکر میکند یک نصیحتگر از بیکاری آنجا نشسته و میخواهد او را نصیحت کند درنهایت اگر بر افکار او پیروز شویم و او را پیش روانشناس بفرستیم در آنجا خیلی خوب آموزش میگیرند.
اگر من بیماران خصوصی شربت OT خودم را با بیمارانی که از کنگره معرفی میشوند باهم مقایسه کنم ازلحاظ اینکه به قطع مصرف و تعادل رسیده باشد، اصلاً قابلمقایسه نیستند. شربت همان شربت است ولی جهانبینی است که باعث میشود دید و نگرش آنها به زندگی عوض شود و به درمان برسند. در این چند سالی که ما پزشکان به کنگره آمدیم، احساس آرامش بیشتری میکنیم و دید ما نسبت به خیلی از چیزها تغییر کرده و حداقل یاد گرفتیم که منیت نداشته باشیم.
دکتر شیوا
یکی از مسائل مهم که در کنگره 60 آموزش داده میشود، جهانبینی است. جهانبینی یکی از اضلاع مثلث درمان است. مسافرانی که درمان DST را انجام میدهند ولی منیت دارند و در مسیر آموزش لازم را پذیرا نیستند، همانطور که مهندس فرمودند: این اشخاص بهجای اینکه با ظرف خالی وارد شوند با ظرف پر وارد میشوند و به تعادل و آرامش لازم نمیرسند.
علاوه بر مسافران که تحت درمان هستند، خود ما هم در تمام سطوح زندگی نیاز به جهانبینی داریم. اگر جایی وارد شویم و قضاوت و پیشداروی کنیم هیچوقت نمیتوانیم آن چیزی را که باید دریافت کنیم، دریافت کنیم. مسافرانی که تحت آموزش کنگره قرارمی گیرند، باید مسئولیت اعمال خودشان را بپذیرند تا زمانی که مسئولیت اعمال خودشان را نپذیرند و جهانبینی آنها تغییر نکند، هیچ درمانی در آنها صورت نمیگیرد.
دکتر محمدعلی
طبق تعریفی که در جزوه از جهانبینی میشود، جهانبینی احساس، ادراک، برداشت و دریافتی است که ما نسبت به خودمان و جهان پیرامونمان داریم. شاید ورود جهانبینی به مثلث درمان توسط آقای مهندس دژاکام ناشی از نگرش مشاهدهگر ایشان در درمان است. ما هیچ نهاد و مکتب و روشی را در عرصهی علمی و پژوهشی و سیاسی و چیزهای مختلفی که در اطراف ما قرار دارد را نمیتوانیم پیدا کنیم که جهانبینی در آن مؤثر نباشد. بدون جهانبینی هیچ نهاد و ساختاری نمیتواند از نقطه A به نقطه B حرکت کند ازجمله نهادی که میخواهد اقدام به درمان کند.
زمانی که ما از جهانبینی صبحت میکنیم به قول استاد امین اولین تصوری که در ذهن ما ایجاد میشود این است که فکر میکنیم میخواهند آموزش معارف دینی را به ما بدهند. چیزهایی که در کنگره 60 مطرح میشود، برخی نو و برخی چیزهایی بوده که در اطراف ما بوده و ما به خودمان زحمت و اجازه ندادیم که بایستیم و از زاویه دید آنها را نگاه کنیم. مثلاً ما به چه کسی معتاد میگوییم، به چه چیزی مواد مخدر میگویم، به چه چیزی درمان میگوییم، همهی اینها برای یک پزشک اصل اساسی است. اگر قرار است من درمان انجام بدهم، به چه چیزی درمان میگویم؟ به اینکه شخص ادرارش کاملاً از مواد مخدر پاک شود یا اینکه شخص ازنظر جسمی، اجتماعی، روانی و حتی معنوی به یک زندگی طبیعی و نرمال برگردد. جهانبینی رشته تسبیحی است که تمام دریافتها، ادراکها، برداشتها، احساسها و یافتههای علمی ما را در کنار یکدیگر قرار میدهد و میتواند آنها را از یک مبدأ مشخص به یک مقصد مشخص برساند.
مهندس
جهانبینی 1 و 2 خیلی از مسائل را در کنگره راحت میکند. یکی از مسائلی که ما همیشه دچار مشکل بودیم، این بود که فرق سواد و دانایی را نمیدانستیم و همیشه این دو را باهم اشتباه میگرفتیم. میگفتیم فلانی اینهمه درسخوانده، پس چرا نمیفهمد؟ یا چرا برخوردش خیلی بد است؟ کنگره برای ما مشخص کرد و گفت دانایی تنها به سواد نیست، یک مثلثی است که از سه ضلع آموزش، تفکر و تجربه تشکیلشده است. شما اگر میخواهید به دانایی برسید، باید سواد داشته باشی که یک پارامتر آن است، از تفکر هم برخوردار باشی و حتماً تجربه را هم انجام داده باشی. مهندسی که از دانشگاه بیرون میآید و تجربه ندارد، مثل مواد اولیه و خام میماند، یک پزشک هم همینطور است، باید در طول مسیر تجربه پیدا کنند. اگر این سه ضلع باهم هماهنگ باشند، دانایی مؤثر میشود، اما بعضیاوقات میبینی اصلاً مثلث دانایی بسته نمیشود، چون سواد بالا رفته وضع آن پنجمتر است ولی ضلع تجربهاش نیم متر و ضلع تفکرش هم نیم متر است که در این صورت اصلاً مثلثی تشکیل نمیشود؛ یعنی دانایی صفر میشود. سواد خیلی بالا است به قول امروزیها عِند سواد است ولی تجربه و تفکر هیچ چی، پس دانایی صفر است. آن موقع تعجب میکنی که این شخصی که اینقدر درسخوانده، چرا برخورد با آدمها را بلد نیست؟ چرا برخورد خوبی با خانواده ندارد، دوستانش از او ناراحت هستند، بقیه از او طلبکارند و هیچکس هم او را دوست ندارد؟ به خاطر اینکه مثلث دانایی بسته نشده است.
حالا اگر در این مثلث هر سه ضلع تفکر، آموزش و تجربه باهم بالا بروند، ما مثلث متشکل و خوبی داریم. آدمی که به مرحلهی دانایی برسد وجهان بینی او خوب باشد در هر محیطی هست، وقتی در هر محیطی است در آن محیط است ولی کسی که جهانبینیاش درست نشده باشد، همیشه میگوید: (چشمم به تو و دلم هوای دگر است.) همهجا هست، هیچ جا نیست. کسانی که الآن در این جلسه نشستند از اول جلسه در جلسه بودند؛ یعنی تمام حواس آنها در جلسه بود که این شخص چه میگوید؟ بحث جهانبینی چی هست؟ همهی فکرش اینجا بوده، این شخص متعادل است و از جهانبینی خوبی برخوردار است. باز افرادی که اینجا نشستند، اصلاً اینجا نبودند. پنج دقیقه میآمدند اینجا، یک ربع میرفتند جای دیگری، باز یک دقیقه اینجا بودند، نیم ساعت جای دیگری بودند. یکی فکر چک برگشتی بوده، یکی فکر قبض برق بود، یکی فکر ناهار ظهر بود، اصلاً اینجا نبودند. جهانبینی یعنی همین.
حالا شخصی که خانه هست، خانه نیست که جای دیگری است. وقتی بیمارستان هست، بیمارستان نیست که جای دیگری است. این شخص از تعادل برخوردار نیست ولی کسی که به یک مرحله از تعادل برسد، موقعی که خانه است، تو خانه است پیش خانوادهاش است. کسی که جهانبینیاش متعادل شود وقتی تلویزیون نگاه میکند، واقعاً تلویزیون نگاه میکند. وقتی مریض را ویزیت میکند، واقعاً مریض را ویزیت میکند. وقتی مواد مصرف میکند، واقعاً مواد مصرف میکند که در این مورد جهانبینی معتادان خیلی قوی است، چون وقتی مواد مصرف میکنند به هیچچیز فکر نمیکنند ولی اگر جهانبینی متعادل نباشد ما در هیچ جا نیستیم، نه در خانواده هستیم، نه در کار هستیم، یک جای دیگر هستیم و به یک جای دیگر فکر میکنیم.
ما در این مدت بیست سال به این نتیجه رسیدیم و آمدیم و گفتیم جسم، روان، جهانبینی و سالها خودمان در این قضیه مانده بودیم؛ یعنی خوب نمیفهمیدیم که منظور از روان چیست؟ میفهمیدیم که روان بستگی به ناقلهای عصبی دارد و اگر ناقلهای عصبی متعادل شود، روان هم متعادل میشود ولی بعداً برای ما کاملاً روشن شد که روان یعنی خلقوخو. چیزی که ما در کنگره به آن معتقد هستیم به روان میگوییم: خلقوخو، چیز عجیبوغریبی هم نیست، نه کاری به روح داریم، نه کاری به نفس داریم و نه کاری به صور پنهان داریم به روان میگوییم خلقوخو. انسانها خلقوخوی متعددی دارند، قدیم میگفتند: فلانی مجنون است؛ یعنی دیوانه است، خلقوخوی او مجنون است. فلانی دمدمیمزاج است، هر دفعه یکجور است. فلانی کینهتوز است، فلانی افسرده است یا فلانی گوشهگیر است. اگر نگاه کنید در کنگره، مجموعه روان ما خلقوخو میشود. کسی که وایپلار است، خلقوخوی او وایپلار است. کسی که سایکوز است، خلقوخوی او سایکوز است. وقتی شما بخواهید خلقوخوی یک مصرفکننده یا هرکسی را درست کنید، دو پارامتر لازم دارید؛ یعنی باید هم فیزیولوژی او را درست کنید وهم تفکر و اندیشه او را درست کنید. شما خلقوخو را فقط با دارو نمیتوانید درست کنید، کسی که خلقوخوی او افسردگی است، درمان او فقط با دارو امکانپذیر نیست. ممکن است او را در یک مقطعی نگهدارید و او قرصها را بخورد و همیشه تحت تأثیر قرصها باشد و فکرش اینوروآنور نرود ولی برای درست کردن خلقوخو، ما قطعاً فیزیولوژی لازم داریم که باید درست شود. پارامتر بعدی جهانبینی است؛ یعنی نگرش و تفکر، بدون نگرش و بدون تفکر ما نمیتوانیم حتی بیمار روانی را درست کنیم.
برای درمان بیماری اعتیاد یا بیماری روانی اصلاً از دارو استفاده نمیکنیم مثل ماتریکس که از دارو استفاده نمیکنیم و مصرفکننده شیشه را درمان میکنم که به عقیده من درمان امکانپذیر نیست. درست کردن بیمار روانی یا درست کردن معتاد بدون دارو اصلاً امکانپذیر نیست. چه طور امکانپذیر نیست؟ مثالی میزنم، مثلاینکه شما بخواهید یک ساختمان مخروبه را بدون مصالح تعمیر کنید، تعمیر بدون مصالح اصلاً امکانپذیر نیست. دیدگاه من این است که درست کردن بیمار روانی، درست کردن بیماری اعتیاد بدون استفاده از دارو امکانپذیر نیست در درمان شیشه با ماتریکس ما موفق نخواهیم بود، چون نیاز به داروی استاندارد دارد که سیستم را ترمیم کند؛ بنابراین ما در کنگره به این نتیجه رسیدیم که اگر بخواهیم خلقوخوی مصرفکننده را عوض کنیم، همانقدر که نیاز به دارو که شربت OT است داریم، همانقدر هم نیاز به تغییر نگرش داریم.
ما الآن در کنگره 60 نزدیک به پنجاهتا مرکز داریم که تمام آموزشها یکسان است. گاهی اوقات میبینی مرکز ما که آکادمی است، سطح علمی بوشهر تبریز یا اهواز و آبادان از آکادمی بالاتر است. اینطور نیست که بگوییم پایینتر است، چون همه از یک منابع آموزشی استفاده میکنند. تقریباً در هفته نزدیک شصت، هفتاد هزار سی دی آموزشی در کنگره 60 تکثیرمی شود که مربوط به درس جهانبینی است؛ یعنی همهی افراد کنگره 60 در همهی سطوح گوش کردن یک سی دی برایشان الزامی است، همچنین نوشتن سی دی. سی دی آموزش تحت عناوین خاص به دست آنها میرسد، سیدیها را گوش میکنند و بعد عین همان را واو به واو مینویسند. روز آموزش ما از چهارشنبه شروع میشود و روزهای یکشنبه سی دی کارتن میشود و به دست آنها میرسد.
امسال هم تیم راگبی کنگره 60 بهعنوان بهترین تیم نمونه کشور موردقبول واقع شد. از طرف سازمان تربیتبدنی کشور تیم راگبی بهترین تیم ازلحاظ اخلاقی، قهرمانی، کاری بهعنوان بهترین تیم ورزش کنگره 60 مطرح شد. هیئت راگبی استان تهران که بچههای کنگره 60 آن را میچرخانند بهعنوان بهترین هیئت راگبی کشور تعیین شد. تمام اینها در پرتو جهانبینی است که ما با تفکر این کار را انجام میدهیم.
بچههایی که به کنگره 60 میآمدند ازنظر مالی وضع خوبی نداشتند اما الآن میبینم هر سه، چهار سال ماشین آنها عوض میشود و ماشین آخرین سیستم سوار میشوند، چون جهانبینی را به کاربردند که چطور پول دربیاورند، چه طور زندگی کنند. هم از زندگی برخوردار باشند، هم مردمدار باشند و همسطح درآمدشان را بالا ببریم. هر نمایندگی در هرکجای ایران داریم، بعد از مدتی میبینم ازنظر اتومبیل ماشین آخرین سیستم دارند؛ یعنی استفاده و کاربرد جهانبینی در کنگره 60 بهگونهای شده که این نیست که بگوییم، فقط برای درمان اعتیاد به کار ببرند، بهطور اخص برای درمان اعتیاد است ولی بهطور عام برای سرتاسر زندگی است. همینطور بعضی از پزشکان که به کنگره آمدند، گفتند: ببینیم اینها چهکار میکنند، بعد جهانبینی روی خودشان اثر گذاشت و از کیفیت بالاتری در زندگی برخوردار شدند، چون ما باهم آموزش میبینیم. چه مانعی دارد که ما این آموزشها را ببینیم و بتوانیم از زندگی خوبی برخوردار شویم.
گزارش تصویری جلسات فنی پزشکان:
حضور غیاب پزشکان:
رهایی از کلینیک حامی دکتر احمد از اراک
نام مسافر : حسین ، آنتی ایکس مصرفی ؛ قرص ، تریاک ، شیره ، روش درمان؛ DST ، داروی درمان؛ شربت OT ، به کمک راهنمایی آقای مسعود ، مدت سفر ده ماه و بیست و هفت روز.
دریافت گل رهایی از دستان پرتوان آقای مهندس :
تهیه و تنظیم : مسافر علیرضا نیکروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
3978