ما فقط شاهد و ناظر آب شدن وجود عزیزانمان بودیم شاهد ویران شدن جسم، روح و روان خودمان و اطرافیانمان بودیم و قادر به انجام هیچ کاری نبودیم به هر ریسمانی
چنگ میزدیم.
یادمان میآید کجا بودیم، یادمان میآید خسته بودیم، درمانده و بیمار بودیم، افسرده و غمگین بودیم، بیحوصله، عصبی و پرخاشگر بودیم.
یادمان میآید که کمکی از هیچکسی ساخته نبود، یادمان میآید روزی چند بار مرگ خود را از خداوند میخواستیم ...
یادمان میآید چقدر نزدیکانمان را آزار دادیم، چقدر آزار دیدیم، گاهی ناله و نفرین کردیم ...
یادمان میآید اعتیاد مثل یک بمب در خانهی ما منفجرشده بود و ترکشهای آن چقدر جسم و روحمان را زخمی و از کار انداخته بود.
ما همسفران یادمان میآید چه حالی داشتیم؟ حال خراب ما و دردهای ما کمتر از مسافرها نبود. مسافر با مصرف مواد مخدر گاهی درد خود را فراموش میکرد اما ما همسفران چه؟
ما فقط شاهد و ناظر آب شدن وجود عزیزانمان بودیم شاهد ویران شدن جسم، روح و روان خودمان و اطرافیانمان بودیم و قادر به انجام هیچ کاری نبودیم به هر ریسمانی چنگ میزدیم ولی بیشتر روح و روان خود را تخریب میکردیم و زخمهای عمیقتری را بهجا میگذاشتیم تا جایی که باورمان شده بود که کاری از دست هیچکس ساخته نیست و خدا همصدای ناله و التماس ما را نمیشنود.
تا اینکه؟
نمیدانم چگونه پای من به کنگره باز شد و بدون پرداخت هزینه مشاوری در خدمتم قرار گرفت و با روی خوش مرا تشویق به آمدن به کنگره کرد.
او گفت: نه برای مسافرت برای خوب شدن حال خودت بیا چراکه تو حالی خرابتر از او داری.
تو وارد کلاس انسانشناسی شو، به کلاس سلامتی فکر، به کلاس القاء و احیاء افکار، به کلاس یادگیری صبر، استقامت و آرامش قدم بگذار.
کمک کنگره به من تنها کمک این دنیا و این چند سال عمرم نیست.
کمک کنگره به من کمک به عصرهای آینده و ابدیت من است.
کمک کنگره به تعادل رسیدن انسانها، به عدالت رفتار کردن انسانهاست.
کمک کنگره به آرامش رساندن نسل بعدی من است.
حال میدانم چگونه در قبال کمک کنگره خدمت کنم و باید چه خدمتی انجام دهم.از خداوند میخواهم بهترین راهی را که میتوانم با تمام وجود به کنگره خدمت کنم را به من بیاموزد همانطور که کنگره را سر راهم قرارداد.
نوشته شده توسط : همسفر نسرین
تایپ و ویراستاری : همسفر آرزو
لژیون یکم نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
3826