English Version
English

حقیقت جای دیگری است؛ تولد پنجمین سال رهایی کمک راهنما علی جمالی

حقیقت جای دیگری است؛ تولد پنجمین سال رهایی کمک راهنما علی جمالی

روز پنج‌شنبه 95/11/28 جلسه سوم از دور دوازدهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60 شعبه شیخ بهایی اصفهان با نگهبانی مسافر عباس، استادی مسافر محمد فنایی و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه: "وادی دوازدهم و اجرای آن" و "پنجمین سال رهایی و آزادمردی آقای علی جمالی" رأس ساعت 17 آغاز به  کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

 امروز دو دستور جلسه داریم یکی وادی دوازدهم و اجرای آن و دوم پنجمین سال رهایی مسافر علی جمالی.

وادی دوازدهم هم، مانند دیگر وادی‌ها چراغی به دست ما می‌دهد و راه را برای ما روشن می‌کند اگر دقت کنیم می‌بینیم که کنگره 60 و در واقع آقای مهندس همیشه در ارتباط با موضوع و مقوله جهان‌بینی اهتمام دارند که ما سطح معلوماتمان را در علوم انسانی بالا ببریم و دلیل آن‌هم این است که ما هر چه آگاهی و شناخت از خودمان داشته باشیم کمتر آسیب می‌بینیم و ناملایمات برایمان کمتر می‌شود و همه این‌ها به‌واسطه بالا رفتن جهان‌بینی ما است اگر روزی در دلمان ترس وجود داشت به دلیل عدم وجود جهان‌بینی بود و هدف تمام وادی‌ها همین است.

در وادی دوازدهم هم یک قانون وجود دارد که شاید ما هیچ زمانی از آن اطلاع نداشتیم و آن را اجرا نمی‌کردیم در این وادی در قالب یک دیالوگ یک سری سؤال و پاسخی مکتوب کرده‌اند که در این دیالوگ ساکنین که همان فرشتگان آسمانی هستند و  جانشین که همان انسان است.

این سؤال‌ها قرن‌ها است که دغدغه انسان‌ها بوده که یا به جواب نرسیده‌اند و یا اگر رسیده بودند ناقص بوده است که در این وادی جواب این سؤال‌ها آمده است. انسان دارای دو جز است یکی صور پنهان که از آتش است و یکی صور آشکار که جسم است و صور پنهان طبق یک قواعدی در جسم ساکن است.

مجموعه این جهان از تراکم امواج شکل‌گرفته است و در قانون آخر، امر اول اجرا می‌شود و پارامتر زمان مطرح می‌شود و ویژگی انسان اختیار است که برای انسان سرنوشت‌ساز است که به‌واسطه آن می‌تواند در بهشت یا جهنم باشد.

ما در کنگره یاد می‌گیریم که انسان اگرچه در ظاهر موجود کوچکی است اما دارای ساختاری است که مانند قطره‌ای از قدرت مطلق است که اگر ما این را یاد بگیریم بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود، اوج ناامیدی جایی است که من خودم را هیچ بدانم. درحالی‌که این انسان قطره‌ای است از صفات خداوند و ما باید قدر خودمان را بدانیم و در این راستا زمان را در نظر می‌گیریم که هر خواسته‌ای که داریم باید زمان موردنظر را برای رسیدن به آن طی کنیم ما میدانیم که اگر امروز برای درمان آمده‌ام باید 11 ماه صبر کنم تا به نتیجه برسم.

در این وادی سؤال می‌شود که آیا ما می‌توانیم در زمین زندگی کنیم که در جواب می‌گوید بله ولی باید گذشت داشته باشید و چیزی که ما باید بدانیم این است که نیاز من در دل شما و نیاز شما در دل من است اگر به این نتیجه رسیدیم عشق آرام‌آرام مرا صدا میزند و مانند یک پروانه بی‌پروا عشق را به ما نشان می‌دهد و بال می‌گشاید و در این حالت یک سکوت ژرفی در من به وجود می‌آید و هستی با من سخن می‌گوید در این وادی به ما می‌گوید شما همه‌ساله یک درخت بکارید که نتیجه و ثمر آن را در آخر ببینید ان‌شاءالله که همه ما بتوانیم این کار را انجام دهیم و نتیجه آن را ببینیم.

دستور جلسه دوم تولد پنجمین سالروز رهایی مسافر علی:

خیلی خوشحالم که یک‌بار دیگر در جشن علی عزیز هستم، علی هم با مصرف تریاک و شیره وارد کنگره شد و به دلیل خوراکی بودن آن مصرفش بالابود. علی در ابتدا حال بسیار بدی داشت چه ازلحاظ جسمی و چه ازلحاظ روحی، من در ابتدا با علی هم لژیونی بودم ولی در ادامه علی یک مدتی به کنگره نیامد و بعد از بازگشت علی، من در خدمت او بودم و اما این بار با تخریب بیشتری به کنگره برگشت ولی از ته دل خواسته رها شدن داشت.

ما همه میدانیم که دنیا در درمان اعتیاد عاجز و درمانده است اگر کنگره گوی سبقت را از مجامع علمی که همه آن‌ها در حوزه اعتیاد فعال هستند ربوده دو دلیل دارد که یکی روش درمانی کاملاً صحیح و علمی است و دیگری به دلیل ساختار درونی کنگره است که چارت سازمانی مدرن و پیشرفته‌ای دارد و ما باید قدردان آن باشیم.

درنهایت علی به کنگره آمد و سفر بسیار خوبی را داشت و مطالب را خیلی خوب فرا می‌گرفت و آرام‌آرام شرایطی برایش پیش آمد که رهایی‌اش را قبل از موعد می‌توانستیم در چهره‌اش ببینیم، همه این‌ها نشان‌دهنده این است که کار در کنگره به‌صورت صحیح پیش می‌رود و من به ابداع‌کننده این روش یعنی آقای مهندس تبریک می‌گویم.

 

هر چه قدر ما ارتقا جهان‌بینی پیدا کنیم از آسیب‌ها دور می‌شویم. من به علی به مرزبانان به ایجنت و به همه شما عزیزان تبریک می‌گویم  آرزوی جایگاه‌های بالاتر را برایش دارم. امیدوارم که سال‌های سال علی را در کنگره ببینیم.

 

پس از سخنان استاد، مشارکت مسافران و هم‌سفران و قرائت آوای کنگره 60 پنجمین سالروز رهایی مسافر علی را با شور فراوان جشن گرفتیم.

اعلام سفر مسافر علی:

آنتی ایکس مصرفی: 10 گرم تریاک خوراکی، متادون و قرص؛ مدت تخریب: 20 سال؛ داروی درمان: اوپیوم خوراکی، روش درمان:DST ؛ مدت سفر: 16 ماه؛ نام راهنما: آقای محمد فنایی؛ مدت رهایی: 5 سال و 3 روز؛ رشته ورزشی: والیبال

آرزوی مسافر علی:

آرزو می‌کنم آن‌قدر شعبه در کشور زیاد بشود که هیچ‌گاه با جمله تازه واردین بسته است روبه‌رو نشویم و تازه واردین به زندگی برگردند و به رهایی برسند.

آرزوی هم‌سفر مژگان:

آرزو می‌کنم همه مسافران و هم‌سفران همیشه باهم خوب باشند و هیچ مصرف‌کننده‌ای وجود نداشته باشد.

سخنان مسافر علی:

همیشه خواسته و خیال ما آن چیزی نیست که می‌خواهیم و می‌بینیم بلکه دقیقاً آن چیزی است که نمی‌خواهیم و نمی‌بینیم زیرا حال برای ما واقعی ست اما حقیقت جای دیگری است. "رعد"

خداوند را شاکرم که یک‌بار دیگر در این جایگاه قرار دارم، تشکر می‌کنم از کسانی که در این جشن شرکت کردند و همه مسافران و هم‌سفرانی که مشارکت کردند و آن‌هایی که وقت مشارکت به آن‌ها نرسید و امیدوارم خداوند زندگی‌تان را همیشه شاد و با آرامش رقم بزند و به آن چیزی که می‌خواهید و به صلاحتان است برسید.

همان‌طور که استاد عزیزم فرمودند در ابتدا ورودم به کنگره بسیار حالم بد بود و انسانی بودم که حرف گوش نمی‌کردم، مغرور، عصبانی، از درون به‌هم‌ریخته، عقده‌های خانوادگی و روانی و انسانی بودم که به ته خط رسیده بودم و باور نداشتم که زندگی بر وفق مراد باشد.

با آنتی ایکس مختلف وارد کنگره شدم مثل حشیش، گراس، الکل، تریاک، شیره، متادون، قرص‌های گیاهی و...   

من روش‌های مختلفی را برای درمان اعتیاد انجام دادم اما نشد و دوباره مصرف می‌کردم و هر دفعه با تخریب بالاتر؛ و هر موقع این اتفاق می‌افتاد از خداوند، خانواده، جامعه و از همه طلبکار بودم به‌واسطه این‌که فکر می‌کردم در حقم ظلم شده و این زندگی حق من نبود.

اولین باری که وارد کنگره شدم سال 1385 بود که بدون اینکه رها شوم کنگره را ترک کردم، یک‌شب داشتم مصرف می‌کردم که مصرف خیلی بالایی داشتم و فکر می‌کردم با این مصرفی که دارم تا صبح نتوانم زنده بمانم آن شب از خدا خواستم که کمکم کند و بتوانم برگردم به کنگره که همان‌طور هم شد و فردای آن روز با آقای فنایی تلفنی صحبت کردم و خدا را شکر ادامه دادم و خداوند نخواست که آنجا من تمام بشوم.

اعتیاد و مصرف مواد مخدر برای من  هیچ‌چیز نگذاشته بود چه ازلحاظ جسمی، روحی و مقام اجتماعی که داشتم، حتی در خانه خودم  پیش خانواده‌ام کارتون خوابی در خانه شده بودم و خودم، خودم را باور نداشتم انتظار هم نمی‌رفت کسی من را باور داشته باشد و حرف‌هایی که می‌زدم عملی نمی‌شد و خودم  هم متوجه می‌شدم، قصدم از زدن این حرف‌ها این است که تازه واردین و سفر اولی‌ها که فکر می‌کنند رسیدند به ته خط بگویم که شاید حال من از آن‌ها بدتر بوده و شاید کسی باشد که حالش از من بدتر بوده و وارد کنگره شده و درمان شده اما این را بدانید که خداوند هیچ‌گاه بنده‌اش را تنها نمی‌گذارد و من را هم تنها نگذاشت، یک‌بار دیگر وارد کنگره شدم اما این بار آمدم که حرف گوش بدهم، آمدم سفر کنم و از این بند رها بشوم.

خداوند کمک کرد و باوری بود در ناباوری و من را از آن تاریکی نجات داد به‌واسطه لطف و کرمش و خداوند هیچ‌وقت رحمت خود را از بنده‌اش قطع نمی‌کند چون بنده‌اش را دوست دارد به بنده‌اش عشق می‌ورزد و ما ناسپاسی می‌کنیم، در سفر اول  هر چه گفتند گوش کردم و زنده شدنم را در سفر اول دیدم و آن را حس کردم یک روز در شعبه بودم و داشتم پینگ‌پنگ بازی می‌کردم و در آخرهای سفر اول بودم که آقای فنایی آمدند و به من لبخند زدند، لبخند  ایشان نشان‌دهنده آن بود که به من امیدوار شدند، خداوند کمک کرد و من به رهایی رسیدم و بهتر از آن کمک کرد من خدمت کنم.

چیزی که فهم آن برای من دشوار بود این بود که به بندگان خداوند خدمت کنم و خودم بیشترین بهره را ببرم این‌که خداوند کمک کند در آرامش، رهایی و به‌روشنی رسیدن یک خانواده کمک بکنم و خودم به حال خوش برسم و خودم بیشترین آموزش را بگیرم.

وقتی من به خانواده‌ام و خداوند محبت می‌کردم شرطی بود و به‌گونه‌ای معامله می‌کردم  یک کاری انجام می‌دادم و توقع داشتم آن‌ها برای من ده‌ها کار انجام بدهند ولی کنگره به من یاد داد به انسان‌ها احترام بگذارم، به طبیعت احترام بگذارم، اینکه اگر کسی به من بدی کرد من از آن متنفر نشوم، بتوانم به ره‌جویان بدون اینکه احساس خشم، نفرتی در وجودم باشد کمک کنم و بزرگ‌ترین لطف خداوند این است که بتوانم باوجود ره‌جویانم نفس بکشم و زنده باشم.

تشکر می‌کنم از خداوند که اجازه نفس کشیدن دوباره را به من داد، از آقای مهندس، خانم آنی  و خانواده محترمشان تشکر می‌کنم که این بستر را برای ما فراهم کردند، از آقای حکیمی، از آقای فنایی، از ایجنت و مرزبانان محترم، از تمامی دوستان که در این جشن شرکت کردند و تشکر ویژه را از هم‌سفر خوبم می‌کنم که همیشه همراهم بود، از بچه‌های گلم تشکر می‌کنم.

و در آخر سخنان خود را با شعری به پایان می‌رسانم:

سـاقی بـه نـور بـاده بـــــرافـــروز جـام مـــا  مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
مــــا در پــیــالــه عـــکـس رخ یـار دیــده‌ایم  ای بــی‌خـبـر ز لــذت شــرب مــدام ما
هرگز نمیرد آن‌که دلش زنده شد به عشق ثبــت اســت بــر جـریده عـالم دوام ما


سخنان هم‌سفر مژگان:

خیلی خوشحالم که در این جایگاه قرار گرفتم و در کنار مسافر عزیزم می‌باشم و پنجمین سال رهایی‌شان را تبریک بگویم، منِ مژگان درک نمی‌کردم چگونه با مسافرم کنار بیایم و این آموزش‌هایی که در کنگره گرفتم و سی‌دی‌هایی که در نشریات تهیه می‌کردم خیلی به من  کمک کرد و همین سی‌دی‌ها می‌تواند راهکاری بدهد به مسافرانتان که به‌خوبی سفر کنند.

 من مژگان با نق زدن و با اعصاب خوردی و خیلی کارها که انجام می‌دادم  ولی متوجه نمی‌شدم، من جلسات را نمی‌آمدم و وقتی علی به من می‌گفت جلسات را بیا می‌گفتم من پدرم و برادرهایم هم مصرف‌کننده بوده‌اند و خیلی تجربه‌دارم  و برای چه بروم و آموزش بگیرم.

دلیل اینکه علی یک مدت به کنگره آمد و دیگر نیامد ازنظر من به خاطر سهل‌انگاری من بود و من با نق زدنم و در حاشیه بودنم  علی را از درمانش دور کردم  و منیت من اجازه نمی‌داد من جلسات را بیایم.

ولی بعد از چند وقت فهمیدم که من مژگان آن‌قدر هم بی‌عیب نیستم شاید علی مصرف‌کننده بود ولی من مژگان هم ضد ارزش‌هایی را در درونم داشتم ولی متوجه نبودم ولی همیشه دنبال عیب‌های مسافرم بودم. کسی می‌تواند هم‌سفر باشد که بال پرواز مسافر باشد ولی من بال شکسته علی بودم و نتوانستم کمکش کنم.

ولی هم‌سفران بمانید، بمانید کنار مسافرتان و کمکش کنید و بال پرواز مسافرتان باشید، نگذارید که آموزش‌ها از شما دور شود؛ و از علی می‌خواهم که هیچ‌وقت جایگاهش را گم نکند و یادش نرود که یک روز سی عدد قرص می‌خورد و با چه حال خرابی وارد کنگره شده است.

از آقای فنایی، از آقای مهندس، آقای امین، شما عزیزان، به خود علی و فرزندانم، ایجنت و مرزبانان و بچه‌های لژیونش تشکر می‌کنم و امیدوارم همه هم‌سفرها این جایگاه را تجربه کنند.

 

 

 

 

 

 

 

نگارش متن: هم‌سفر اعظم و هم‌سفر فاطمه 

عکاس: مسافر مجتبی

نمایندگی شیخ بهایی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .