English Version
English

کارگاه آموزشی عمومی؛ پنج شنبه 95/10/30+ جشن تولد

کارگاه آموزشی عمومی؛ پنج شنبه 95/10/30+ جشن تولد

پنج شنبه  30 دی ماه 1395 جلسه دوم از دور سی ام کارگاه های آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 ؛نمایندگی سلمان فارسی به استادی کمک راهنما؛ مسافر منصور، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه: " سم زدایی و سم نزدایی "و " جشن اولین سال رهایی مسافر غلامرضا چوپانی " رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

ایشان سخنان خود را با حدیثی از پیامبر آغاز کردند. خداوند سه صدا را دوست دارد.1- صدای قلم دانشمندان 2- صدای چرخ مادربزرگ 3- صدای پای سرباز. 

ما در کنگره می‌توانیم حدیث این بزرگوار را به این موارد تشبیه کرد اول صدای قلم دانشمندان را به نشریات و آموزش‌ها کنگره 60، دوم صدای چرخ مادربزرگ را به مثلث (مالی-نیروی انسانی-علمی) و سوم صدای پای سرباز که همان خدمت عزیزان خدمت گذار است. 

تمام سیستم کنگره 60 برگرفته از کلام‌الله مجید و احادیث بزرگان دین است و اما در مورد دستور جلسه کسانی که تجربه‌ای در مورد آن را دارند باید صحبت کنند چراکه بنده هیچ‌گونه تجربه‌ای در این مورد ندارم ولی تا آنجایی که آموزش دیده ام و یاد گرفته‌ام برای شما عزیزان صحبت می‌کنم. 

از ابتدا وارد شدن کلمه سم به مقوله اعتیاد در کل و از ریشه و اساس اشتباه بوده است زیرا که جناب مهندس می‌فرمایند که این سم چگونه سمی است که من مصرف‌کننده را با مصرف 1 الی 2 گرم آن به تعادل می‌رسیدیم.14 سال پیش جناب مهندس دریکی از دانشگاه‌ها مقاله‌ای را ارائه دادند که از 14 پارامتر در آن سخن گفته بودند که یکی از آن پارامترها همین سم‌زدایی بود ایشان فرمودند که یک مصرف‌کننده را که مار نگزیده که آن را سم‌زدایی کنیم مواد مخدر برای شخصی که تابه‌حال مصرف نکرده باشد و به آن عادت نداشته باشد آن‌هم اگر 1 الی 1.5 گرم آن را مصرف کند سم تلقی می‌گردد. عجب سم خوبی که در زمان سوءمصرف با مصرف آن به تعادل می‌رسدم و می‌توانستم به امور روزانه خود برسم.

ما در کنگره آموختیم که بسیاری از ضربه‌های که ما می‌خوردیم از دانایانی بود که در اصل نادان بودند. بزرگ‌ترین ضربه‌ای که به جامعه اعتیاد وارد شد همین روش سم‌زدایی بود که سه ده باعث شد مصرف‌کنندگان خواستار رهایی و درمان را با این روش تا یک‌قدمی مرگ بکشانند. نام علمی این روش همان urd و یا urod نام دارد. درجایی خواندم که درمان اعتیاد در یک ماه با خود گفتم که جامعه ما کم‌کم دارد می‌فهمد که پارامتر زمان در درمان اعتیاد نقش مؤثری دارد چیزی که سال‌ها پیش کنگره به آن دست‌یافته بود. ما باید بدانیم که هیچ‌گاه نمی‌توانیم در خواب درمان شویم چراکه تفکر و اندیشه من منصور باید تغییر کند و تا زمانی که اندیشه من تغییر نکند و جسم من درمان نشود هرگز درمان قطعی صورت نگرفته است و با بیهوشی هرگز نمی‌توانیم درمان شویم. این روش در خارج از کشور هم مورداستفاده است با این تفاوت که در اینجا یک فرد با گذراندن 25 ساعت آموزش قادر به دریافت مجوز این دوره خواهد شد ولی در خارج از کشور باید روال متفاوتی را بگذراند.

ما در کنگره آموختیم که اعتیاد مسمومیت مزمن نیست بلکه جایگزین مزمن است یعنی مواد مخدر بیرونی جایگزین مواد داخلی بدن می‌شود و فهمیدیم که 10 ماه برای درمان و بهبود خود نیاز داریم. ما باید پارامتر زمان را در نظر داشته باشیم. دنیا در موردبحث اعتیاد به بن‌بست رسیده است درصورتی‌که جناب مهندس مسئله اعتیاد را با صورت‌مسئله آن حل نمودند و در ابتدای امر جلوی همه‌ی باورهای غلط با سند علمی و مدرک و آگاهی ایستادند و ثابت کردند که اعتیاد جایگزینی مزمن است. برای فرد مصرف‌کننده ماده مخدر نه‌تنها سم نیست بلکه یک معجون واقعی است. 

مطالب کنگر در هیچ کتابی یافت نخواهد شد چراکه همه علوم کنگره برگرفته از حکمتی است و بنده بر این باور هستم که این‌ها از القائات و الهامات است که از پشت پرده به دست ما می سد. هرچه در مورد دستور جلسات کنگره بیشتر تفکر کنیم درمی‌یابیم که این دستور جلسات بی‌حکمت نیست، ما در با گذراندن این دستور جلسه درمی‌یابیم که اعتیاد یک مسمومیت نیست. بلکه سیستم شبه افیونی بدن ما 18 سال مورد تخریب قرارگرفته است و این امکان وجود ندارِ که با 4 ساعت خوابیدن بتوانیم آن را درست کنیم. با انجام این عمل سم‌زدایی تمام سیستم بدن من محتاج این مواد ازدست‌رفته خود هستند و به عبارتی تمام سلول‌های بدن ما تشنه هشتند و اینجاست که یک مصرف‌کننده دوباره به سمت مواد کشیده می‌شود و در پایان خواستار توفیق بیشتر برای خدمت در کنگره از جانب خداوند بودند.

دستور جلسه دوم:

تولد یک سال رهایی مسافر غلام‌رضا چوپانی را جشن می‌گیریم در ابتدا این روز عزیز را خدمت خود و خانواده گران‌قدرشان تبریک عرض می‌کنم ایشان در ابتدای ورود به کنگره با کوله باری از خستگی‌ها وارد شدند ولی با درست سفر کردن و سفری بانظم و انضباط خود توانستند خیلی زود و با خوردن 920 سی‌سی شربت ot به درمان قطعی دست پیدا کنند یکی از خاطرات من در مورد ایشان این بود که باوجود تخریب 20 سال مصرف مواد مخدر همیشه در اعلام سفر خود 5 الی 7 سال اعلام می‌کردند. ایشان بعد از رهایی به خاطر بودن 2 بال پروازشان توانستند در کنگره بمانند و به خدمت مشغول شوند.

اعلام سفر مسافر غلامرضا:

آخرین آنت ایکس تریاک، تخریب 20 سال به روش dst داروی درمان ot ,با کمک راهنمایی آقای منصور ولی خانی 10 ماه و 15 روز سفر کردم و در حال حاضر یک سال و 8 ماه و 7 روز آزاد و رها هستم

آرزو مسافر غلامرضا: 

هرچه بیمار اعتیاد است درمان شوند.

آرزو همسفر مهری: 

هیچ مادری به خاطر اعتیاد فرزندش گریان نشود.

آرزوی همسفر نرگس: 

آرزوی من این بود پدرم به درمان برسد و به درمان رسید و تمام پدرها به درمان برسند.

سخنان مسافر غلامرضا:

خدا را شکر می‌کنم امروز در این جایگاه قرار گرفتم می‌خواهم قسمتی را شروع کنم که چطور اعتیاد پیدا کردم، در اداره‌ای که مشغول به کار بودم دعوت به مصرف تریاک شدم من حتی سیگار هم نمی‌کشیدم، با اسرار که بکش خوب است چند پکی که زدم گفتند دیگر کافی است وقتی رفتم بخوابم این‌قدر انرژی داشتم که حالم را دگرگون کرده بود اوایل برایم حال خوبی داشت تا مدتی که کم‌کم به‌جاهای دیگر برای مصرف راه پیدا کردم و مصرفم هفته‌ای شد و بعد از گذشت مدتی خودم یک مصرف‌کنندهٔ تریاک شدم و تا چند سالی خانواده‌ام نمی‌دانستند و جوری شد که برای سفر مکه 23 شب نخوابیدم که ترک کنم و با خود درگیر این بودم که من کی می‌توانم بخوابم حتی یک‌بار هم رفتم دکتر ترک اعتیاد با هم‌سفرم به سفارش یکی از دوستان که خود هم رفته بود آقای دکتر قرص متادون برایم تجویز کرد، قرص‌ها راکم و بیش می‌خوردم که فقط خوابم ببرد

گذشت تا چندین سال طول کشید برادرم گوشه‌کنایه‌هایی می‌زد و مدتی با من قهر کرد تا چند ماه بعد که آشتی کرد و دوباره می‌آمد و تند برخورد می‌کرد تا 3 سال قبل از اینکه به کنگره بیایم یک روز که خمار بودم ایستاد وسط کارگاه و یک ربع گریه می‌کرد که برادر این کار درست نیست، روی من را بوسید و رفت. آن روز برایم گران تمام شد و بعد از رفتن برادرم در حال مصرف این‌قدر گریه کردم و از خدا می‌خواستم که نجاتم دهد خسته شده بودم تا زمانی که یکی از دوستانم من را با 2 نفر دیگر به کنگره آورد که من ماندم و آن‌ها بعد از مدتی از کنگره رفتند.

اینجا جایی است که قسمت هر کس نمی‌شود می‌آیند ولی نمی‌مانند. آن زمان آقای رضازاده مرزبان بودند بعد از طی مراحل در لژیون آقای ولی خانی قرار گرفتم. پدر و مادر راه رفتن یاد بچه می‌دهند اما آقای ولی خانی آموزشی به من داد تا بتوانم کلیهٔ امورات زندگی را بگذرانم. تا قبل از کنگره از زندگی هیچ لذتی نمی‌بردم خدا را شکر که با کنگره آشنا شدم.

کمک راهنما خانم ریحانه:

خوشحالم که در کنار کسانی هستم که شاهد آرامش و شادی‌شان هستیم داشتن ره‌جوی خوب نعمت است و خانم مهری یکی از همان ره‌جوها بود؛ داشتن هم‌سفر خوب بال پروازی است برای رسیدن به رهایی و واقعاً خانم مهری بال پرواز برای مسافرشان بودند.

هم‌سفر مهری:

خدایا نمی‌گویم دستم را بگیر که سال‌هاست گرفته‌ای

 از خداوند می‌خواهم که تمام سفر اولی‌ها، رهایی و ای جایگاه را لمس کنند. زندگی ما هم مثل زندگی خیلی از کسانی که مصرف‌کننده مواد مخدر دارند، دچار تنش، غم و اندوه بود و این شادی در زندگی‌مان وجود نداشت و اگر هم وجود داشت درصد خیلی کمی بود که مسافرم از دل‌ودماغ ما درمی‌آورد قبل از کنگره آرزو می‌کردم که هیچ جا دعوت به میهمانی نشویم چون با ناراحتی می‌رفتیم و با ناراحتی برمی‌گشتیم و این برایمان خیلی عذاب‌آور بود. در این سال‌ها نرگس عزیزم خیلی به من کمک کرد و سنگ صبورم بود و همیشه می‌گفت تحمل‌کن که یک‌راهی یا جایی پدر را از این دام نجات بدهد همیشه از خدا می‌خواستم کسی جلوی راه مسافرم قرار بگیرد و آن را از این منجلاب نجات دهد تا اینکه خدا رو شکر راه کنگره را پیدا کرد و وارد کنگره شد البته من اوایل سفرشان همراهی‌شان نکردم به خاطر اینکه کنگره رو باور نداشتم به اسرار مسافرم وارد کنگره شدم و بعد از مشاوره وارد لژیون خانم ریحانه شدم و آموزش گرفتم و فهمیدم تخریب خودم از مسافرم بیشتر است و باید اول از خودم شروع کنم راهنمایم با آن متانت و صبوری‌شان من را به فرمان‌برداری و سکوت راهنمایی می‌کردند مسافرم در سفر اول با تمام مشکلات و مشغله کاری که داشتند سفر خوبی را پشت سر گذاشتند و یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین روزهای زندگی‌مان، روزی بود که مسافرم به تهران رفت و رها شد و این را مدیون آقای مهندس و خانواده‌شان هستم و از خداوند خواستار عمر طولانی و بابرکت برای ایشان هستم و افتخار می‌کنم به مسافرم که یک هم‌سفر برایشان بودم.

کمک راهنما خانم فاطمه:

دلت را خانهٔ ما کن مصفا کردنش با من به ما درد خود افشا کن مداوا کردنش با من

بیاور قطرهٔ اشکی که من هستم خریدارش بیاور قطره‌ای اخلاص که دریایش می‌کنم من

به ما گو حاجت خود را اجابت می‌کنم آنی طالب کن هرچه می‌خواهی محیا کردنش با من

اگر گم‌کرده‌ای‌ای دل کلید استجابت را بیا یک‌لحظه با ما باش که پیدایش می‌کنم من

این عشق و محبتی که در کنگره است همه را مدیون آقای مهندس هستیم و این تولد را به ایشان تقدیم می‌کنم.

خدا را شکر که در کنار خانواده‌ای هستم که درراه نور حرکت می‌کنند. یکی از نشانه‌های بارز ایشان در ورزش کنگره ادب ایشان است و ایشان پتانسیل این رادارند که در امتحان کمک راهنمایی شرکت کنند و قبول شوند و در کنار مسافرشان خدمت و حرکت کنند چون وقتی مسافر و هم‌سفر در کنار هم خدمت می‌کنند لذت این خدمت مضاعف می‌شود.

هم‌سفر نرگس:

آتشی نمی‌سوزاند ابراهیم را و دریایی غرق نمی‌کند موسی را. مادری کودک دلبندش را به دست موج‌های خروشان نیل می‌سپارد تا برسد به خانه فرعون تشنه به خونش. دیگری را برادرانش به چاه می‌اندازد سر از خانه عزیز مصر درمی‌آورد مکر زلیخا زندانی‌اش می‌کند اما عاقبت بر تخت موج می‌نشیند و در این قصص قرآنی هنوز هم نیاموختی که اگر تمام دنیا قصد ضرر زدن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد نمی‌توانند. اوست که تنها تکیه‌گاه من و شماست.

فقط می‌توانم خدا را شاکر باشم که ما هم توانستیم در کنگره قرار بگیریم و خوشحالی و آرامش را تجربه کنیم بزرگ‌ترین قهرمان زندگی‌ام پدرم که آمد، خواست و توانست چون بذرش در وجودش بود و با تمام مشکلاتش در سفر اول و دوم با صبر ستودنی و مثال‌زدنی با آن‌ها کنار آمدند که مطمئناً اگر قبل از آمدنش به کنگره بود نه‌تنها که نمی‌توانست بلکه پیچیده‌تر و سخت‌تر هم می‌شد

نگارش: مسافر رحمان , مسافر منصور
ویرایش و عکس: مسافر فرزاد

نمایندگی سلمان فارسی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .