خداوند انسان را آفرید، انسانی که خلیفته الله بر روی زمین بود انسانی که میآمد تا با اختیار خود راه را نمایان کند و خط به خط مسیر خود را، رسیدن به آنچه خود میخواست هموار نماید و خداوند او را آفرید با فطرتی پاک، فطرتی که از روح خود خداوند در وجود آدمی بود. آن روز فرشتگان سؤال داشتند که آنان کسیتند از ما فرشتگان برترند؟
او از آفرینش انسان هدف داشت، هدفی که برای تعالی انسان و رسیدن به حقیقت بود اینجا بود که با اختیار طینت و سرشت انسان نمایان شد. انسان با داشتن جسم خاکی ظاهرش نمایان است اما درون و یا صور آشکار او پرده و حجابی دارد که بر هیچکس واضح و معلوم نیست حتی خود انسانها هم اغلب به طینت خودآگاه نیستند که ما این را از ناآگاهی میدانیم و بس همه ما دارای فطرت الهی هستیم و این خودمان هستیم که با اعمال و رفتار خود نور وجودیمان را تبدیل به نار میکنیم.
در کتاب شریف آمده است، آن هنگام که عنوان و مسئولیت سنگین جانشین به انسان در کره خاکی داده شد، تنها یک ویژگی بود که این موجود دوپا را از دیگر موجودات کمی لطیفتر و باسلیقهتر نشان میداد و آن ویژگی روح است. روح قادر به صدور فرمان نیست بلکه عقل فرمانده است و روح تنها مشاور و کارش القاء و الهام است، رحم و محبت خداوند را یادآور میشود و همیشه انسان را به صراط مستقیم توصیه میکند.
زمانی که نفس خواستهای دارد ذهن یک تصویر را برای حس به نمایش میگذارد و حس هم این اطلاعات را دریافت و به سربازان عقل که همان نگهبانان یا دانایی هستند میدهد.
در اینجا اگر این خواسته برای انجام وارد قلعه بشود قبل از صدور فرمان روح و جن هم القائات خود را انجام میدهند.
انسان هرقدر که آموزشدیده باشد و تجربه کسب کرده باشد در تصمیمگیریها موفقتر است پس نمیتوانیم بگویم که هرکس اشتباه کرده باشد فطرت او پلید و پست است؛ این طینت یا خوی او است که با جسم هنوز هماهنگی ندارد.
در وادی چهارم آمده است که پایینترین مرحله از نفس انسانی بالاترین مرحله در نفس حیوانی است، پس اگر یک انسان مرتکب اشتباهی میشود حتی اشتباه بزرگ شاید در مراحل ابتدایی از تکامل باشد و آموزش ندیده است، بهتر است گذشت کنیم، البته قرار نیست که کسی هم به ما ظلم کند وگاهی هم نیمه حیوانی بیشترین بخش و جود او را در برگرفته است.
خداوند رحمان و رحیم با نشان دادن راه برای انسان معلم هم انتخاب میکند ولی اگر شخص بخواهد در جهل خود باشد با کبر و منیت خود شخص بر گوش، چشم، زبان و قلب آنها مهر میزند و شخص در جهل مرکب خویش دستوپا میزند و این ادامهدار خواهد بود تا شاید در چرخشهای بعدی فرصتی به او داده شود.
همانطور که در وادی چهارم آمده است:
شخصی که به مرحله نفس مطمئنه برسد، کانالی میشود برای اجرای فرمانها الهی، همانطور هم شخصی که بدون تفکر در تاریکی تخریب به وجود بیاورد او هم یک سرباز پا جفت و کانالی میشود برای اجرای فرامین شیطانی، چون طبق فرمان روح موقتاً کناره گرفته است که البته اینیک برداشت است امیدوارم که صحیح باشد.
پس انسان قطرهای از اقیانوس باریتعالی است و این مبدأ هیچ انسانی را مطلقاً بد و با فطرت و ذات پلید نیافریده است, سر تیتر وادی دهم میتواند این سیاهه را تکمیل کند.
"صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است."
در آخر هم بابت مطالعه این صفحه سپاس گذاریم.
نویسندگان: کمک راهنمای لژیون ۱۴ مسافر مجتبی خداکرمی و کمک راهنمای لژیون ۵همسفر مریم امینی.