English Version
English

چرا به کنگره می‌آییم؟

چرا به کنگره می‌آییم؟

در ابتدا باید بدانیم و متوجه شویم که نمی‌دانیم مخصوصاً در مقوله بیماری اعتیاد. چون اگر می‌دانستیم این وضعیت حال حاضر ما نبود. پس در ابتدا قبل از ورود به جمعیت احیای انسانی کنگره 60 هر چه بودیم، در هر جایگاهی که مشغول به کار بودیم و هر چه می‌دانستیم را پشت درب کنگره گذاشته و همانند یک کودک نوپا آماده برای گرفتن آموزش تحت فرمان راهنما شروع به حرکت (سفر) کنیم.

در این دنیای جدید نخستین علمی که آموزش می‌گیریم در مورد انسان است. اینکه اعتیاد از چه به وجود می‌آید؟ از انسان بعلاوه مواد مخدر فرزندی به وجود می‌آید بنام اعتیاد. پس برای درمان اعتیاد باید هم مواد مخدر را بشناسیم هم انسان، شاید در زمان مصرف مواد مخدر را می‌شناختیم؛ اما هیچ شناختی از انسان نداشتیم.

در کنگره آموختیم که انسان دارای دو صور آشکار و پنهان است. صور آشکار مثل دست، پا، چشم و... و صور پنهان شامل عقل، ذهن، حس و آرشیو، حال سؤال پیش می‌آید برای چه باید این‌ها را بشناسیم؟ پاسخ این است که کارکرد و نواقص آن‌ها را شناخته و برطرف کنیم. نکته حائز اهمیت این است که در بدو ورود به کنگره این آموزش‌ها به ما داده می‌شود.

نخستین نکته و آموزشی که راهنما به ما می‌دهد و در دفترچه می‌نویسد نظم، ادب و صداقت است که هرکدام برای کمک به تعادل رسیدن در صور پنهان موردنیاز است. همان‌طور که می‌دانیم هر بیماری جسمی قسمتی از بدن را از تعادل خارج می‌کند مثلاً خوب، کارنکرده کلیه باعث به وجود آمدن سنگ کلیه می‌شود. پس باید بدانیم منشأ بیماری کجاست تا آن‌ها به تعادل برسانیم و بیماری را درمان کنیم. آیا می‌شود بیماری را ترک کرد؟ شاید بتوان مواد مخدر را ترک کرد؛ آنگاه اعتیاد را چه کنیم؟ پس اعتیاد هم مانند بقیه بیماری‌ها باید درمان کرد.

کنگره مثلث درمان اعتیاد را ترسیم کرد جسم، روان و جهان‌بینی یک انسان مصرف‌کننده هر سه ضلع این مثلث را تخریب کرده است. اگر بخواهد به درمان و حال خوب رسد باید هر سه ضلع این مثلث را به تعادل نزدیک کند. اولین ضلع جسم است. تمام فرمان‌هایی که مغز به جسم می‌دهد توسط ناقل‌های عصبی بنام نوروترنسمیترها صورت می‌گیرد که تمام حرکات انسان را کنترل می‌کند.

از قبیل خوشحالی، ناراحتی، خواب، انعقاد خون و... مواد مخدر وقتی وارد بدن می‌شود به‌واسطه ساختار مولکولی که دارند می‌توانند از سد خونی مغز عبور کنند و این مسئله باعث این می‌شود که یک سری از فرمان‌های مغز دچار اختلال شود. مثلاً در مغز ماده‌ای بنام اندورفین وجود دارد که ساختمان مولکولی آن بسیار شبیه مرفین است. وقتی‌که مرفین روی شاخصه‌ای عصبی مغز نشست باعث نشاط فراوانی در بدن می‌شود که می‌توان به قدرت زیاد، اعتمادبه‌نفس، خوشحالی و ... اشاره کرد؛ اما صد افسوس که نمی‌دانیم تکرار این مسئله باعث این می‌شود بدن به‌واسطه هوشمندی بالایی که دارد تولید اندورفین و دیگر نیازهای بدن را متوقف کند و به‌محض قطع شدن مواد مخدری که از خارج وارد بدن می‌شد عمق فاجعه مشخص می‌شود.

دیگر مواد مخدر طبیعی بدن تولید نمی‌شود مانند ضدافسردگی، ضد بی‌خوابی، ضد درد تولید نمی‌شود و تبدیل می‌شویم به یک ساختمانی که از درون تخریب‌شده باشد و فقط بخشی از نمای آن مانده باشد. در حقیقت می‌شود گفت مرده‌ی متحرک. انسانی که دچار بیماری اعتیاد شد به‌واسطه آن بیماری برچسب‌های منفی را در جامعه با خود حمل می‌کند و از درون خود هم کاملاً دچار یاس و ناامیدی و بی‌قراری و ... می‌شود. حال این سؤال پیش می‌آید. آیا می‌شود کارخانه داخلی بدن را یکباره درست کرد و آیا می‌شود از نردبانی که آهسته، آهسته بالا رفتیم یکباره پرید؟ که اگر این کار را کنیم یا می‌میریم و یا حتماً دچار شکستگی‌های فراوان می‌شویم.

شاید بعد از سقوط آزاد یکسری از مشکلات بدن مرتفع شود؛ اما خیلی از موارد تا ابد همراه انسان خواهد بود. اینجا است که دانش کنگره حرف نخست را می‌زند و به ما می‌آموزد از نردبانی که پله‌پله بالا رفتی باید پله‌پله پایین آمد و در ابتدا همه اشخاص با هر نوع ماده مصرفی را به‌وسیله شربت OT شروع به درمان می‌کند به‌این‌علت که شربت OT تمام نیازهای هر نوع مصرفی را برطرف می‌کند، البته به روش DST.

این روش باعث می‌شود که شخص بعد از گذشت 10 تا 11 ماه سفر وقتی شربتش قطع می‌شود دیگر هیچ علامتی از سقوط آزاد را ندارد و نیازی برای مصرف دوباره در او نخواهد بود و بسیاری از بیمارهای گذشته‌اش به‌واسطه شروع تولید دوباره مواد مخدر درونی بدنش درمان شده است. چون مخدرهای طبیعی بدن بسیار قوی‌تر و ناب‌تر از مخدرهای بیرونی هستند. فراموش نکنیم که مواد مخدر فقط به جسم آسیب نرسانده بلکه اثر مستقیم روی روان، خلق‌وخو و افکار داشته است که کمترین کاری را که بخواهیم مثال بزنیم، دوشخصیتی بودن فرد مصرف‌کننده است.

انسان‌ها هر کاری را که انجام می‌دهند برای رسیدن به حال خوش آرامش است چه ارزشی باشد چه ضد ارزشی. ولی در هر دو صورت باید طبق قوانین حرکت کرد و در کائنات هرکسی در مسیر ضد ارزش قرار بگیرد حتماً مجازات خواهد شد؛ یعنی اگر برای کسی بخواهی دسیسه کنی حتماً خود کائنات مجازاتت می‌کنند و باید بدانیم کائنات کاری ندارد که دانسته یا نادانسته مبادرت به کاری کرده باشیم. آن‌ها مطابق قوانین خود رفتار می‌کنند. فقط باید بدانیم که دیر یا زود دارد؛ اما سوخت‌وسوز هرگز.

مادر جهان‌بینی در حال آموزش قوانین هستیم تا به آرامش برسیم و جهان‌بینی چیزی نیست جزء همین جلسات، کتاب عشق و سی‌دی‌های آموزشی. ما در حال فراگرفتن آموزش‌های فراوانی هستیم ازجمله اینکه دیگر کار ضد ارزشی نکنیم یعنی خسارتی به بار نیاوریم و آرام‌آرام شروع به حل مسائل گذشته کنیم.

بیاموزیم که چه طور زندگی آرامی داشته باشیم و به دیگران هم این آرامش را انتقال دهیم و در آخر وقتی جسم درست شد، تفکر و جهان‌بینی درست خواهد شد؛ همچنین روان، خلق‌وخو هم درست می‌شود و تبدیل می‌شویم به انسان‌های که اصلاً با گذشته قابل قیاس نخواهیم بود و اگر بعد از رهایی به سفرمان ادامه دهیم و کمک راهنما و یا هر خدمتی را در کنگره انجام دهیم بازهم در حال آموزش و انرژی گرفتن هستیم چون انرژی کاملاً دوطرفه است اگر انرژی دهیم حتماً انرژی می‌گیریم. بقول جناب آقای مهندس که می‌فرمایند: «هر چه بکاریم همان را برداشت می‌کنیم.» پس بیاییم که فقط و فقط خوبی‌ها، عشق و خدمت به خلق بکاریم که نتیجه‌اش چیزی نیست جز اینکه مخدرهای طبیعی بدن با این تفکر زیبا به نحوه بسیار مطلوب تولید شود و به آرامش واقعی برسیم.

 

نویسنده: کمک راهنمای محترم مسافر اردلان بنیادی

ویرایش: مسافر سپهر

منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .