جلسه پنجم از دوره چهاردهم کارگاههای آموزشی عمومی ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، نمایندگی صالحی به استادی راهنمای محترم آقای علیرضا زرکش، نگهبانی آقای امیر و دبیری آقای حمید با دستور جلسه فرق عمل سالم با عمل به ظاهر نیک روز پنجشنبه مورخ 95/10/23 رأس ساعت 17:00 آغاز به كار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
این دستور جلسه در ارتباط با فرق عمل سالم و بهظاهر نیک است. من ابتدا خیرمقدم میگویم خدمت جناب سرهنگ صالحی؛ بسیار خوشحال که در خدمت این بزرگوار هستیم.
من نگاه میکنم که خیلی از انسانها هستند که زیبا زندگی میکنند و با سرعت حرکت میکنند و از حرکت خود لذت میبرند. خیلی از انسانها هستند که بهسختی زندگی میکنند وزندگی هم نمیتوانند لذت ببرند.
میزان دانایی و آگاهی ما تعیین کنند بسیاری از مسائل است. همه ما عقل داریم؛ اما میزان داشتن عقل مهم است و آنهم نشئتگرفته از میزان دانایی است به این منظور که هرچقدر بیشتر میدانیم، بیشتر میتوانیم از ابزاری که داریم استفاده کنیم.
جناب آقای مهندس در ابتدای وادی پنجم به ذهن اشاره میکنند. ذهن یک سیستمی است که بهصورت رایگان در اختیار من گذاشتهشده است که هر عمل و تصمیمی که میخواهم بگیرم، در ذهن خود نمایش بدهم. آنقدر ذهن انسان برای تصمیمگیری توانایی دارد که همراه با میزان آگاهی و عقل، موکول کند به 10 سال و یا 50 سال دیگر.
عمل سالم عملی است که من بتوانم نتیجه آن را ببینم؛ قبل از آنکه آن را انجام دهم. آن زمان است که میتوانم بهترین تصمیم را بگیرم. بهطور مثال شخصی برای کمیته انظباتی وارد اتاق مرزبانی میشود؛ اما شاید آن تصمیمی که برایش گرفته میشود بهظاهر خوب نباشد ولی قطعاً به نتیجه خوبی خواهد رسید.
ما در کنگره میآموزیم که بهسرعت تائید نکنیم و بهسرعت هم تکذیب نکنیم؛ آن زمان است که به نتیجه خوبی خواهیم رسید؛ ما آن چیزی که اهمیت دارد، فهم ما نسبت به خودمان و محیط پیرامون خودمان است و جایگاهی که من قرار دارم. باید ببینم اکنون جایگاه من چیست و چه تصمیمی میتوانم بگیرم که در آینده به من کمک میکند.
هر رنجی که امروز میبرم حاصل جهل است. انسان تا زمانی که نداند نمیتواند از مسائل عبور کند.
سخنان استاد درباره مسافر:
من از حامد عزیز که در سفر اول بودند یک تصویر در ذهن خوددارم، به خاطر میآورم که رو به روی درب آکادمی بودیم و چندکلمهای باهم صحبت میکردیم، حامد آن زمان حالوروز خوبی نداشت. مصرف شیشه و کراک انسان را به خود به وادیهایی میبرد که ناپیدا است مانند شخصی که پاهایش لیز میخورد و با خود به هرکجا میبرد.
یک انسان مصرفکننده مواد مخدر دستهایش در جیبش است و وقتی زمین میخورد با صورت به زمین برخورد میکند. وقتی انسانی به این صورت زمین میخورد، دیگر فکرش هم کار نمیکند.
حامد روزی که شروع به حرکت کرد به زیبایی این کار را آغاز کرد. وقتی شما در تاریکی به اطراف خود نگاه میکنید و به هر دری میزنید و هیچچیزی پیدا نمیکنید ولی وقتی یک روزنههایی از نور را مشاهده میکنید، دیگر نمیتوانید رو برگردانید. حامد هم به حرکت خود ادامه داد و به این روز رسید که تولد 5 سال رهایش و آزاد مَردیش را جشن بگیریم.
من این روز زیبا را ابتدا به خودش تبریک میگویم و به همسفر محترمشان و پسرشان تبریک میگویم.
حامد آمد و به رهایی رسید و این توانایی را در خودش به وجود آورد که بتواند آن چیزی که آموخته را در اختیار دیگران بگذارد. آگاهی و اطلاعاتی که در کنگره کسب میکنیم، تا زمانی که این توانایی در ما به وجود نیاید که آن را به افراد دیگر انتقال ندهیم از ما گرفته میشود؛ اما وقتی شروع میکنیم به خدمت کردن و آن چیزی که آموختیم را در اختیار دیگران میگذاریم؛ آن زمان است که آن دانایی، آگاهی و اطلاعات برای تو خواهد بود.
اعلام سفر مسافر:
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر، تخریب بیشتر از 17 سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه و تریاک، 12 ماه به روش DST سفر کردم به داروی اپیوم سفر کردم، رشته ورزشی شنا، اکنون 5 سال و 9 ماه است که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر:
من آرزو میکنم تمام افرادی که در کنگره هستند لذت خدمت کردن را بچشند.
سخنان مسافر حامد:
در ابتدا خداوند را شکر میکنم که این جایگاه را تجربه میکنم؛ همچنین از تمام دوستانی که در این جشن حضور دارند تشکر میکنم.
ممنون خستم از تمام کسانی که در این راه به من کمک کردند، از مشاور روز نخست، آقای نمکی، آقای زرکش که بسیار تشکر میکنم؛ همچنین از بچههای لژیون خودمان و از تمام دوستانی که این افتخار را داشتم که در لژیون خدمت کنم و من را بهعنوان راهنمای خود انتخاب کردند.
واقعیت امر این است که نمیتوانم از این بگذرم که من اگر امروز اینجا هستم و این فرصت در اختیار من قرارگرفته شده تا بتوانم خدمت کنم بابت این است که همسر من در تمام این مراحل همراه من بودند. روزهایی بود که پدر و مادرم، داشتن من را انکار میکردند در حقیقت حاضر نبودند که قبول کنند یک فرزند به نام حامد دارند ولی همسرم با توانی که داشتند، من را همراهی کردند؛ این در صورتی بود که خودم تحمل خودم ر نداشتم.
من از ایشان ممنونم و اکنون هم که در کنگره هستم ایشان همراهم هستند زیرا اگر کمکهای ایشان نبود به درمان و این جایگاه نمیرسیدم. بهتریها را برای همسرم و برای تمام همسفرها از خداوند میخواهم.
اگر بخواهم از خودم بگویم، روزی که وارد کنگره شدم به هیچچیز اعتقاد نداشتم و ازلحاظ تخریب در شرایطی بودم که به دلیل مصرف شیشه تمام زندگی ازدسترفته بود و مشکلات کاری، خانوادگی و مالی در وضعیت مناسبی نبود.
من زمانی که سفر خود را آغاز کردم ازلحاظ فیزیکی وزن بسیار پایینی داشتم و بعد از پله نخست بهدوراز باور، با کمک دوستان میآمدم و میرفتم به بهطوریکه خودم توانایی رفتوآمد را نداشتم.
من به خاطر میآورم که آقای مهندس دژاکام به من فرمودند: «شرایط شما به شرایطی میرسد که نان خشک را در آب بزنید و از کرج پیاده بخواهید به کنگره بیایید! پس سفر خود را ادامه بده.» من سفر خود را ادامه دادم و نتیجه آن را امروز مشاهده میکنم.
درنهایت از همسرم، پسرم و از زحمات کمک رهنمای ایشان خانم محمدی تشکر میکنم؛ همچنین آرزو میکنم که تمامی مسافران به نقطه رهایی برسند و لذت خدمت کردن را متوجه شوند.
من از جناب آقای سرهنگ صالحی ممنونم و بسیار مطالب زیادی از ایشان آموختم. من از ایشان بخشنده بودن، گذشت کردن و نادیده گرفتن را آموختم. بهترین رویدادها را برای ایشان آرزو میکنم.
سخنان راهنمای همسفر:
در ابتدا خداوند را شاکرم بابت دیدن این روز زیبا و خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم؛ همچنین خدمت استاد گرامی آقای زرکش بینهایت تبریک میگویم و خدا قوت.
هر درختی را از میوههای آن میتوانند بشناسند. شکر خدا درخت لژیون آقای زرکش آنقدر پربار است که در هر شعبه نشانهایی از ثمره این درخت وجود دارد. خدمت آقای حامد و همسرشان و پسرشان تبریک میگویم و امیدوارم این خانواده خوشبخت در کنار هم شاد و سلامت زندگی کنند.
قوانین، تعالیم و تمام آموزشها در کنگره هم سو با قوانین ثابت الهی است. در کتابهای الهی اگر مشاهده کنید همان چیزی است که در کنگره میآموزیم و به آن عمل میکنیم. همسر آقای حامد قبا از اینکه وارد آموزشها کنگره شوند، در این مسیر قرار داشتند. میتوانم بگویم که ایشان یکی از رهجوهای فرمانبردار و بودنِ حاشیه برای کنگره بودند. ایشان درراه رسیدن آقای حامد به رهایی بسیار کمک کردند و درنهایت به ایشان تبریک میگویم. امیدوارم که به همین شکل در مسیری که قرار دارند به راه خود ادامه دهند و شاهد موفقیت آقای حامد در پرورش کمک راهنما باشیم.
سخنان همسفر:
ابتدا خداوند را شکار هستم به خاطر تمام نعمتهایی که در اختیار ما قرارداد. تشکر میکنم از جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان؛ همچنین تشکر میکنم از جناب آقای زرکش که زحمات بسیاری برای ما کشیدند.
تشکر میکنم از راهنمای خودم خانم محمدی که با سخنان زیبای خود باعث میشدند تا من دل گرم شوم. سپاسگزارم از جناب آقای سرهنگ صالحی به خاطر ای عملکرد زیبا و خداپسندان ای که داشتند.
از خداوند برای تمام این عزیزان سلامتی را خواستارم و تبریک میگویم به همسرم آقا حامد و پسرم محمدجواد که امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشد و بهترینها را برایشان آرزو میکنم.
در ادامه جشن تولد:
خدمتگزاران این جلسه:
عکس و تهیه گزارش: مسافر سپهر
منبع کنگره 60 : وبلاگ نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
3088