چهارمین جلسه از دور سیام سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی پرستار، با دستور جلسه "فرق عمل سالم با عمل بهظاهر نیک " در بخش اول و " جشن سومین سالروز رهایی مسافر احمد خانه زر " در بخش دوم به استادی دیدهبان محترم آقای علی اشكذری ،نگهبانی آقای علی و دبیری آقای مرتضی ، در روز پنجشنبه 95/10/23، رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد در بخش اول جلسه:
در مورد دستور جلسات اگر بخواهیم آنها را کاربردی کنیم باید ابتدا فرآیند آن را بدانیم و باید این را بدانیم که چرا یک عمل ما میشود سالم و یک عمل ما میشود بهظاهر نیک و اینها را چگونه انجام دهیم که از عمل بهظاهر نیک بیرون بیاییم و به عمل سالم برسیم.
در خیلی اوقات عملی را انجام میدهیم که آن را عمل سالم میدانیم ولی در آینده متوجه میشویم که اینگونه نبوده است. قسمت شروع این فرآیند که در کنگره هم به این موضوع اشارهشده است حس است.
حس اولین قوه بهکاراندازی عقل است. این موضوع به این معنی نیست که همیشه اینگونه است بلکه اگر در حالت تعادل طبیعی باشیم این موضوع اتفاق میافتد. در حالت غیرطبیعی آیا در شرایطی که من عصبی هستم آیا کارهای من عقلانی است؟ در این حالت حس کار میکند ولی به عقل نمیزند بلکه به حس دیگری میزند و احساسی عمل میکنم و عقلانی عمل نمیکنم و این حالت طبیعی نیست.
در خیلی اوقات حس به عقل میزند ولی آیا برای کسی که به او حس دارم میتواند درست انجام شود؟ خیر. در اینجا احساس جلوی عقل را میگیرد. بهطور مثال میگویند که قاضی نمیتواند برای پسر خودش قضاوت کند چون احساسی برخورد میکند. در انجام هر عملی که از عقل استفاده کنیم میشود عمل سالم و اگر از حس احساس پیروی کنیم میشود عمل بهظاهر نیک.
وقتی حس به عقل بزند، عقل بر اساس سه زمان تصمیمگیری میکند، گذشته، حال، آینده. زمان احساس فقط حال است و فقط میخواهد به زمان حال خود برسد. دقیقاً مثل کسی که میگویند صدبار در چاه افتاده است. چون در هر سری دوباره به حس میزده ولی اگر یکبار به عقل میزد این اتفاق نمیافتاد. چون عقل سریع پردازش میکند و میگوید که تو دو سال پیش انجام دادی اینطور شد یا شش ماه پیش اینگونه شد، چون عقل آرشیو دارد و سریع آرشیو را رو میکند. در این فرآیند اگر مشکلی برای ما پیش آمد سریع باید آن را به عقل بفرستیم و این فرآیند یکزمانی میبرد که به آن صبر میگویند.
در این فرآیند اگر صبر کنیم ذهن از کار میافتد و مدخل یا روزنه عقل باز میشود و تصمیم درست گرفته میشود. در اینجا عقل به آرشیو گذشته و تجربیات میرود و برای آینده بهترین تصمیم را میگیرد. بهطور مثال در سؤال دو دوتا چند میشود این را عقل میگوید که چند میشود نه احساس، عقل به آرشیو میرود و جواب را میآورد و هرچقدر دامنه عقل وسیعتر باشد جواب بهتر و سریعتری میگیرد.
چرا وقتی در سفر قرار میگیریم عقلمان بهتر کار میکند، یعنی ما درگذشته عقل نداشتیم. چرا داشتیم ولی دسترسی به عقل نداشتیم چون روی آن را حجاب گرفته بود. تحت حجاب سوءمصرف است و در سفر مقدار مصرف درست میشود و از ضد ارزش کم میشود و این باعث میشود که به عقل دسترسی پیدا کنیم.
در مورد حجاب همین است که با مصرف مواد حجاب بین عقل و من است که این حجاب باعث میشود تصمیمات عجیبی گرفته شود. اصلاً اینگونه نیست که انسان عقل نداشته باشد بلکه تنها موضوعی که انسانها را از یکدیگر متفاوت میکند دسترسی به عقل است. دقیقاً مثل یک آدم مست، آیا او عقل ندارد؟ البته که دارد ولی به دلیل مصرف الکل دسترسی به عقل ندارد و با پریدن مستی دوباره از عقل استفاده میکند.
ما در کل یک سود داریم و یک سودمند که سود همان عمل بهظاهر نیک است و سودمند همان عمل سالم که سودمند برای آینده نیز خوب است. اگر میخواهیم عمل ما سالم شود باید ابتدا حجاب را کم کنیم، احتیاج نیست که کتاب را زیاد کنیم، خیلیها هستند که کتاب را زیاد میکنند و آن بیفایده است.
سخنان استاد در بخش دوم جلسه:
خوبی تولدها این است که یک سری تصاویر برای من راهنما تداعی میشود که برای شما اینگونه نبوده و متفاوت است. برای من جلسات اولی که آقای احمد آمده بود و هنگام عبور از این راهرو یک متری مدام به چپ و راست متمایل میشد را به تصویر میکشد که این تصاویر در ذهن من حکشده و البته این حس برای تمامی راهنماها یکسان است.
این حالت را اکثر ما در زمان ورودمان داشتیم ولی خوب بههرحال اینکه چه بشویم مهم است و این قضیه به حرکت ما در این مسیر بستگی دارد. آیا در کنگره همه به تعادل میرسند؟ پاسخ من خیر است. هرکسی که در مسیر کنگره حرکت کرده به تعادل رسیده است و هرکسی هم که نرسیده خودش بهتر از هر شخصی میداند که در مسیر نبوده و در طول مسیر مدام به بیراهه رفته است.
آقای خانه زر در مسیر کنگره حرکت کرد و سفر اول خوبی هم داشت و بعد از رهایی هم شروع به خدمت در جایگاههای مختلف کرد. حالا در حین گذراندن روزهای پایانی دوره مرزبانی است و با تلاشی که داشت موفق به کسب جایگاه کمک راهنمایی هم گردید و انشا الله بهزودی تشکیل لژیون خواهد داد.
درمان در کنگره با گرفتن گل رهایی کامل نخواهد شد بلکه فقط از مواد رهاشدهایم. وقتی درمان کامل میشود که پنج نفر از رهجوها به جایگاه کمک راهنمایی برسد. اینجا میتوان گفت که مراحل درمان کامل شده است. در سایر مقاطع خوب است ولی کامل نیست و آقای احمد خانه زر در حال کامل کردن درمان خودش است.
اعلام سفر مسافر احمد:
با سلام ، احمد هستم یک مسافر ، تخریب : 22 سال _آخرین آنتی ایکس : شیره و تریاک _ مدت 11 ماه و 24 روز سفر کردم ، روش درمان : DST ، داروی درمان : شربت OT _ نام راهنما : علی اشکذری _ رشته ورزشی : تیراندازی باکمان _ مدت رهایی : 3 سال
یک سفر سیگار هم داشتم به مدت : 11 ماه و 10 روز به راهنمایی آقای رضا ربیعی به روش DST با آدامس نیکولایف _ مدت رهایی از سیگار : یکسال
آرزوی مسافر احمد:
در ابتدا آرزوی عاقبتبهخیری برای همه عزیزان رادارم.
و آرزوی دم اینکه؛ درست است که میگویند تکیهبر جای بزرگان نتوان زد بهگزاف، اما آرزو دارم یک روزی مثل علی آقا کیک تولد را جلوی یک احمد دیگر بگیرم که لحظه بسیار قشنگی است.
سخنان مسافر احمد:
چیزی در کنگره وجود ندارد که در آن آموزش نباشد، این تولدها حتماً باید بار آموزشی برای مسافرین داشته باشد. انسان در آن چیزی که کمبود دارد مورد آموزش قرار میگیرد. قبل از ورود به کنگره خیلی احساساتی بودم، بعد از رهایی، وقتی مرزبان شدم، در جایگاه کمیته انضباطی قرار گرفتم. در ابتدا که طبق قانون مسافری جریمه میشد، من ناراحت میشدم و حتی گریه میکردم ولی در ادامه تفاوت عمل بهظاهر نیک و عمل سالم را متوجه شدم.
چند روز پیش مسافری که تازه رهاشده بود به من گفت روز رهایی همهچیز فرق میکرد حتی رنگها شکل دیگری بود که به ایشان گفتم که این موضوع طبیعی است، من هم روز رهایی سوار بر مترو بودم صدای گویندهای که ایستگاهها را معرفی میکرد، اینگونه میشنیدم: مسافرین محترم، جهت اخذ گل رهایی در این ایستگاه شعبه پیداشده و وارد خط یک شوند. در ایستگاه هفتتیر هم این صدا را شنیدم: مسافرین محترمی که میخواهند گل رهایی دریافت کنند در ین ایستگاه پیداشده و با توجه به تابلوهای راهنما به سمت شعبه آکادمی حرکت کنند.
و در آخر از خداوند شاکرم بهعنوان جلودار واقعی راه مستقیم که اجازه طی طریق در این راه به من داد. از آقای مهندس، سرکار خانم هانی و آقای اشکذری تشکر میکنم که این بستر را برای رهایی ما فراهم نمودند. از راهنمای بزرگوار همسفرم خانم داراب و همچنین سرکار خانم اشکذری تشکر میکنم. از آقای صداقت بهعنوان راهنمای لژیون مرزبانی تشکر میکنم.
سخنان کمک راهنما همسفر، خانم فاطمه:
بنده کمک راهنمایی همسفر اعظم نیستم و با توجه به مشکلی که برای خانم داراب، کمک راهنمایی همسفر اعظم پیشآمده بنده به نیابت از ایشان توفیق حضور پیداکردهام. همسفر اعظم با توجه به اینکه دارای دو فرزند خردسال هستند بهصورت مداوم و با جدیت تمام در جلسات حضورداشتهاند و در کنار مسافرشان معنای حقیقی بال پرواز بودند و در حال حاضر هم در آزمون راهنمایی تازهوارد ین قبولشدهاند برای خدمت کردن به هم نوع خودشان، برای ایشان آرزوی موفقیت در کلیه جایگاههای خدمتی دارم و این روز زیبا را به ایشان و مسافرشان تبریک عرض میکنم.
سخنان همسفر اعظم:
خدا را به خاطر آشنایی با کنگره 60 شکر میکنم. زمانی وارد کنگره شده بود، یکی از هم لژیونیها فرمودند که خدا را شکر میکنم که بهواسطه اعتیاد همسرم با کنگره آشنا شدم، چون آموزش ندیده بودم از این قضیه ناراحت بودم منیت داشتم و قضاوت عجولانه کردم، ولی امروز من هم خدا را شکر میکنم بهواسطه اعتیاد همسرم با کنگره آشنا شدم.
تهیه و تنظیم : مسافر احمد
لژیون آقای بهزاد ایمنی
نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
4378