English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ هفدهم دی ماه 1395

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی مورخ هفدهم دی ماه 1395

سیزدهمین جلسه از دور دوازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای دکتر رضا، نگهبانی آقای مهندس دژاکام  و دبیری خانم دکترغزل با دستور جلسه "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" در تاریخ 1395/10/17 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.

استاد جلسه:  دکتر رضا

دستور جلسه‌ی این هفته وادی پنجم می‌باشد موضوع وادی پنجم این است که؛ تفکر راه‌حل مطلق نیست، بلکه رفتن و رسیدن آن را تکمیل می‌کند. در وادی‌های کنگره وادی اول تا وادی چهارم مربوط به تفکر است و جوانب مختلف تفکر موردبررسی قرارگرفته است. وادی اول می‌گوید: با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر ساختارها روبه‌زوال است یا در وادی دوم بیان می‌شود که هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است.

در ودای سوم این مطلب مطرح می‌شود که؛ هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند و در وادی بعدی می‌گوید در امور حیاتی سپردن مسئولیت به خداوند یعنی؛ رفع مسئولیت از خویش، اما در وادی پنجم موضوع یک مقدار تغییر می‌کند. تفکر موضوع مهمی بود و ما در مورد آن بحث کردیم و جوانب را نیز بررسی کردیم اما این‌که دائم بنشینیم و تفکر کنیم، آیا این تنها راه‌حل است؟ آیا تمام مشکلات را برطرف می‌کند؟ ما هر چه تفکرات مثبت داشته باشیم و به موضوعات خوب و بزرگ هم‌فکر کنیم، اگر وارد مرحله عملیاتی نشویم راه به‌جایی نمی‌بریم.

چهار وادی اول در مورد این است که؛ ما در جهان ذهنی تفکر می‌کنیم راه‌کارها و موضوعات مختلف را در ذهن خود واکاوی می‌کنیم؛ اما در این مرحله باید از جهان ذهن وارد جهان عمل شویم و اشاره‌ای هم به جهان‌هایی که ما آن را تجربه می‌کنیم شده است؛ جهان خاک که ما در آن زندگی می‌کنیم، جهان خواب و جهان ذهن. اگر ما بخواهیم ساده‌ترین امور را در زندگی انجام بدهیم باید در ابتدا آن را در ذهن خود به وجود بیاوریم بعد حرکت کنیم و آن را انجام دهیم.

موضوع بعدی پالایش و تصفیه است. تصفیه به این معنا است که؛ اگر ما بخواهیم قدم در راه بگذاریم و در جهت اهداف مثبت پیش برویم بایستی از نقاط منفی و قسمت‌هایی که در ما باعث استرس و اضطراب و بی‌قراری می‌کند دوری‌کنیم و نکات مثبتی که ما را به سمت نفس مطمئنه می‌برند تقویت کنیم. اگر بخواهیم در درمان اعتیاد پیش برویم باید صفات منفی را حذف کنیم که در درون ما است.

 بعضی از ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها در همه‌ی مکاتب و فرهنگ‌ها ثابت است. ولی اگر ذهنیت و درون ما به نتیجه نمی‌رسد، آنجا باید مکث کرده و بااحتیاط عمل کنیم. موضوع بعدی که اشاره می‌شود قناعت است. وظیفه‌ی ما این است که؛ از کمترین امکانات بیشترین استفاده را داشته باشیم. باید از طبیعت درس بگیریم، طبیعت از کمترین امکانات و پست‌ترین مسائل، بهترین چیزها را فراوری می‌کند و به ما می‌دهد. حتی در دنیای حیوانات هم همین‌طور است که؛ آقای مهندس به آن اشاره می‌کنند که؛ یک گاو و گوسفند از تغذیه‌ای که استفاده می‌کنند بهترین محصولات را به ما ارائه می‌دهند. آیا ما انسان‌ها نیز همین‌طور هستیم؟ آیا در قبال استفاده‌ای که از تمام عوامل حیاتی می‌کنیم ثمره‌ای برای سیستم حیات داریم؟ یا نه مخربیم و تخریب می‌کنیم.

موضوع بعدی بحث صبر است، صبر نکته مهمی است که؛ اگر ما به آن توجه داشته باشیم پیروز خواهیم شد. اگر برای رسیدن به هدف عجول باشیم و شتاب‌زده عمل کنیم ممکن است نتیجه را تحت تأثیر قرار بدهد و باعث شود ما به هدف موردنظر خود نرسیم. در درمانی که با روش DST وجود دارد، ما یک طول درمان یازده‌ماهه را مدنظرمی گیریم که؛ زمانی برای طی مسیر، به بلوغ رسیدن، به تفکر رسیدن، به رشد رسیدن وجود دارد.

اشاره‌ای هم به دستور جلسه حرف و عمل می‌کنم، چون ما در کلینیک هم دستور جلسات را پیگیری می‌کنیم. آقای مهندس در چند سی دی اخیر دسته‌بندی را مطرح کردند که؛ بحث اصحاب یمین و اصحاب یسار است و در اکثر سی‌دی‌ها اشاره به ویژگی‌های آن‌ها می‌شود. یکی از ویژگی‌های اصحاب یمین یعنی؛ کسانی که به سعادت رسیدند این است که؛ این انسان‌ها فقط حرف نمی‌زنند بلکه همراه حرف، عمل هم می‌کنند.

در کنگره می‌توان عمل را تعبیر به خدمت کرد. در دستور جلسه این هفته هم که باید برنامه عملیاتی داشته باشیم و از جهان ذهن وارد جهان عملیاتی و بیرونی بشویم با حرف و عمل هم‌خوانی دارد. اگر ما دائم حرف بزنیم و عملی نداشته باشیم قطعاً موفقیتی نخواهیم داشت. کسانی که جزء گروه اصحاب یمین هستند، سیستم اندورفین درونی آن‌ها به تعادل رسیده است. کسانی که شادابی درون و بیرونی دارند و صور ظاهری و باطنی آن‌ها به تعادل رسیده، افرادی هستند که؛ به حرف بسنده نمی‌کنند و مرحله عمل در پروسه‌ی کار آن‌ها قرار دارد.

 

 دکتر فرشته:

ساختار هر چیزی باید با تفکر آغاز شود. کما اینکه در هر گروه، شرکت و سیستمی همیشه اتاق فکری وجود دارد برای اینکه کارهای بعدی را برنامه‌ریزی کنند. عده‌ای جمع می‌شوند، شرایط را بررسی می‌کنند و تفکر درست نسبت به موضوع را ایجاد می‌کنند. می‌گویند: در مورد رؤیاهای بزرگ خود فکر کنید، آیا تفکر خالی کافی است؟ مسلماً نه! از فردای آن روز باید برنامه‌ریزی و زمان‌بندی داشته باشیم. وقتی کسی تفکر و هدفی را دنبال می‌کند، باید زمان خاصی داشته باشد و اگر بیشتر از آن زمان خاص طول بکشد، ممکن است به سودآوری و درمان صحیح نرسد.

 

دکتر یوسف:

اگر بخواهیم آب آلوده را تبدیل به آب پاک و تمیز کنیم باید تصفیه‌ای در آن صورت بگیرد. این مسئله در مورد انسان هم صدق می‌کند، انسان‌ها وقتی بخواهند به پاکی برسند باید در آن‌ها تزکیه و پالایش انجام بگیرد تا به انسان‌های پاک و تمیزی تبدیل شوند.

برای رهایی از دام اعتیاد باید توبه‌ای به وجود بیاید، یعنی؛ بازگشت از ضد ارزش‌ها، عمیق تاریکی‌ها و آلودگی‌ها. این بازگشت مثل رفتن است، این‌طور نیست که؛ انسان یک‌دفعه آلوده شود بلکه ذره‌ذره به عمق فساد و ضد ارزش‌ها می‌رسد انسان باید با صبر و حوصله از اعماق تاریکی‌ها و ضد ارزش‌ها به ارزش‌ها و انسان واقعی تبدیل شود.

 

دکتر محمد:

قدما گفته‌اند: دو صد گفته را نیم کردار نیست. برای تغییر رفتار نیاز به این است که؛ انسان برگردد، تفکر کند و اشتباهات خود را بیابد، پس لازمه‌ی آن آموزش و تفکر است. بعد از آموزش و تفکر، پیدا کردن راه صحیح و اصولی است که؛ نیاز به استاد و بلد راه دارد تا تحت نظر او روش‌های جدید را پیدا کند، آموزش ببیند و راه صحیح و رسیدن به تعادل را پیدا کند. بعد از پیدا کردن راه صحیح لازم است که؛ به چالش و آزمایش سپرده شود، یعنی؛ عمل شود تا وقتی عمل نشود حرف‌ها، تفکرات و درخواست تغییرات به‌جایی نخواهد رسید.

 

دکتر مسعود:

آقای مهندس در سی‌دی‌های مختلف همیشه این مطلب را گفته است که؛ باید از طبیعت یاد بگیریم که؛ با کمترین دریافت‌ها بیشترین پرداخت را به بشریت دارد. بین ترک و درمان فرق زیادی است، یکی از آن‌ها این است که؛ کسی که ترک می‌کند، توقع دارد عالم و آدم در خدمت او باشد و همه دست‌به‌سینه بایستند و ببینند او چه می‌خواهد، اگر برخلاف میل او عمل کنند بهانه‌ای است برای برگشت او به اعتیاد. درمان شده کسی است که؛ خود را به همه بدهکار می‌داند درگذشته نسبت به دیگران بدی کرده از همه عذرخواهی می‌کند و تلاش می‌کند کارهای بد گذشته را جبران کند.

اینکه ما با گرفتار شدن در ماجرایی بخواهیم یک‌شبه و بدون گذراندن زمان به نتیجه برسیم خیلی بعید است. شاید هفده، هیجده سال پیش این تفکر در مهندس به وجود آمد و ایشان متوجه شدند که هیچ مصرف‌کننده‌ای یک‌شبه مصرف‌کننده نشده است. ما مسافران از یک پک سیگار یا یک استکان الکل شروع کردیم و بعد به آخر خط رسیدیم که؛ زمان‌بر بوده است. این زمان طبق برآوردی که شده است حدوداً یک سال است، این‌یک سال برای تخریب سیستم‌های شبه افیونی بدن کافی است. آقای مهندس می‌گوید: ما این راه را باید با تفکر و آرامش و بدون عجله برگردیم. شاید تفاوت خیلی از ملت‌ها در مسائل اجتماعی همین باشد، ملت‌هایی هستند که؛ اول فکر می‌کنند و بعد عمل می‌کنند. ملت‌هایی هم هستند که؛ اول عمل می‌کنند و بعد فکر می‌کنند که چه‌کاری انجام دادند.

ما وقتی بدی می‌کنیم می‌گویند توبه کنید. توبه یعنی از راهی که رفتید برگردید. من معتقدم همه‌ی ما باید توبه کنیم. حداقل در مورد آیتمی که مهندس روی آن دست گذاشتند، بحث فرزند و فرزند پروری باید توجه کنیم. در دوره‌ی کودکی ما، دو خواهر با یک عروسک پارچه‌ای بزرگ می‌شدند، ولی امروزه دختربچه‌های سه، چهارساله‌ی ما یک اتاق عروسک و اسباب‌بازی دارند شاید آن‌ها نیازی به این‌همه اسباب‌بازی نداشته باشند، خود ما پدر و مادرها هستیم که برای جبران مشکلات و عقده‌ی گذشته‌ی خود در این راه افراط می‌کنیم. درنتیجه کودکان قدر اسباب‌بازی‌های خود را نمی‌دانند و بلایی سر آن‌ها می‌آورند و ناسپاس می‌شوند. بچه‌ای که ناسپاس تربیت شود باید انتظار داشت که هنوز پدر نمرده بگوید: سهم ارث من را بده یا وقتی پدر یا مادر کمی پیر شد او را به خانه‌ی سالمندان ببرد. ما باید رجعتی به گذشته بکنیم به زمانی که خانواده‌ها انسجام و قوام داشتند، بزرگ و کوچک داشتند، اصول تربیتی در کتاب‌ها نبود در عرف جامعه بود، خیلی خوب هم بود. در آن عرف جامعه پدر و مادر دو حرف نمی‌زدند. امروز در خانواده‌های ما فرزند خواستار چیزی است، پدر به هر دلیل می‌گوید: نه فوراً مادر می‌گوید: بیا قربانت بروم خودم برات تهیه می‌کنم.

 به اعتقاد من گوش دادن به سی‌دی‌ها باید ما را به فکر وادارد که؛ ما چی بودیم، چی هستیم و چی داریم می شویم و چه وقت باید با استفاده از تفکرات کمر همت را ببندیم. درست است که؛ جریانی است که می‌رود ولی کنفوسیوس می‌گوید: ماهی مرده هم در جریان آب شنا می‌کند، فقط ماهی زنده است که؛ می‌تواند برخلاف جهت آب شنا کند. خیلی بهتر است که ماهی زنده باشیم و به سی‌دی‌ها گوش کنیم و در زندگی خودمان اجرا کنیم.

 

دکتر جهان‌ فر:

انسانی که معتاد می‌شود درواقع گمراه شده است و گمراهی او هم ازنظر؛ شناخت و جهان‌بینی است و هم ازنظر؛ تغییراتی است که در سیستم فیزیولوژیک ایجاد کرده یا تغییراتی که قبلاً بوده و تشدید شده است. ما نظر روان‌شناسی اصطلاحی داریم به نام، سلف آبزرویشن (selfobservation) یعنی؛ ما باید همیشه خودمان را تجزیه و تحلیل کنیم. وقتی انسان دچار اعتیاد شود یا معلوماتش کم باشد سیستم شناختی او اکثر اوقات Error می‌دهد و شخص تصمیمات درست نمی‌گیرد.

 اخیراً بحثی وجود دارد که مقابل سنت و مدرنیزم است. ما چیزهایی را از گذشته فراگرفتم که جزو ارزش‌های ما می‌باشد و بسیار هم خوب است. ولی چیزی‌هایی نیز وجود دارد که؛ درروند صنعتی شدن با آن مواجه می‌شویم، شناخت ما جوابی برای آن ندارد درنتیجه دچار تناقض می‌شویم و به بیراهه می‌رویم.

کسی که تحت تعالیم کنگره 60 قرار می‌گیرد، بسیاری از سؤالاتی که در ذهنش وجود دارد را پیدا می‌کند و در عمل هم اجرایی می‌کند به خاطر اینکه در جلسات هفتگی حضور دارد، آموزش می‌گیرد و در زندگی اجرایی می‌کند. ازنظر روان‌پزشکی به این عمل مرتینگ ترو (Merting true) می‌گویند، یعنی؛ کار در خلال؛ یعنی؛ شخص آموزش می‌گیرد و آنچه را که آموزش گرفته در بیرون وزندگی خود پیاده می‌کند و کم‌کم درروند زندگی بعد از یازده، دوازده ماه به خودآگاهی می‌رسد. وقتی‌که به خودآگاهی رسید روحیه و اراده‌ی قوی‌تر و بهتر می‌شود و نفس مطمئنه او تقویت می‌شود.

 

خانم دکتر زهره:

مسائلی که ما در وادی پنجم یاد گرفتیم؛ دوری از ضد ارزش‌ها، صبر، تسلیم، رضا، توکل و قناعت است. اگر یک مسافر نتواند از ضد ارزش‌ها دوری کند و به هوای نفس گوش بدهد به درمان کامل نمی‌رسد. شاید به درمان برسد ولی دوباره برگشت کرده و دوباره مصرف مواد را شروع می‌کند.

خودداری یعنی حفاظت از خود و در اختیار داشتن خود، یعنی؛ اگر از فکر و کاری که آگاهی از درست بودن آن‌ها ندارد باید خودداری کند باید از خیلی از مسائل خودداری کند تا به رهایی کامل برسد. صبر یکی از صفات خداوند است، کسی که معنای صبر را درک کند به درجه‌ای از بصیرت دست خواهد یافت. صبر همان پروسه زمانی ده تا یازده ماه است که؛ خود مسافر در آن یازده ماه معنای واقعی واژه‌ی صبر را متوجه می‌شود.

 مسافر باید قناعت داشته باشد و به آن چیزی که در طول دارد قانع باشد. تسلیم بودن یعنی؛ مسافر تسلیم فرامین الهی و تسلیم راهنمای خود باشد، یعنی؛ هر چیزی که راهنما به او می‌گوید را گوش کند و فرمان‌بردار باشد. توکل یعنی توکل داشتن به خداوند نه واگذاری تمام مسئولیت‌ها به خداوند. هر انسانی باید تلاش و حرکت کند و در ادامه از خداوند هم کمک بخواهد.

 

دکتر محمد:

مشکلی که ما عملی در کلینیک و اعتیاد با آن مواجه هستیم این است که؛ تمام بیمارانی که اعتیاددارند فکر می‌کنند سریع درمان می‌شوند درصورتی‌که آن‌ها یک‌شبه معتاد نشدند که بخواهند یک‌شبه هم درمان شوند. مثلاً اعتیاد خود آقای مهندس ده روز یا یک سال نبوده و سال‌ها طول کشیده است. جوانی که به سمت اعتیاد گرایش پیدا می‌کند حالت تهاجمی دارد نافرمان است و پدر و مادر خود را تأیید نمی‌کند. خانواده نیز نمی‌تواند بپذیرد که؛ فرزندش معتاد است. آن‌ها فرزند خود و اعتیاد او را از دیگران مخفی می‌کنند و مرتباً به فرزند خود انگ اعتیاد می‌زنند که؛ تو معتاد شدی. چون فرزند آن‌ها تفکرش، تفکر یک انسان بالغ و آگاه نیست، می‌گوید: حالا که شما به من می‌گویید: معتاد، من که تریاک مصرف می‌کردم از فردا می‌روم و هروئین مصرف می‌کنم و واقعاً هم همین کار را انجام می‌دهند.

 بعضی از بیمارانی که به ما مراجعه می‌کنند همین‌طور هستند، وقتی مشاوره می‌شوند یا به‌طور خصوصی با آن‌ها صحبت می‌کنیم، می‌گویند: پدر و مادر مرتباً ما را تحت‌فشار قرار می‌دهند.

 تفکر دو وجه دارد؛ یک وجه آن جوانی و یک وجه بعد از تجربه است. یک جوان بعد از تجربه، پختگی کامل را به دست می‌آورد. نصرت کردن مشکل جوانان را برطرف نمی‌کند باید دوره جوانی آن‌ها طی شود. ازنظر روان‌شناسی کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که؛ جوانان را به حال خودشان رها نکنیم و از آن‌ها خسته نشویم.

 

دکتر محسن:

تفاوتی که وادی پنجم با چهار وادی اول دارد در این است که؛ ما از وادی تفکری و آموزش وارد عمل می‌شویم؛ یعنی؛ آنچه آموزش داده‌شده و شما تفکر کردید باید آن‌ها را به وادی عمل درآورید تا نتایج آن را در زندگی ببینید.

در کنگره مسافران در سطوح مختلفی فعالیت می‌کنند و هر مسافری با توجه به آموزش‌ها، تفکری در مورد مسائل دارد. ما باید بتوانیم نتیجه‌ی آموزش‌ها و تفکرات را عملاً در رفتار شخص ببینیم وگرنه همه‌ی آموزش‌ها بیهوده خواهد بود؛ یعنی؛ تا وقتی آموزش از مرحله‌ی تفکر به مرحله‌ی عمل درنیاید ارزشی ندارد. همان‌طور که؛ سعدی شاعر بزرگ فرمودند: عالم بی‌عمل به چه ماند به زنبور بی عسل. وادی‌ها و آموزش‌ها پکیجی را برای تغییر در تفکر، رفتار و پیش گرفتن یک روش بهتر برای زندگی ارائه می‌دهند.

 

دکتر آتوسا:

وادی پنجم می‌گوید: تفکر تنها راه‌حل مطلق نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌کند. تفکر و عمل لازم و ملزوم یکدیگر هستند، همان‌طور که تفکر تنها تا به مرحله‌ی عمل نرسد نتیجه‌بخش نیست، عمل کردن بدون تفکر هم آسیب‌زا است.

ویژگی کنگره 60 این است که؛ تفکر کردن را آموزش می‌دهد. این آموزش‌ها در طی دوران تحصیل برای خود ما هم وجود نداشته است، چقدر خوب است که؛ این تعالیم در مقاطع مختلف وارد زندگی ما بشود. پدر و مادرها درگذشته چگونه فکر کردن را به کودکان خود آموزش نمی‌دادند به‌جای کودکان خود فکر می‌کردند و توقع داشتند آن‌ها عمل کنند.

 

مهندس:

هیچ موجودی جهت بیهودگی مواد مخدر مصرف نمی‌کند. اگر چنین تفکری داریم، تفکر بسیار خام و ابتدایی است. اگر تصور کنیم مثلاً معتادان آدم‌های کم‌عقلی هستند، عقل آن‌ها نمی‌رسد و برای لذت‌جویی و لهو و لعب مواد مخدر مصرف می‌کنند، اصلاً این‌طور نیست. هر شخصی که مواد مخدر مصرف می‌کند دلیل خاص و کمبودی دارد که مواد مخدر آن را در اختیار او قرار می‌دهد و کمبود را جبران می‌کند.

راننده‌ای که می‌خواهد از تهران تا بندرعباس برود شش هفت ساعت که خوابید و استراحت کرد بعد تریاک می‌کشد یا می‌خورد، بیست‌وچهار ساعت زورافزایی می‌کند و بار را به بندرعباس می‌برد یا راننده‌ای که اتوبوس را از تهران به کرمان می‌برد، همه در اتوبوس خوابیدند و فقط راننده نشسته و اتوبوس را می‌برد. خوب او هم آدمیزاد است و برای اینکه خوابش نبرد مواد مخدر مصرف می‌کند.

شخصی که در مسائل جنسی با پارتنر یا همسر خود کم بیاورد و نتواند رابطه جنسی برقرار کند، کمی تریاک مصرف می‌کند و این کار را انجام می‌دهد یا شیشه مصرف می‌کند و با هیجان این کار را انجام می‌دهد چون توانش را دارد. یکی از مشکلات ورزشکاران دوپینگ است، مواد مخدر هم دوپینگ انسان‌های معمولی است. کل دانشجویان ما در رشته‌های متعدد همه قرصی و موادی شدند. شخصی که می‌خواهد امتحان بدهد و فوق‌لیسانس بگیرد مرتب تریاک یا قرص‌های مختلف مثل ریتالین می‌خورد. جهت بیهودگی نمی‌خورد، می‌خواهد امتحان فوق‌لیسانس و دکترا بدهد. می‌خواهد کشتی بگیرد اضطراب و استرس دارد کمی شیره می‌خورد تا بتواند کشتی بگیرد. مصرف مواد جهت بیهودگی نیست، ما یک سری مواد مخدر درونی داریم که؛ در داخل بدن تولید می‌شود، اگر تولید داخل دچار اشکال شود و در بعضی افراد کم باشد یا نرمال باشد و او بخواهد بیشتر مواد دریافت کند از مخدرهای بیرونی استفاده می‌کند؛ چه الکل و چه مواد مخدر.

معمولاً مصرف مواد مخدر نود و نه در صد جهت بیهودگی نیست، هر کس کاری با آن انجام می‌دهد و به خاطر انجام آن کار مصرف می‌کند، بی‌سواد و باسواد هم ندارد. الآن ما در تمام اقشار جامعه مصرف‌کننده‌هایی داریم که کم هم نیستند. اگر ما با این دیدگاه که بیمار نمی‌فهمد وبر اثر جهل، ناآگاهی و لذت مواد مصرف می‌کند سخت در اشتباه هستیم. قشر کثیری که تبدیل به افراد متکدی شده‌اند، الگوی اعتیاد ما نباشند آن‌ها که معتاد نیستند. الگوی اعتیاد ما آن سه، چهاردرصدی هستند که کارتن‌خواب شده و در خیابان گدایی می‌کنند. شما هیچ‌وقت این الگو را که؛ معتاد پشت ماشین بنز نشسته، در برج زندگی می‌کند و بهترین تریاک را می‌گیرد و در همان پنت هاوس خودمصرف می‌کند و پولش از پارو بالا می‌رود را در نظر ندارید. ما فقط روی مسائل پیش‌پاافتاده مثل همان تکدی گری نگاه می‌کنیم و می‌گویم معتاد یعنی این که سخت در اشتباه هستیم و برنامه‌ریزی‌هایی که در مورد معتادان می‌کنند، شامل؛ همان سه، چهاردر صد است.

 مسئله بعدی این است که؛ ما بعضی از آموزش‌ها را ندیدیم و نمی‌دانیم. حتی بعضی از تحصیل‌کرده‌های ما آداب چگونه غذا خوردن را نمی‌دانند و بلد نیستند با قاشق و چنگال غذا بخورند. وقتی مشغول غذا خوردن هستند، کارد و چنگال آن‌ها به بشقاب می‌خورد و صدا می‌دهد. وقتی به شمال ایران می‌رویم تمام مناطق پر از آشغال و لجن است. سوار ماشین آخرین سیستم است و تحصیلات عالیه هم دارد، ولی آشغال را در محیط می‌ریزد. من بارها در سی دی گفتم: ما قدیم در جوی‌های تهران آبتنی و شنا می‌کردیم ولی الآن پر از آشغال و زباله شده‌اند. همه‌ی ما این کار را انجام می‌دهیم شیشه اتومبیل را پائین می‌کشیم و آشغال را در خیابان خالی می‌کنیم، خود من بااینکه مهندس مملکت بودم شیشه ماشین را پایین می‌کشیدم و آشغال را وسط خیابان خالی می‌کردم. مراقبت کردن از محیط و طبیعت و یادگیری آداب غذا خوردن فقط مختص معتادین نیست، بلکه برای همه ما است. پرورش فرزندان ما غیرعادی شده است، بچه‌ها طلبکار پدر و مادر شده‌اند این‌همه به آن‌ها خدمت می‌کنند هنوز هم توقع دارند. هم‌سفرانی که می‌آیند همه حالشان خراب است.

من نکات ظریف، پیش‌پاافتاده و خیلی ساده را دقیقه‌به‌دقیقه مطرح می‌کنم تا آن‌ها را فرار بگیرید. سی‌دی‌ها را در جلسات می‌شنوید، من کلیدی‌ترین موضوعات را برای شما مطرح می‌کنم، پیچیده‌ترین مسائل را در ساده‌ترین کلمات بیان می‌کنم. مهم نیست ما چه می‌گوییم، مهم این است که؛ نتیجه‌ی گفته‌ی ما چه هست. ما یک پندار، یک گفتار و یک کردار داریم، حرف‌هایی که می‌زنیم چقدر اثر کرده و نتیجه داده است. شما زیباترین، علمی‌ترین و مهم‌ترین کلمات را بگو، ببین در افراد اثر کرده یا اثر نکرده است. همین مسائل پیش‌پاافتاده و در کل پیچیده‌ترین مسائل فلسفی و مسائل فیزیولوژی در ساده‌ترین مسائل مطرح می‌شود.

عزیزانی که می‌خواهند اینجا بیایند، لااقل یک‌بار سی دی را گوش کنند. ممکن است در اول بگویید: مهندس ما را مجبور کرده تا به اینجا بیاییم، اگر نیاییم با کلینیک ما همکاری نمی‌کند، پس برویم و یک سری به لژیون بزنیم. ممکن است در اول این‌طور باشد ولی بعداً متوجه می‌شوید که؛ نه آن‌طور که فکر می‌کردید نیست. اگر ما معتاد را بشناسیم روی درآمد، برخورد، راندمان و خروجی ما اثر می‌گذارد، ببینیم آیا خروجی داریم یا نه؟ آیا خروجی ما بیشتر شده یا نشده؟

بزرگ‌ترین جراح قلب جهان، موقعی که برای کوهنوردی به کوه‌های هیمالیا می‌رود باید پشت سر بلد راه که بی‌سواد است راه برود و همان بلد راه به او فرمان بدهد که از کجا برود و از کجا نرود. ما آن بلد راه هستیم که؛ دقیقاً این مسیر را رفتیم و ذره‌ذره را می‌دانیم و به شما می‌گوییم. الآن در لژیون پزشکان چهار، پنج نفر راهنما شده‌اند، این افراد در آینده موفق‌ترین کلینیک‌ها را خواهند داشت و بیشترین بیماران را تا سه چهار سال دیگر به درمان خواهند رساند.

 من تصمیم گرفتم به تمام بچه‌های کنگره 60 اعلام کنم تا در رشته‌هایی مثل پرستاری و روان‌شناسی که به کلینیک‌ها مرتبت است، در این رشته‌ها تحصیل کنند و دانش لازم را فرابگیرند بعد در کلینیک‌ها کمک پزشکان باشند. به تمام بچه‌های کنگره 60 می‌گویم که؛ خودشان و فرزندانشان رشته پزشکی بخوانند. من این کار را می‌کنم، حوصله‌ی من خیلی زیاد است، برنامه‌ریزی هم که می‌کنم زمان ندارد، چون می‌دانم ده سال، بیست سال دیگر جواب می‌دهد. اگر یک قاشق به دست من بدهید و بگویید: آب این استخر را خالی کن! من کنار استخر می‌نشینم و آب را ذره‌ذره خالی می‌کنم.

 درنتیجه من از عزیزان می‌خواهم که به اینجا می‌آیند، حتماً سی دی را گوش کنند، حتماً مشارکت کنند، حتماً به نکات سی دی توجه خاص داشته باشند و کنجکاو باشند، ببینید ما چه‌کار کردیم که؛ این‌همه به نتیجه و رهایی می‌رسیم. آن راه، مسیر و فوت کوزه‌گری چیست؟ ما اگر بخواهیم خودمان در کنگره تنها کارکنیم باید یک سری افراد دورهم بنشینیم و فقط خودمان باشیم. ما می‌خواهیم علم کنگره 60 به بیرون نیز راه پیدا کند.

 
گزارش تصویری جلسات فنی پزشکان توسط مهندس:
 
 
 
 
 
 
 
 
حضور غیاب پزشکان:
 
 
 
 
 
تهیه و تنظیم: علیرضا نیکروش

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .