دوازدهمین جلسه از دور دوازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی خانم دکتر فرشته، نگهبانی آقای مهندس دژاکام و دبیری خانم دکترغزل با دستور جلسه "نقش آموزش و خدمت در زهایی و تجربه ی من" در تاریخ 1395/10/10 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.
سخنان استاد: دکتر فرشته
بحث امروز ما در رابطه با نقش آموزش و خدمت در رهایی و سی دی هفته هم حرف و عمل میباشد. برای توضیح این قضیه آن را بر اساس سه پارامتر؛ آموزش چه چیزی؟ آموزش توسط چه کسی؟ آموزش برای چه کسانی؟ مطرح میکنیم.
افرادی که وارد کنگره 60 میشود اگر آموزش بینند رها میشوند و اگر آموزش درستی نبینند رها نخواهند شد یا رهایی آنها برگشت خواهد کرد. پس آموزش مسئله اصلی و مهمی است که بیشتر یا تنها در کنگره 60 دیده میشود. در سایر انجیوها؛ آموزشی مثل آموزشهای کنگره که؛ لژیون داشته باشند، آموزشهای علمی بدهند و افراد را به رهایی برسانند دیده نمیشود.
آموزشها به چه صورت است؟ آموزشها علومی هستند که آموزش داده میشود. اگر بخواهیم تعریفی برای علم ارائه بدهیم، علم یعنی؛ اطلاع و آگاهی و توصیف قوانین تغییر، تبدیل و ترخیص که دلالت بر راستی و درستی میکند و نتیجه و اثر دارد.
علم چیزی است که؛ نتیجه داشته باشد، ملموس باشد و اثر آن را ببینیم. در بسیاری از موارد؛ علم در کتابها نوشتهشده است ولی نمیتوانیم بهعنوان علم آن را بپذیریم. مثلاً گالیله گفته بود زمین مرکزیت دارد و اجرام دور آن میچرخند، در کتابها نیز نوشتهشده بود و ما فکر میکردیم علم است ولی به آن علم گفته نمی شد.
در سی دی حرف و عمل؛ جناب مهندس اشاره میکنند که؛ ما به دنبال حرف حساب هستیم، حرفی که ازنظر علمی با موضوع ارتباط داشته باشد.
موضوع دیگری که در سی دی مطرح میشود این است که؛ مثلاً وقتی درمان ماتریکس را برای شیشه در نظر میگیریم بهعنوان یک پروتکل یا یک علم است و خیلی از افراد در کلینیکها از آن استفاده میکنند ولی آیا به رهایی کامل رسیدیم یا نه؟ این موضوع قابلبحث است و قطعاً ما رهایی کامل را از طریق ماتریکس ندیدیم.
بنابراین سیصد، چهارصد جلسه آموزشی برای افرادی که وارد کنگره میشوند در نظر گرفتهشده که به مسافران کمک میکند ازنظر جسمی به آنها OT داده میشود، از نظر روحی و جهانبینی هم مسائل بهطور کامل به آنها توضیح داده میشود.
آموزش توسط چه کسی باید انجام میشود؟ آیا هر گروهی که تشکیل میشود میتواند آموزش بدهد؟ مثلاً در بعضی از مکانها گروهدرمانی تشکیل میشود و از تجربیات خود سخن میگویند و بقیه افراد استفاده میکنند که منجر به فساد درمانی میشود، اما در کنگره 60 آموزش توسط افراد فرهیخته انجام میگیرد. در ابتدا خود جناب مهندس مشکلات را به فرصت تبدیل کردند و به یک سری قوانین رسیدند که قابللمس بود و بهعنوان قانون در کنگره ایجاد کردند تا بقیه هم از آنها استفاده کنند.
افرادی که سمت راهنمایی را در کنگرهدارند غیرازاینکه خودشان مسافر بودند و این مسائل را پشت سر گذاشتند و در آزمون کمک راهنمایی شرکت کردند، این افراد لایق راهنمایی مسافران طبق قوانین کنگره هستند.
مسئله بعدی آموزش برای چه کسی است؟ مهم است که؛ بدانیم به چه کسی آموزش میدهیم. بعضی از افراد آموزش پذیر نیستند یا افرادی هستند که؛ در اعتیاد غرق شدند و زمینه آموزش درست را پیدا نکردند، مثل بچههایی که تا به سن هفتسالگی نرسند، نمیتوان به آنها آموزش داد. این موضوع در مورد افرادی که مصرفکننده هستند نیز صدق میکند باید آمادگی ذهنی و روحی را پیدا کنند و با خواست و ارادهی خود آموزش بگیرند نه بهزور خانواده. خیلی از افراد وارد کلینیک یا کنگره میشوند ولی بعد از سه، چهار جلسه از کنگره یا کلینیک میروند.
مسئله بعدی خدمت است. کسی که در کنگره آموزش میبیند و رها میشود، برای اینکه رهایی او پایدار باشد باید خدمت کند و مهم نیست در چه جایگاهی خدمت کند. همهی هستی بر اساس خدمت به وجود آمده است. آفرینش به وجود آمده تا انرژی بدهد و انرژی بگیرد. تمام هستی در حال پخش انرژی هستند، هدف ما هم باید خدمت باشد. اگر من به دنیا آمدم و تحصیل کردم؛ خواست خود من بوده اینکه چه چیزی از خودم باقی بگذارم مهم است.
سی دی حرف و عمل؛ این را مطرح میکرد که؛ باید حرف و عمل ما، یکی باشد. اینطور نیست که من بگویم: از امروز حرف و عمل خودم را یکی میکنم. انسان تنها موجودی است که؛ صور پنهان و آشکار دارد و در زندگی کارهای ضد ارزشی انجام داده است چنین افرادی نمیتوانند یکروزه حرف و عمل خود را یکی کنند و به سمت رستگاری بروند یا جزء افراد یمین قرار بگیرند. اگر ما سعی کنیم بهمرور حرف و عمل، ظاهر و باطن خود را یکی کنیم تا در جهت حق باشد به رستگاری کامل خواهیم رسید.
دکتر رضا
ما آموزشهای زیادی داریم اما کدامیک درست است؟ خیلی از آموزشهایی که گرفته میشود بعد از مدتی متوجه میشویم آموزش درستی نبوده است، پس متون آموزشی مهم است، فردی که آموزش میدهد نیز مهم است. هر فردی صلاحیت آموزش دادن را ندارد، ما از افرادی آموزش دیدیم که حرف و عمل را باهم داشتند.
نکتهی دیگر؛ تناسب آموزش با مقطعی است که فرد در آن وجود دارد. مثلاً میتوانیم جنینی که در شکم مادر هست را آموزش بدهیم یا با صدا کردن اسم جنین او را با اسم خودش آشنا کنیم. از بدو تولد میتوان آموزش درست را در مقاطع مختلف اجرا کرد و متناسب با سن و درک؛ نوزاد، شیرخوار یا سنین بالاتر میتوان آموزش داد.
فردی که وارد حیطه خدمت میشود نباید در حد حرف باشد بلکه باید آموزشهای خود را عملی انجام بدهد. آموزش و خدمت در رهایی نقش مهمی دارد، اگر رهجو آموزش و خدمت را نداشته باشد رسیدن به رهایی او محال است.
دکتر محسن
وقتی در مورد کاری که در کنگره انجام میگیرد با دوستانی که خارج از کنگره هستند صحبت میکنیم، بحث غیرعلمی بودن را مطرح میکنند. مثلاً وقتی برای آنها توضیح میدهیم که؛ در کنگره 60 درمان انجام میشود، عدهای میگویند: این قضیه غیرعلمی است و شناختهشده نیست. عقیده این افراد به خاطر بیاطلاعی آنها است چون نمیدانند پروسه درمان در کنگره 60 به چه نحوی اتفاق میافتد، مثلاً بعضی از افراد فکر میکنند، بیماری که مصرفکننده مواد مخدر بوده، فقط شربت OT را میگیرد و درمان میشود. وقتی اطلاعات کامل را در اختیار آنها قرار میدهیم، رویکرد آنها تغییر میکند.
جناب مهندس در سی دی؛ به گالیله اشاره داشتند، گالیله به چیز درستی اشاره میکرد ولی در دوران خودش کسی این قضیه را باور نداشت. حرف گالیله درست و علمی بود ولی چون نتوانست نظریه خودش را اثبات کند، کلیسا او را مجبور کرد تا اعترافنامهای امضا کند و بخواند که؛ من از حرف خودم برگشتم.
موضوعی که در کنگره 60 اتفاق میافتد اگر پروسههای درمانی طی شود و برگردیم به تعریف مهندس از علم؛ که علم باید بر راستی و درستی دلالت کند، قیمت دیگری هم وجود دارد. علم علاوه بر دلالت بر راستی و درستی باید روشهای تبدیلشدن را هم انجام بدهد و بهعنوان علم در مکانهای دیگر هم شناخته شود. چون برای تبدیل علم، برای هر کاری روشهایی موجود است.
دکتر محسن
در کنگره 60 سه ضلع برای درمان اعتیاد تعریفشده است؛ جسم، روان و جهانبینی. جسم با شربت OT در طول یازده ماه درمان میشود، روان هم نتیجهی اصلاح جسم و جهانبینی است. جهانبینی را باید با افزایش دانایی اصلاح کرد. برای افزایش دانایی مثلث دانایی؛ تفکر، تجربه و آموزش مطرحشده است؛ که سختترین ضلع مثلث دانایی مبحث آموزش است.
با توجه به اینکه خدمت باعث افزایش سطح انرژی میشود و اصلاح جسم هم باعث انرژی در طول سفر میشود. خدمت تولید انرژی میکند، آموزش انرژی را در مسیر صحیح هدایت میکند و اگر مسافر در طول یازده ماه آموزش نگیرد، آخر سفر تخریب ایجادمی شود.
دکتر اعظم
کنگره 60 با کارگروهی که انجام میدهد، جلساتی که در هفته تشکیل میشود؛ یک جلسه خصوصی و یک جلسه عمومی، آموزشهای منسجمی که در قالب؛ چهارمقاله، جزوات جهانبینی، کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر و غیره است.
کار گروهی که خود من از کنگره دیدم آموزشهای منسجمی است که؛ نتیجهی آن خروجیهایی است که وجود دارد. در حال حاضر کنگره 60 به کمک پزشکان نیز آمده است. به کمک شخص من آمده به کلینیک من کمک کرده رهاییهایی که داریم، حال خوشی که بیماران دارند و کمکی که متقابلاً انجام میدهند. من سری قبل به آقای مهندس گفتم که؛ ما شش نفر سفر دومی داریم که در جلسات تازه واردین مشاوره میدهند و این کمکی است برای ما.
به نظر من علمی که تجربهشده سندی معتبر محسوب میشود. نقطهی سیاهی که در دایره میبینیم را نگاه نکنیم بلکه به راندمانی که دارد توجه کنیم.
دکتر زهره
با در نظر گرفتن؛ پروسه زمانی ده الی یازده ماه که مسافران سفر میکنند بهغیراز پروسه درمانی نیاز به آموزشهایی دارند که باعث میشود مسافران به تعادل برسند و ساختار درونی آنها تغییر کند و از شر نیروهای منفی رهایی یابند. معنای اصلی آموزش یعنی رسیدن به تعادل، صالح بودن، سالم بودن و درک کامل از جهانبینی که چگونه در زندگی رفتار کنند.
خدمت کردن یعنی در جمع بودن و خود را در جمع سهیم کردن و بهگونهای بهای زحماتی که کنگره و راهنما برای آنها کشیده را بازپرداخت کنند. فرد زمانی به رهایی کامل میرسد که خود را بازیگر بداند و خود را در آموزشها و خدمترسانی سهیم کند و با انجام خدمت فردی سالم، صالح و به تعادل رسیده باشد.
دکتر مسعود
مادر قرآن داریم «هل یستوی الذین یعلمون ولا یعلمون» آیا کسانی که میدانند باکسانی که نمیدانند برابر هستند. مسلماً کسی که میداند برتر از کسی است که نمیداند؛ اما چه میداند؟ و چه کسی میداند؟ خیلی مهم است.
ما در دانشگاه میگوییم: سه ضلع آموزش؛ متشکل از موضوع آموزش، آموزشدهنده و آموزشگیرنده است. ما در دانشگاه آموزش میدهیم، آموزشدهنده چه کسی است؟ احتمالاً فردی خودش دکترای ورزش دارد ولی خودش ورزش نکرده است، دکترای علوم دامی است ولی در عمرش یک گاو یا مرغ و خروس پرورش نداده است، دکترای عمران است ولی یک متر دیوار نچیده است چون سبک آموزش ما غلط بوده است.
آموزشگیرنده چه کسی است؟ در کنکور شرکت کرده و بهطور شانسی یکرشته را زده و رتبه آورده است در تخیل او نبوده که مهندس کشاورزی شود ولی قبولشده و وارد این رشته شده که نتیجهی آن هم همین است. آموزشدهنده یک متخصص، آموزشگیرنده یک دانشجوی بااستعداد ولی چیزی که در این میان رد بدل میشود، این است که؛ یک ماه که از ترم بگذرد، همهچیز فراموش میشود.
اما در کنگره چه اتفاقی افتاده است. در کنگره آموزشدهنده سالها رنجکشیده است. فرد مصرفکننده که از یک سیگار شروع کرده و بعد به کارتنخوابی و ایدز رسیده است، دیگر نتوانسته ادامه بدهد، آمده تا درمان شود. وقتی درمان شد اگر بخواهد کسی را درمان کند میداند که چطور با او برخورد کنند. موضوع آموزش در اینجا ساختن برج و راه نیست بلکه ساختن انسان است، انسان دردمندی که به این نتیجه رسیده که باید آموزش بگیرد، تغییر کند و رها شود. علم رهایی نزد کسی است که تمام این مراحل را گذرانده باشد و امروز، عشق او این است که؛ دست کسی که مانند گذشتهی خودش است را بگیرد و به حال خوش برساند. اگر آموزش در کنگره محکم؛ خوب و طبق اصول علمی است به این دلیل است که سه ضلع؛ آموزشدهنده، آموزشگیرنده و موضوع آموزش کاملاً مشخص و اثباتشده است. از درون انسانیها میجوشد چیزی نیست که من پای تخته چهار فرمول بنویسم و فردی آن را حفظ کند، امتحان بدهد و فردا بگوید: خداحافظ تو به خیر و ما بهسلامت. در کنگره دقیقهبهدقیقه زندگیها را میبینیم، اگر من با عشق و علاقه به کنگره میآیم چون آموزشهایی که دیدم را در خود میبینم. من این آموزشها را کجا میتوانستم یاد بگیرم؟ وقتی معاون رئیسجمهور به اینجا بیاید و بخواهد پول بدهد، آقای مهندس بگوید: گاوی که نان گدایی بخورد زمین شخم نمیزند. من این آموزشها را فقط در کنگره آموختم.
دکتر نوری
در این چند جلسهای که در اینجا حضور داشتم هرچه برداشت کردم عملی بود.
جلسهی قبل هم گفتم که؛ من از دور کنگره 60 را رصد میکردم. بیماران کنگره پیش من میآمدند و اطلاعات زیادی داشتم ولی وارد حوزه کنگره نشده بودم. چیزی که در کنگره دیدم و الآن هم جریان دارد؛ آموزش درست سبک زندگی و تغییر زندگی مسافران است. اینکه جسم به تعادل برسد بحث جداگانهای است که؛ به قول آقای مهندس در طول یازده ماه به تعادل میرسد، ولی مشکلی که ما داریم؛ سبک زندگی یا لایت استایل بیماران است. کنگره روش زندگی و لایت استایل را تغییر، کسی که آموزش میبینید و آن را کاربردی میکند در او نهادینه میشود و همین شخص میتواند آموزشدهندهی خوبی هم باشد. سبک زندگی خیلی مهم است و در کنگره 60 بهصورت عملی، تئوری و خیلی ملموس انجام میشود. نقطهای اتکا و اصلی درمان در کنگره 60 آموزش، عملی کردن آموزشها و تغییر سبک زندگی مسافران است. فرق کنگره با انجیوهای دیگر در بحث آموزش است.
دکتر صمد
دستور جلسهی امروز آموزش و خدمت در رهایی است. رهایی از چه چیز؟ رهایی از اعتیادی که تمام ضد ارزشها را در فرد نهادینه کرده و فرد سالها با آنها رشد کرده است.
بزرگترین مشکل اعتیاد جهالتی است که؛ سرشار از ترس، ناامیدی و منیت شده است و برای رسیدن به دانایی باید مثلث دانایی که؛ تفکر، آموزش و تجربه است را رشد دهد. اگر هر سه ضلع دانایی یکنواخت رشد نکند دانایی مؤثر و تغییر افکار پیش نمیآید، برای رشد باید روی هر سه ضلع تمرکز کرد.
آموزش نیاز جهانبینی است و برای تغییر فرد معتادی که در ضد ارزشها اسیر است لازم میباشد. آموزش تا تجربه نشود و عملی نشود تبدیل به دانایی مؤثر نمیشود. شما راهنما پرورش میدهید، راهنمایی که آموزشدیده و آموزشها را کاربردی کرده دانایی او به دانایی مؤثر تبدیلشده است. خدمت درکنار آموزش این مزیت را دارد که دانایی مؤثر به وجود بیاید.
دکتر آتوسا
بنیان کنگره 60 کسی است که؛ سالها دربند اعتیاد اسیر بوده و بعد از رهایی این خواسته را داشته تا تجربیات عملی خود را در اختیار دیگر افراد قرار بدهد.
در سیستم کنگره 60 کمک راهنماهایی که تربیت میشوند با سایر انجیوها متفاوت هستند. کسانی هستند که در این سیستم درمان شدند، به رهایی رسیدند و آزمونهای جهانبینی و فنی را پشت سر گذاشتند.
کسانی که به رهایی رسیدند و در این سیستم بهعنوان مرزبان، کمک راهنما، دیدهبان خدمت کردند، انسانهایی هستند که ویژگیهای درونی و ذاتی آنها پرورشیافته و جهت دادهشده است. از دانایی مؤثر آنها استفاده میشود و با خدمتی که انجام میدهند دین خود را در مقابل آموزشهایی که گرفتند ادا میکنند و این ویژگیها در خود آنها نهادینه میشود.
دکتر نادر
وقتیکه مدد جویان جدید وارد کنگره میشوند برای اینکه خود را با کنگره وفق بدهند از سیدیهای آموزشی استفاده میکنند و تغییرات در خلقوخو و ادبیات آنها دیده میشود. این تغییرات نشاندهندهی این است که؛ آموزشها بسیار مؤثر بوده است.
در کنگره آموزشها در قالب سی دی، محاوره و رفتار سایر افراد، الگویی برای تازه واردین است. مسافری که وارد کنگره میشود از همان لحظه ورود تغییرات در او ایجاد میشود، یعنی؛ آموزشهای او همزمان با تغیرات در رفتار، سبک زندگی و بهتدریج کاهش وابستگی به مواد است و آخرین چیزی که از یک مسافر گرفته میشود، مواد است. آموزشها الگویی برای درمان مسافران و قابلتعمیم در زندگی آنها میباشد.
مهندس
یکی از مسائل مهم در کنگره این است که؛ استاد جلسه ده دقیقه صحبت میکند و بعد جلسه را واگذار میکند. در کارگاههای آموزشی هم همینطور است، یک ساعت و نیم زمان کارگاه آموزشی است ولی استاد جلسه باید فقط پنج دقیقه صحبت کند. استاد حرفها را نقد نمیکند، حرفها بررسی نمیکند، اظهارنظر نمیکند، نمیگوید تو درست گفتی تو غلط گفتی، فقط شنونده است.
چه کسانی آموزش میدهند، تمام افراد. در حقیقت الآن که ما دورهم نشستیم چه کسی آموزش میدهد؟ تمام افراد تکتک نظر و دیدگاه خود را بیان میکنند. جالب است که؛ ما در کنگره آموزش گرفتیم که جواب یکدیگر را ندهیم. در مشارکتها کسی جواب فرد دیگر را نمیدهد، یکی میگوید: ماست سفید است و دلیلی برای سفید بودن ماست میآورد. یکی میگوید: ماست سیاه است و دلیلی برای سیاه بودن ماست میآورد. در جلسات جواب هم را نمیدهند، به یکدیگر توهین نمیکنند، احترام یکدیگر رادارند و هرکسی نظر خود را میگوید.
در کنگره 60 گویی همه آموزش میدهند و آموزش میگیرد. در کارگاه آموزشی هم همینطور است، افراد دست خود را بلند میکنند ویکی یکی نظر خود را در طول دو الی سه دقیقه بیان میکنند. ما وقتی بحثی را شروع میکنیم حتماً باید متون آموزشی داشته باشیم.
به اعتقاد من ما گروهدرمانی نداریم، ما درمان گروهی داریم، گروه که درمان نمیکند. اگر گروه درمان میکرد در زندان همهی افراد درمان شده بودند. ممکن است گروه باشد و خلاف را از هم بیاموزند. ما درمان گروهی داریم، یعنی؛ بهصورت گروه درمان میکنیم که؛ آنهم قلم میخواهد، کاغذ میخواهد، استاد میخواهد.
من به گروهدرمانی اعتقاد ندارم، چون گروه درمان نمیکند، ما بهصورت گروه افراد را درمان میکنیم. بحث آموزش بسیار مهم است، الآن در کنگره 60؛ اگر کسی بیسواد باشد پذیرش نمیشود. ممکن است شما بگویید: کار انسانی نیست. کسی که علاقهمند به رهایی است باید خواندن و نوشتن را بیاموزد، چون همه در کنگره از روی کتاب و جزوه مینویسند و نتبرداری میکنند، ولی کسی که سواد نداشته باشد نمیتواند از آموزشها استفاده کند.
در کنگره متون آموزش بسیار مهم است. ما به متون آموزشی معتقد هستیم که میگوییم: علمی که تجربهشده باشد سندی بدون نقص است، یعنی؛ به هر چیزی که علم میگویم باید تجربهشده باشد و به نتیجه رسیده باشد آن برای ما سندی بدون نقص است.
علم یعنی دانستن، بلد بودن و آگاهی داشتن در کل چیز عجیب، غریبی نیست. ما در کنگره علم را طبق تعریفی که امین ارائه کرده، میگوییم؛ علم، تشریح قوانینی است مربوط به تغییر، تبدیل و ترخیص که بر راستی و درستی دلالت میکند. قانون تغییر، تبدیل، ترخیص هرکدام در هستی قوانینی دارد. تشریح و توضیح قوانین باید بهدرستی دلالت کند، یعنی؛ به نتیجه برسد و درست باشد. مثلاً میگوییم: آب باید در دمای صد درجه به جوش بیاید، این باید بهراستی دلالت کند؛ یعنی؛ اگر به سطح دریا برویم و آب را در ظرفی ریخته و روی حرارت بگذاریم در صد درجه جوش بیاید این یعنی بر راستی دلالت دارد، ولی اگر در نقطه همسطح دریا گذاشتیم و در نود درجه جوشید این بر راستی دلالت نمیکند. نمیشود یکبار نود باشد یکبار صد باشد، یکبار هشتاد باشد. علم باید بر راستی و درستی دلالت کند یعنی؛ اگر تمام کره زمین بگویند: این علم است ولی بر راستی و درستی دلالت نکرد نمیتوانیم به آن علم بگوییم. اگر بر راستی و درستی دلالت کرد، اگر ما URD کردیم و بیماران خوب شدند آن موقع میتوانیم بگوییم که؛ بسیار عالی است. یک موقع پایه از بن و ریشه غلط است.
پس ما در کنگره تابع علمی هستیم که بر راستی و درستی دلالت کند و آن را کاملاً میپذیریم؛ اما اگر بر راستی و درستی دلالت نکند اگر آن را با خط طلا هم بنویسند؛ تمام دانشمندان جهان آن را تأیید کنند، ما میگوییم: نه این بر راستی و درستی دلالت نمیکند و جواب ما را نمیدهد.
گزارش تصویری جلسات فنی پزشکان توسط مهندس
حضور غیاب پزشکان
تهیه و تنظیم: علیرضا نیکروش
- تعداد بازدید از این مطلب :
5007