این جلسه سیزدهمین جلسه از دوره شصت و یکم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60؛ نمایندگی شادآباد در روزهای یک شنبه مورخ 1395/10/05 با استادی آقای مهدی موسوی و نگهبانی آقای علی مختاری و دبیری آقای حسن کریمی با دستور جلسه " کمک کنگره به من و خدمت من به کنگره " رأس ساعت 17:00 آغاز بکار نمود.
سخنان استاد:
از نگهبان سپاسگزارم که استادی و مسئولیت جلسه را به من واگذار نمود تا خدمت کنم. دستور جلسه این هفته در رابطه با کمک کنگره به من و خدمت من به کنگره میباشد، ما هر هفته یک دستور جلسه داریم هدف از این دستور جلسات به درمان و تعادل رسیدن من مسافر است. درمان زمانی اتفاق میافتد که ما به تعادل برسیم، برای هر کاری در کنگره یک مثلث رسم شده مانند مثلث جسم، روان و جهانبینی. خدمت در تمام هستی مبادله میشود یعنی من باید یکچیزی بدهم تا چیزی بگیرم، برای خانواده هم همینطور است و همیشه از پدر و مادر و برادر انتظار داشتیم غیرازاینکه آنها از ما انتظاری داشته باشند.
تجربه بنده از 12 سال مصرف مواد مخدر و بعد از 4 سال سقوط آزاد دوباره به مصرف شیشه رسیدم که باعث شد کاملاً از تعادل خارج شدم. خداوند من را خیلی دوست داشت که یک نفر از اعضای کنگره را سر راه من گذاشت و وارد کنگره شدم و با تلاش و کوشش توانستم به این جایگاه خدمتی برسم و بتوانم خدمتگزار باشم، کنگره به من آموخت که به خانواده، پدر و مادر خدمت کنم. کمک راهنمایان با عشق خدمت میکنند تا حال مسافران خوب شود، حال من باید چیکار کنم؟ باید داروی خودم را بهموقع استفاده کنم، سر ساعت در جلسات حضورداشته باشم، با لباس سفید کنگره بیایم و گوشبهفرمان راهنمای خودم باشم.
از قدیم ضربالمثلی هست که میگویند پیرمردی در حال کاشت درخت میوه بود مردی جوان که رهگذر بود گفت پیرمرد شما که آخر عمرتان است برای چه این درخت را می کارید؟ پیرمرد در جوابش گفت دیگران کاشتند ما استفاده کردیم و حال ما باید بکاریم تا آیندگان استفاده کنند. و در آخر امیدوارم که همه ما بتوانیم خدمتگزار خوبی در کنگره باشیم.
تهیه گزارش: مسافر مجتبی اسکندری
منبع: نمایندگی شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1898