وقتی انسان در پوچی باشد چگونه میتواند مسئولیتپذیر باشد در این صورت این پوچی گاهی در لباس: ناامیدی و بیمسئولیتی، دم غنیمت است و بیمسئولیتی و بسیاری غفلتهای دیگر ظهور پیدا میکند.
در اینجاست که مشکلات و ناکامیهای خود را به گردن خدا یا دیگران میاندازد. انداختن مسئولیت به عهده خداوند همان گریزگاهی است که باعث میشود شخص دست از تلاش و کوشش بردارد
اما وادی چهارم میگوید:
انسان موجودی آزاد و مختار است و خود مسیر زندگی خود را با استفاده از اختیاری که خداوند به او داده برمیگزیند، اگر مسیر ارزشها را انتخاب کند به هدف خودش میرسد و اگر مسیر ضد ارزشها را انتخاب کند سقوط خواهد کرد.
پس: خود ما مسئول مشکلات و گرفتاریهای خود هستیم و خودمان باید حلش کنیم.
درگذشته منتظر بودم خداوند مشکلانم را حل کند و اگر دعا میکردم و مشکلم حل نمیشد دلسرد و مأیوس میشدم اما وقتی به کنگره و به وادی چهارم رسیدم پی بردم که نمیتوانم این مسئولیتها را به خدا بدهم. او اختیار داده و باید خودم حرکت کنم آنوقت درنتیجهی تلاش و کوششم لطف خدا هم شامل حالم میشود و اینیک قانون است. مثلاً اگر شخصی دروغ... غیبت... دزدی... انجام دهد بالاخره یک روز گرفتار میشود و حتماً مجازات میشود. آیا حل این مشکل به گردن خداست؟!
چرا بایدمنی که صاحباختیار هستم رفع تکلیف کرده و همه ناکامیها و گرفتاریهایم را به گردن خداوند، پدر، مادر، همسر و ... بیندازم، وقتیکه من خود مسیر ضد ارزش را انتخاب میکنم چگونه میتوانم از خداوند انتظار کمک داشته باشم.
زمانی که مسافرم مصرفکننده بود همه تخریبهای خود را گردن او میانداختم و حاضر نبودم حرکتی انجام دهم.
با ورود به کنگره و آشنایی با این وادی فهمیدم که همه توقعات، مسائل و گرفتاریهای ما ناشی از عدم شناخت ما نسبت به خداوند است و قبل از آن مهمترین مطلب اهمیت شناخت خودمان است. جهانبینی کنگره روی این قضیه تأکید دارد که برای خداشناسی باید ابتدا خود را شناخت، همان مطلبی که مرا بسیار متعجب کرد و فهمیدم که هیچ شناختی تا قبل از کنگره از خود نداشتهام، فهمیدم که در مورد قوانین زندگی هیچی نمیدانم و امروز سعی و تلاش میکنم تا آگاهیم را نسبت به چگونه زندگی کردن بالا ببرم.
در این وادی بود که با صور آشکار و پنهان آشنا شدم و یاد گرفتم خودشناسی یعنی شناخت صور آشکار (مغز، قلب، کلیه، پنج حس ظاهر و.) و صور پنهان (نفس، حس خارج از جسم، عقل، روح، آرشیو و...)
من در مورد هیچکدام از اینها اطلاعات و شناخت درستی نداشتم و پی بردم با شناخت اینهاست که میتوان به دانایی رسید. اگر افکارم منفی است این ناشی از عدم شناخت و آگاهی من هست.
پی بردم که افکار و اندیشه منفی چطور روی ساختار روح و روان و جسم انسان تأثیر میگذارد و باعث انواع و اقسام بیماریها میشود. اینها میتواند یک سری عدم شناخت باشد. وادی چهارم میگوید: انسان فناناپذیر است و بقاء دارد چقدر این قضیه شیرین بود وقتی فهمیدم بعد از یکعمر که به من میگویند: اگر کار زشت انجام دهی به جهنم و اگر کارهای خوب انجام بدهی به بهشت میروی حال متوجه شدهام که زندگی فقط همین نیست و در بعدهای دیگر ادامهدار است و اعمال و رفتار و افکار منبعدهای بعد مرا میسازد و من امروز باید درست حرکت کنم.
ما هر چه هستیم ترکیبی از صور پنهان و آشکار هستیم و در این ترکیب نقش اصلی به عهده نفس است
نفس تعین موجودیت میکند در ظاهر و باطن، نه جسم است، نه روح و دارای خواسته است: معقول و غیرمعقول.
نفس در انسان به سه دسته تقسیم میشود: اماره، لوامه، مطمئنه
که انسان بر مبنای دانایی، شعور و معرفت خود دریکی از این رتبههاست که با آموزش و حرکت به سمت ارزشها و تزکیه و پالایش میتوان حرکت کرد و به مرحله نفس مطمئنه رسید و در این حرکت و رسیدن به وادی نفس مطمئنه باید فقط و فقط شخص خود مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرد. انسان وقتی به دانایی و آگاهی میرسد پی به این قضیه میبرد که میتواند مسئولیتهای بزرگ و مشکلاتش را بهخوبی تحمل نموده و حل نماید.
شخصی که مسئولیتپذیر است شکستها را بهجای مقصر دانستن دیگران میپذیرد و برای جبران مشکلاتش تلاش میکند، او فعال است و از اعتمادبهنفس بالایی برخوردار است او فردی آگاه و مقاوم است که در رویارویی با مشکلات کم نمیآورد و سردرگم نمیشود. فرد مسئولیتپذیر به این باور میرسد که حتی در برابر هستی و طبیعت و... هم مسئول است و خود را موظف میکند با احترام با زمین، گیاه، دریا و... برخورد نماید، روی زمین آشغال نریزد و محیط را آلوده نکند و...
در کنگره 60 نیز افراد مسئولیتپذیر از اعماق وجود خدمت میکنند در قالب مرزبان، ایجنت، راهنما و... بدون هیچ چشمداشت و دریافت کوچکترین مبلغی بهدرستی مسئولیتهایی که به عهده گرفتهاند را انجام میدهند، به نظر دیگران احترام گذاشته و ازنظر آنها استفاده میکنند و بهوضوح در کنگره دیده میشود که افزایش مسئولیتپذیری باعث نشاط و شادابی و روحیه امیدواری در افراد شده است. چرا اینگونه است؟ چون با استفاده از آموزشهای کنگره سعی میکنیم روی خود و تواناییهای خود حساب واکرده و از آن بهدرستی استفاده کنیم و در کنار آن آموزش میگیریم که خود را بهخوبی بشناسیم و در جهت رسیدن به خود و پیدا کردن خود تلاش و کوشش میکنیم.
من همسفر نیز یاد میگیرم که همه این سختیها برای رشد و کمال و ساختهشدن من بوده و هست و خواهد بود
مهمترین مطلب در این وادی اهمیت شناخت خود و نیروهای درونی خود بهعلاوه تغییر و تفکر و جهانبینی ما نسبت به خداوند است
باید فبلا مسئولیت را بشناسیم، در خود احساس مسئولیت را پرورش دهیم و همیشه برای رسیدن به اهداف خودتلاش و کوشش کنیم و نگذاریم حس زیبای مسئولیتپذیری در ما کمرنگ شود.
شادباشید...
نویسنده: همسفر طاهره شجاعی