روز دوشنبه همزمان با مراسم اهدای شال و پیمان کمک راهنمایی در نمایندگی آکادمی جشن تولد مختصری در سالروز رهایی بنیان کنگره 60 با حضور تعدادی از اعضای کنگره برگزار گردید.
سخنان مهندس:
من در تولد 14 سالگیام گفته بودم که تا 20 سالگی دیگر تولد نمیگیرم، چونکه اگر بخواهم تولد بگیرم باید به شهرها بروم و یا اینکه بچهها به اینجا بی آیند، این هست که برای بچهها زحمت میشود. به همین دلیل گفتم فاصلهدار فاصلهدار تولد بگیرم، اگر بخواهم یک جای بزرگ تولد بگیریم نمیخواهم از سنتها و قوانین خارج بشوم، اگر بخواهم به شعب سر بزنم هم برای من و هم برای بچهها مقداری دشوار میشود. به همین دلیل تولدها را برپا نمیکنم گرچه تولد من با سالروز تأسیس کنگره یکی هست و منطبق هست. ولی بچهها همهجا مرا غافلگیر میکنند، من امروز به تنها چیزی که فکر نمیکردم تولد بود اگرچه از قبل به من خبرهایی دادند اما وقتی آمدم دیدم خبری نیست خیالم راحت شد که خطر گذشت، ولی بعد دیدم دو مرتبه این کار را انجام دادند.
بههرحال 19 سال گذشت و این 19 سال مثل برق و باد گذشت. من اصلاً سختیها را احساس نکردم، بعضیها میگویند مهندس کارت سخت است، باور کنید من در این چند سال سختیها را احساس نکردم، با شما بودم و این توفیق بزرگی بود که به این نائل شدم چون خداوند افتخار خدمت کردن به به همه بندگانش را نمیدهد. این شکر دارد و من شاکر هستم. من به کنگره چیزی ندادم بلکه این کنگره هست که من چیز داده. هر دفعه که بخواهم حساب کنم که آیا آن چیزی که من به کنگره دادم بیشتر بودم یا آن چیزی که کنگره داده یا آن چیزی که شما دادید اصلاً قابلمقایسه نیست و هر کاری شد به کمک همدیگر بود.
یک توفیقی که خداوند به من داد دوستان، یاران، رفقا و همکاران خیلی خوبی داد. من خیلی از این موضوع راضی و خشنود هستم. تا الآن در ظرف این چند سال دوست، یار یا همکار بد به من نداده، اصلاً تا الآن برخورد نکردم. تازه آن بدترین بدترین بدترینها از بهترین بهترین بهترینها بوده. بعضیاوقات می گم که بدترین بدترین راهنما از بهترین بهترین آدمها هستند چونکه حداقل 10 یا 15 یا 20 یا 30 نفر را به رهایی رساندند به این دلیل ارزشمند است.
در عرض این 19 سال پیشرفتمان خیلی خوب بوده و من در این 2 سال شدیداً جلوی تکثیر کنگره را گرفتم و که کنگره بزرگ نشود، اجازه احداث شعب را نمیدهم و اگر بدهم بهسختی این کار را میدهم چونکه نمیخواهم از کیفیت خارج بشویم. یکی مرد جنگی به از صد هزار. هیچ اجباری نیست که همهجا شعبه داشته باشیم. باید بساطمان را آنچنان پهن کنیم که بتوانیم جمع کنیم. باید تقویت کنیم. پرورش انسان کار سختی است. کار آسانی نیست و کار زمان بری است. از یکجهت خیلی سخت است البته در این شرایط برای من سخت نبود؛ اما اصولاً پرورش انسان کار سختی بود. تمام بزرگان عرفان و صوفیه خیلی میخواستند انسان را پرورش بدهند و تا در حد کلام خوب توانستند این کار را انجام بدهند؛ اما اکثراً در مرحله بعد که باید قلب و عمل درست بشود با مشکل مواجه شدند و شکست خوردند. این کار بسیار سختی است. چونکه برای این کار نیاز به علم و دانش اصولی است، آموزش واقعی را میخواهد و این آموزش واقعی را خوشبختانه ما در کنگره داریم.
شما اگر بخواهید یکساله به نتیجه برسید صیفیجات بکارید. ده ساله میخواهید به نتیجه برسید درخت بکارید اما اگر بخواهیم صدساله به نتیجه برسیم باید انسان پرورش بدهیم. پرورش انسان صدسال طول میکشد. پرورش انسان خیلی سخت است. بعضیاوقات خانواده گله میکنند که مسافر 6 ماه به کنگره میآید خوب نشده. سخت است. هیچوقت ایده آل ها را در نظر نگیرید. همیشه نگاه کنید چی بوده و چی شده. قبلاً روزی 10 گرم تریاک میکشید و الآن روزی 2 گرم این خودش موفقیت است. قبلاً روزی 10 ساعت چرت میزد و الآن 2 ساعت، این خودش موفقیت است. اینها را در نظر بگیرید.
بههرحال من از آقا رضا از آقا احمد و دیگر بچهها مچکرم. یاران خوبی دارم. سستعنصر نیستند خیلی از بزرگان از یارانشان شکایت میکردن که از همرهان سست عناصر دلشان گرفت، ولی بچههای کنگره همهشان مستحکم، قوی، خوب، معتقد و تربیت خوب. امیدوارم در این کار موفق باشیم و بهروزی همه شما را از خداوند بزرگ آرزو دارم و از همه بچه که هستند تشکر قدردانی میکنم. متشکرم مرسی.
عکس های این مراسم را به اختصار خدمت شما ارائه می کنیم.
مسافر مهرداد
- تعداد بازدید از این مطلب :
5848