English Version
English

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی، مورخ بیست و هشتم آبان ماه سال 1395

گزارش لژیون پزشکان پارک طالقانی، مورخ بیست و هشتم آبان  ماه سال 1395

ششمین جلسه از دور دوازدهم لژیون پزشکان پارک طالقانی با استادی آقای محمد ، نگهبانی آقای مهندس و دبیری خانم غزل با دستور جلسه "وادی چهارم وتأثیر آن روی من" در تاریخ1395/08/28 رأس ساعت 8 صبح آغاز به کار نمود.

استاد جلسه: دکتر محمد

موضوع صحبت جلسه امروز وادی چهارم است بحث امروز قرار است ما را به کجا برساند؟ مسئولیت کارهایی که ما انجام می‌دهیم بر عهده‌ی چه کسی است؟ ما چقدر توانسته‌ایم خودمان را بشناسیم؟ و چقدر خدا را شناخته‌ایم؟ آقای مهندس در سی دی بیش از سه ساعت در مورد این وادی صحبت کرده‌اند. بحث اول را در مورد مسئولیت مطرح می‌کنند یعنی؛ ما باید بدانیم مسئولیت انجام کارهای ما با چه کسی است. آیا با همسر ما است؟ آیا با پدر مادر ما است؟ آیا با مسئولین حکومتی است؟ آیا با خداوند متعال است؟

در طول صحبت‌های آقای مهندس نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که؛ مسئولیت‌ها نه بر عهده فقط خداوند است و نه بر عهده خود ما به‌تنهایی است، مسئولیت‌ها دوطرفه است. مثال‌هایی که زده می‌شود بحث راهنما مسافر در میان است، آیا راهنما در قبال مسافر یا به بالعکس مسافر در قبال راهنما هیچ مسئولیتی ندارد؟ خیر این‌طور نیست، طرفین نسبت به هم مسئول هستند. خداوند نسبت به بنده‌ی خود که به وجود آورنده‌ی او است مسئولیت دارد از طرف دیگر بنده هم نسبت به خداوند مسئولیت دارد. مسئولیت خداوند این بود که غذا، آب، باد، اکسیژن و دیگر امکانات را در اختیار انسان قرار بدهد.

در مدیریت زندگی مسئولیت ما بر عهده‌ی خود ما می‌باشد. مسافران نیز تا زمانی که؛ خودشان خواسته نداشته باشند مسافر نخواهند شد و همان افراد وابسته به مواد خواهند بود.

آقای مهندس در قسمتی از سی دی اشاره می‌کنند که چرا این بحث را مطرح کرده‌اند. ما گروه‌هایی داریم تحت عنوان گروه‌های دوازده قدم که شاید نویسنده این قدم‌ها بسیار زیرکانه مثبت آن‌ها را به نگارش درآورده باشد، ولی برداشت‌های اشتباهی از آن‌ها صورت می‌گیرد. در این دوازده قدم، فردی که وارد درمان می‌شود، پنج الی شش‌قدم آن را بر عهده‌ی خداوند می‌داند و می‌گوید: من می‌خواستم درمان شوم ولی خدا نخواست و خداوند را مقصر می‌داند.

مسئولیت اصلی کارهای زندگی بر عهده خود فرد است و نباید با چهره حق به جناب بگوید: خدا من به تو توکل کردم پس باید تو من را نجات دهی درواقع باید خود او حر کت کند.

بحث دیگر در مورد حس‌هایی است که وجود دارد، ما پنج حس مادی داریم که؛ تمام واقعیت‌های دنیا را با آن‌ها درک می‌کنیم، پنج حس خارجی هم داریم مثال آن جهان خواب است که؛ ما آن را در خواب رؤیا می‌بینیم ولی نه با چشمی که در بیداری با آن می‌بینیم. حس دیگر حس ششم است که؛ ارتباط بین حس‌های خارجی و حس‌های داخلی را بر عهده دارد.

ما برای اینکه خداوند را بشناسیم و مسئولیت‌های خداوند و مسئولیت‌های خودمان را بشناسیم باید خودمان را بشناسیم. همان‌طور که در اعتقادات مذهبی آمده است که؛ «و من عرف نفسه فقدعرف ربه» یعنی؛ در صورتی خداوند را خواهیم شناخت که خود را شناخته باشیم. انسان تشکیل‌شده از روح، جسم و نفس و چیزی که معیار اصلی ما است نفس است. نفس چیست؟ نفس چیزی است که در همه‌ی نباتات، جامدات و حیوانات وجود دارد و زمانی هم که موقع مرگ فرامی‌رسد و فرشته مرگ، نفس را تحویل می‌گیرد.

نفس دارای سه مرحله می‌باشد. اولین آن نفس اماره است، نفس اماره نفسی امر کننده است، نفسی است که؛ در حیوانات هم وجود دارد. اولین مرحله نفس در انسان آخرین مرحله نفس در حیوانات است و حیوانات بالاتر از این نفس، نفس دیگری ندارند.

مرحله دوم: نفس سرزنش گر یا لوامه است؛ که انسان با انجام کار ضد ارزش دچار عذاب وجدان می‌شود. بعضی از دوستان احساس می‌کنند نفس اماره نفس خیلی بدی است و نفس لوامه یا مطمئنه نفس خوبی است. ما نمی‌توانیم کلاسه‌بندی کنیم چون همه‌ی این نفس‌ها باید وجود داشته باشد. اگر مراحل تزکیه و پالایش را به‌خوبی پشت سر بگذاریم وارد نفس مطمئنه خواهیم شد.

 

دکتر یوسف:

انسان موجودی است که مختار آفریده‌شده و دو مسیر خیر و شر پیش روی او قرار دارد و علامت‌گذاری شده است. گفته‌شده اگر طرف خیر بروی به این نتیجه می‌رسی و اگر طرف شر بروی به نتیجه‌ی دیگری می‌رسی. پس انسان در بدترین شرایط هم نمی‌تواند مسئولیت کارهای خود را به خداوند واگذار کند و باید مسئولیت کارهای خود را بپذیریپد و روی داشته‌ها و اندیشه خود حساب کند.

 

دکتر مسعود:

مسئولیت نمی‌تواند یک‌طرفه باشد یعنی؛ فقط یک‌طرف مسئول نیست، بلکه هر دو طرف مسئول هستند. خداوند به‌عنوان صانع و سازنده‌ی عالم کارهای خود را به میزان و اندازه انجام داده است.«و وضع المیزان» همه‌چیز را در یک‌میزان و قدر و اندازه‌ای قرار داده است. ما در مقابل او باید چه کنیم؟ آیا قدر نعمت‌ها و محبت خداوند را می‌دانیم یا نمی دانیم؟ با تمام این احوال خداوند ما را مخیر آفریده تا بدانیم چگونه رفتار کنیم، شاکر باشیم یا کافر، مثبت باشیم یا منفی.

آقای مهندس در بحث نفس، قبض نفس را مطرح کردند، برای من خیلی جالب بود چون ما همیشه اعتقاد به قبض روح شدن انسان داشتیم با شنیدن سخنان مهندس به قرآن مراجعه کردم و دیدم در قرآن هم بیشتر نفس مطرح‌شده و می‌گوید: همه‌ی نفس‌ها می‌میرند، نمی گوید: همه‌ی روح‌ها می‌میرند چون جنس روح چیز دیگری است ونمی گوید: روح اماره، روح لوامه یا روح مطمئنه بلکه از لفظ نفس استفاده می‌کند. برداشت جناب مهندس کاملاً درست و منطق با قرآن است و می‌گوید: به عدد افراد راه به‌سوی خداوند است اگر هدف راه را رسیدن به خداوند قرار دهیم. پس هر کس می‌تواند هر راهی را که دوست دارد انتخاب کند.

مطلبی که جناب مهندس می‌فرماید در قرآن هم آمده که؛ نفس اماره بالاترین نفس برای حیوانات و پایین‌ترین نفس برای ما به‌حساب می‌آید. عظمت انسان در این است که قدرت اختیار دارد و نفس اماره او را به چه چیزی امر می‌کند. اگر کار خیر انجام بدهد خیلی خوش‌حال است و اگر کار بدانجام بدهد ممکن است در ابتدا ظاهراً خوشحال شود ولی نتیجه خوبی برای انسان نخواهد داشت. مولانا در داستانی می‌فرماید: گر نبودی اختیار این شرم چیست؟ وین دریغ و غفلت و آزرم چیست؟ چرا وقتی ما کار بدی را انجام می‌دهیم و کسی هم از آن آگاه نیست احساس پشیمانی به ما دست می‌دهد؟ چه چیزی ما را وادار می‌کند تا احساس شرمندگی کنیم؟ نشانگر این است که؛ اختیار از اهمیت بالایی برخوردار‌است. اگر ما با تمرین و ممارست از مرحله‌ی نفس اماره عبور کنیم و به نفسی برسیم که؛ ما را به کار خوب امر کند و از سمت ارزش‌ها دور نشویم، آن موقع می‌توانیم بگوییم که نفس ما وارد نفس لوامه شده است یعنی؛ نفسی که سرزنش کننده است.

واقعیت این است که ما به خودمان ضربه زده‌ایم ولی وقتی امروز درست فکر کنیم می‌بینیم نه «اگر به خود آیی به خدایی رسی» ما اگر خود را بشناسیم متوجه می‌شویم، چه راهی درست یا غلط است. راهی که به هر دلیلی باعث آزار دیگران باشد چه مستقیم و چه غیرمستقیم می‌تواند یک‌راه ضد ارزشی باشد.

افرادی که دارای وجدان قوی باشند زودتر و بهتر متوجه خطاهای خود می‌شوند. همان‌طور که می‌بینید مسافرانی که اینجا می‌آیند بعد از گذشت چند ماه از سفرشان به‌راحتی اقرار به خطاهای خود می‌کنند، عذرخواهی می‌کنند و درصدد جبران خطاهای خود برمی‌آیند.

 

دکتر آرش

من مقاله جالبی از جناب مهندس در مجله آمریکایی دیدم خیلی خوشحالم و به ایشان تبریک می‌گویم. اکنون کنگره 60 نه‌تنها در ایران شناخته‌شده است بلکه از مرزهای ایران گذر کرده و دیگران نیز کنگره را می‌شناسند.

یکی از واکنش‌هایی که افراد در مقابل گناه نشان می‌دهند این است که؛ مسئولیت کارهای خود را به گردن دیگری می‌اندازند. در وادی چهارم این مسئله خیلی خوب حل‌شده است.

آقای مهندس با گفتن این مسئله که شما حتی مسئولیت را به خدا هم نمی‌توانید بدهید، آب پاکی را روی دست همه ریخته و گفته: شما نه‌تنها مسئولیت کارهای خود را به عهده‌ی شخص دیگر نمی‌توانید واگذار کنید، بلکه نمی‌توانید به عهده‌ی خدا هم واگذار کنید چون مسئولیت کارهایی که انجام می‌دهید بر عهده خود شما باشد.

ما از این صحبت که؛ هر شخصی که چکی را می‌کشد باید چک‌های خود را پاس کند بعد بگوید: دیگر چک نمی‌کشم. به‌عنوان‌مثال برای مراجع خود استفاده می‌کنیم و می‌گوییم: اعمالی که انجام می‌دهید درست یا غلط مسئولیت آن‌ها بر عهده‌ی خود شما هست.

در مورد بیماران هم همین‌طور است، وقتی بیماری به ما مراجعه می‌کند، گریز خود را به گردن دیگران می‌اندازند. هر وادی تأیید وادی قبلی و آمادگی فرد برای حرکت بعدی است، در این وادی وقتی فردی وادی اول، دوم و سوم را گذرانده و آماده‌شده به او گفته می‌شود که؛ مسئول کارهایی که انجام می‌دهی خودت هستی پس به دنبال بهانه‌جویی و سپردن مسئولیت به افراد دیگر نباش.

در بین تمام انجیوهای ایران حتی بین خیلی از گروهایی که درزمینهٔ اعتیاد کار می‌کنند، کنگره موفقیت‌های زیادی داشته است. این موفقیت‌ها به خاطر وجود زیربنا و پایه‌ای است که جناب مهندس باتجربه و زحمت آن را به دست آورده است.

 

دکتر آتوسا:

چهارده وادی رکن اصلی کنگره 60 و درمان است. وادی یک شروع می‌شود و می‌گوید با تفکر ساختارها آغاز می‌گردد، وادی دوم می‌گوید: هیچ موجودی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد، هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، وادی سوم می‌گوید: هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به خویش تن خویش فکر نمی‌کند و درنهایت وقتی به وادی چهارم می‌رسیم می‌گوید: در امور حیاتی دادن مسئولیت به خداوند یعنی؛ سلب مسئولیت از خویش است.

ما با تعداد زیادی از بیماران که به ما مراجعه می‌کنند، مواجه هستیم. آن‌ها وقتی برای درمان می‌آیند دیگران را مقصر می‌دانند و در این شرایط آماده درمان نیستند ولی وقتی به پذیرش می‌رسند ذهن آن‌ها باز می‌شود و متوجه می‌شوند که؛ چه‌کاری را باید انجام بدهند. برای خود ما هم وقتی اتفاقی پیش می‌آید در ابتدا خود را مقصر نمی‌دانیم، ولی وقتی مسئولیت خود را می‌پذیریم به دنبال راه‌حل آن می‌گردیم.

 

دکتر الهام:

وقتی کل وادی‌ها را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم خداوند افسار و عنان را به دست خود انسان سپرده است. در وادی‌ها توجه و نگاه بر روی خود انسان است و علت تمام مسائل و مشکلات انسان این است که؛ می‌خواهد علت مشکلات را در بیرون جستجو کند. ولی وقتی دیدگاه خود را تغییر دهد و علت را در خود جستجو کند، خیلی راحت مسائل را حل می‌کند و خیلی از چیزهایی که تا به امروز کمی خواست بپذیرد، پذیرا می‌شود. در بحث اعتیاد، ما با بیمارانی مواجه هستیم که در ابتدا تقصیر را به گردن خانواده، اجتماع و فقر می‌اندازند ولی وقتی سه وادی اول را به‌صورت زنجیره‌وار به هم متصل می‌کنیم و به آن‌ها تفهیم می‌کنیم، بیماران خیلی آرام‌تر می‌شوند و مسیر درمان را بهتر طی می‌کنند.

 

دکترمحسن

این سی دی من را به وادی اول برگرداند یعنی؛ دوباره من را به تفکر وا‌داشت که باید یک تفکر کلی روی عملکرد و فعالیت‌های خود بیاندازم.

 

دکتر مصطفی:

پذیرش مسئولیت در قبال کارها و انتخاب‌هایی که انسان انجام می‌دهد یک مسئله‌ی بسیار خطیر و مهمی است که؛ به میزان دانایی و جهالت انسان بستگی دارد. هر چه مثلث جهالت یعنی؛ ترس، ناامیدی، منیت انسان قوی‌تر باشد، پذیرش بسیار سخت‌تر می‌شود. هر انسانی که بتواند وادی اول و تک‌تک وادی‌ها را در خود پرورش دهد مسئولیت‌پذیری بیشتری در زندگی به وجود خواهد آورد و این توانایی را خواهد داشت که مسئولیت‌های بیشتری را در زندگی بپذیرد و به سمت خودشناسی و درنهایت به خداشناسی برسد.

 

دکتر محمدعلی:

سؤالی که مراجعین یا افراد دیگر از ما می‌پرسیدند این بود که؛ چرا کسانی که به خدا اعتماد ندارند افراد موفق‌تری هستند؟ ما همیشه این‌طور جواب می‌دادیم که؛ از کجا معلوم آن‌ها افراد موفقی هستند یا پیش می‌آمد که؛ مراجعی ابراز می‌کرد که از دست خدا، پیامبر، ائمه، پدر و مادر، پزشک و افراد دیگر به‌شدت عصبانی است که؛ چرا فلان اتفاق برای من پیش نیامد؟ من که گفتم: توبه کردم و دیگر کارهای قبل را انجام نمی‌دهم، به درگاه خدا التماس کردم و سعی کردم در خود تغییراتی به وجود بیاورم. پس چرا مشکل من حل نمی‌شود؟ پاسخ به این سؤال خیلی مشکل بود، چون سؤال خیلی ظریف و دقیقی بود.

ما روانشناسان متهم هستیم که به این مسائل اعتقاد نداریم و برچسب‌هایی بر ما زده می‌شود. از آن مهم‌تر بیشتر مواقع خود من هم جواب آن‌ها را نمی‌دانم؛ اما از وقتی‌که با این وادی آشنا شدم راه بسیار روشنی پیش روی من باز شد و فهمیدم این سؤالات هیچ ربطی به خداوند ندارد و مسئول آن‌ها خود فرد می‌باشد.

این وادی برای من بسیار راه گشا بود و این‌که؛ خداوند هیچ قوم‌وخویشی با هیچ‌کسی ندارد و در ماورای ما ایستاده و ما را اداره می‌کند تا به‌وسیله‌ی کارهای خودمان پیروزی و موفقیت‌هایی را به دست بیاوریم.

از طرفی مشکل خودم نیز حل شد چون گه گاه برای خود من هم این سؤال مطرح می‌شد که؛ چرا کسانی که قدرتمند هستند، اعتقادی به وجود قدرت مطلق ندارند؟ فهمیدم این افراد با اتکا به خود برای افزایش آموخته‌های خود تلاش و کوشش می‌کنند و کسانی که فکر می‌کنند، خداپرست هستند و خدا هوای آن‌ها را دارد معمولاً به سمتی می‌روند که جلوی تلاش و کوشش آن‌ها گرفته می‌شود و در زندگی حرکتی که باید انجام بدهند را انجام نمی‌دهند.

 

مهندس:

بعضی از این وادی‌ها را بر اساس اتفاقاتی که رخ می‌داد، ناگزیر به نوشتن آن‌ها شدم. دریکی از کارهای تحقیقاتی فردی بود که؛ ترک کرده بود، خانواده‌دار بود و دو سه تا دختربچه هم داشت. وقتی باهم صحبت می‌کردیم، گفتم: چرا فلان کار را برای بچه‌ها انجام نمی‌دهی گفت: من گذاشتم به اختیار خدا، واگذار کردم به خدا.

در وادی اول هم می‌گوید: ما چرا ناقص‌العقل هستیم و از عقل کاملی برخوردار نیستیم، چون اعتقادداریم که نیروی برتر و مافوقی است که؛ سلامت عقل را به ما برگرداند، بعد دیدم نه تمام مسئله متفاوت است.

خیلی از بچه‌ها هستند که مرخصی می‌گیرند و به زیارت می‌روند تا ترک کنند. من مجبور شدم بگویم: مسئولیت کار خودت را به خدا نسپار؟ شما سال‌ها هروئین مصرف کردی حالا توقع داری یک‌شبه امام رضا تو را درمان کند. خداوند می‌گوید: من را صدا بزنید شمارا استجابت می‌کنم. ولی هر کاری شرایط خاص خودش را دارد، رفتن به زیارت هم شرایط خاص خودش را دارد. سوای همه‌ی این‌ها شما در نظر بگیرید وقتی من کتاب یا وادی را به نگارش درمی‌آورم فقط برای قشر خاصی نیست. یک موقع از بعضی چیزها صحبت می‌کنیم که قشر خاص خودش را دارد. ولی ما قشری راداریم که از همه نوع افراد در آن هستند؛ یعنی؛ افرادی داریم که وقتی نام خدا را می‌بریم می‌خواهند با تیر ما را بزنند، شخصی هم داریم که؛ اگر در آن محل نمازخوان نباشد، او را از آن محل ترد کرده و او را کافر و مرتد می‌نامند. از طرفی وقتی می‌خواهی صحبت کنی باید روی خیلی از چیزها خط قرمز بکشی. وقتی مسئله نفس را مطرح می‌کنیم، می‌گوییم: نفس نمی‌میرد ولی مزه مرگ را می‌چشد مثل‌اینکه بگویید: آقای مهندس‌ترشی را می‌چشد یا سیب را می‌خورد، چشیدن با خوردن یا موت با مرگ فرق می‌کند.

ما چیزی به نام ارواح خبیثه نداریم چون روح چیزی است الهی، ما نفسی خبیث یا نفس شیطانی یا نفس ربانی داریم منظور من این است که؛ موقع نوشتن با همه‌ی موضوعات روبه‌رو هستم. دیدگاهی وجود دارد که؛ فقط مادی نگاه می‌کند، دیدگاهی وجود داردکه؛ صرفاً مذهبی نگاه می‌کند، دیدگاهی وجود دارد که؛ صرفاً تعصبی و قشری نگاه می‌کند. ولی مطلبی که ما می‌گوییم: برای همه‌ی افراد است و کارما مقداری دشوار می‌شود، باید باظرافت بگوییم تا همه متوجه شوند. خوشبختانه چیزی که بین همه‌ی این افراد مشترک است؛ خرد جهانی، خرد جمعی، شعور آگاهی کل بشری است. اگر بتوانیم با کلمات حساب‌شده، برنامه‌ریزی کنیم حتماً می‌پذیرند.

این وادی می‌گوید: حتی خداوند هم مسئولیت دارد پس وقتی قدرتی به این عظمت مسئولیت دارد، هیچ انسانی نمی‌تواند بگوید: من مسئول و جوابگو نیستیم، پزشک در مقابل بیمار مسئول است، بیمار هم در مقابل پزشک مسئول است. تک‌تک افرادی که به کلینیک‌ها می‌آیند مسئول هستند که؛ برنامه و حرف‌های شمارا اجرا کند. همه‌ی ما در مقابل تک‌تک بیماران مسئول هستیم یک پزشک یا روان‌پزشک باید تمام فکر و تفکرش و خواسته‌اش درمان بیمار باشد. مسئولیت او این است که؛ تا می‌تواند به بیمار کمک کند تا به مرحله‌ی خروج برسد.

در هر شغل و مناسبی که باشید، می توانید بگویید: من مسئول نیستم. پدر و مادر نسبت به فرزندان مسئول هستند، فرزندان هم نسبت به پدر و مادر مسئول هستند. این وادی می‌گوید: همه‌چیز دوطرفه است هیچ‌چیز یک‌طرفه نیست. من در مقابل این لژیون پزشکان مسئولم تک‌تک شما هم نسبت به من مسئول هستید. من نسبت به‌کل کنگره 60 مسئول هستم و در کل سیستم مسئولیت دارم این سیستم را راهبری می‌کنم، خیانت نمی‌کنم، خدمت می‌کنم و به همه‌ی مسائل رسیدگی می‌کنم. تک‌تک افراد کنگره هم نسبت به من مسئول هستند.

اگر طبق نوشتار کتاب جلو برویم خداوند اختیاراتی را به ما داده و از ما مسئولیت‌هایی را خواسته است. انسانی که اختیار دارد باید انتخاب کند، اگر انتخاب او بد باشد خود او مسئول است و ارتباطی به خداوند ندارند. خداوند ما را یاری می‌رساند، ما به او توکل می‌کنیم، به او اعتقادداریم، او را عبادت می‌کنیم، ستایش می‌کنیم، فرایض دینی و مذهبی و فرمان‌ها را انجام می‌دهیم، ولی باید بدانیم همه‌چیز دوطرفه است و همه‌ی کارها را نمی‌توانیم واگذار کنیم باید خودمان انجام بدهیم.«لیس للانسان الا ما سعی» یعنی؛ انسان هیچ‌چیز نیست مگر آنچه خودش تلاش و کوشش کند.

بعضی می‌گویند: ما اصلاً کتاب «قرآن» را نخواندیم و مطالعه نکردیم و خیلی سریع آن را رد می‌کنند. نطق این افراد متجددانه است یعنی؛ اگر خدا را حذف کنیم و قبول نکنیم خیلی باکلاس و سطح بالا هستیم. اگر کتاب خداوند را مطالعه کنیم، مطرح می‌کند که؛ انسان در مقابل ذره‌ای کار خوب یا ذره‌ای کار بد که انجام می‌دهد مسئول و جوابگو است.

ممکن است ما اشتباهاتی را انجام دهیم و با یک گریه بخواهیم مسئله حل شود. به قول امین وادی سوم یک داروی تلخی است که شخص باید بخورد. باید دانست هیچ انسانی به میزان خود به خویشتن خویش فکر نمی‌کند این داروی تلخی است که؛ انسان باید بخورد و بداند خودش باید به فکر خودش باشد و مشکلاتش را حل کند. وادی چهارم هم آب پاکی را روی دستت می‌ریزد که باید فکر کنی خودت تنها هستی و تمام‌کارها را انجام دهی به خاطر همین است که ما به نتیجه می‌رسیدم.

در آخر جلسه مسافر مجید رهجوی آقای آرش از کلینیک ساقی گل رهایی را از دستان پرتوان آقای مهندس دریافت نمود.

 

 

  

تهیه تنظیم : علیرضا نیکروش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .