English Version
English

از فرمانبرداری تا فرماندهی در باب دستور جلسه

از فرمانبرداری تا فرماندهی در باب دستور جلسه

به نام خداوند بخشنده مهربان

موضوع: از فرمان‌برداری تا فرماندهی

در آموزش‌های جهان‌بینی کنگره 60 این موضوع به‌عنوان یک قانون کلی مشخص می‌کند که از یک جایگاه بنام فرمان‌برداری به یک جایگاه دیگر بنام فرماندهی، چگونه و چه حرکتی را باید انجام بدهیم و به‌طورکلی فرماندهی به‌عنوان یک هدف مشخص‌شده و در دستور جلسه به‌عنوان عام مطرح گردیده است.

اگر چنانچه انسان بخواهد در هر مقوله‌ای صاحب‌نظر شود و در جایگاه فرماندهی قرار گیرد، شرط لازم این است که فرمان‌برداری را به‌طور کامل اجرا نماید. فرماندهی دارای صور آشکار و پنهان می‌باشد، صور پنهان فرمان دادن در قسمت درون انسان است. به این صورت که انسان به اعضاء و جوارح بدن خود فرمان می‌دهد تا عملی را انجام دهند. به‌عنوان‌مثال: فرمان خوردن و آشامیدن صادر می‌گردد و اعضاء و جوارح بدن از این فرمان تبعیت می‌کنند.

اما در پاره‌ای اوقات این فرماندهی دستخوش تغییراتی می‌شود و اگر چنانچه انسان بخواهد تصویری را در ذهن خود بسازد اما تصویر دیگری نقش ببندد، این یعنی در فرماندهی انسان اختلال و یا خللی ایجادشده و یا اینکه دیگر قدرت فرماندهی خود را ازدست‌داده است.

در مورد انسان‌های سالم، فرمان به‌درستی صادر و اجرا می‌گردد و به مشکلی برنمی‌خورند؛ اما در مورد شخص مصرف‌کننده مواد مخدر، به‌این‌ترتیب است که او بعد از مدتی متوجه این مسئله می‌شود؛ یعنی بسیاری از فرامین صادره قابل‌اجرا نبوده و یا به‌صورت مشروط و نسبی قابل‌اجرا هستند. به‌عنوان‌مثال اگر قبل از مصرف مواد می‌توانست روی مطلبی دو ساعت متمرکز شود، در این شرایط یعنی مصرف‌کننده بودن و با خواسته او، این فرمان قابل‌اجرا نیست و اگر چنانچه خواهان اجرای آن‌ها باشد، شرطی دارد و آن‌هم مصرف مواد مخدر است و یا در ادامه در صورت جواب نگرفتن، استفاده از مواد بیشتر و یا نوع دیگری از مواد است.

باکمی دقت متوجه می‌شویم که این جابجایی در اعتیاد، حتی تغییر مواد از یک نوع به نوع دیگر یا حتی افزایش میزان مصرف به دلیلی خاص است. تمامی این اعمال در جهت به دست آوردن مجدد قدرت فرماندهی است. باید دانست که فرماندهی جزو خواسته‌های وجودی انسان است، یعنی همه انسان‌ها در لایه‌های درونی و صور پنهان خوددوست دارند که فرماندهی داشته باشند و هرگاه این جایگاه به خطر افتد، حاضرند بهای سنگینی پرداخت کنند تا دوباره این جایگاه را کسب نمایند و اعتیاد به مواد مخدر بهای سنگینی است که فرد مصرف‌کننده تجربه می‌کند.

اصولاً وقتی‌که انسان قادر به انجام کار جدیدی می‌شود، درواقع دامنه فرماندهی او افزایش و یا گسترش یافته است و این امر باعث لذت و احساس سرخوشی در او می‌شود؛ بنابراین زمانی که انسانی دارای توانایی‌های بیشتری شد، قدرت فرماندهی او افزایش می‌یابد.

به‌عبارتی‌دیگر، هرگاه انسان توانست فرماندهی یک سری از نیروهایی را که خداوند در اختیار او قرار داده است را به دست بگیرد و درواقع به نیروهای درون خود مسلط شد، این یعنی: فرماندهی بدون قید و شرط. همانطوریکه در دستور جلسه گفته شده است: ((از فرمان‌برداری تا فرماندهی)) و اگر چنانچه انسانی می‌خواهد نیروهایی را که از دامنهٔ اختیار او خارج گردیده‌اند دوباره تحت فرمان بگیرد و به عبارتی شو _ شود محقق شود، باید فرمان‌برداری کند و هیچ راهی به‌جز این (فرمان‌برداری) وجود ندارد و به دست آوردن جایگاه فرماندهی برای او بسیار لذت‌بخش خواهد بود، زیرا لذتی که ما در زندگی می‌بریم روی این قانون حرکت می‌کند که مسائل در مختلف، فرماندهی ما کامل‌تر می‌شود.

اصولاً وقتی‌که انسان به نیروهای ناشناخته، شناخت پیدا می‌کند و به آن‌ها مسلط می‌شود و آن نیرو از انسان تبعیت می‌کند، انرژی و شادی زیادی در او به وجود می‌آید و برعکس، زمانی که نیرویی مثلاً: قدرت بینایی و یا درک کردن مفاهیم از دست انسان خارج می‌گردد، احساس کم‌توانی و یا ناتوانی می‌کند، خود را گم کرده و حس ناامیدی بر سراسر وجودش حاکم و حکم‌فرما می‌شود.

پس بنابراین این دو مخالف یکدیگر عمل می‌نمایند و تمام مسائل زندگی ما در همین حیطه و روی یکی از این دو محور حرکت می‌کنند. زمانی که به انجام دادن کاری توانایی پیدا می‌کنیم، خوشحالی و اعتمادبه‌نفس به وجود می‌آید، اما اگر آن توانایی از دست برود دچار اندوه و ناراحتی می‌شویم؛ بنابراین شرط لازم برای فرماندهی، فرمان‌برداری است.

سؤال: چرا انسان برای اینکه فرمانده خوبی باشد، می‌بایست فرمان‌برداری کند؟

جواب: زیراکسی که می‌خواهد فرماندهی کند و دستور دهد، باید خودش قادر و توانمند به انجام کاری باشد که از دیگران می‌خواهد تا انجام دهند. به عبارتی: توانایی انجام کار، یعنی رسیدن به دانایی مؤثر؛ که دانایی مؤثر، خود یک آموزش است و آموزش به این معنی است که حتماً و لزوماً ما باید، استادی برای خود انتخاب کنیم. استاد یا راهنما اطلاعات خود را به ما انتقال می‌دهد و ما هم از او اطاعت می‌کنیم.

زمانی که انسان به تاریکی اعتیاد مبتلا می‌شود، به این معنی است که در مرحله نفس اماره قرار دارد. در اعتیاد به مواد مخدر هم به همین شکل است. در این شرایط نفس به او فرمان می‌دهد که باید این کار (مصرف کردن مواد مخدر) را انجام دهد. حال انسانی با این شرایط، چگونه می‌تواند به دیگران فرمان بدهد؟! فردی که تحت نیرویی، با دست و پای بسته، اگر بخواهد از این بند خارج شود، می‌بایست غدد شبه افیونی بدن او مواد مخدر طبیعی تولید کنند تا موادی نظیر تریاک، شیره، هرویین و ... بروند؛ یعنی چیزی جدید (مخدرهای طبیعی) بیاید تا چیزی دیگر برود (مخدرهای خارجی).

بنابراین باید اطاعت و فرمان‌برداری از منبع دیگر را بپذیرد و تقبل کند تا از زیر یوغ نفس اماره خارج شود. البته این کار هم دشوار است، زمانی که انسان بخواهد از عامل دیگری اطاعت کند، درون او به‌هم‌ریخته می‌شود. ممکن است نفرت تمام وجود او را بگیرد و این همان احساسی است که نفس اماره به وجود می‌آورد. چون اگر آن فرمان‌ها از طرف انسان پذیرفته شود دیگر از کنترل او خارج می‌شود.

در خاتمه باید اشاره شود که فرمان‌برداری کار آسانی نیست و شرط اینکه فرد فرمان‌بردار کند این است که در مورد استاد قضاوت نکند و در مورد علم استاد، نظر ندهد و این کار راحتی نیست.

خداوندا: در مسیر حرکت از فرمان‌برداری تا نزدیک شدن و رسیدن به جایگاه فرماندهی ما را یاری فرما.

((آمین یا رب‌العالمین))

با احترام مسافر و کمک راهنما عباس موگویی لژیون شماره 4 نمایندگی شهرقدس

نکارنده: محمود مرعشی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .